گواهی تدریس علامه مجلسی به مولانا ابوالبقاء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حوه تکثیر کتابهای علمی، تدریس و مصون نگهداشتن آنها از جعل و تحریف، یکی از مهمترین دغدغههای دانشمندان دینی بوده است. آنها برای این منظور، از روشی استفاده نمودهاند که در اصطلاح کتابشناسی به آن "
بلاغ" یا "انها" گفته میشود. بلاغ دستخطی از استاد بود که در نسخه نوشته میشد و بهوسیله آن گواهی، شرکت شاگرد در درس را تایید میگردید و ضمناً صحّت نسخه نیز تایید میگشت؛ بنابراین "بلاغ" هم گواهی تحصیلی بود و هم نشان صحّت نسخه بهشمار میرفت. اساتید در هر نسخه علامت بلاغهای متعددی مینوشتند و در پایان نسخه یا پایان بخش-های کتاب در ضمن بلاغها برای شاگرد
اجازه نقل حدیث و روایت را بهنحو عموم یا درباره آن اثر یا آثاری خاص صادر میکرد که این اجازه گواهی علمی برای آن شاگرد در اعتبار روایتها و استنادهایش به شمار میآمد. در این مقاله گواهی درسی
علّامه مجلسی برای شاگردش
مولانا ابوالبقاء بررسی میشود.
متن درسی:
تهذیب الاحکام شیخ طوسی؛ تاریخ پایان درس:
ربیع الاول سنه ۱۰۷۴. محل تحریر گواهی: آخر کتاب الحج از تهذیب الاحکام؛ ضمیمه گواهی: اجازه به شاگردش
متن گواهی: «بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله و سلام علی عباده (الذین اصطفی) امّا بعد: فان الاخ فی الله المحبوب لوجه الله المبتغی لمرضاته مولانا ابوالبقاء وفقه الله تعالی، لما طال تردده الی و مذاکراته لدی و اخذ منی شطرا وافیا من العلوم الدینیة، استجازنی فیما اخذ عنی من اخبار اعلام الدین و خلفاء الله فی الارضین و اهل بیت سیّد المرسلین صلوات الله علیهم اجمعین. فاجزت له بعد الاستخارة ان یرویها عنی، لاسیما الکتب الاربعة لابی جعفرین المحمّدین الثلاثة رضی الله عنهم و شکر الله مساعیهم، باسانیدی العدیدة المتصلة الی مؤلفیها، آخذا علیه ما اخذ علی من ملازمة التقوی و سلوک سبیل ائمة الهدی علیهم الصلاة و السلام و عدم المیل الی طریق اهل الضلالة و العدی و ان مال الیها اهل الهوی التارکین الاخرة للدنیا و ان لا ینسانی فی خلواته و ان یستغفر لی فی حیاتی و بعد موتی. و کتب المذنب العاثر الخاسر ابن الغریق فی بحار رحمة الله محمّدتقی قدس الله روحه محمّد باقر عفی الله عن جرائمهماً بمحمد و آله الطاهرین، فی شهر ربیع الاول سنة اربع و سبعین بعد الالف، حامداً مصلیاً مسلماً.»
صدرایی خویی، علی، مجله حدیث حوزه، برگرفته از مقاله «شانزده گواهی تدریس از علّامه مجلسی»، سال اوّل، شماره یک، زمستان ۱۳۸۹.