• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مؤلفه قلوبهم (فقه سیاسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





مُؤَلَّفَةُ قُلُوبُهُم عنوانی فقهی–سیاسی در قرآن است که به یکی از مصارف هشت‌گانه زکات اشاره دارد.
هدف آن جلب حمایت، کاهش تهدید و تقویت هم‌پیمانی‌های سودمند برای جامعه اسلامی است.
این عنوان در سنت نبوی منحصر به زکات نبود و در مواردی از غنایم و سایر منابع بیت‌المال نیز برای تأمین مصالح سیاسی، امنیتی و اجتماعی به کار می‌رفت.
مفسران و فقیهان درباره شمول آن بر کافران، مسلمانان ضعیف‌الایمان یا هر دو گروه دیدگاه‌های متفاوتی ارائه کرده‌اند.
برخی استمرار حکم آن را به شرایط سیاسی و نیازهای امت منوط دانسته‌اند.
کارکرد اصلی مؤلفة قلوبهم ایجاد همگرایی، کاهش خصومت، تقویت نظام دفاعی و فراهم‌سازی ثبات اجتماعی از طریق ابزارهای مالی مشروع در نظام سیاسی اسلام است.

فهرست مندرجات

۱ - ابعاد سیاسی و فقهی مؤلفة قلوبهم در زکات
       ۱.۱ - مفهوم سیاسی–فقهی واژه مؤلفة قلوبهم
       ۱.۲ - جایگاه زکات در بودجه دولت اسلامی
       ۱.۳ - مؤلفة قلوبهم در زکات
       ۱.۴ - مؤلفة قلوبهم؛ ردیف ثابت بودجه اسلامی
       ۱.۵ - سهم مؤلفة القلوب در بودجه اسلامی
۲ - تحلیل لغوی واژه مؤلفة
       ۲.۱ - ریشه و معناشناسی «الف»
       ۲.۲ - معناى «مؤلف»
       ۲.۳ - ارتباط «الف» با نظم و عدد
       ۲.۴ - نتیجه لغوی
       ۲.۵ - شواهد لغوی دیگر
۳ - بُعد جهانی و سیاسی تألیف قلوب
۴ - «تألیف قلوب فراتر از زکات
۵ - تعریف عام مؤلفة قلوبهم
۶ - تقسیم‌بندی گروه‌های مؤلفة قلوبهم
       ۶.۱ - گروه اول
       ۶.۲ - گروه دوم
       ۶.۳ - گروه سوم
       ۶.۴ - گروه چهارم
       ۶.۵ - گروه پنجم
       ۶.۶ - گروه ششم
۷ - دیدگاه مذاهب فقهی درباره مؤلفة قلوبهم
       ۷.۱ - شیعه
       ۷.۲ - مالکیه
       ۷.۳ - حنبليه
       ۷.۴ - شافعيه
       ۷.۵ - حنفيه
۸ - استمرار یا انقطاع حكم مؤلفة قلوبهم
       ۸.۱ - توقف «مؤلفة القلوب» در عصر خلیفه اول
       ۸.۲ - تعریف مؤلفة قلوبهم در زمان پیامبر
       ۸.۳ - دیدگاه مشهور فقهای شیعه
       ۸.۴ - دیدگاه دوم: مسلمانان ضعیف‌الایمان
       ۸.۵ - دیدگاه سوم: شمول مؤلفة قلوبهم
       ۸.۶ - دیدگاه صاحب حدائق
       ۸.۷ - تأیید نظریه سوم لغوی
       ۸.۸ - دیدگاه فقیه همدانی
       ۸.۹ - آراء فقهی درباره مؤلفة قلوبهم
۹ - روایات و تفاسیر مؤلفة قلوبهم
       ۹.۱ - روایت اول
       ۹.۲ - روایت دوم
       ۹.۳ - روایت سوم
       ۹.۴ - روایت چهارم
۱۰ - دیدگاه مفسران
       ۱۰.۱ - روایت طبرسی در مجمع‌البیان
       ۱۰.۲ - اختلاف در بقای حکم مؤلفة قلوبهم
۱۱ - پانویس
۱۲ - منبع




۱.۱ - مفهوم سیاسی–فقهی واژه مؤلفة قلوبهم

واژه سياسى - فقهى «مؤلفة قلوبهم» كه در آيه مربوط به مصارف زكات در قرآن آمده است داراى مفهوم سياسى و نظامى و حاوى نوعى پشتيبانى امنيتى و نظامى دولت اسلامی است.

