• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمد بن عبدالملک قیسی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





محمد بن عبدالملک قیسی (حدود ۵۰۰ ـ ۵۸۱ هـ.ق) فیلسوف، پزشک، منجم و ادیب اندلسی بود.
او در دربار خلفای موحدی به مقام پزشک و مشاور علمی خلیفه رسید.
وی با معرفی ابن رشد به دربار، نقش مهمی در گسترش فلسفه اسلامی ایفا کرد.
مهم‌ترین اثرش حیّ بن یقظان است، داستانی فلسفی درباره توانایی انسان در رسیدن به حقیقت بدون معلم بیرونی است.
ایشان در این رساله به تلفیق عقل و نقل، دین و فلسفه پرداخت.
آثار دیگری در طب، طبیعیات و فلسفه نیز به او منسوب است.
وی از نخستین اندیشمندان اندلس بود که با حکمت مشرقی ابن سینا آشنا شد.
ایشان در ۵۸۱ (هجری قمری) در مراکش درگذشت و مورد احترام خلیفه وقت قرار گرفت.



ابوبکر محمد بن عبدالملک بن محمد قیسی اندلسی معروف به ابن طفیل حکیم، فیلسوف، پزشک، منجم، ریاضیدان، فقیه، شاعر، صوفی، مقری، محدث، لغوی، نحوی و مهندس بود.
او در شهر آش (قادس، در ایالت غرناطه اندلس) بین سال‌های ۴۹۴ (هجری قمری) تا ۵۰۶ (هجری قمری) متولد شد.
[۲۶] شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۷۵۴.

از دوران کودکی و جوانی وی نیز اطلاع دقیقی در دست نیست؛ چنان که از مشایخ وی اطلاع چندانی در اختیار نمی‌باشد.



اندلسی از اساتیدی بهره برده، که ابن خطیب از مشایخ وی تنها ابومحمد رشاطی و عبدالحق بن عطیه را معرفی کرده است.
ابن خلکان نیز حکیم معروف، ابوبکر بن صائغ معروف به ابن باجّه را از مشایخ وی معرفی می‌نماید.
ولی با توجه به این‌که ابن طفیل خود هرگونه ملاقات خود را با وی انکار کرده،
[۳۱] ابن طفیل، ابوبکر محمد بن عبدالملک، زنده بیدار، ص۳۱.
کلام ابن خلکان نادرست می‌نماید.



قیسی علم پزشکی را در غرناطه فرا گرفته و در آغاز به عنوان پزشک در همان شهر آغاز به کار کرد.

بعدها به مقام دبیریِ فرمانروای غرناطه رسید.
او سرانجام حدود سال ۵۵۹ (هجری قمری) به واسطه شهرتی که به دست آورده بود، پزشک مخصوص دربار دومین خلیفه از خلفای موحدین ابویعقوب یوسف ( ۵۵۸ ـ ۵۸۰ هـ.ق) گردید.
ایشان نفوذ بسیاری بر خلیفه داشت و توانست دربار او را مهد علم و علما کند.

وی در حدود سال ۵۶۵ (هجری قمری) ابوالولید بن رشد (م ۵۹۵ هـ.ق) را به خلیفه معرفی کرده و او را به دربار دعوت نمود.
[۳۹] شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۷۵۴.

همچنین به خواست سلطان از او خواهش کرد تا به تفسیر و تبیین کتب ارسطو بپردازد.
[۴۱] لطفی، محمد، تاریخ فلاسفة الاسلام فی المشرق و المغرب، ص۹۷.

ابن طفیل در سال ۵۷۸ (هجری قمری) به علت کهولت سن از سمتِ خود به عنوان پزشک دربار استعفا کرد.

ایشان ابن رشد را به عنوان جانشین خود به خلیفه معرفی کرد.



ابن عبدالملک همچنان مورد اکرام و انعام فراوان خلیفه و پس از او مورد احترام فرزندش منصور بود.
[۴۲] شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۷۵۴.
از

ویژگی‌های او تلاش و حرص بر جمع بین شریعت، حکمت، بیان تطابق بین نقل و عقل و بین دین و فلسفه است.
[۴۳] سرکیس، الیان، معجم المطبوعات العربیه، ج۱، ص۱۴۶.

ایشان نخستین اندیشمند اندلسی بود که با ابن سینا آشنا شد و از آثار او چون شفاء، حی بن یقظان و الطیر بهره گرفت.
[۴۵] جیوسی، سلمی خضرا، میراث اسپانیای مسلمان، ج۲، ص۳۱۹.



ابوبکر شاگردانی داشته که از شاگردان او می‌توان به احمدعبدالرحمان بطروجی اشاره نمود.

همچنین ذوالنسبین ابوالخطاب عمر بن حسن معروف به ابن وحید (م ۶۳۳ هـ.ق) در کتاب المطرب از او روایت کرده است.



