۶. راه راست کدام است؟
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عنوان موضوع اصلي: قرآن
عنوان موضوع فرعي اول: پرسش و پاسخ
عنوان موضوع فرعي دوم: معارف قرآن
زبان: فارسي
نام خانوادگي نويسنده: مريم جابرزاده انصارى
عنوان مقاله: راه راست كدام است؟
چكيده مقاله: متن مقاله: پرسش :
راه راست كدام است؟
پاسخ :
راه مستقيم، از نظر قرآن، پرستش خدا و تمسك به خداى سبحان و در راه اهل نعمت قرار گرفتن است. مراد اهل نعمت، در ديدگاه قرآن و سنت، همان انبيا و صديقين و شهدا و صالحين و امامان معصوم(ع) است.۱
راه راست چگونه محقق مىشود و انسان چگونه مىتواند در آن راه بيفتد؟ در اين باره توضيح آيتالله جوادى آملى تقديم مىگردد:
صراط مستقيم، تنها راه هدايت: انسان موجودى ايستا و بىحركت نيست بلكه سالك و رونده است و مقصود اين حركت و سلوك نيز «لقاءالله» است. قرآن كريم خطاب به همه انسانها مىفرمايد: «يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحاً فملاقيه»۲. همه افراد بشر، مؤمن و كافر، «مسافر الى الله» هستند و همگى آنان به ملاقات پروردگارشان خواهند رسيد؛ با اين تفاوت كه مؤمنان، جمال و مهر حق را ملاقات مىكنند و كافران جلال و قهر او را. يكى خدا را به وصف «ارحمالراحمين» ملاقات مىكند و ديگرى او را به وصف «اشدالمعاقبين» مىيابد.
در بين همه راههايى كه انسان مىتواند طى كند و به خداوند برسد، تنها يك راه «صراط مستقيم» و راه هدايت است و ديگر راهها اعوجاجى و منحرفند. اگر كسى در راه درست و در صراط مستقيم حركت كند، در پايان راه به خداى «ارحمالراحمين» مىرسد و اگر از بيراهه برود، باز هم به همان خدا مىرسد؛ ولى با وصف «اشد المعاقبين».
صراط مستقيم و نيز راههاى انحرافى را كتب آسمانى و خصوصاً قرآن كريم معرفى كردهاند: «انا هديناه السبيل اما شاكراً و اما كفوراً۴.» اين انسان است كه بايد خودش راه مستقيم را انتخاب كند، يا از طريق نهر بزرگ صراط مستقيم به عمق دريا برسد و يا از طريق جويبارهاى پيچ در پيچ برود و در كنارههاى دريا بماند.
صراط مستقيم نزديكترين و سالمترين راه رسيدن به خداوند است، بزرگراه آشكار هدايت است كه هيچگونه شك و ترديد و ابهامى در آن وجود ندارد و اگر انسانى از صراط مستقيم خارج مىشود، براى وجود نقص در اين راه نيست بلكه به دليل ضعف خود او و وسوسه شيطان است.
«صراط» همان بزرگراه آشكار و روشن را مىگويند و «مستقيم» به چيزى گفته مىشود كه نقص و كجى و اعوجاج درونى نداشته باشد. اگر راهى هموار نباشد و بخشى از آن فراز داشته باشد و بخشى نشيب، برخى از مقاطع آن قابل رفتن باشد و برخى غير قابل رفتن، يكدست و يكسان نيست و نمىتواند صراط مستقيم باشد.
