ناشی صغیر (شعر عاشورایی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابو الحسن علی بن عبد اللّه بن وصیف، ناشی صغیر
بغدادی به سال ۲۷۱ ه. ق. متولّد شد. وی در دورهی خلفای عباسی (مقتدر، قاهر، راضی) میزیسته است و یکی از صاحبنظران علم کلام و فقه و حدیث و علم و ادب بوده است. همچنین از شعرای نامداری است که بیپروا از خاندان رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دفاع میکرد و به شاعر اهل بیت موصوف و معروف گردید و مورد قبول و تقدیر اهل بیت بوده است. به نقل از مؤلف معجم الادباء: «مردی که خود را سفیر فاطمه (سلاماللهعلیها) میدانست گردآلود و عصازنان آمد و گفت: «احمد مزوّق» نوحهخوان را به من نشان دهید. سپس به احمد گفت: من فاطمه (سلاماللهعلیها) را در خواب دیدم که فرمود: «به بغداد برو و به احمد بگو که شعر ناشی را بخوان و بر فرزندم نوحهسرایی کن.» ناشی در آن مجلس حضور داشت بعد از این سخنان تا ظهر همراه احمد و دیگران با قصیدهی «بنی احمد قلبی...» به نوحهسرایی پرداختند.
»
ناشی از اکابر و نوابغ و متکلّمین شیعه و مشاهیر شعرای طراز اول قرن چهارم هجری است و شیخ مفید و ابو بکر خوارزمی و متنبّی و ابن فارس لغوی از شاگردان او بوده و از او روایت کردهاند.
علامه سماوی اشعار ناشی را در مدح و ثنای خاندان نبوّت یکجا گرد آورده که از ۳۰۰ بیت متجاوز است.
ناشی علاوه بر تصانیف بسیاری که بدو منسوبست کتابی در امامت و کتابی نیز در علم کلام دارد.
وفات ناشی در پنجم ماه صفر سال ۳۶۵ هجری در بغداد واقع شد. او را در مقابر قریش دفن کردند.
اما به سال ۴۴۳ هجری قبرش را شکافتند و استخوانهایش را آتش زدند.
۱ - بنی احمد قلبی لکم یتقطّع• • • • • بمثل مصابی فیکم لیس یسمع
۲ - فما بقعة فی الارض شرقا و مغربا• • • • • و لیس لکم فیها قتیل و مصرع
۳ - ظلمتم و قتّلتم و قسّم فیئکم• • • • • و ضاقت بکم ارض فلم یحم موضع
۴ - جسوم علی البوغاء ترمی و ارؤس• • • • • علی ارؤس اللدن الذوابل ترفع
۵ - توارون لم تاو فراشا جنوبکم• • • • • و یسلمنی طیب الهجوع فاهجع
۶ - عجب لکم تفنون قتلا بسیفکم• • • • • و یسطو علیکم من لکم کان یخضع
۷ - کانّ رسول اللّه اوصی بقتلکم• • • • • و اجسامکم فی کلّ ارض توزّع
۱ -ای زادگان احمد مختار! جگرم در ماتم شما از هم گسیخت، کس نشنید آنچه در این ماتم بر دل من رسید.
۲ - هیچ بقعه و دیاری در شرق و غرب عالم نیست جز اینکه در آنجا شهید و مقتولی به خاک کردهاید.
۳ - ستم کردند، شما را از دم تیغ گذراندند، حقوق شما را صاحب شده بین خود قسمت کردند، تا آنجاکه جهان بر شما تنگ شد و در هیچجا امان نیافتید.
۴ - چه تنها که بر روی خاک افکندند و سرها که بر نیزهها بالا رفت.
۵ - متواری گشتهاید، دمی پهلویتان بر بستر قرار نمیگیرد ولی خواب ناز مرا میرباید و آرام به خواب میروم.
۶ - شگفت اینجاست که شما با شمشیر خودتان فنا میشوید و آنکسی بر شما چیره شد که دیروز خاضع و فروتن بود.