ابن طفیل تألیفات فراوانی در فلسفه، طبیعیات و الهیات داشته و عبدالواحد مراکشی چنان که ادعا کرده کتاب‌هایی را به خط او در فلسفه و علم النفس دیده است.
[۴۷] لطفی، محمد، تاریخ فلاسفة الاسلام فی المشرق و المغرب، ص۹۷.

بعضی از آثاری که برای وی ذکر شده است عبارت‌اند از:
• الارجوزة الطبیّه؛
زرکلی از این کتاب به عنوان رجزٌ فی الطب یاد کرده که بیش از ۷۷۰۰ بیت داشته است.
• شرح بر ارجوزةٌ فی الطب ابن سینا که نسخه خطی آن در فاس مراکش نگهداری می‌شود.

• دو رساله در پزشکی؛ ۱ـ رسالةٌ فی النفس؛ ۲ـ رسالةُ الطبیعیات؛
مراکشی مورخ مدعی است اصل دست‌نویس یکی از رساله‌های او در علم تفأل را دیده است.
[۵۴] بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۲، ص۹۸.

بعضی از منابع آورده‌اند ابن ابی‌اصیبعه در شرح حال ابن رشد کتابی را با عنوان البِقاع المسکونة و غیر المسکونه برای ابن طفیل ذکر کرده است.
[۵۵] لطفی، محمد، تاریخ فلاسفة الاسلام فی المشرق و المغرب، ص۹۷.

ولی ابن‌اصیبعه در ذیل شرح حال ابن رشد از ابن طفیل و این کتاب یاد نکرده است.
تنها و مهم‌ترین اثری که از ابن طفیل بر جای مانده رساله حیّ بن یقظان است.
برخی مانند میگوئل کازیری (م ۱۷۹۰ م) رساله دیگری با عنوان اسرارُ الحکمةُ المشرقیه را نیز برای وی ذکر کرده‌اند.
ولی چنان که دیباچه رساله حی بن یقظان نیز نشان می‌دهد،
[۶۲] ابن طفیل، ابوبکر محمد بن عبدالملک، زنده بیدار، ص۲۰.

این رساله تنها بخشی از رساله حی بن یقظان بوده که گویا عنوان کامل آن رسالةُ حی بن یقظان فی اسرار الحکمة المشرقیهاست.
[۶۴] شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۷۵۴.



محمد بن عبدالملک این رساله که یک داستان فلسفی و بیانگر خلاصه عقاید و آرای فلسفی او است، نگاشته است.
این کتاب به عنوان یکی از برجسته‌ترین کتاب‌های قرون وسطا بسیار مورد توجه غربی‌ها واقع شده و در غرب با عنوان The Alitodidatic Philosopher ( فیلسوف خودآموخته ) شناخته می‌شود.
[۶۶] شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۷۶۶.
[۶۷] جیوسی، سلمی خضرا، میراث اسپانیای مسلمان، ج۲، ص۳۱۹.

همچنین این رساله به زبان‌های گوناگون غربی و شرقی از جمله به زبان‌های هلندی، آلمانی و روسی ترجمه شده و مکرر به چاپ رسیده است.

احمد امین مصری به تصحیح و نقد آن پرداخته است.
[۶۸] شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۷۶۶.

همچنین بدیع الزمان فروزانفر این رساله را با عنوان زنده بیدار به فارسی ترجمه و منتشر کرده است.

در ضمن این داستان وی به بعضی از واقعیت‌ها و نظریه‌های فلسفی خود اشاره می‌کند.



ابن طفیل با الهام از رساله حی بن یقظان ابن سینا و بهره‌گیری از شخصیت‌های فرضی چون سلامان و آبسال در بعضی آثار ابن سینا رساله خود را به رشته تحریر در آورد.

علت دیگر نگارش این رساله درخواست یکی از دوستانش برای بیان اسرارِ حکمتِ مشرق زمین که ابن سینا از آن یاد کرده، تا آن‌جا که روا باشد.
[۶۹] شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۲۰.

برخی عقیده دارند مقصود ابن طفیل از داستان حی بن یقظان این بوده که چگونه انسان می‌تواند بدون کمک خارجی و هیچ گونه معلمی به حقایق عالَم و معرفت اللّه دست یابد.

این کار تنها با تکیه بر نیروی قوایِ عقلی خود از محسوس به معقول و از معقول به اتصالِ به عالَم روحانی نایل آید.
[۷۰] الفا خوری، خنا؛ الجر، خلیل؛ تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ص۶۲۰.

برخی دیگر را عقیده بر این است که مقصود ابن طفیل از این داستان، بیان تطابق بین نقل و عقل و بین دین و فلسفه بوده است.
[۷۱] شاهین، مصطفی، تاریخ الفکر الفلسفی فی الاسلام، ص۴۲۵ ـ ۴۲۸.



قیسی در سال ۵۸۱ (هجری قمری) در مراکش درگذشت.