«صراط مستقيم» راهى است كه خداى سبحان براى هدايت انسان معين كرده و آغاز اين راه در درون فطرت الاهى همه انسانها است و پايان آن لقاى خداوند است. كلمه «صراط» در همه آيات قرآنى به صورت مفرد آمده و تثنيه و جمع ندارد كه اين خود قرينهاى بر يگانگى و وحدت صراط مستقيم است. خداى سبحان - چنان كه قبلاً گذشت - درباره اعجاز قرآن كريم فرمود: كتابى است كه اختلاف درونى و كثرت و ناهماهنگى در آن راه ندارد و سر آن را «من عندالله» بودن قرآن بيان فرمود: «افلا يتدبرون القرآن ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً۵.» راهى كه از سوى خداوند براى هدايت بشر طراحى و تعيين شود، راهى كه از خداوند واحد است و به سوى خداوند واحد هدايت مىكند؛ چنين راهى تعددپذير نيست و لذا فرمود: «از اين صراط مستقيم من تبعيت كنيد و به دنبال سبل و راههاى ديگر نرويد۶.» مقصود از «سبل» در اين كريمه، سبل اعوجاجى و انحرافى است يعنى راههايى كه برخلاف صراط مستقيم باشند. اما در مقابل راههاى كج، «سبل الله» نيز هست؛ يعنى راههايى فرعى كه به صراط مستقيم منتهى مىشوند. صراط مستقيم مانند خورشيد است و سبل الاهى نورهايى كه از جهات و زواياى گوناگون به صراط مستقيم متصلند و به همين جهت مىفرمايد: «كسانى كه در راه ما و براى رسيدن به لقاى پروردگارشان به مجاهده مىپردازند به يقين آنان را به سبل و راههاى فرعى خود هدايت مىكنيم۷.»
صرف اين كه كلمه صراط در قرآن به طور «نكره» ياد شده دليل تعدد صراط مستقيم نيست و هر پيامبر، صراط مستقيم خود را دارد، بلكه همه مكاتب و همه آورندگان آن مكاتب بر يك صراط مستقيماند.
تصوير صراط مستقيم در قرآن: قرآن كريم «صراط مستقيم» را به دو گونه ترسيم كرده؛ در برخى از آيات آن را به صورت راهى افقى تصوير نموده است و در برخى ديگر به صورت راهى عمودى. در كريمهاى مىفرمايد: «آنان كه به قيامت ايمان ندارند از صراط مستقيم منحرفند۸». و در كريمه ديگرى مىفرمايد: «قل اننى هدانى ربى الى صراط مستقيم ديناً قيماً ملة ابراهيم حنيفاً۹.» «حنيف» در مقابل «جنيف» است. اگر كسى در راهى كه مىرود تمام تلاشش اين باشد كه به سمت چپ و راست جاده گرايش داده باشد، او را جنيف مىگويند؛ يعنى اهل جنف و گرايش به انحراف است؛ و چنين شخصى، اگر مراقب نشود، منحرف خواهد شد. اما روندهاى كه تمام تلاشش اين است كه در وسط جاده حركت كند و اين حالت را حفظ كند، او را «حنيف» مىگويند.
اين آيات كريمه، صراط مستقيم را به صورت راهى افقى ترسيم كرده كه دو طرف آن انحراف است و تنها راه وسطى راه هدايت است و لذا از حضرت اميرالمؤمنين(ع) آمده است: «چپ و راست گمراهى است و راه وسطى همان جاده و صراط مستقيم است و دو طرف آن ضلالت است و تمام كتابهاى آسمانى و آثار نبوت پيامبران بر همان صراط است...۱۰.»
و در سوره «طه» به جاى صفت «مستقيم» صفت «سوى» را براى صراط ذكر مىفرمايد: «اى پيامبر، بگو به مخالفان كه مترصد و منتظر باشيد كه به زودى خواهيد دانست چه كسى از اصحاب صراط سوى است و چه كسى هدايت يافته است۱۱.»
«صراط سوى» يعنى بزرگراه هدايتى كه در حالت توسط و اعتدال قرار دارد و عارى از هرگونه انحراف است.
در كريمه ديگرى نيز مىفرمايد: «افمن يمشى مكباً على وجهه اهدى امن يمشى سوياً على صراط مستقيم؛ آيا آن كه بيراهه مىرود و افتان و خيزان و بر روى خود حركت مىكند هدايت يافتهتر است يا آن كه به صورت سوى و در صراط مستقيم حركت مىكند؟۱۲.»
