سفیان بن مصعب عبدی کوفی (شعر عاشورایی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابو محمّد سفیان بن مصعب عبدی کوفی شاعر متعهّد شیعی و اصحاب
امام جعفر صادق (علیهالسلام) بود، در سال
۱۰۴ هجری متولد شد.
اشعارش به مناقب و ستایش
اهل بیت (علیهمالسلام) میپرداخت. و از طریق حدیثهای امام صادق (علیهالسلام) بهدستآمده، بهویژه در زمینه
غدیر، مورد تحسین علما مانند
علامه امینی،
شیخ کشی و
کلینی قرار گرفت.
شیوه کارش این بود که از امام صادق (علیهالسّلام) حدیثی را در مناقب عترت طاهره فرامیگرفت و آن را به نظم درمیآورد و بر امام (علیهالسّلام) عرضه میکرد.
ابو محمّد سفیان بن مصعب از اصحاب گرانقدر امام جعفر صادق (علیهالسّلام) و از شعرای متعهّد شیعی بوده است. وی به سال ۱۰۴ هجری متولد شد.
عبدی کوفی به سال
۱۷۸ هجری در
کوفه از دنیا رفت.
او با شعر خود به اهل بیت (علیهمالسلام) تقرّب جسته و با صدق
نیت و خلوصّ ارادت از مقبولین درگاه آنان گردیده است.
شعر او متضمّن بسیاری از مناقب مشهور
امیر مؤمنان علی (علیهالسّلام) و ستایش فراوانی از آن جناب و خاندان پاک اوست.
شیوه کارش این بود که از امام صادق (علیهالسّلام) حدیثی را در مناقب عترت طاهره فرامیگرفت و آن را به نظم درمیآورد و بر امام (علیهالسّلام) عرضه میکرد.
مرحوم علامه امینی، سفیان بن مصعب را از شعرای غدیر شمرده و قسمتی از ابیات بلند او را در اینباره و سایر فضایل علی (علیهالسّلام) و خاندان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده است و نیز راجعبه صحّت مذهب و حسن عقیدهی او استدلال و تاکید نموده است.
شیخ کشّی روایت کرده که امام صادق (علیهالسّلام) به سفیان بن مصعب فرمودند: «شعری بسرای که زنان به خواندنش نوحهگری کنند.» همچنین از
سماعه روایت آورده که امام (علیهالسّلام) فرمودند: «ای شیعیان! شعر عبدی را به فرزندان خود بیاموزید که او بر
دین خدا است».
مرحوم کلینی نیز به سند خود روایت کرده که هنگامی که عبدی در خانه امام صادق (علیهالسّلام) اشعار خود را در مرثیهی
سیّد الشّهداء میخواند، آنچنان شیونی برپا شد که مردم بر درب خانهی امام جمع شدند و امام (علیهالسّلام) به خاطر جلوگیری از هجوم ماموران
عباسی فرمودند: «کودکی از ما بیهوش شده بود و زنان بدان خاطر شیون کردند.»
عبدی در سوگ سیدالشهدا چنین مرثیه سرایی میکند:
| | |
| لقد هدّ رکنی رزء آل محمّدو تلک الرزایا و الخطوب عظام | | |
| و ابکت جفونی بالفرات مصارعلآل النّبی المصطفی و عظام | | |
| عظام باکناف الفرات زکیّةبهنّ علینا حرمة و ذمام | | |
| فکم حرّة مسبیة و یتیمةو کم من کریم قد علاه حسام | | |
| لآل رسول اللّه صلّت علیهمملائکة بیض الوجوه کرام | | |
| افاطم اشجانی بذوک ذو و العلیفشبت و انی صادق لغلام | | |
| و اضحیت لا التذّ طیب معیشتیکانّ علیّ الطیبات حرام | | |
| و لا البارد العذب الفرات اسیغهو لا ظلّ یهنینی الغداة طعام | | |
| یقولون لی صبرا جمیلا و سلوةو ما لی الی الصبر الجمیل مرام | | |
| فکیف اصطباری بعد آل محمّدو فی القلب منی لوعة و ضرام | | |
| | |
| | |
۱ - مصیبت خاندان پیامبر وجودم را به لرزه درآورد، و این مصیبتها بسیار بزرگ و عظیم است.
۲ - چشمهای من در کنار
فرات برای جسمهای به خون غلتیده گریان شد. برای خاندان بزرگ پیامبر برگزیده.
۳ - بزرگانی که بسیار پاک و منزه هستند، در کنار فرات (کشته شدند). که این بزرگان نزد ما دارای حرمت و کرامت هستند.
۴ - چه زنان پاک و آزادهای و چه یتیمانی که آواره شدند و چه بزرگوارانی که بر آنها شمشیر فرود آمد.
۵ - بر خاندان رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرشتگانی درود فرستادند. فرشتگانی که خوشسیما و بزرگوارند.
۶ -ای
فاطمه (سلاماللهعلیها) ! فرزندان بزرگوار تو مرا متالّم کردند، و آن تالّم در وجود من شعلهور گشت و من فرد صادقی هستم.
۷ - و روزگار خود را طوری سپری میکنم، که زندگی برای من لذّتی نداشته باشد، که گویا چیزهای گوارا و لذیذ بر من حرام است.
۸ - و آب شیرین و گوارا مرا سیراب نمیکند و هیچ سایه و غذایی برای من گوارا نیست.
۹ - به من میگویند که صبر جمیل و آسایش پیشه کن در حالیکه هیچ راهی برای رسیدن به صبر جمیل وجود ندارد.
