• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دیوان (فقه سیاسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





ديوان در آغاز اسلام به معناى دفتر رسمى ثبت اسامى، ارقام و اسناد ادارى، قضايى و نظامى به‌كار مى‌رفت.
در ديوان‌هاى لشكرى و داورى، نام نظاميان، مقررى‌ها، شكايات، احكام و اسناد قضايى ثبت و نگهدارى مى‌شد.
با گسترش فتوحات و پيچيده‌تر شدن هزينه‌هاى عمومى، ديوان به معناى تشكيلات مالى و ادارى حكومت شكل گرفت و در عصر خليفه دوم صورت سازمان‌يافته پيدا كرد.
اين نظام ادارى شامل محاسبات عمومى، ثبت درآمدها و هزينه‌ها، امور نظاميان، حقوق كارگزاران و حفظ حقوق دولت بود و بعدها به زبان عربى نوشته شد.
مورخانى چون ماوردی و ابن‌خلدون ديوان را يكى از وظايف اساسى حكومت دانسته‌اند كه تنظيم امور مالى، ادارى و نظامى را بر عهده دارد.



ديوان، دفتر رسمى مربوط به فهرست نام‌ها، ارقام و مانند آن‌هاست.
عنوان ديوان درگذشته كاربردها و اطلاقات متعددى داشته است؛ از قبيل ديوان داورى و ديوان لشكرى.

۱.۱ - ديوان لشكرى

در ديوان لشكرى اسامى نظاميان و آمار و ارقام و مقررى مربوط به آنان ثبت مى‌شد.


۱.۲ - ديوان داورى

ديوان داورى نيز كه به تشكيلات قضاوت مربوط مى‌شد، سه كاربرد داشت:
يكى دفتر رسمى كه شكايات رسيده به دادگاه و اطلاعات و اسناد مربوط به مدعى و مدعى عليه و نيز احكام صادر شده از سوى قاضى، در آن ثبت مى‌شد؛
دومى، گنجينه و خزانه كه محل نگهدارى و بايگانى اسناد و دفاتر و قرار گرفتن صندوق‌ها بود؛
و سومى، صندوق‌ها و كيسه‌ها و بسته‌هاى حاوى اشيا و اسناد قيمتى،
[۱] حسینی عاملی، سیدجواد، مفتاح الکرامه، ج۲۰، ص۲۶ و ۴۵.
[۳] جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمينولوژى حقوق، ج۳، ص۱۹۸۲-۱۹۹۵.
عنوان ياد شده در باب‌هاى جهاد، قضاء و دیات به كار رفته است.



سزاوار است حاكم اسلامى براى ثبت اسامى نظاميان و قبايل و اصناف مختلف و حقوق و مقررى آنان، دفترى تهيه كند مستحب است قاضى در آغاز شروع به كار، ديوان داورى را از قاضى پيشين تحويل بگيرد. ارتزاق صاحب ديوان (مسئول ثبت و ضبط اسامى كارمندان و نظاميان) از بیت‌المال جايز است. نزد امامیه، اهل ديوان (نظاميان) در صورتى كه از خويشاوندان قاتل نباشند، عاقله يكديگر محسوب نمی‌شود.

به لحاظ تاريخى در زمان خليفه اول، بيت‌المال به اطراف مدینه انتقال يافت و با آمدن ايرانيان در دوره خليفه دوم واژه ديوان براى اولين بار به معناى محل محاسبات عمومى اختصاص يافت.
[۱۰] جوهری، ابونصر، صحاح اللغه.
با توسعه اسلام و تحولات سياسى و اقتصادى مسئله هزينه‌هاى عمومى گسترش يافته و پيچيده‌تر شد.



پيش‌بينى (وَ اَلْعامِلينَ عَلَيْها) كه حقوق كارمندان و كارگزاران جمع‌آورى زکات را تأمين مى‌كرد، زمينه را براى شكل‌گيرى ديوان عمومى و نظام مالى و تشكيلات ادارى لازم فراهم كرد.
افزوده شدن هزينه‌هاى نظامى كه در آيه (وَ أَعِدّوا لَهُمْ ما اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ‌) و امنيتى كه تحت عنوان «مؤلفة قلوبهم» و ساير موارد پيش‌بينى شده بود، زمينه را براى نظام ماليه عمومى شامل درآمدها و هزينه‌ها و نيز شكل‌گيرى دیوان محاسبات فراهم آورد.

