• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فرماندهی (فقه سیاسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





فرماندهی و مدیریت نظامی از مهم‌ترین مسائل تاریخی بشر و مؤثرترین عامل در شکل‌دهی سرنوشت ملت‌ها و جوامع به شمار می‌آید.
ضعف مدیریت و بهره‌گیری ناکارآمد از منابع انسانی و مادی، آثار مخرب بیشتری از کمبود امکانات بر جای می‌گذارد.
عناصر اصلی قدرت در فرماندهی شامل نیروی انسانی، منابع طبیعی، اطلاعات، محیط عملیاتی، دیپلماسی، فناوری و ویژگی‌های فرهنگی و شخصیتی است.
در نظام فرماندهی اسلامی، ایمان و ایدئولوژی توحیدی محور اصلی قدرت و مدیریت نظامی محسوب می‌شوند.
نمونه‌های عملی این رویکرد در فرماندهی پیامبر اسلام و امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) در غزوات و جنگ‌ها مشاهده شده است.
قدرت فرماندهی در اسلام بر پایه ترکیبی از منابع مادی و معنوی با تأکید ویژه بر باور و ایمان نیروهای رزمنده استوار است.



مسئلۀ فرماندهى و مديريت همواره مشكل بزرگ نظامى، سياسى، فرهنگى و تربيتى بشر در طول تاريخ بوده است، همان‌گونه كه امروز نيز در جهان شاهد اهميت بسيار و حساسيت و نقش تعيين‌كننده آن؛ در حيات و رشد ملت‌ها و نيز در آينده جهان هستيم.


هيچ‌گاه كمبود امكانات و نيروهاى لازم براى حركت تكاملى ملت‌ها، در زمينه‌ها و ابعاد مختلف زندگى اجتماعى به اندازه فقدان يا ضعف مديريت در بهره‌گيرى از امكانات و نيروهاى موجود اثر منفى و مخرب نداشته است.


از آن‌جا كه مشكل مديريت در رابطه با چگونگى رشد استعدادهاى بيكران و نيروهاى گسترده و پيچيده و بالقوه انسان‌ها، در دو بعد فردى و اجتماعى مطرح بوده است هيچ‌گاه اين مشكل براى انسان به صورت مقطعى و در رابطه با زمان و شرايط زندگى خاص نبوده و همواره به صورت عام و يک مسئله انسانى و برخاسته از سازوكار خاص زندگى انسان در تمامى زمان‌ها بوده و در هر شرايط، فكر و ميدان وسيعى از اعمال انسان‌ها را به خود مشغول كرده است.


بزرگ‌ترين رويدادها، مهمترين حركت‌ها و بالاخره حادثه آفرين ترين برخوردها و درگيرى‌ها از مسئله فرماندهى سرچشمه گرفته است و هم اين مشكل، محور اصلى بسيارى از تصادم قدرت‌ها و جنگ‌هاى خانمان‌سوز و پايه بروز اختلاف‌هاى ريشه‌دار عقيدتى در ميان بشر بوده است و در اين ميان فرماندهى نظامى نقش عمده‌اى بر عهده داشته است.


در مطالعه تاريخ و بررسى اجتماعات بشرى اعم از جامعه‌هاى ابتدايى و پيشرفته، بى‌پايه و استوار، الحادى و مذهبى و واپس گرا و پيشرو، دو دسته متمايز ديده مى‌شود، فرمانروايان و مدعيان رهبری در يک‌سو و انبوه مردم فرمانبردار و مطيع و تحت فرماندهى در سوى ديگر، رابطه اين دو دستگاه به شكل ساده و گاه پيچيده بوده، ولى زندگى اجتماعى بشر هرگز از اين رابطه جدايى نيافته است.


نگاهى و لو گذرا به تاريخ جنگ‌ها و عملكرد فاتحان نظامى در تاريخ گذشته و همچنين مجامعى كه امروز در جهان توسط ارتش‌هاى قدرتمند جهان در زمينه تجاوز به حقوق طبيعى و انسانى ملت‌هاى ضعيف روا داشته مى‌شود و جهنم‌هايى كه ابرقدرت‌ها به اتكاى قدرت نظامى و ماشين‌هاى عظيم جنگى در عرصه زندگى كشورهاى عقب‌مانده به وجود مى‌آورند، كافى است كه ما را به اهميت و ارزش مسئله‌اى به نام فرماندهى و مديريت نظامى واقف گرداند.

۶.۱ - نقش دیپلماسی و محدودیت آن

گرچه امروز معادلات سياسى و نظامى در ميدان ديپلماسى حل و فصل مى‌شود، ولى نمی‌توان انكار كرد كه بخش عظيم بحران‌ها و مشكلات بين‌المللى در رابطه با مسئله جنگ و فرماندهى نظامى شكل گرفته و مى‌گيرد.