۱۰ - چگونه صبر پیشه کنم بعد از این همه مصیبت که بر آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد شد، در حالی که در دل من درد و رنج میباشد.
در شعر دیگری چنین میگوید:
| | |
| و زوج بضعته الزّهراء یکنفهادون الوری و ابو ابنائها النجب | | |
| من کل مجتهد فی اللّه معتضدباللّه معتقد للّه محتسب | | |
| هادین للرشد ان لیل الضلال دجاکانوا لطارقهم اهدی من الشهب | | |
| لقّبت بالرفض لما ان منحتهمودّی و احسن ما ادعی به لقبی | | |
| صلاة ذی العرش تتری کل آونةعلی ابن فاطمة الکشّاف للکرب | | |
| و ابنیه منهالک بالسمّ محترمو من معفّر خدّ فی الثری ترب | | |
| و العابد الزاهد السجّاد یتبعهو باقر العلم دانی غایة الطلب | | |
| و جعفر و ابنه موسی و یتبعه البرّ الرضا و الجواد العابد الدئب | | |
| و العسکریین و المهدی قائمهمذو الامر لابس اثواب الهدی القشب | | |
| من یملا الارض عدلا بعد ما ملئتجورا و یقمع اهل الزیغ و الشغب | | |
| یا صاحب الکوثر الرقراق زاخرةذود النواصب عن سلساله الخصب | | |
| حتی لقد و سمت کلما جباههمخواطری بمضاء الشعر و الخطب | | |
| | |
| | |
۱ - علی (علیهالسّلام) ! تو همسر پارهی تن پیامبر و تنها نگهبان زهرا (سلاماللهعلیها) و پدر فرزندان نجیب اویی!
۲ - فرزندانی که در راه خدا پر جد و جهدند و از او یاری میجویند و به وی معتقدند و برای او کار میکنند.
۳ - و چنان راهنمایانی هستند که اگر شب تاریک گمراهی، سایه بر سرها گسترد شبروان را بهتر از هر کوکب و شهابی، رهبری میکنند.
۴ - از آن روز که مهر خود را به پای آنان ریختم، مرا رافضی خواندند و این لقب بهترین نام من است.
۵ - در راه خدای ذو العرش، پیوسته و همیشه بر روان فرزندان غمگسار فاطمه باد!
۶ - آن دو فرزند که یکی به سم کشنده مسموم شد و دیگری با گونهی خاکآلود، در خاک آرمید.
۷ - و پس از وی، عابد زاهد، امام سجاد (علیهالسّلام) است و آنگاه باقر العلمی که به غایت طلب نزدیک است.
۸ - و جعفر صادق (علیهالسّلام) و فرزندش موسی (علیهالسّلام) و پس از آن امام نیکوکاری چون حضرت رضا (علیهالسّلام) و امام جواد (علیهالسّلام)، عابد و کوشا.
۹ - و امام عسکری و مهدی که قائم آنان و صاحب امری است که تشریف نظیف و سپید هدایت بر تن دارد.
۱۰ - و زمین را پس از آنکه از ستم پر شده باشد از عدل و داد پر میکند و گمراهان و بدکاران را برمیاندازد.
۱۲ و ۱۱ -ای علی! من در راه عشق تو، گروهی از دشمنان بیباکت را با بیرون ریختناندیشه و گفتار تدریجی خویش، کوبیدم تااندیشههای من با شمشیر برّان شعر و سخن، داغ ننگ بر جبین آنها زد.
در منقاب اهل بیت (علیهمالسلام) چنین میسراید:
| | |
| آل النّبیّ محمّداهل الفضایل و المناقب | | |
| المرشدون من العمیو المنقذون من اللوازب | | |
| الصّادقون النّاطقونالسّابقون الی الرغائب | | |
| فولاهم فرض من الرّحمن فی القرآن واجب | | |
| و هم الصراط فمستقیمفوقه ناج و ناکب | | |
| | |
| | |
۱ - دودمان محمّد نبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، اهل فضیلت و منقبت هستند.
۲ - اینان روشنیبخش کوردلان و دستگیر درماندگانند.
۳ - آنان راستگویان پیشگام در کارهای پسندیده میباشند.
۴ - و ولای آنان از جانب خدای رحمان، در قرآن فرض و واجب گردیده است.
۵ - ایشان صراط مستقیمند که گروهی از مردم در این راه رستگار و عدهای از راه آنان منحرف میشوند.
| | |
| یا سادتی یا بنی علیّیا آل طه و آل صاد | | |
| من ذا یوازیکم و انتمخلایف اللّه فی البلاد | | |
| انتم نجوم الهدی اللواتییهدی بها اللّه کلّهاد | | |
| لو لا هداکم اذا ضللناو التبس الغیّ بالرّشاد | | |
| لا زلت فی حبّکم اوالیعمری و فی بغضکم اعادی | | |
| و ما تزوّدت غیر حبّیایّاکم و هو خیر زاد | | |
| | |
| | |
۱ -ای سروران من وای فرزندان علی! ای آل طه وای خاندان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) !
۲ - کیست که با شما برابری کند؟ چه شما بندگان خدا در روی زمین هستید.
۳ - شمایید آن ستارگان هدایتی که خداوند رهسپاران این راه را به شما رهبری میکند.
۴ - اگر رهبری شما نبود، ما به ضلالت میافتادیم و گمراهی با هدایت مشتبه میشد.
۵ - توشهای جز مهر شما ندارم و آن بهترین زاد و ذخیره و پشتوانهی من در پهنهی حشر است.
۶ - دوستی شما و بیزاری از بدگویانتان، اعتقاد من است.
مرضیه، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۱، ص۶۶.