• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کهن (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




کَهُن ( به فتح کاف و ضم هاء) از واژگان قرآن کریم به معنی کسی است که رفیقی از جنّ دارد و به او اخبار می‌آورد. از مشتقات به کار رفته این واژه در قرآن مجید کاهن است. این لفظ تنها دو بار در قرآن آمده است.



کَهُن کاهن کسی است که رفیقی از جنّ دارد و به او اخبار می‌آورد.


(فَذَکِّرْ فَما اَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ‌ بِکاهِنٍ‌ وَ لا مَجْنُونٍ‌) «تذکّر بده تو به واسطه وحی خدا نه کاهنی که گفتار خویش را از جنّ گرفته باشی و نه مجنونی که لا عن شعور سخن بگویی.»
(وَ لا بِقَوْلِ‌ کاهِنٍ‌ قَلِیلًا ما تَذَکَّرُونَ‌) (نه گفته كاهنى، اما كمتر متذكّر مى‌شويد.)
راغب گوید: کاهن کسی است که از اخبار گذشته مخفی از روی ظنّ خبر می‌دهد و عرّاف آن است که از اخبار آینده همین طور خبر می‌دهد و چون این دو صناعت مبنی بر ظنّ است که گاهی درست و گاهی نادرست در می‌آید لذا رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمود: هر که پیش عرّافی یا کاهنی بیاید و قول او را تصدیق کند به آنچه بر اباالقاسم نازل گشته کافر شده است‌ «مَنْ اَتَی عَرَّافاً اَوْ کَاهِناً فَصَدَّقَهُ بِمَا قَالَ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا اُنْزِلَ عَلَی اَبِی الْقَاسِمِ».
اقرب الموارد این فرق را از کلیّات ابوالبقا نقل کرده و گوید: در تعریفات کاهن آن است که از آینده خبر می‌دهد و مدّعی علم اسرار و مطالعه غیب است.
طبرسی در ذیل آیه اوّل فرموده: کاهن کسی است که مدعی علم غیب است با استخدام جنّ.
ابن اثیر در نهایه گفته بعضی از کاهنان عرب می‌گفتند که جنّ اخبار غیب را به آنها می‌رساند.
شیخ انصاری در مکاسب محرّمه در مساله کهانت فرموده: آن چه از اکثر علما در تعریف کاهن نقل شده همان است که در قواعد گفته: کاهن کسی است که رفیقی از جنّ دارد و به او اخبار می‌آورد.
به نظر نگارنده غرض قرآن از کاهن همین معنی است نه آن که راغب گفته و در جای دیگر آمده‌ (وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ • وَ ما یَنْبَغِی لَهُمْ وَ ما یَسْتَطِیعُونَ‌) (هرگز اين آيات را شياطين نازل نكردند و براى آنها سزاوار نيست؛ و قدرت بر چنين كارى ندارند.)


این لفظ تنها دو بار در قرآن آمده است.


۱. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۱۶۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دار القلم، ج۱، ص۷۲۸.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-حسینی، ج۶، ص۳۰۵.    
۴. طور/سوره۵۲، آیه۲۹.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۸.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۲۷.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۸.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۳۵۷.    
۹. حاقة/سوره۶۹، آیه۴۲.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۶۸.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۴۰۴.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۶۷۵.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۱۴.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۲۸۶.    
۱۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دار القلم، ج۱، ص۷۲۸.    
۱۶. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۴،ص۶۰۰.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۸.    
۱۸. ابن اثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۴، ص۲۱۴.    
۱۹. انصاری، مرتضی، المکاسب، ط تراث شیخ اعظم، ج۲، ص۳۴.    
۲۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۰-۲۱۱.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۷۶.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۲۷.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۴۶۴.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۵.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۶۳.    
۲۶. طور/سوره۵۲، آیه۲۹.    
۲۷. حاقة/سوره۶۹، آیه۴۲.    



قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «کهن»، ج۶، ص۱۶۴.    






جعبه ابزار