سرزمین (فقه سیاسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سرزمین به قطعهای از
زمین، ناحیه یا بوم گفته میشود و در
قرآن بیش از ۵۰۰ بار به عنوان محل سکونت
انسان آمده است.
در
اسلام، زمین ابتدا متعلق به
خدا است و حق اختصاص آن به انسان به صورت قانونی و اعتباراً شناخته میشود.
قلمرو یک دولت با مرزهای مشخص تعیین میشود و شامل قلمرو ارضی، آبى و هوایی است.
قلمرو ارضی شامل مساحت زمینی محدود با مرزهای مشخص است و از نظر وسعت، منابع و موقعیت جغرافیایی متفاوت است.
قلمرو آبى شامل رودها، دریاچهها و سواحل است و محدوده آبهای ساحلی بر اساس
عرف و مقررات بینالمللی تعیین میشود.
قلمرو هوايی فضای بالای زمین و آبها را شامل میشود و تحت حاکمیت دولت است، اما استفاده
بینالمللی از آن مشروط است.
سرزمين: ارض، قطعهاى از زمين، ناحيه و مرز و بوم.
در قرآن بيش از ۵۰۰ مرتبه كلمه ارض به كار برده شده و در تمامى آن موارد، زمين به گونهاى به عنوان محل سكونت و زندگى انسانى معرفى شده است و جالب آنكه هيچكدام از فقها براى اثبات اختصاص به صورت ملكيت و غيره، به
آیهای استناد نكردهاند.
ولى با وجود اين در اسلام چند گونه اختصاص، نسبت به زمين مطرحشده، كه زمين به انسان نسبت داده شده است و به انسان حق اختصاصى نسبت به زمين تفويض شده كه اين نوع حق و اختصاص در طول مفاد:
(إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ) به طور قانونى به رسميت شناختهشده است، به همين دليل است كه حق اختصاص، هيچگاه با اختيارات ولى امر معارض نيست.
بديهى است اختصاص زمين به خدا، مفهوم تكوينى و حقيقى دارد، ولى مفهوم اختصاص آن به انسان در محدوده قانون و بهطور اعتبارى است.
سرزمين يک دولت با مرزهاى مشخص محدود مىشود كه از نظر خارجى، از اهميت فوقالعاده برخوردار است.
اهميت مرز بيشتر از نقطه نظر محدوده حكومتى دولت مورد توجه قرار مىگيرد و در واقع پايان حاكميت يک دولت و آغاز حاكميت دولت ديگر به حساب مىآيد و به همين لحاظ است كه بيشتر دولتهاى متجاوز با يكديگر، اختلاف مرزى داشته و اين اختلاف زمينهساز بحرانهاى منطقهاى و گاه بين المللى مىشود.
معمولا در نظام بين المللى قواعدى براى تعيين حدود مرزى وجود دارد كه در حل مسالمتآميز اختلاف مرزى به آنها استناد مىشود.
كشورها مرزهاى خود را به شيوههاى مختلف، ولى متناسب با شرايط اقليمى، معين و مشخص مىسازند.
بنابراين سرزمين مرزبندى شده را قلمروى ارضى و آبهاى مرزبندى شده را قلمروى آبى و مرزهاى هوايى را قلمروى هوايى مىنامند.
به مساحت معينى از زمين كه با مرزهاى مشخصى محدود شده است قلمروى ارضى گفته مىشود.
قلمروى ارضى دولتها از نظر وسعت و نيز از نقطهنظر اوضاع طبيعى و معادن و ذخاير زير زمينى و شرايط
جغرافیای سیاسی و سوق الجيشى متفاوت بوده و به همين لحاظ هر كدام داراى موقعيت خاص بين المللى هستند.
قلمروى آبى دولت به تناسب مرزهايى كه دارد مىتواند شامل رودها، درياچهها، سواحل درياها و اقيانوسها شود.
رودها و درياچههاى ميانى دولتها، اغلب به شيوههاى عرفى، مانند خط منصف تقسيم و مرزهاى آبى مشخص مىشود و سواحل درياها و اقيانوسها كه انتهاى مرزهاى قلمروى ارضى دولت است؛ براساس مقررات بين المللى تحت عنوان آبهاى ساحلى جزيى از قلمروى آبى دولت محسوب مىشوند.
اعمال حاكميت دولت در آبهاى ساحلى، بدان جهت است كه بتواند سيادت خود را در مرزهاى ساحلى حفظ و حاكميت خود را نسبت به آن اعمال كند.
در مورد تعيين محدوده آبى ساحلى كه بتواند پشتوانه حاكميت دولت بر مرزهاى آبى خود باشد، اختلاف نظر وجود دارد.
برخى آن را تا سه مايل دريايى (هر مايل دريايى برابر ۱۸۵۲ متر است) و جمعى تا پنجاه مايل وعدهاى ديگر نيز تا آنجا كه امكان استيلاى دولت وجود دارد، توسعه دادهاند و از نظر عرف بين المللى در مواردى كه دولتها در تعيين آبهاى ساحلى زياده روى مىكنند، حق اعتراض براى دولتهاى ذىنفع محفوظ بوده و مىتوانند آن را به رسميت نشناسند.
به جو بالاى قلمروى ارضى و قلمرو آبى، قلمروى هوايى گفته مىشود و فضاى بالاى اين دو قلمرو، تحت حاكميت دولت قرار دارد.
در ارتفاع قلمروى هوايى مسئله خاصى مطرح نشده است.
اما با پيشرفت ابزارهاى پرتاب شونده وپرنده، اهميت قلمروى هوايى از حساسيت بيشترى برخوردار شده و براى حل مشكل عبور ناوگانهاى هوايى مسافربرى و يا ترابرى هوايى قراردادهاى بين المللى متعددى منعقد شده تا امكان عبور هواپيماهاى شركتهاى وابسته به دولتها از فضاى يكديگر فراهم شود.
مبناى اين نوع قراردادهاى بين المللى آن است كه فضاى هر كشورى در قلمروى
حاکمیت آن است، ولى اين حاكميت مطلق نيست و مشروط به
حق استفاده
بین المللی از فضاى كشورها است. (۲)
۲ - درآمدى بر فقه سياسى / ۱۸۹-۱۸۷.
•
زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۲، ص۱۳۱-۱۳۲.