• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بشیر بن جذلم (شعر عاشورایی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





بشیر بن جذلم، که در سفر اهل بیت از شام به مدینه همراهشان بود، به‌عنوان محافظ و مأمور رسیدگی به مردم، پس از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) خبر غم‌انگیز را به شهر می‌رساند.
او در مسجد النبی، با صدای دل‌نشین خود، اشعار سوزناک و عاشورایی سر می‌داد تا درد و اندوه مردم را به تصویر بکشد و یادآور فداکاری و غم‌انگیزی کربلا شود.
این سرودها، حس همدلی و غیرت نسبت به امام حسین (علیه‌السلام) را در دل شهروندان برمی‌انگیزد و به‌عنوان نمادی از سوگواری و یادآوری حادثه کربلا در میان مردم مدینه می‌پیچد.




بشیر از یاران امام سجاد (علیه‌السّلام) بود که در سفر اهل بیت امام حسین (علیه‌السّلام) از شام به مدینه همراه آنان بود.
وی در دمشق محافظ و مامور رسیدگی به اهل بیت (علیهم‌السّلام) بود. هنگام ورود به مدینه به دستور امام سجاد (علیه‌السّلام) مامور شد زودتر به مدینه برود و خبر ورود کاروان اهل بیت را به اطلاع مردم برساند.
او که همچون پدرش طبع شعر داشت در مسجد النّبی خبر شهادت امام (علیه‌السّلام) و بازگشت قافله‌ی حسینی را به اطلاع مردم رساند.
نام او را بشر و نام پدرش را حذلم هم گفته‌اند. امام سجاد (علیه‌السّلام) برای او و پدرش طلب مغفرت فرمود.



یا اهل یثرب لا مقام لکم بهاقتل الحسین فادمعی مدرار
الجسم منه بکربلاء مضرّجو الراس منه علی القناة یدار
یا اهل یثرب شیخکم و امامکمما منکم احد علیه یغار

۱ -‌ ای اهل مدینه! دیگر در مدینه جای ماندن نیست، حسین (علیه‌السّلام) کشته شد و اشک من به شدّت فرو می‌ریزد.
۲ - بدن او در کربلا به خاک و خون آغشته شد و سرش بر نیزه‌ها به گردش درآمد.
۳ -‌ ای اهل مدینه! امام حسین (علیه‌السّلام) شیخ و امام شماست. آیا کسی از شما برای او غیرت نمی‌ورزد؟

بشیر گوید مردم جمع شدند و من گفتم: امام سجاد (علیه‌السّلام) با عمه‌ها و خواهران در نزدیکی شهر فرود آمده‌اند. زن و مرد، گریان و شیون‌کنان بیرون دویدند. در همان وقت کنیزکی را دیدم که این ابیات سوزناک را می‌خواند:
نعی سیّدی ناع نعاه فاوجعاو امرضنی ناع نعاه فافجعا
فعیّنّی جودا بالدّموع و اسکباوجودا بدمع بعدد معکما معا
علی من دهی عرش الجلیل فزعزعافاصبح هذا المجد و الدین اجدعا
علی ابن نبیّ اللّه و ابن وصیّهو ان کان عنّا شاحط الدّار اشسعا

۱ - خبردهنده‌ای، خبر مرگ مولای مرا داد و دلم را به درد آورد. با آن خبر مرا بیمار ساخت و‌اندوهگین کرد.
۲ - پس‌ای چشمها فراوان اشک بریزید، باز هم اشک بریزید و با هم اشک بریزید.
۳ - بر آن کسی‌که مصیبت او، عرش خدای بزرگ را به لرزه درآورد. پس این مجد و بزرگی و دین، ناقص و خوار گشتند.
۴ - بر پسر دختر پیغمبر و جانشین او گریه کن! اگرچه منزل و سرای او از ما سخت دور است.


۱. شبّر، جواد، ادب الطف، ج۱ ص۶۴.    
۲. شبّر، جواد، ادب الطف، ج۱ ص۶۵.    



• دانشنامه شعر عاشورایی ج۱، ص۵۲.



جعبه ابزار