۷ - گویا رسول خدا سفارش کرده که شما را از دم تیغ بگذرانند که اجساد شما را اینچنین در بلاد پراکنده میسازند.
• • •
قسمتی از قصیده بائیه در ثنای اهل بیت (علیهالسّلام):
۱ - اناس علوا اعلا المعالی من العلا• • • • • فلیس لهم فی الفاضلین ضریب
۲ - اذا انتسبوا جازوا التناهی لمجدهم• • • • • فما لهم فی العالمین نسیب
۳ - هم البحر اضحی درّه و عبابه• • • • • فلیس له من منتفیه رسوب
۴ - تسیربه فلک النجاة و ماؤها• • • • • لشرّابه عذب المذاق شروب
۵ - هو البحر یغنی من غدا فی جواره• • • • • و ساحله سهل المجال رحیب
۶ - هم سبب بین العباد و ربّهم• • • • • محبّهم فی الحشر لیس یخیب
۷ - حووا علم ما قد کان او هو کائن• • • • • و کلّ رشاد یحتویه طلوب
۸ - و قد حفظوا کلّ العلوم باسرها• • • • • و کلّ بدیع یحتویه غیوب
۹ - هم حسنات العالمین بفضلهم• • • • • و هم للاعادی فی المعاد ذنوب
۱ - مردمی که بالاترین مقام را حائز شدند و در میان صاحبان فضل همتایی برای آنان نیست.
۲ - اگر نسب خود را یاد کنند، از مجد و عظمت سر به آسمان میسایند و در صاحبان نسب کسی بدان پایه نیست.
۳ - آنان دریای کرماند که درّ و گوهر به امواج خود به ساحل افکند و دریغ ندارد.
۴ - کشتیهای نجات بر آن روان است و آبش برای تشنگان سرد و گواراست.
۵ - دریایی که همسایه را بینیاز کند و ساحلش تفرجگاه وسیع باشد.
۶ - آنان دستآویز بین بندگان و پروردگارشان باشند، دوستدارشان به روز رستاخیز زیانکار نیست.
۷ - دانش گذشته و آینده را در آستین دارند و هم آنچه هرکس بخواهد.
۸ - دانشها را یکسره بیسپر کردهاند و هرچه تحفه و یا در پرده باشد.
۹ - آنهایند که فضل و عظمتشان چشم و چراغ جهانیانند و برای دشمنان به روز رستاخیز مایهی عذاب هستند.
• • •
مدح اهل بیت:
۱ - یا آل یاسین من یحبّکم• • • • • بغیر شکّ لنفسه نصحا
۲ - انتم رشاد من الضّلال کما• • • • • کلّ فساد بحبّکم صلحا
۳ - و کلّ مستحسن لغیرکم• • • • • ان قیس یوما بفضکم قبحا
۴ - ما محیت آیة النهار لنا• • • • • و آیة اللیل ذو الجلال محا
۵ - و کیف تمحی انوار رشدکم• • • • • و انتم فی دجی الظلام ضحی
۶ - ابوکم احمد و صاحبه• • • • • الممنوح من علم ربّه منحا
۷ - ذاک علیّ الذی تفرّده• • • • • فی یوم «خمّ» بفضله اتّضحا
۸ - اذ قال بین الوری و قام به• • • • • معتضدا فی القیام مکتشحا
۹ -: من کنت مولاه فالوصیّ له• • • • • مولی بوحی من الاله وحا
۱۰ - فبخبخوا ثمّ بایعوه و من• • • • • یبایع اللّه مخلصا ربحا
۱ -ای آل یاسین، هرکه شما را دوست بدارد، به یقین خیرخواه خویش است.
۲ - با رهبری شما از حیرت و ضلالت رستیم، همانسان که با محبّت شما هرگونه تباهی به صلاح انجامید.
۳ - زیبایی دیگران، اگر با فضل شما مقیاس شود، نازیبا جلوه خواهد کرد.
۴ - پرتو روز به خاطر ما تاریک نشد ولی پرتو شب را خدای ذو الجلال تاریک نمود.
