• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توسعه یافتگی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





توسعه‌یافتگی از اصطلاحات فقه سیاسی بوده و به افزایش پایدار تولید، درآمد ملی و ظرفیت تولید در چارچوب یک الگوی راهبردی مشخص اطلاق می‌شود.
در رویکردهای نوین، توسعه صرفاً مادی نیست و پیوند آن با ارزش‌های انسانی، فرهنگی و معنوی مورد تأکید است.
اسلام توسعه مطلوب را وابسته به اخلاق، ایمان، فرهنگ کار و جهت‌گیری ارزشی سرمایه می‌داند.
از این منظر، سیاست‌های هدایتی دولت و پایبندی فردی به ارزش‌ها، شرط تحقق توسعه پایدار به‌ شمار می‌آیند.




توسعه‌يافتگى و رشد اقتصادى عبارت است از: افزايش درآمد ملى، محصول ناخالص ملى، توليد ملى طى زمان طولانى و نيز افزايش ميزان ظرفيت توليد كالاها و خدمات در يك كشور، كه آهنگ توسعه اقتصادى آن كشور را نشان مى‌دهد.
[۱] فرهنگ، منوچهر، فرهنگ بزرگ علوم اقتصادى، ج۱، ص۶۱۰-۶۱۱.



در راهبرد توسعه براى رسيدن به چنين حالتى عنصر اصلى، الگويى است كه براى رشد و توسعه مورد استفاده قرار مى‌گيرد؛ راهبردها به همين لحاظ متفاوت و گوناگون هستند كه بر اساس الگوهايى چون توسعه صنعتى، جايگزينى واردات، توسعۀ كشاورزى، رشد صادرات، خصوصى‌سازى يا دولتى كردن فعاليت‌هاى اقتصادى، تغييرات بنيادى در ساختار فرهنگ عمومى، خودكفايى اقتصادى و توسعۀ فرهنگ و باورهاى ملى تنظيم و قانونمند و برنامه‌ريزى مى‌شوند.


اصولا رابطۀ بين توسعه و مذهب از ديرباز مورد توجه نظريه پردازهاى توسعۀ اقتصادى قرارگرفته و جمعى از آنان توسعۀ اقتصادى به مفهوم مادى آن را مردود و غير انسانى مى‌شمارند.


صاحب‌نظر مشهور توسعه مایکل تودارو ضمن همه بعدى توصيف كردن توسعۀ اقتصادى، يكى از اهداف آن را علاوه بر ايجاد شغل مناسب، درآمد كافى و آموزش بهتر، توجه به ارزش‌هاى والاى انسانى بيان مى‌كند و تأكيد مى‌كند كه توسعه نبايد تنها رفاه مادى را در بر بگيرد، بلكه بايد سبب رشد و اعتلاى معنوى انسان در بعد فردى و اجتماعى شود.
[۴] مقاله «اسلام و توسعه‌نيافتگى، بازنگرى در يك معمارى ديرينه» و مجله نقد و نظر، شماره اول، ص۳۱۱.

به اعتقاد اين افراد توسعه به مفهوم اقتصادى و مادى همواره بايد به مثابۀ ابزارى در خدمت مبانى دین و ارزش‌هاى والاى آن تلقى شود.


مهم‌ترين موانع توسعه، ريشه در درون فرد دارد و جامع‌ترين اين موانع اين است كه هر فرد مى‌خواهد با فدا كردن جامعه به بهبود وضع خود برسد و اين نوع موانع سرانجام به تخريب امكانات منجر مى‌شود و راه جامعه را به سوى توسعه مى‌بندد.


اسلام از سه جهت زمينۀ توسعه را فراهم آورده است:

۱. سياست‌هاى هدايتى و حمايتى از راه قوانين مربوط به كار، تجارت، توليد و مصرف؛
۲. مبانى ارزشى و اصول اخلاقى خلاقيت‌برانگيز و حركت‌آفرين؛
۳. اختيارات وسيع به دولت اسلامی در چارچوب مصلحت نظام و مردم.

از نظر اسلام پايبندى به تعهدات و باورهاى دين و ايمان به ارزش‌هاى اخلاقى از عوامل عمده توسعه هستند و به همان ميزان هم زير پاگذاردن دين و ارزش‌هاى والاى انسانى راه بهره‌مندى از مواهب دنيايى را مى‌بندد و نتايج توسعه‌يافتگى را در كام زندگى تلخ مى‌كند: (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْقُرىٰ آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَفَتَحْنٰا عَلَيْهِمْ بَرَكٰاتٍ مِنَ اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ وَ لٰكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنٰاهُمْ بِمٰا كٰانُوا يَكْسِبُونَ‌.)


واژۀ توسعه اغلب در اقتصاد، سياست و فرهنگ به طور يكسان به كار مى‌رود و گاه به جاى آن كلمۀ رشد استفاده مى‌شود و شايد كلمۀ توسعه مفهومى فراتر از رشد دارد.


اگر بار فرهنگى توسعه را به مطلوب بودن آن تفسير و توسعه را در برابر رشد به معناى توسعۀ مطلوب تصور كنيم، رابطۀ مستقيم توسعه در هر كشورى با باورها، سنت‌ها و ارزش‌هاى آن كشور به‌طور شفاف آشكار مى‌شود.


اگر توسعه، داراى بار فرهنگى است بايد عوامل مؤثر در آن نيز از اين بار برخوردار باشد و براى رسيدن به توسعۀ مطلوب، از دانش به نحو مطلوب و از فن‌آورى بر اساس ارزش‌هاى پذيرفته شده و از نيروى كار به شيوۀ منطبق با باورها و فرهنگ عمومى و از مديريت بر اساس الگوهاى پذيرفته‌شده در جامعه و از سرمايه به طور مجرد از خواسته‌هاى استثمارى سرمايه‌داران، استفاده كرد.


در اسلام از ميان عوامل مختلف مولد توسعه به بار فرهنگى و ارزشى دو عامل، بيش از همه تأكيد شده است. نخست به بار فرهنگى كار و محيط كار و دوم به بار فرهنگى سرمايه كه تجربه آن از بار فرهنگى مى‌تواند مهم‌ترين عامل براى به انحراف كشاندن توسعه باشد. (۴)






۶۶،، ۱۱۷-۱۱۵.

توسعه... رده


۱. فرهنگ، منوچهر، فرهنگ بزرگ علوم اقتصادى، ج۱، ص۶۱۰-۶۱۱.
۲. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۴، ص۵۴.    
۳. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۴، ص۵۸.    
۴. مقاله «اسلام و توسعه‌نيافتگى، بازنگرى در يك معمارى ديرينه» و مجله نقد و نظر، شماره اول، ص۳۱۱.
۵. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۴، ص۵۸.    
۶. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۴، ص۵۷.    
۷. اعراف، سوره۷، آیه۹۶.    
۸. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۴، ص۶۷.    
۹. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۴، ص۵۴.    
۱۰. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۴، ص۵۷.    
۱۱. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۴، ص۵۸.    
۱۲. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۴، ص۵۸.    
۱۳. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۴، ص۶۷.    
۱۴. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۴، ص۶۷.    



عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۱، ص۵۶۳.    


رده‌های این صفحه : سیاسی | سیاسی | سیاسی | فقه سیاسی




جعبه ابزار