قرآن كريم تصوير دقيقترى را نيز از صراط مستقيم ارائه كرده كه همان تصوير «عمودى و صعودى» آن است. در آيهاى مىفرمايد: طغيان و تجاوز نكنيد؛ زيرا هر كس طغيان كند، غضب من بر او حلال مىگردد و در او حلول مىكند و هر كس كه مستحق عذاب من گردد، سقوط خواهد كرد: «ولا تطغوا فيه فيحل عليكم غضبى و من يحلل عليه غضبى فقد هوى۱۳.»
«هُوِى» كه مصدر فعل «هَوى» است، به معناى سقوط و فرو افتادن است و سقوط در مسير و طريق عمودى رخ مىدهد نه در راه افقى. مثلاً وقتى كه انسان از طنابى بالا مىرود اگر رها شده بيفتد، مىگويند سقوط كرده و آن گاه كه بر جاده افقى حركت مىكند، رهايى و جدايى وى را انحراف مىگويند.
قرآن كريم، انسان را در حال صعود به سوى خداوند مىداند. لذا مىفرمايد: «واعتصموا بحبل الله جميعاً ولا تفرقوا۱۴.» چون خداوند عَلىّ و متعالى است و طنابى كه از طرف او آويخته شده از بالا به پايين است، اعتصام به آن طناب براى صعود به بالا است. البته در طناب صاعد نيز انحراف به چپ يا راست مطرح است، ليكن انحراف از آن همراه با سقوط است.
تعبير قرآن درباره كلمه طيبه نيز همين است كه صعود مىكند و به سوى خدا بالا مىرود: «اگر كسى عزت و بزرگى را مىخواهد بايد بداند كه همه عزت از خدا و نزد خدا است و اگر كسى مىخواهد به اين عزت برسد، عقايد پاك و طوبى و عمل صالح است كه راه تكامل عمودى را مىتوان با آن طى كرد و بالا رفت تا عنداللهى شد و به نزد خداوند رسيد و آن گاه جلوهاى از عزت خداوند نصيب او مىشود.۱۵»
قرآن و عترت، دو ظهور صراط مستقيم: قرآن كريم، صراط مستقيم را دين قيمى مىداند كه خود ايستاده و پيروان خود را به ايستادگى مىرساند. خداى سبحان به پيامبر اكرم(ص) مىفرمايد: «اى پيامبر، بگو به درستى كه پروردگارم مرا به صراط مستقيمى دعوت نموده كه دين قيم است به دينى كه خود ايستاده و هم پيروانش را به ايستادگى مىرساند كه همان روش حنيف و متعادل و ميانه ابراهيم خليل(س) باشد۱۶.»
همه اديان الاهى تا قبل از آمدن دين ديگرى صراط مستقيم هستند، ليكن چون برجستهترين روش را ابراهيم خليل(ع) نشان داده، قرآن كريم دين را به روش او نسبت مىدهد و چون صراط مستقيم دين الاهى است.قرآن كريم كه بيان كننده دين الاهى است و امام معصوم(س) كه قرآن ناطق و قرآن ممثّل است، هر دو صراط مستقيماند؛ و از اينرو در روايات، صراط مستقيم بر قرآن و بر امام تطبيق شده است.
همانطور كه گفته شد، صراط مستقيم بزرگراه آشكار و نزديكترين راه حنيف و متعادل به سوى خداوند است و اگر بر قرآن و امام معصوم تطبيق شده، براى آن است كه هر كس به دنبال اين دو حركت كند، يقيناً با سلامتى به مقصدش مىرسد.
از امام صادق(ع) درباره صراط سؤال شد. آن حضرت فرمودند: «صراط راه رسيدن به معرفةالله است. صراطى در دنيا داريم و صراطى در آخرت. آن صراطى كه در دنيا است، همان امام واجبالاطاعة است كه هر كس در دنيا او را بشناسد و به هدايت او اقتدا كند، در آخرت از روى صراطى كه پلى است بر روى جهنم عبور مىكند و كسى كه امام را در دنيا نشناسد، پايش از صراط آخرت مىلغزد و به جهنم مىافتد۱۷.»