۶.۲ - ضرورت طرح نوین مدیریت نظامی

طرح نوين مديريت و فرماندهى نظامى مى‌تواند راه‌حل مؤثرى در حل بحران‌ها و مشكلات بزرگى باشد كه سرپنجه قدرتمند ديپلماسى قادر به بازكردن گره‌هاى آن‌ها نيست.


به‌ طور معمول در شكل‌گيرى قدرت كه پايه و محور اصلى مديريت نظامى و فرماندهى است، از يک سلسله عناصر مادى نام مى‌برند كه بيشتر به اين قرارند:
۱. نيروى انسانى كه بدنه تشكيلات نظامى، عمليات و قدرت فرماندهى محسوب مى‌شود؛
۲. منابع طبيعى كه امكانات بيشترى را در اختيار فرماندهى قرار مى‌دهد؛
۳. اطلاعات كسب شده از دشمن و اوضاع و شرايط حاكم كه قدرت مديريت و تصميم‌گيرى را به ميزان قابل توجهى بالا مى‌برد و نيل به پيروزى را سهل مى‌كند؛
۴. وضع جغرافياى و محيط فيزيكى عمليات نظامى كه نقش مؤثرى در فرماندهى و پيروزى آن دارد؛
۵. ديپلماسى فعال نيز به نوبه خود از عناصر قدرت فرماندهى محسوب مى‌شود،
۶. فناورى و بهره‌گيرى از امكانات علمى كه حجم توان فرماندهى و سطح كارآيى آن را تا سرحد تفوق چشمگير نظامى و پيروزى‌هاى سرى بالا مى‌برد؛
۷. عادت، سنن ملى، شخصيت و روحيه متكى به خصايص و هويت‌هاى قومى و ملى.


در نظام فرماندهى و مديريت نظامى اسلام از همه اين عوامل (البته به گونه صحيح و بر اساس معيارهاى اسلامى) بهره گرفته مى‌شود كه نمونه‌هاى بارزى از شيوه‌هاى مختلف استفاده از اين عناصر را در فرماندهى نظامى شخص پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در غزوات و نيز در فرماندهى امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) در جنگ‌هاى صفین، نهروان و جمل مشاهده مى‌كنيم.


ولى مهم‌ترين عنصرى كه فرماندهى اسلامى بر آن تكيه دارد و عمده‌ترين منبع قدرتى كه محور اصلى مديريت نظامى در اسلام محسوب مى‌شود، عنصر ایمان و ايدئولوژى است، گرچه امروز ارتش‌هاى بزرگ جهان و نظريه پردازهاى نظامى به اهميت و نقش كارساز ايدئولوژى پى برده‌اند وان را در رديف عناصر تشكيل دهنده قدرت به‌ حساب آورده‌اند، ولى در نظام نوين اسلامى در مديريت و فرماندهى نقش ايدئولوژى از دو نظر متمايز و قابل‌توجه و در مقايسه با ديدگاه‌هاى معاصر متفاوت است:

۹.۱ - مفهوم ایدئولوژی

الف - از نقطه‌نظر مفهوم ايدئولوژى كه گاه به مفهوم اعم آن به تمامى عوامل معنوى اطلاق مى‌شود و هر نوع باورى كه به هر وسيله‌اى به نيروهاى رزمنده و تشكيلات نظامى القا شود، ايدئولوژى گفته مى‌شود.
در صورتى كه در اسلام ايمان متكى به منطق و باور برخاسته از تفكر آزاد كه عقل حاکمیت آن را بر همه عرصه‌هاى خود پذيرفته باشد، محور و پايه قدرت فرماندهى است نه هر احساس و يا باور تحميلى و يا زودگذرى كه بر موج‌هاى تبليغات، مهرها و كينه‌توزى‌هاى موقت و موسمى وابسته است.

۹.۲ - ایدئولوژی توحیدی

ب - عقيده‌اى كه مى‌تواند از چنين خصلت نافذ و با قدرتى برخوردار باشد، تنها ايدئولوژى اسلامى و عقيده توحیدی است كه مكتب رهايى بخش اسلام مبين آن است «إِنَّ اَلدِّينَ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلْإِسْلاٰمُ‌»


در نظام مديريت و فرماندهى اسلامى، بيشترين حجم قدرت از ايمان سرچشمه مى‌گيرد و فرماندهان بايد قدرت مديريت خود را بر پايه‌هاى ايمان خود و ايمان نيروهاى رزمنده استوار كنند.

۱. عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج۶، ص۱۱۹-۱۲۲.    



عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۲، ص۲۸۱-۲۸۲.    






جعبه ابزار