ديوان به معناى نظام مالى دولت براى اولين بار در دوران خليفه دوم شكل گرفت اما تعريفى كه ماوردى از آن ارائه مى‌دهد، حكايت از آن دارد كه ديوان شامل وظايف دولت و اعمال دولتمردان و سازمان‌هاى دولتى نيز مى‌شده است.

ابن خلدون با ارائه تعريف جامعى از ديوان مى‌نويسد:
«ديوان يكى از وظايف ضرورى و مهم حكومت است كه بايد فعاليت‌هاى مربوط به جمع‌آورى اموال عمومى و حفظ حقوق دولت در مورد درآمدها، هزينه‌ها، شمارش لشکريان و ميزان حقوق و عطايا در آن تنظيم شود و با مهارت كامل محاسبه شود.» چنين اعمال مكتوب شده را ديوان و محل آن را نيز به همان نام مى‌نامند.
[۱۷] ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، المقدمه، ص۲۰۲.


در ظاهر ديوان در صدر اسلام به معناى تشكيلات ادارى و محاسبات عمومى و اداره كل محاسبات و دفتر محاسبات به مفهوم امروز به كار مى‌رفته است و تا زمان عبدالملک مروان ديوان‌ها به زبان‌هاى غير عربى به ويژه ايرانى نگاشته مى‌شده
[۱۸] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۷، ص۱۰۰۵۸.
و سپس به زبان عربى مكتوب مى‌شد.



نويسنده صبح الاعشی معتقد است كه نخستين ديوان در عصر نبوی به وجود آمد كه وى از آن به «ديوان انشاء» نام مى‌برد و در اين ديوان بود كه نامه‌ها، پيام‌ها و قراردادهاى پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به رشته تحرير در مى‌آمد.



ديوانى كه در عصر خليفه دوم به وجود آمد ديوان سپاهيان بود، وى از پيشينيان خود از كتاب عیون الاخبار نقل مى‌كند كه زبیر و جهیم دو نفر از نويسندگان ديوان صدقات در عصر نبوى (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند و مغیرة بن شعبه و حصین بن نمیر، نيز ديوان مطالبات و ديون و معاملات را مى‌نوشتند. بنا بر نوشته مقریزی، يک‌هزار و پانصد نفر در ديوان پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) كار نوشتن انجام مى‌دادند.
[۲۱] عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۷، ص۶۳۰-۶۳۱.


۱. حسینی عاملی، سیدجواد، مفتاح الکرامه، ج۲۰، ص۲۶ و ۴۵.
۲. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۱۵.    
۳. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمينولوژى حقوق، ج۳، ص۱۹۸۲-۱۹۹۵.
۴. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۱۵.    
۵. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۰، ص۷۳.    
۶. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۰، ص۵۴.    
۷. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۴۲۲.    
۸. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۴۲۲.    
۹. موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ج۳، ص۶۹۲.    
۱۰. جوهری، ابونصر، صحاح اللغه.
۱۱. توبه/ سوره۹، آیه۶۰.    
۱۲. انفال/ سوره۸، آیه۶۰.    
۱۳. ماوردی، علی بن محمد، الأحکام السلطانیه، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.    
۱۴. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۳۲.    
۱۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۲۴.    
۱۶. ماوردی، علی بن محمد، الأحکام السلطانیه، ج۱، ص۱۹۹.    
۱۷. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، المقدمه، ص۲۰۲.
۱۸. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۷، ص۱۰۰۵۸.
۱۹. قلقشندی، احمد بن علی، صبح الاعشی، ج۱، ص۱۲۵.    
۲۰. مقریزی، تقی‌الدین، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، ج۱، ص۱۷۳.    
۲۱. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۷، ص۶۳۰-۶۳۱.



• عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۲، ص۸۰-۸۲.






جعبه ابزار