۱.۲ - جایگاه زکات در بودجه دولت اسلامی

زكات كه يكى از منابع مالى تأمين كننده بودجه دولت اسلامى است، به شيوه خاص و طبق مقررات معين از دارايى‌هاى مشخص شده‌اى توسط دولت اسلامى گرفته مى‌شود و بر اساس مقررات و مصارف تعيين شده، توزيع و مصرف مى‌شود.

۱.۳ - مؤلفة قلوبهم در زکات

قرآن براى زكات، هشت مصرف كلى مشخص كرده كه يكى از اين موارد، مؤلفة قلوبهم است.

۱.۴ - مؤلفة قلوبهم؛ ردیف ثابت بودجه اسلامی

بر اين اساس، مؤلفة قلوبهم عنوان خاص در مصارف بودجه دولت اسلامى داشته و در واقع رديف مخصوص و ثابت در برنامه و بودجه و اقتصاد سياسى اسلام دارد.

۱.۵ - سهم مؤلفة القلوب در بودجه اسلامی

گرچه دولت اسلامى موظف نيست كه درآمدهاى حاصل از زكات را در همه موارد هشت‌گانه و به‌ طور مساوى توزيع كند، اما مصرف «مؤلفة قلوبهم» به عنوان يک رديف ثابت در بودجه دولت اسلامى براى هميشه منظور شده است.




۲.۱ - ریشه و معناشناسی «الف»

كلمه مؤلفه از ماده الف گرفته‌شده كه در لغت به معناى تركيب منظم آمده است.
راغب اصفهانی در مفردات مى‌گويد:
ماده الف به حالت اجتماع و تركيبى گويند كه توأم با التيام و جوشش باشد و در مورد انسان‌ها نيز به معناى ايجاد الفت و جوشش به‌ كار مى‌رود و از همين ريشه است كلمه الفت.

۲.۲ - معناى «مؤلف»

در مورد كلمه مؤلف كه از مشتقات ماده الف است مى‌نويسد:
مؤلف مجموعه‌ای است از اجزا مختلف كه با ترتيب خاصى انتظام يافته و در آن، آن‌چه كه بايد پيش گيرد، مقدم شده و از آن‌چه كه سزاوار است در آخر آيد مؤخر آمده است. (۳)

۲.۳ - ارتباط «الف» با نظم و عدد

راغب اصفهانى به همين منوال كلمه الف را تفسير مى‌كند:
الف عدد مخصوصى را گويند و بدان سبب به اين نام تفسير مى‌شود كه اعداد در آن عدد مؤلف و گرد هم پيوسته‌اند.
زيرا اصول اعداد، عبارتند از:
آحاد، عشرات، مئون و الوف هنگامى كه عدد به مرحله الف (هزار) مى‌رسد، گويى همه يک‌جا گرد هم مى‌آيند و پس از آن اعداد مكررايد، بعضى از دانشمندان گفته‌اند از همين ريشه است الف؛ زيرا كه اساس و سرچشمه نظام مى‌باشد.

۲.۴ - نتیجه لغوی

از اين گفتار به خوبى واضح مى‌شود كه كلمه الف و الفت با كلمه تركيب و اجتماع مترادف نبوده و بجز مفهوم آن دو خصوصيت ديگرى در معنى الف و تأليف مأخوذ مى‌باشد و به همين دليل در موارد استعمال واژه مزبور بايد معنى نظم و ترتيب و جوشش و ارتباط اجزاء منظور گردد.
اين مطلب را مى‌توان با مراجعه به گفتار ديگر كتب لغت نيز به دستاورد.

۲.۵ - شواهد لغوی دیگر

در [[|قاموس]]، ذيل تفسير مشتقات ماده مزبور چنين آمده است:
تأليف فلانا يعنى با وى مدارا نمود و به او نزديک شد و با وى ارتباط پيدا كرد تا وى را به خود جلب نمايد. (۵)
فريد وجدى، در دائرة المعارف الاسلاميه، كلمه الفت را به معنى انس و الف الشى را به معنى ارتباط دادن اجزا چيزى به يكديگر تفسير مى‌كند.
[۴] وجدى، فريد، دائرة المعارف الاسلاميه، ج۱ ص۴۶۲.