۵ - پرتو رشد و هدایت شما چگونه تاریک شود، با آنکه در تاریکی شب، خورشید نیمروزید.
۶ - پدر شما احمد است و وزیرش که از علم الهی عطا یافته است.
۷ - او علی است که صاحب افتخار غدیر خم است و بدینوسیله برتری او آشکار است.
۸ - آنگاه که رسول خدا در میان مردم بهپا خاست در حالیکه بازوی علی را بلند کرده بود چنین گفت:
۹ - هر آنکه من سرپرست اویم، این وصی من سرپرست او خواهد بود، این را خدای من وصی کرده است.
۱۰ - همه «بهبه» گفتند و سپس دست بیعت دراز کردند، هرکه صادقانه با خدا معامله کند سود خواهد برد.
• • •
۱ - بآل محمد عرف الصواب• • • • • و فی ابیاتهم نزل الکتاب
۲ - هم الکلمات للاسماء لاحت• • • • • لآدم حین عزّ له المتاب
۳ - و هم حجج الآله علی البرایا• • • • • بهم و بحکمهم لا یستراب
۴ - بقیّة ذی العلی و فروع اصل• • • • • لحسن بیانهم وضح الخطاب
۵ - و انوار یری فی کل عصر• • • • • لارشاد الوری منهم شهاب
۶ - ذراری احمد و بنو علیّ• • • • • خلیفته فهم لبّ لباب
۷ - تناهوا فی نهایة کل مجد• • • • • فطهّر خلقهم و زکوا و طابوا
۸ - اذا ما اعوز الطلاب علم• • • • • و لم یوجد فعندهم یصاب
۹ - محبتهم صراط مستقیم• • • • • و لکن فی مسالکها عقاب
۱۰ - و لا سیما ابو حسن علی• • • • • له فی الحرب مرتبة تهاب
۱۱ - کان سنان ذابله ضمیر• • • • • فلیس لها سوی نعم جواب
۱۲ - و صارمه کبیعته بخمّ• • • • • معاقدها من القوم الرقاب
۱۳ - هم النبا العظیم و فلک نوح• • • • • و باب اللّه و انقطع الخطاب
۱ - با آل محمد، راه حق شناخته آمد و در خانهی آنان، قرآن فرود شد.
۲ - همانهایند «کلمات» و «اسماء»
که پرتوشان بر آدم دمید و بدین میمنت توبه او پذیرفته شد.
۳ - آنان حجت خدایند بر همگان، نه به خودشان و نه فرمانشان کس شک نخواهد برد.
۴ - بازمانده حقیقت علیا و شاخههای درخت توحیداند، با بیان شیرین آنان خطاب الهی واضح گشت.
۵ - اخترانی که در هر عصر و دورهای آماده ارشاد همگاناند، پس آنها مشعل هدایتاند.
۶ - ذرّیهی احمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و فرزندان علی (علیهالسّلام) خلیفه رسول خدا، پس آنها حقیقت محض و لب لباباند.
۷ - در هر رشته از عظمت و سیادت به نهایت رسیدهاند، پس جانشان پاک و طاهر گشت.
۸ - اگر دانشپژوهان از دسترسی به حقیقت بازمانند، باید نزد آنها شتابند.
۹ - دوستی آنها همان صراط مستقیم است که به حق منتهی میشود ولی این راه بدون مشقت طی شدنی نیست.
۱۰ - خصوصا ابو الحسن علی که در روز نبرد جایگاهی دارد که همگان خائفاند.
۱۱ - گویا نوک نیزهاش خاطره است که یکسر به دلها فرو میرود.
۱۲ - و شمشیر برّانش مانند بیعتی که در غدیر خم گرفت، بر گردن همگان نشست.
۱۳ - آری آنهایند «خبر بزرگ
» و همانهایند کشتی نوح و هم شاهراه حقیقت چون وحی منقطع گشت.
محمدزاده، مرضیه، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۱، ص۱۵۹.