خلیفه ابویوسف منصور (۵۸۰ ـ ۵۹۵ هـ.ق) در تشییع جنازه او حاضر شد.


۱. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۲. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۳. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۷، ص۱۳۴.    
۴. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۵. ابن ابار، محمد بن عبدالله، تحفة القادم، ص۹۶.    
۶. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۲، ص۹۸.    
۷. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۸. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۹. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۱۰. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۱۱. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۱۲. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۱۳. ابن ابار، محمد بن عبدالله، تحفة القادم، ص۹۶.    
۱۴. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۱۵. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۱۶. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۱۷. ابن ابار، محمد بن عبدالله، تحفة القادم، ص۹۶.    
۱۸. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۱۹. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۲۰. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۷، ص۱۳۴.    
۲۱. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۲۲. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۲۳. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۲۴. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۲۵. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۲۶. شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۷۵۴.
۲۷. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۲۸. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۲۹. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۷، ص۱۳۴.    
۳۰. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۷، ص۱۳۴.    
۳۱. ابن طفیل، ابوبکر محمد بن عبدالملک، زنده بیدار، ص۳۱.
۳۲. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۳۳. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۳۴. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۳۵. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۳۶. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۳۷. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۳۸. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۳۹. شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۷۵۴.
۴۰. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۷، ص۱۳۵.    
۴۱. لطفی، محمد، تاریخ فلاسفة الاسلام فی المشرق و المغرب، ص۹۷.
۴۲. شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۷۵۴.
۴۳. سرکیس، الیان، معجم المطبوعات العربیه، ج۱، ص۱۴۶.
۴۴. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۷، ص۱۳۵.    
۴۵. جیوسی، سلمی خضرا، میراث اسپانیای مسلمان، ج۲، ص۳۱۹.
۴۶. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۴۷. لطفی، محمد، تاریخ فلاسفة الاسلام فی المشرق و المغرب، ص۹۷.
۴۸. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۴۹. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۵۰. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۵۱. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۵۲. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۲، ص۹۸.    
۵۳. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۲، ص۹۸.    
۵۴. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۲، ص۹۸.
۵۵. لطفی، محمد، تاریخ فلاسفة الاسلام فی المشرق و المغرب، ص۹۷.
۵۶. ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، ص۵۳۰.    
۵۷. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۵۸. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۵۹. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۲، ص۹۸.    
۶۰. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۶۱. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۲، ص۹۸.    
۶۲. ابن طفیل، ابوبکر محمد بن عبدالملک، زنده بیدار، ص۲۰.
۶۳. ابن خطیب، لسان‌الدین، الاحاطه فی اخبار غرناطه، ج۲، ص۳۳۴.    
۶۴. شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۷۵۴.
۶۵. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۶۶. شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۷۶۶.
۶۷. جیوسی، سلمی خضرا، میراث اسپانیای مسلمان، ج۲، ص۳۱۹.
۶۸. شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۷۶۶.
۶۹. شریف، میرمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام ، ج۱، ص۲۰.
۷۰. الفا خوری، خنا؛ الجر، خلیل؛ تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ص۶۲۰.
۷۱. شاهین، مصطفی، تاریخ الفکر الفلسفی فی الاسلام، ص۴۲۵ ـ ۴۲۸.
۷۲. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۷۳. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۷۴. ابن ابار، محمد بن عبدالله، تحفة القادم، ص۹۶.    
۷۵. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۰، ص۲۵۹.    
۷۶. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۷۷. ابن ابار، محمد بن عبدالله، تحفة القادم، ص۹۶.    
۷۸. ابن ابار، محمد بن عبدالله، تحفة القادم، ص۹۶.    
۷۹. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۴۹.    
۸۰. مقری تلمسانی، احمد بن محمد، نفح الطیب من غصن الاندلس الرطیب، ج۳، ص۱۹۳.    
۸۱. مقری تلمسانی، احمد بن محمد، نفح الطیب من غصن الاندلس الرطیب، ج۱، ص۶۰۷.    
۸۲. مقری تلمسانی، احمد بن محمد، نفح الطیب من غصن الاندلس الرطیب، ج۵، ص۳۳۷.    
۸۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۷، ص۱۲۹.    
۸۴. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص ۸۶۲.    
۸۵. انوشه، حسن، فرهنگ زندگی نامه‌ها، ج۱، ص۵۴۲.
۸۶. موسوی بجنوردی، کاظم، دایرة المعارف الاسلامیة الکبری، ج۳، ص۴۱۶.
۸۷. عربی خطابی، محمد، الطب و الأطباء فی الاندلس الاسلامیه، ج۱،ص۳۲۲.
۸۸. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۲، ص۸۲.    



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، برگرفته از مقاله «محمد بن عبدالملک قیسی»، ج۴، ص۳۷۲- ۳۷۳.






جعبه ابزار