اگر مفهوم الفت را در يک مقياس جهانى و به معنى سازش سياسى در روابط بين‌المللى مورد مطالعه قرار دهيم و آن را در رابطه با مسائل بين‌المللى تطبيق دهيم، خواه‌ناخواه با مفاهيمى چون همزيستى ملت‌ها، صلح و امنيت دسته جمعى، بشر دوستى و سازش سياسى دولت‌ها، ارتباط منظم پيدا خواهد كرد، كه خود بخشى از مهم‌ترين مسائل و مباحث حقوق بین‌الملل به شمار مى‌رود.
اسلام در روابط بين‌المللى، صلح را به عنوان اصل اولى و زير بناى زندگى جمعى در سطح جهانى پذيرفته و ملل جهان را به اصل همزيستى مسالمت‌آميز و صلح جهانى دعوت كرده است؛ آیات متعددى در قرآن دورنمايى از چگونگى اين همزيستى و انسان‌دوستى را براى ما ترسيم كرده است و در اين رهگذر از وسايل معنوى و عوامل مادى در جهت تحكيم پيوندهاى انسانى سود برده است، تا آن‌جا كه از انگيزه‌هايى چون احسان و نيكى براى جلب عواطف دوستان بالقوه و دشمنان بالقوه استفاده كرده است و عنوان «مؤلفة قلوبهم» در قرآن حاكى از اين واقعيت است.


اصل تأليف القلوب در اسلام يک قاعده عمومى است و محل پرداخت هزينه ان اختصاص به زكات ندارد.
جريان تقسيم غنايم جنگى غزوه حنين كه مورد اتفاق عموم فقها و مورخان شیعه و سنی است و روایات عامه و هم احادیث شيعه آن را تأييد مى‌كند.
بنابراين اگر مشاهده مى‌شود كه عنوان مؤلفة قلوبهم تنها در آیه زکات مورد اشاره قرار گرفته، نمی‌توان به استناد آن، اصل مزبور را تنها به مورد مصارف زكات اختصاص داد.
زيرا غنايمى كه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) براى تأليف قلوب افراد نامبرده مصرف كرد، از زكات نبود، بلكه از اموال خمس و مربوط به غنايم جنگ حنین بود و اين نكته به وضوح در نقل طبقات ابن سعد، به چشم مى‌خورد.
بنابراين، پيشواى اسلام (امام المسلمين) مى‌تواند از ماليات‌هاى ديگرى كه از درآمدهاى مسلمانان گرفته مى‌شود و يا ساير اموال بیت‌المال و حقوق عمومى مسلمانان سهمى را براى تأليف و تحبيب قلوب افراد و يا گروه‌ها به منظور تقويت اسلام و بنيه دفاعى و امنيتى جامعه اسلامی اختصاص دهد.


اصولا مؤلفة قلوبهم گروهى هستند كه جلب تمايل و يا حمايت آن‌ها به نحوى در جهت مصالح اسلام و امت و نظام اسلامى سودمند باشد و به همين دليل اختصاص به باب جهاد ندارد.


بر اين اساس مى‌توان مؤلفة قلوبهم را به چند گروه تقسيم كرد:

۶.۱ - گروه اول

گروه اول: قومى از بزرگان مسلمين هستند كه آنان دوستان، همدستان و يارانى از کفار دارند كه هرگاه به آن‌ها سهمى از زكات داده شود، اميد مى‌رود كه دوستان كفار آن‌ها هم به اسلام بگروند و از آن حمايت كنند، مانند: عدی بن حاتم و زبرقان بن بدر كه هر دو مسلمان بودند، ولى اين دو در ميان قبيله و خويشان خود كه هنوز به اسلام نگرويده بودند، داراى منزلت بودند.

۶.۲ - گروه دوم

گروه دوم: رؤسا و بزرگان و سركردگان با نفوذ مسلمان كه ضعيف الايمان هستند، ولى در ميان مردم خود داراى نفوذند و اميد مى‌رود كه با دادن سهم مؤلفة قلوبهم به آنان، ايمانشان قوى‌تر و علاقه‌شان بيشتر شود و در صحنه‌هاى جهاد و نظاير آن قوم خود را به حمايت از اسلام وادارند؛ مانند كسانى كه پيغمبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از غنايم هوازن، عطاياى بسيار به آنان داد و آنان عده‌اى از طلقاء اهل مکه بودند كه اسلام آورده بودند، اما بعضى منافق و عده‌اى ضعيف الايمان بودند.

