متنازع فیه (صرف و نحو)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
متنازع فیه از اصطلاحات
ادبیات عرب، به کلمهای اطلاق میشود که دو عامل نحوی بتوانند در آن به طور همزمان عمل کنند.
متنازع فیه در اصطلاح
ادبیات عرب، به کلمهای اطلاق میشود که دو عامل نحوی بتوانند در آن به طور همزمان عمل کنند.
۱.
تنازع عبارت است از: روى آوردن دو
عامل به يك
معمول؛ به گونهاى كه معمول پس از
عامل نخست حذف شود و پس از عامل دوم آشكار گردد:
«نَبَّهْتُ و نَصَحْتُ زَيْدًا» (زید را آگاه کردم و پند دادم)؛ «زيد» متنازع فيه و
مفعول به
فعل «نَصَحْتُ» است.
۲. حكم دو عامل اين است كه هر دو،
فعل متصرّف يا دو
اسم باشند كه در
تصریف، شبيه آن دو فعلاند.
۳. وضعيت دو عامل و
اعراب متنازع فيه، چنين است:
(۱) دو عامل در طلب معمول اتّفاق دارند:
• معمول،
فاعل آنهاست:
«قامَ و قَعَدَ أَخَواكَ» (دو برادرت برخاستند و نشستند)،
«قاما و قَعَدَ أَخواكَ» (دو برادرت برخاستند و نشستند).
• معمول، مفعول به آنهاست:
«نَبَّهْتُ و نَصَحْتُ زَيْدًا» (زید را آگاه کردم و پند دادم).
• معمول،
مجرور به آنهاست:
«إسْتَنَرْتُ و ارْتَشَدْتُ بِعِلْمِكَ» (از علم تو روشنی یافتم و راه یافتم).
(۲) دو عامل در طلب معمول اختلاف دارند:
•
«هَجَوْتُ و مَدَحَنِي سَميرٌ» (من هجو گفتم و سَمیر مرا ستود) - فاعل.
• «سَلَّمْتُ و سَلَّمَ عَلَىَّ الشَاعِرانِ» (من سلام کردم و دو شاعر بر من سلام کردند) - فاعل.
•
«هَجوا و مَدَحْتُ الشَاعِرَيْنِ» (آنها هجو گفتند و من دو شاعر را ستودم) -
مفعول به.
• «حادَثْتُ فَأَفادِني زَيْدًا» (من گفتگو کردم و زید به من سود رساند) - مفعول به.
(۳) دو عامل در يك
ضمیر عمل مىكنند:
•
«إِنَّما تاجَرَ و نَجَحَ هوَ» (همانا او تجارت کرد و موفق شد) - فاعل.
•
«ما أَحْبَبْتُ و عاشَرْتُ إلِاَّ إِيّاكَ» (هر چه دوست داشتم و همنشینی کردم، جز تو نبود/جز تو را دوست نداشتم و با کسی جز تو معاشرت نکردم) - مفعول به.
•
«ما تَعَزَّزْتُ و تَمَتَّعْتُ إِلاَّ بكَ» (جز با تو، عزت نیافتم و بهرهمند نشدم) - مجرور.
(۴) دو عامل اسمهاى شبيه فعلاند:
«أَوَ مُتقِنُ و حاذِقُ أَخوكَ مِهْنَتَهُ» (آیا برادرت حرفهاش را استادانه و ماهرانه انجام میدهد؟) - فاعل.
در ادامه برخی شواهد قرآنی مربوط به
متنازع فیه ارائه میشود:
(
«يَسْتَفْتُونَكَ» و
«يُفْتِيكُمْ» دو عامل متنازع در
«فِي الْكَلَالَةِ»).
(
«هَاؤُمُ» و
«اقْرَءُوا» دو عامل متنازع در
«كِتَابِيَهْ»).
(
«آتُونِي» و
«أُفْرِغْ» دو عامل متنازع در
«قِطْرًا»).
•
فرهنگ اصطلاحات صرف و نحو عربی، دحداح، انطوان، ص۳۴۱.