• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قطب الرّحا (فقه سیاسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





قطب‌الرّحا در اندیشه امامت به‌ عنوان نماد محوریت و مرکز ثقل جامعه اسلامی به‌کار می‌رود و نقش امام را در انسجام و هدایت امت نشان می‌دهد.
این مفهوم که نخستین‌بار در سخن امام علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه تبیین شد، امام را همچون محور آسیاب معرفی می‌کند که بدون او حرکت و نظم جامعه دچار اختلال می‌شود.
تشبیه امام به قطب و نیز رشته پیونددهنده مهره‌ها بیانگر جایگاه بنیادین رهبری ایدئولوژیک و سیاسی در سامان‌دهی جامعه است.
امامت بر اتصال پایدار به وحی، عدالت و علم استوار است و رهبری امام از خواست‌های متغیر مردم تبعیت نمی‌کند.
روایات نبوی نیز با تأکید بر عدم جدایی کتاب و عترت، ضرورت حضور امام را در هدایت مستمر امت تثبیت می‌کنند.



«قطب الرّحا» محورى است كه سنگ آسياب برگرد آن مى‌چرخد كه بدون آن گردش سنگ مختل و در اندک زمانى از حركت باز مى‌ماند.


از نقطه‌نظر دينى، نقش اعتقاد مردم به نظام و اقتدار سیاسی حکومت در اسلام بر اساس مركزيت و قطبيت امام استوار است.


نخستين بار امامت به مفهوم دقيق مركزيت ايدئولوژيكى در كلام على (عليه‌السّلام) به كمک واژه دقيق قطب تبيين شد:
«أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلاَنٌ وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی»
(هشيارانه بنگريد؛ سوگند به خدا فلانى خلافت را چون تن پوشى به تن كشيد، در حالی‌كه او نيک مى‌دانست كه موقعيت و نقش من چو قطب در سنگ آسياب است.)


دقت در سخن امام على (علیه‌السلام) در خطبه سوم نهج البلاغه كه فرمود:
«وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی»
نشان مى‌دهد كه امام (علیه‌السلام) در مركزيت و قطبيت جامعه قرار دارد و اين اقتدار عالى را به هيچ قيمتى و بهانه‌اى نمی‌توان از امام (علیه‌السلام) و دولت امام (علیه‌السلام) سلب كرد.


در اين ميان خلافت به معناى جانشينى و قائم‌مقامى پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و پيشوايى و رهبر ايدئولوژيكى و زمامدارى سياسى و هدايت تكاملى در كل جريانات و حركت‌هاى جامعه، از چنان مركزيتى برخوردار است كه بايد كل جامعه و امت بر محور امام (علیه‌السلام) به گردش درآيد و امامت چون هسته مركزى و نگهدارنده و نظم دهنده، كنترل كننده گردش چرخ‌هاى جامعه و بازدارنده از حركت‌هاى انحرافى، باشد.


امامت به اين معنا، حضور امام (علیه‌السلام) را در عرصه تمامى مسائل امت و جامعه ايجاب مى‌كند، به طورى كه هيچ حركتى از خارج از قطب وجود امام (علیه‌السلام) نشأت نمى‌گيرد و هرنوع حركت لازم براى تكامل امت از اين مركز آغاز مى‌شود و جهت مى‌يابد و كنترل مى‌شود.


در موردى ديگر، على (علیه‌السلام) امامت را به رشته پيوند دهنده مهره‌ها تشبيه مى‌كند:
«وَ مَکَانُ الْقَیِّمِ بِالْأَمْرِ مَکَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یَجْمَعُهُ وَ یَضُمُّهُ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ»
موقعيت كسى كه به تصدى خلافت و امامت قيام نموده، در ميان امت به منزله رشته محكمى است كه مهره‌ها را گردآورده و نظم بخشيده و به هم پيوسته است و هرگاه پاره شود، مهره‌ها از هم جدا شده و هركدام به سويى خواهند رفت كه ديگر امكان گردآورى آن نخواهد بود.

۷.۱ - نقش ساختاری امام

امام (علیه‌السلام) تمركز تشكيلات امت و مركز تمامى نيروهاى بالنده و استعدادهاى قابل شكوفا است.
و رهبری وى به گونه مكتبى و بر اساس پايبندى به اصول غير قابل تخطى و مطابق با معيارهاى تقوا، فضيلت و علم و روش‌هاى منطقى و انسانى است.


امام نه‌ تنها عالم و آگاه به مكتب و فرامين وحى است، بلكه خود در تحقق بخشيدن به مكتب و عمل به فرامين الهى پيشتاز و پيشگام است و همواره در صف پيشين حركت جامعه به سوى اللّه قرار دارد و به هيچ قيمتى تن به هواى نفس نمی‌دهد و از جاده عدالت خارج نمی‌شود.
شيوه رهبرى امام آن‌چنان به مكتب پيوند خورده كه جدا شدن کتاب و امام حتى براى يک‌بار نيز امكان‌پذير نيست.

۸.۱ - حدیث ثقلین

چنان‌كه پيامبر اكرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود:
«انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدأ و لن يفترقا حتى يردا على الحوض»
من در ميان شما دو ميراث گران‌بها مى‌گذارم؛ كتاب خدا و خاندان من؛ مادام كه به آن دو چنگ زنيد هرگز گمراه نخواهيد شد و آن دو هيچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند، تا آن‌گاه كه در قيامت به من برسند.


خواسته‌ها و تمايلات مردم نمى‌تواند امام را از خط وحى جدا كند.
وقتى مردم امام خويش را برگزيدند، او حركت پوياى خويش را با خواست مكتب و اراده متجلى شده در وحی (يعنى بر مدار رضاى حق) تنظيم مى‌كند.

۹.۱ - نقل قول خطبه ۹۲

علی (علیه‌السلام) در اين مورد فرمود:
«وَ اعْلَمُوا أَنِّی إِنْ أَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا أَعْلَمُ وَ لَمْ أُصْغِ إِلَی قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ»
بدانيد مردم! اگر دعوت شما را به قبول خلافت پذيرفتم، شما را آن‌گونه كه مى‌دانم راه مى‌برم و هرگاه روش من با خواسته و سليقه و برداشت شما وفق ندهد، ديگر به گفته كسى و پرخاش پرخاشگرى گوش فرانخواهم داد.
[۷] عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سياسى، ج۷، ص۳۳-۳۴.
[۸] عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سياسى، ج۲، ص۳۰۵-۳۰۶.



۱. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۸، خطبه ۳.    
۲. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۸، خطبه ۳.    
۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۰۳، خطبه ۱۴۶.    
۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۰۳، خطبه ۱۴۶.    
۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۳۴.    
۶. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۳۶، خطبه ۹۲.    
۷. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سياسى، ج۷، ص۳۳-۳۴.
۸. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سياسى، ج۲، ص۳۰۵-۳۰۶.



• عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۲، ص۴۰۳-۴۰۵.






جعبه ابزار