۶.۳ - گروه سوم

گروه سوم: مرزنشينان مسلمان هستند كه با دريافت سهمى از مؤلفة قلوبهم از مرزهاى سرزمين‌هاى اسلامى دفاع و محافظت مى‌كنند و اين گروه مى‌تواند همان مرابطين (مرزداران) باشند كه فقها در زمره مصارف فى سبيل اللّه از آن‌ها ياد كرده‌اند و اكنون نيز مى‌توان اين گروه را شامل آن عده از مسلمانانى دانست كه در معرض تهاجم فرهنگى و تبليغاتى دشمنان قرار گرفته و كفار با جلب دوستى آن‌ها، مى‌خواهند آنان را از دينشان گمراه و فرهنگشان را تباه كنند.

۶.۴ - گروه چهارم

گروه چهارم: طايفه‌اى از مسلمانان‌اند كه براى جمع‌آورى زكات، مورد نيازند.
زيرا كه جز با نفوذ و قدرت آنان، دريافت زكات امكان‌پذير نيست و بى‌شک اين مصلحت بر اقدام به جنگ در صورت عدم پرداخت زكات رجحان دارد.

۶.۵ - گروه پنجم

گروه پنجم: قومى از كفارند كه اميد مى‌رود با به دست آوردن دل‌هاى آنان، ایمان بياورند، مانند صفوان بن اميه كه پيغمبر در روز فتح مكه به او امان داد و مدت چهار ماه به او مهلت داد كه در اختيار دين نظر كند و در اين مدت غايب بود و در غزوه حنین حاضر شد و به سود مسلمانان جنگ كرد، پيش از آن‌كه اسلام بياورد و چون به جنگ حنين رفت، پيغمبر اسلحه او را عاريه گرفت و او در آن روز گفت «لان يرثمى رجل من قريش احب الى منان يرثنى رجل من هوازن» و پيغمبر اسلام به او در وادى شتر فراوانى با بار عنايت كرد و او گفت:
«هذا عطاء من لا يخشى الفقر و مسلم»
و ترمذى از طريق سعید بن مسیب از او روایت كرده‌اند كه گفت:
«و الله لقد اعطائى النبى (ص) و انه لأبغض الناس الى فما زال يعطينى حتى انه لأحب الناس الى»
و ابن سعد گفته:
«كان صفوان احد المطعمين فى الجاهلية و الفصحاء و قد حسن اسلاميه» (صفوان از مهمانداران معروف و از اطعام كنندگان دوران جاهلیت و نيز از جمله فصيحان و سخنوران نامى بود و اسلام وى نيكو گرديد.)

۶.۶ - گروه ششم

گروه ششم: آن دسته از كفارند كه از شر آنان بايد هراسيد و با پرداخت سهمى از زكات، انتظار مى‌رود شرّ آنان دفع شود، ابن عباس مى‌گويد گروهى بودند كه پيش پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مى‌آمدند، هرگاه چيزى به آن‌ها داده مى‌شد، اسلام را مدح مى‌كردند و مى‌گفتند اين دین و آیین خوبی است و هرگاه پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) چيزى به آن‌ها نمی‌داد، نكوهش مى‌كردند و به اسلام خرده مى‌گرفتند و از جمله آنان ابوسفیان فرزند حرب و عينيه فرزند حصين و اقرع فرزند حابس بودند كه پيامبر اكرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در تقسيم غنايم هوازن به هر كدام صد شتر بخشيد.




۷.۱ - شیعه

شیخ طوسی در «النهایه» به‌ طور اجمال مى‌گويد:
«...فهم الذين يتألفون و يستمالون الى الجهاد»
(مؤلفة قلوبهم كسانى هستند كه با آن‌ها انس و الفت گرفته مى‌شود و ميل آنان به جهاد جلب مى‌گردد.)
ولى در كتاب «المبسوط» مى‌نويسد:
«مؤلفة قلوبهم به نظر ما (شیعه) آن دسته از كفارند كه با سهمى از زکات تمايل آنان به اسلام جلب مى‌گردد و با آنان انس و الفت گرفته مى‌شود تا در جنگ با مشركين از آن‌ها يارى بجويند و اصحاب ما گروه مؤلفه‌اى از مسلمین نمی‌شناسند.»