صراط در قيامت به صورت پلى در خواهد آمد كه بر روى جهنم قرار دارد و انسان به ناچار بايد از روى آن عبور كند. آن كس كه در دنيا صراط مستقيم را به آسانى و با رغبت در درون خود پيمود، پيرو قرآن و مطيع امام و از اصحاب صراط السوى بود، آن جا هم «كالبرق الخاطف»(برق جهنده) از اين پل مىگذرد و مشكلى ندارد؛ ولى اگر در دنيا گاهى اهل ديانت بود و گاهى اهل انحراف نتيجهاش، اين است كه در آن صراط هم گاهى مىافتد و گاه برمىخيزد. در دنيا چنين است تا رحمت الاهى در آخرت با او چه كند.
لازم است توجه شود كه صراط مستقيم بيش از يكى نيست، ليكن آن واحد حقيقى گاهى به صورت كتاب تدوينى ظهور مىكند مانند قرآن و زمانى به صورت كتاب تكوينى جلوهگر مىشود، مانند عترت؛ چون معصومين(ع) يك نورند و حقيقت قرآن هم خلق رسول اكرم است، پس حقيقت قرآن همان خلق اهل بيت عصمت(ع) خواهد بود و عصاره آن در قيامت ظهور ويژه دارد كه براى اهل محشر متمثل مىشود.
قرآن و عترت حبل الاهىاند: سير تكاملى انسان به سوى خداوند سيرى صعودى است. از همينرو، خداى سبحان مىفرمايد: «همه با هم به حبل خدا معتصم شويد۱۸.» كوهنوردان براى صعود بر صخرههاى بلند، نيازمند طناب و دستگيره هستند تا سقوط نكنند. در آيه كريمه ديگرى مىفرمايد: «هر كس به خداوند و به حبل و دين او اعتصام جويد به طور قطع به صراط مستقيم هدايت مىشود.»۱۹
«حبلالله» همان دين خدا است كه از عقايد و اخلاق و احكام تشكيل شده است؛ و دين حقيقت واحدى است كه در قرآن و عترت ظهور كرده و قرآن و عترت بيان تفصيلى رسول اكرم(ص) هستند. در بعضى از نقلهاى حديث متواتر و مشهور «ثقلين» آمده است كه «هما حبلان» يعنى اين دو، كتاب و عترت، حبل الاهى هستند.۲۰
پىنوشت:
۱. فاتحه(۱): ۶و۷؛ آل عمران(۳):۱۰۱ù۵۱؛ نساء(۴):۶۹.
۲. انشقاق(۸۴): ۶.
۳. انسان(۷۶): ۳.
۴. نساء(۴): ۸۲.
۵. انعام(۶): ۱۵۳.
۶. عنكبوت(۲۹): ۶۹.
۷. مؤمنون(۲۳): ۷۴.
۸. انعام(۶): ۱۶۱.
۹. نهجالبلاغه، خطبه ۱۶.
۱۰. طه(۲۰): ۱۳۵.
۱۱. ملك(۶۷): ۲۲.
۱۲. طه(۲۰): ۸۱.
۱۳. آل عمران(۳): ۱۰۳.
۱۴. فاطر(۳۵): ۱۰.
۱۵. انعام(۶):۱۶۱.
۱۶. بحار، ج ۸، ص ۶۶.
۱۷. آل عمران(۳): ۱۰۳.
۱۸. آل عمران(۳): ۱۰۱.
۱۹. قرآن در قرآن، تفسير موضوعى قرآن، رسالت قرآن، ص۲۱۶-۲۱۴ù۲۰۳-۱۹۹.
منابع: ماهنامه پرسمان ارديبهشت ۱۳۸۲
پيوند مرتبط: تاريخ بارگذاري: ۱۳۸۹/۰۸/۱۷