سلطان (فقه سیاسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سلطان در متون اسلامی به معنای
حاکمیت و اعمال
قدرت سیاسی به کار میرود.
این واژه هم به مفهوم قدرت و هم به شخصِ دارنده آن، یعنی
حاکم، اطلاق شده است.
در
نهجالبلاغه، امام علی (علیهالسلام) «سلطان» را به معنای حکومت
مشروع و ابزار اجرای
شریعت الهی معرفی میکند.
کاربرد قرآنی و روایی این واژه نشانگر پیوند میان
اقتدار سیاسی و مسئولیت دینی در
اندیشه اسلامی است.
سلطان به معناى مصدرى مترادف با حاكميت و به مفهوم اعمال قدرت سياسى است و سلطان در معناى كسیكه عهدهدار حاكميت و اعمال كننده قدرت سياسى است نيز، گفته مىشود و به هر دو معنى در
نصوص اسلامی وارد شده است:
الف -
(وَ لَقَدْ أَرْسَلْنٰا مُوسىٰ بِآيٰاتِنٰا وَ سُلْطٰانٍ مُبِينٍ) در خطبه ۱۲۹ نهج البلاغه، امام (علیهالسلام) در زمينه بيان علت مقاومت در برابر مخالفان مىگويد:
«اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَهً فِی سُلْطَانٍ» خدايا تو مىدانى كه آنچه كه از ما در زمينه
حکومت رخ داده است به دليل رقابت و اختلاف براى به دست گرفتن قدرت نبوده است.
در مورد ديگر (نامه ۳۶) در پاسخ برادرش عقيل كه در زمينه
جنگ پرسش كرده بود، مىگويد:
«سَلَبُونِی سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّی» آنها كه قدرت و حاكميت
پیامبر را از من گرفتند.
ب - در نامه ۳۱ نهج البلاغه، سلطان به معناى حكمران آمده است:
«إِذَا تَغَیَّرَ السُّلْطَانُ تَغَیَّرَ الزَّمَانُ» هنگامىكه حكمران تغيير حالت مىدهد، شرايط و زمان نيز دگرگون مىشود.
و در جاى ديگر از على (علیهالسلام) آمده:
«السلطان وزعه الله فى ارضه» حكمران پاسدار
شریعت خدا در
سرزمین خدا است.
•
زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۲، ص۱۴۲-۱۴۳.