۷.۲ - مالکیه

فقهاى مالکیه معتقدند:
مؤلفة قلوبهم كفارى هستند كه مقدارى از زكات به آن‌ها داده مى‌شود كه نسبت به اسلام رغبت پيدا كنند و مى‌توانند از قریش باشند و گفته شده مؤلفة قلوبهم مسلمانان تازه به اسلام گرويده‌اى هستند كه به آنان كمک مالى مى‌شود، تا اسلام در دل‌هاى آنان استقرار يابد و بنابر قول دوم حكم آنان باقى است و فسخ نشده است و هم‌اكنون نيز به آنان از زكات داده مى‌شود و اما بنابر تفسير اول، در اين‌كه حكم «مؤلفة قلوبهم» تا زمان ما ادامه دارد يا نه‌؟ اختلاف وجود دارد و تحقيق مطلب آن است كه هرگاه اسلام نيازمند به تحبيب قلوب کفار باشد و مقتضيات آن را ايجاب نمايد، به آنان از زكات داده مى‌شود و الا نه.

۷.۳ - حنبليه

به عقيده فقهاى حنبلی: مؤلفه قلوبهم عبارت از پيشوايان و بزرگان عشيره‌ها هستند كه اميد مى‌رود با دادن سهمى از زكات مسلمان شوند و يا بيم آن رود كه از آنان شرى عايد مسلمين شود يا ممكن است به اين وسيله ايمانشان قوى شود و يا كفار و گروهى كه با آنان نظير و هم چشم هستند به اسلام بگروند و يا در گردآورى زكات به آنان نيازى باشد در اين موارد سهمى از زكات به آنان داده مى‌شود تا تأليف قلوب آن‌ها حاصل شود.

۷.۴ - شافعيه

فقهاى شافعیه معتقدند: «مؤلفه قلوبهم» چهار طايفه هستند:
گروه اول: افراد ضعيف الايمانى هستند كه تازه اسلام آورده‌اند و به آنان از زكات داده مى‌شود تا اسلامشان قوى شود؛
گروه دوم: آنانى كه اسلام آورده‌اند و در عشيره خود داراى مقام و منزلتى هستند كه هرگاه به آنان كمک كنيم، ديگر كفار نيز اسلام بياورند؛
گروه سوم: مسلمانان قوى الايمان مى‌باشند كه انتظار مى‌رود با دادن زكات به آنان شر كفارى كه در پشت سر آنان قرارگرفته‌اند، بدان وسيله دفع شود؛
گروه چهارم: كسانى هستند كه شر مانعين زكات را دفع مى‌كنند.

۷.۵ - حنفيه

بر اساس نظريه فقهاى حنفیه، «مؤلفة قلوبهم» سهمى از زكات ندارد و مدرک و مستند آنان در اين زمينه رفتار خليفه اول نسبت به «مؤلفة قلوبهم» است.




۸.۱ - توقف «مؤلفة القلوب» در عصر خلیفه اول

«مؤلفة قلوبهم» در زمان خلافت خليفه اول از زكات منع شدند و در عمل اين بخش از احکام سیاسی اسلام تعطيل شد.
به اعتقاد شیعه اين عمل خلاف شریعت بوده و در نظر اهل سنت اجتهاد محسوب شده است.

۸.۲ - تعریف مؤلفة قلوبهم در زمان پیامبر

بدون ترديد تأليف قلب‌ها در مورد هر دو گروه كفار و مسلمانان متحقق مى‌شود، الا اين‌كه «مؤلفة قلوبهم» در زمان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) كسمانى بودند كه به آن‌ها از زكات و از غير زكات بيشتر از ديگران داده مى‌شد و آن‌ها به ظاهر از كفار نبودند و اظهار اسلام مى‌كردند، ولى از نظر ایمان ضعيف بودند و در ميان قوم خويش از اشراف و بزرگان محسوب مى‌شدند، مانند: ابوسفیان و اقرع و عينيه و امثال آن‌ها، ابن جنيد در اين مورد گفتار مشابهى دارد مى‌گويد: پيامبر اكرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اينان را خوب مى‌شناخت كه به زبان، اظهار دین مى‌كنند و مسلمانان و پيشوايان را كمک مى‌نمايند و جز قلبشان با آنان هستند.

