قراردادهای بین المللی و صراحت آنها (فقه سیاسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قراردادهای بینالمللی و صراحت آنها در
فقه سیاسی اسلام از اصول بنیادین به شمار میآیند و بر جلوگیری از هرگونه ابهام و تأویلپذیری تأکید دارند.
اسلام با الزام به تنظیم کتبی، روشن و دقیق معاهدات، راه بهانهجویی برای نقض پیمانها را میبندد و سنت نبوی نیز بر ثبت شفاف مفاد قرارداد و نام نویسندگان آن دلالت دارد.
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) نیز وفاداری به پیمانهای صریح و پرهیز از الفاظ دوپهلو را شرط استواری روابط و جلوگیری از تضعیف تعهدات میداند.
از نكاتى كه در پيمانها و قراردادهاى بينالمللى از نظر
حقوق اسلامی حائز اهميت فراوان است، اصل صراحت پيمانها است كه اسلام درباره آن تأكيد فراوان دارد.
اين اهميت بدان جهت است كه راه هرگونه نيرنگ و عذرتراشى و بهانهگيرى براى نقض پيمانها مسدود شود و از اين رهگذر هيچگونه لطمهاى به منافع متعاهدين و در نتيجه به اصل قرارداد و نتايج آن وارد نيايد و قراردادها به مرور زمان نيازمند به تفسير نشده و هيچگونه اجحاف و تحريفى در قراردادها روى ندهد.
در مباحث
حقوق بينالملل جديد به بحث عريض و طويلى برخورد مىشود كه تحت عنوان تفسير قراردادها در زمينه چگونگى تفسير و صلاحيت آن به بحث و گفتوگو پرداختهاند.
ولى در حقوق اسلامى براى اينكه اصولا چنين مشكلى در قراردادهاى بينالمللى پيش نيايد و هرگونه دستاويزى از بهانهجويان براى تأويل و تفسير قراردادها سلب شود، دستور داده شده كه متن قراردادها به صورت كتبى و به طور كامل صريح و روشن تنظيم شود و از هرگونه ابهامگويى و به كاربردن عبارات دو پهلو خوددارى شود، تا در مرحله تنفيذ هيچگونه اشكالى روى ندهد.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در عمل در قراردادها و پيمانهايى كه با گروههاى مختلف منعقد مىفرمود، اين اصل را به دقت تمام مراعات مىكرد و پس از مذاكره دستور مىداد متن قراردادها را عموماً نويسندگانش به رشته تحرير درآورند و حتى اسامى نويسندگان پيمانها نيز در ذيل عهدنامه ضبط مىشد. (۱)
على (علیهالسلام) اين اصل را نيز در منشور خود به استاندار
مصر با جملهاى كوتاه و پرمغز چنين بيان مىكند:
«وَ لاَ تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِیهِ الْعِلَلَ وَ لاَ تُعَوِّلَنَّ عَلَی لَحْنِ قَوْلٍ بَعْدَ التَّأْکِیدِ وَ التَّوْثِقَهِ» (هرگز پيمانى نبند كه در آن عذر و بهانه راه داشته باشد و پس از آنكه گفتارت در قرارداد محكم و استوار گشت به دنبال آن گفتارى نياور كه موجب سستى نخستين گفتارت شود.)
۱ - ابن بطال، علیبنخلف، شرح صحيح البخارى، ۱۲/۱۴؛
•
عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۲، ص۳۸۵.