• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمد بن عبداالله قصار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





محمد بن عبدالله قصار۴۱۲ هـ.ق) شاعر هجوسرا و لوده‌گوی بصره‌ای بود که در بغداد اقامت گزید.
به گفته ثعالبی، با دیدن تمایل مردم بغداد به هجویات، از شعر جدی فاصله گرفت و به طنز و هجو روی آورد.
ابن خلکان او را از فقهای بغداد و شاعران مشهور دانسته است.
ایشان به مصر و شام نیز سفر کرد و اشعاری در مدح الظاهر فاطمی سرود.
دیوان و قصیده‌ای بلند از او برجای مانده است.
وی در سال ۴۱۲ (هجری قمری) درگذشت.



ابوالحسن محمد (علی) بن عبداللّه لواحد قصار بصری ملقب به صریع الدلاء و قتیل الغواشی به گفته ثعالبی وی در بصره زاده شد و در همان‌جا پرورش یافت؛ سپس به بغداد رفت و در آن‌جا سکنا گزید.
وی شاعری لوده‌گو و هجوسرا بود.


ابوالحسن شاعری لوده‌گو و هجوسرا بود. ثعالبی ماجرای روی آوردن وی به لوده‌گویی را چنین بیان کرده است: هنگامی که شاعر وارد بغداد شد، سخافت روزگار و مردم آن را مشاهده کرد که از کلام جدی روی‌گردان و به هجویات و بذله‌گویی رغبت داشته و تمایل نشان می‌دهند.
وی نیز به خواسته مردم تن درداده و لباس جدّ را از تن درآورده و راه هجوسرایی و لوده‌گویی را پیشه کرد و از همین زمان بود که به صریع الدلاء شهرت یافت.
از گفته ثعالبی برداشت می‌شود گویا شاعر پیش از آن‌که به بغداد وارد شود به سرودن اشعار جدی می‌پرداخته یا توان شعری وی تا بدان سطح نبوده که به شهرتی دست یافته باشد.
ابن خلکان، ایشان را از فقهای بغداد خوانده و در زمره شاعران مشهور ذکر کرده است.
همو می‌نویسد: صریع الدلاء در سروده‌هایش راه و روش ابورقعمق (شاعر لوده‌گو و هجوسرای مشهور بغداد) را می‌پیمود و شاعری بی‌پروا و بی‌باک بود.
وی در ۴۱۲ (هجری قمری) به مصر رفت و در آن‌جا اشعاری در مدح حاکم وقت الظاهر لاعزاز دین الله فاطمی سرود.
نمونه‌ای از سروده‌های وی را صفدی در کتاب خود آورده است.
ایشان گویا به شام نیز سفر کرده و به نقل ذهبی از ابن عساکر زمانی که شاعر به دمشق وارد شد، به شهر صیدا رفت و با عبداللّه لمحسن صوری (شاعر مشهور و خوش سخن صوری) دیدار کرد.


صریع الدلاء افزون بر قصیده مقصوره‌ای که گویا بالغ بر صد بیت است و از خود بر جای گذاشت،
[۲۹] سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج۲، ۴، ص۷۹.
دارای دیوان مشهوری نیز بوده که ابن خلکان آن را مشاهده کرده است.


قصار در نهایت در ۴۱۲ (هجری قمری) در مصر از دنیا رفت.

۱. ابن شاکر کتبی، محمد بن شاکر، فوات الوفیات، ج۳، ص۴۲۴.    
۲. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، حسن المحاضره، ص۵۶۲.    
۳. ابوالفداء، اسماعیل بن علی، المختصر فی اخبار البشر، ج۲، ص۱۵۲.    
۴. ابن الوردی، عمر بن مظفر، تاریخ ابن الوردی، ص۳۲۳.    
۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۱۳.    
۶. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۵، ص۶۷.    
۷. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۵۴.    
۸. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۱، ص۶۸۵    
۹. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۷، ص۱۴۳.    
۱۰. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۳۲۴.    
۱۱. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۵۴.    
۱۲. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۳۲۴.    
۱۳. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۷، ص۱۴۳.    
۱۴. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۱، ص۶۸۵    
۱۵. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۵، ص۶۷.    
۱۶. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۱۳.    
۱۷. ابوالفداء، اسماعیل بن علی، المختصر فی اخبار البشر، ج۲، ص۱۵۲.    
۱۸. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، حسن المحاضره، ص۵۶۲.    
۱۹. ابن شاکر کتبی، محمد بن شاکر، فوات الوفیات، ج۳، ص۴۲۴.    
۲۰. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۵۴.    
۲۱. ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر، ج۵، ص۲۲.    
۲۲. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۵۴.    
۲۳. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۱۳.    
۲۴. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۵۴.    
۲۵. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۵، ص۶۸.    
۲۶. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۳۸۴.    
۲۷. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۴۶.    
۲۸. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۲۸، ص۳۰۹.    
۲۹. سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج۲، ۴، ص۷۹.
۳۰. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۳۸۴.    
۳۱. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۱، ص۶۸۵    
۳۲. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۷، ص۱۴۳.    
۳۳. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۳۲۴.    
۳۴. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۳۲۵.    
۳۵. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۷، ص۱۴۳.    
۳۶. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۱، ص۶۸۵    
۳۷. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۵۴.    
۳۸. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۵، ص۶۸.    
۳۹. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، حسن المحاضره، ص۵۶۲.    
۴۰. ابن شاکر کتبی، محمد بن شاکر، فوات الوفیات، ج۳، ص۴۲۶.    
۴۱. ابوالفداء، اسماعیل بن علی، المختصر فی اخبار البشر، ج۲، ص۱۵۳.    
۴۲. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۱۳.    
۴۳. ابن شاکر کتبی، محمد بن شاکر، فوات الوفیات، ج۳، ص۴۲۴.    
۴۴. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، حسن المحاضره، ص۵۶۲.    
۴۵. ابوالفداء، اسماعیل بن علی، المختصر فی اخبار البشر، ج۲، ص۱۵۲.    
۴۶. ابن الوردی، عمر بن مظفر، تاریخ ابن الوردی، ص۳۲۳.    
۴۷. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۱۳.    
۴۸. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۵، ص۶۷.    
۴۹. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۵۴.    
۵۰. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۱، ص۶۸۵    
۵۱. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۷، ص۱۴۳.    
۵۲. سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج۲، ۴، ص۷۹.
۵۳. بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص۶۴.



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، برگرفته از مقاله «محمد بن عبداالله قصار»، ج۳، ص۳۵۶.






جعبه ابزار