۸.۳ - دیدگاه مشهور فقهای شیعه

فقهاى شيعه به‌ طور معمول عنوان مؤلفة قلوبهم را به كفار اختصاص داده و شهید اول در كتاب «الدروس» و محقق حلّی در كتاب «شرایع الاحکام» و سيد بن زهره در كتاب «الغنيه» و علامه حلی در كتاب «ارشاد الاذهان» و مؤلف «مصباح» بر اين نظريه تصريح كرده‌اند و شیخ طوسی در كتاب «الخلاف» بر آن، ادعاى اجماع كرده است. (۲۰)

۸.۴ - دیدگاه دوم: مسلمانان ضعیف‌الایمان

به جز اين نظريه، دو نظريه ديگر هم در اراى فقهاى شيعه ديده مى‌شود كه يكى از آن دو درست در نقطه مقابل نظريه اول قرارگرفته كه بر اساس آن، مؤلفة قلوبهم اختصاص به گروه مسلمانانى دارد كه به جهت ضعف ايمان، سهم مؤلفة قلوبهم به آنان تعلق مى‌گيرد تا ايمانشان نيرو و ثبات گيرد.
شیخ مفید و صاحب كتاب «الحدائق» از كسانى هستند كه اين نظريه را پذيرفته و آن را تأييد كرده‌اند.

۸.۵ - دیدگاه سوم: شمول مؤلفة قلوبهم

نظريه سوم كه جمعى از فقهاى شيعه آن را پذيرفته‌اند آن است كه مؤلفة قلوبهم شامل هر دو گروه مى‌شود و منظور اصلى جلب تمايل و حمايت آنان خواهد بود كه در مورد هر دو گروه صادق است.
صاحب «جواهر الکلام» در توجيه اين نظريه به شواهد تاريخى و عمل پيامبر گرامى (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در غزوات اشاره مى‌كند و نتيجه مى‌گيرد كه مؤلفة قلوبهم در زمان پيامبر اكرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) كسانى بودند كه به آن‌ها از مصارف زکات و نيز از ساير منابع بیت‌المال بيشتر از ديگران داده مى‌شد و آن‌ها به ظاهر از کفار نبودند و اظهار اسلام مى‌كردند، ولى از نظر ايمان ضعيف بودند و در ميان قوم خويش از اشراف و بزرگان محسوب مى‌شدند، مانند ابوسفیان، اقرع، عينيه و امثال آن‌ها. (۲۱)

۸.۶ - دیدگاه صاحب حدائق

صاحب «الحدائق» از فقهاى متأخر شیعه، معتقد است كه مؤلفة قلوبهم شامل كفار نمی‌شود و اين عنوان در آیه زکات اختصاص به مسلمانان ضعيف العقيده‌اى دارد كه با دادن زكات شايد ايمانشان قوى‌تر شود و به يارى مسلمانان بشتابند.
شايد دليل اين نظريه آن باشد كه در بسيارى از احاديثى كه در زمينه تفسير مؤلفة قلوبهم وارد شده از گروه مسلمانان مؤلفة قلوبهم ياد شده و همين روایات است كه نارسايى نظريه اول را هم كه مؤلفة قلوبهم را به گروه كفار اختصاص داده، ثابت مى‌كند.

۸.۷ - تأیید نظریه سوم لغوی

بنابراين اطلاق مؤلفة قلوبهم با توجه به مفهوم عام لغوى آن مى‌تواند صحّت نظريه سوم را كه مؤلفة قلوبهم را شامل هر دو گروه مسلمانان و کفار مى‌داند اثبات كند. (۲۲)

۸.۸ - دیدگاه فقیه همدانی

فقيه همدانى در كتاب «مصباح الفقیه» مى‌نويسد:
آن چه كه با تدبّر در روايات، اخبار و گفتار اصحاب به دست مى‌آيد، اينست كه مؤلفة قلوبهم كه در قرآن براى آنان سهمى قرار داده شده، شامل همه گروه‌ها و نيز شامل كفارى مى‌شود كه مقصود از تحبيب و تأليف قلوب آنان گرويدنشان به اسلام است.
اما بررسى اين مطلب نتيجه مهمى ندارد.
زيرا وقتى ثابت شد كه والى مى‌تواند زكات را در اين‌گونه موارد كه تأييد اسلام به شمار مى‌رود، مصرف كند و لازم نيست زكات را بر همه اصناف مستحقان توزيع و بسط دهد، فرقى ميان سهم ها نخواهد ماند، نهايت اگر كفارى كه تحبيب قلوب آنان براى اسلام اوردن و يا شركت در جهاد منظور است، در مؤلفة قلوبهم داخل نشوند - همان‌طورى كه صاحب «الحدائق» معتقد است - قهرا در سهم فی سبیل الله داخل خواهد بود.

