بهاءالدین سلطان ولد(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بهاءالدّین سلطان ولد،
عارف و
شاعر قرن هفتم، فرزند
جلال الدّین محمد مولوی است.
مادرش گوهرخاتون، دختر شرف الدین لالای سمرقندی بود.
مانند جدّش، لقب «بهاءالدین» داشت، اما جدّش به «بهاء ولد» و او به «سلطان ولد» شهرت یافته است.
قرشی حنفی مصری مؤلف الجواهرالمضیئة
نام وی را احمد و ولادتش را در ۶۲۰ ذکر کرده است؛ اما به روایت مشهور، محمد نام داشت و در ۶۲۳ در لارَنده آسیای صغیر زاده شد.
مولانا به او بسیار علاقه مند بود و وی را از لحاظ جسمی و روحی شبیه ترین افراد به خود میشمرد.
بهاءالدین ولد، مانند پدرش، به
شمس تبریزی بسیار ارادت داشت و در سفری که برای دلجویی و آوردن وی به فرمان
مولانا به
دمشق رفت، از این شهر تا قونیه پیاده در رکاب شمس دوید
و شمس را به شیخی خود برگزید.
او با صلاح الدین زرکوب (متوفی ۶۵۷) نیز مجالست داشت و با وجود عامی بودن صلاح الدین، به او ارادت میورزید و برخی از دقایق عرفانی را از وی آموخت
و، به پایمردی مولانا، با فاطمه دختر او
ازدواج کرد.
از او پسری به نام چلبی جلال الدین امیر عارف و دو دختر به نامهای مطهّره خاتون، ملقب به عابده، و شرف خاتون، ملقب به عارفه، داشت که دارای مقامات عرفانی بودند.
بهاءالدین دو کنیز هم به نامهای نصرت خاتون و سنبله خاتون داشت که از اولی چلبی شمس الدین امیرعابد و از دومی چلبی صلاح الدین امیرزاهد و حسام الدین امیر واجد زاده شدند.
هفت روز پس از درگذشت مولانا در ۶۷۲، خلیفه او، حسام الدین چلبی (متوفی ۶۸۳) از بهاءالدین خواست که جانشین پدر شود اما وی نپذیرفت
و پس از وفات حسام الدین، به خواهش مریدان، جانشین او شد.
اما چون در ولدنامه
گفته است که پس از حسام الدین، کریم الدین پسر بَکتَمر (متوفی ۶۹۰) رهبری اصحاب مولانا را به مدت هفت سال به عهده داشت، همایی
جانشینی بهاءالدین را پس از
فوت کریم الدین دانسته است.
بهاءالدین سلطان ولد به
فارسی ،
عربی ،
ترکی و
یونانی شعر میسرود و «ولد» تخلّص میکرد.
در ولدنامه
تصریح کرده است که ترکی و
رومی (یونانی) را درست نمیداند اما به فارسی و
تازی بهتر سخن میگوید.
همایی
ابیات عربی ولدنامه را نیز سست دانسته است.
اشعار فارسی و عربی او در رباب نامه فصیحتر است.
به گفته گیب،
اشعار ترکی او کهنترین نمونه شعر ترکی غربی است و برای خاورشناسان بسیار جالب توجه بوده است.
اندیشه او کم و بیش مانند پدرش بود اما هیچگاه به پایه کمال مولانا نرسید.
سخنان بهاءالدین نیز بیان همان مطالب مولوی است؛ چنانکه در ولدنامه
می گوید، می خواهد تا احوال مولانا و یاران او را به مریدان تفهیم کند.
آثاری نیز که از او باقیمانده به تقلید و پیروی از آثار مولاناست، چنانکه خود در ولدنامه
و رَباب نامه
به این موضوع اشاره کرده است.
این آثار عبارتاند از :
دیوان اشعار، شامل
قصیده ،
غزل ،
ترجیع بند ،
قطعه و
رباعی که بیشتر غزلیات آن نظیر غزلیات مولاناست
و نافذاوزلوق (آنکارا، (۱۳۲۰ ش) /۱۹۴۱) آن را به چاپ رسانده است؛
معارف به نثر، که شبیه فیه ما فیه مولاناست و به تصحیح نجیب مایل هروی (تهران، ۱۳۶۷ ش) منتشر شده است؛
ولدنامه یا
مثنوی ولدی و یا ابتدانامه
که آن را در ۶۹۰ در بحر خفیف مخبون مقصور در شرح مقامات و کرامات مولانا و یارانش سرود و نخستین مرجع درباره زندگانی مولانا محسوب میشود و با مقدمه و تصحیح جلال همایی (تهران، ۱۳۱۶ ش) به چاپ رسیده است؛
مثنوی رباب نامه که هموزن مثنوی مولانا در بحر رمل مسدّس مقصور یا محذوف است و در ۱۳۵۹ ش به تصحیح نگارنده این مقاله (تهران، ۱۳۵۹ ش) منتشر شده است؛ انتهانامه که همان مطالب دو مثنوی دیگر او در آن گنجانده شده است به تصحیح محمدعلی خزانه دارلو (تهران، ۱۳۷۶ ش) چاپ شده است.
سلطان ولد در ۷۱۲ درگذشت و در جوار پدر به
خاک سپرده شد.
(۱) احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، چاپ تحسین یازیجی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۲) ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج ۳: از سعدی تا جامی، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۳) بهاءالدین سلطان ولد، رباب نامه، چاپ علی سلطانی گردفرامرزی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۴) بهاءالدین سلطان ولد، ولدنامه، چاپ جلال همایی، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۶ ش).
(۵) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۶) عبدالحسین زرین کوب، پله پله تا ملاقات خدا، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۷) عبدالقادربن محمد قرشی حنفی مصری، الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیه، حیدرآباد دکن ۱۳۳۲.
(۸) عبدالباقی گولپینارلی، مولویه بعد از مولانا، ترجمه توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۶ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۲۱۵۲.