۸.۹ - آراء فقهی درباره مؤلفة قلوبهم

به اين ترتيب آراى فقهى درباره «مؤلفه قلوبهم» را مى‌توان در چهار نظريه خلاصه كرد:
۱. اختصاص مؤلفة قلوبهم به گروه كفار؛
۲. اختصاص مؤلفة قلوبهم به گروه مسلمانان ضعيف الايمان؛
۳. اختصاص مؤلفة قلوبهم به گروه منافقين كه به ظاهر ادعاى اسلام مى‌كنند، ولى در دل مشرک و مردّدند؛
۴. شمول مؤلفة قلوبهم به هر دو يا هر سه گروه.


روایات و آراى تفسيرى در مؤلفة قلوبهم:

۹.۱ - روایت اول

۱. مؤلفة قلوبهم گروهى هستند كه خدا را يگانه مى‌دانند و عبادت غير خدا را از دل كنده‌اند و لكن معرفت و ايمان به نبوت و رسالت رسول خدا در دل آنان رسوخ ننموده و رسول خدا نسبت به آنان دلجويى مى‌كرد و آنان را شناسايى مى‌نمود و معرفى مى‌كرد تا بشناسند و براى آنان سهمى از زكات قرار داده بود كه معرفت پيدا كنند و به رغبتى بيايند؛ (۲۳)

۹.۲ - روایت دوم

۲. آنان گروهى هستند كه خداوند را به يكتايى قبول دارند و عبادت غير خدا را از دل بيرون كرده‌اند و گواهى داده‌اند به كلمه «لا اله الا الله و اشهد و ان محمدا رسول اللّه» ولى اينان در اين گواهى ترديد به دل راه داده‌اند و در قسمتى از رسالت پيامبر اكرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ترديد نموده‌اند، خداوند به رسول خود امر فرمود:
كه از آنان دلجويى كند تا با مال و احسان اسلامشان نيكو و در دينى كه گرويده و به آن اقرار نموده‌اند، ثابت‌قدم باشند.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در جنگ حنین رؤساى عرب را از قریش و سايرين دلجويى كرد، از جمله آنان ابوسفیان ابن حرب و عينية بن حصين الفزارى و نظاير آن‌ها بودند، تا آن‌كه انصار به خشم آمدند و به گرد سعد بن عباده درآمدند، وى آنان را به خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آورد و گفت:
اى رسول خدا آيا اجازه مى‌دهى با تو سخن بگويم.
حضرت فرمود: بگو.
سعد بن عباده گفت: اگر اين عملى كه در مورد اين اموال نمودى و از آن بين خويشاوندان خويش تقسيم كردى، طبق وحى منزل الهى بود، ما بدان راضى هستيم و اگر غير از اين باشد ما هرگز به آن رضايت نميدهيم.
زراره مى‌گويد شنيدم امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در پاسخ فرمود: اى گروه انصار آيا همگى با گفتار بزرگتان سعد، موافقيد؟ گفتند بزرگ ما خدا و رسول او است، در پاسخ سومين تأكيد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گفتند: ما نظير گفتار وى را مى‌گوييم، زراره مى‌گويد: امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: خداوند نور آنان را حفظ فرمود و براى مؤلفة قلوبهم سهمى در قرآن واجب نمود؛ (۲۵)
کلینی، محمد بن یعقوب، الكافي،

۹.۳ - روایت سوم

۳. امام صادق (علیه‌السلام) به اسحاق بن غالب فرمود: اى اسحاق چطور مى‌بينى مصاديق اين آيه را:
(فَإِنْ أُعْطُواْ مِنْهَا رَضُواْ وَإِن لَّمْ يُعْطَوْاْ مِنهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ) اينان بيش از دو ثلث مردمند؛

۹.۴ - روایت چهارم

۴.مؤلفة قلوبهم شامل هر فرد و گروهى است كه امام در هر زمان، تأليف قلوب آنان را لازم ببيند. (۲۷)




۱۰.۱ - روایت طبرسی در مجمع‌البیان

طبرسی در مجمع البیان درباره مؤلفة قلوبهم مى‌نويسد:
مؤلفة قلوبهم دسته‌اى از اشراف بودند در زمان پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و آن حضرت براى اين‌كه دل‌هاى آنان به سوى مسلمين جلب گردد و از آنان در جنگ با دشمنان كمک بگيرد، به آنان سهمى از زکات عنايت مى‌فرمود، اختلاف است ميان علماء كه آيا اين سهم از زكات، بعد از پيغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ثابت است يا خير؟

۱۰.۲ - اختلاف در بقای حکم مؤلفة قلوبهم

بعضى گفته‌اند اين سهم در هر زمانى ثابت است، اين قول از شافعی نقل‌شده و جبايى آن را اختيار كرده و از امام باقر (علیه‌السلام) نيز روايت‌شده:
جز اين‌كه جبايى گفته، شرط ثبوت اين سهم از زكات آن است كه امام عادلى وجود داشته باشد كه به وسيله اين سهم، آنان را تأليف كند و بعضى گفته‌اند اين سهم از زكات مخصوص به زمان پيغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بوده و پس از آن ساقط شده زيرا خداوند اسلام را عزيز و شرک را مقهور گردانيده است.
اين قول از حسن و شعبى نقل‌شده و ابی‌حنیفه و اصحابش به آنان قائل شده‌اند.
مفسران نيز به نوبه خود مؤلفة قلوبهم را از ابعاد مختلف به بحث و بررسى گذاشته‌اند و احتمال انقطاع حكم آن را پس از اقتدار اسلام مورد مناقشه قراردادند. (۲۹)
[۲۵] عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سياسى، ج۶، ص۸۶-۸۸و ۹۲-۹۴و ۹۶-۹۹و ۱۰۱-۱۰۳.



۱. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد المفردات فی غریب القرآن، ص۸۱.    
۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد المفردات فی غریب القرآن، ص۸۲.    
۴. وجدى، فريد، دائرة المعارف الاسلاميه، ج۱ ص۴۶۲.
۵. انفال/سوره۸، آیه۶۱.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۲۰۸.    
۷. نساء/سوره۴، آیه۹۰.    
۸. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۲۵.    
۹. رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، ج۱۰، ص۴۲۶.    
۱۰. رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، ج۱۰، ص۴۲۷.    
۱۱. رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، ج۱۰، ص۴۲۸.    
۱۲. رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، ج۱۰، ص۴۲۸.    
۱۳. طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۱۸۴.    
۱۴. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الإمامیة، ج۱، ص۲۴۹.    
۱۵. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الأربعة، ج۱، ص۵۶۲.    
۱۶. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الأربعة، ج۱، ص۵۶۴.    
۱۷. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الأربعة، ج۱، ص۵۶۵.    
۱۸. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الأربعة، ج۱، ص۵۶۶.    
۱۹. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الأربعة، ج۱، ص۵۶۶.    
۲۰. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الأربعة، ج۱، ص۵۶۳.    
۲۱. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۹، ص۲۱۲.    
۲۲. توبه/سوره۹، آیه۵۸.    
۲۳. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۷۵.    
۲۵. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سياسى، ج۶، ص۸۶-۸۸و ۹۲-۹۴و ۹۶-۹۹و ۱۰۱-۱۰۳.

۲۹ - تفسير المنار ۴۹۶/۱۰؛رضا، محمد رشید، تفسير المنار،
۲۵ - كافى ۳۰۱/۳-۲۰۲؛
۲۷ - كافى ۳۰۱/۲؛

۵ - قاموس / ۵۳۱،
۲۳ - قلائد الدرر ۲۸۹/۱. کاشف‌الغطاء، احمد، قلائد الدرر في مناسك من حج و اعتمر،
۲۳- و تذكرة الفقها ۲۳۳/۱؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، تذكرة الفقهاء،
۲۰ و ۲۱ - جواهر الكلام ۳۸۸/۱۵-۳۳۹؛
۲۲ - جواهر الكلام ۳۴۱/۱۵؛


• عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۲، ص۴۵۳-۴۵۸.






جعبه ابزار