سیاست (فقه سیاسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سیاست در اصطلاح اسلامی به مدیریت و
رهبری جامعه در راستای مصالح مادی و معنوی
انسانها اطلاق میشود.
این واژه ریشه در عربی و لاتین دارد و شامل مفاهیمی چون
حکومت، هدایت، تربیت و
تدبیر امور مردم است.
سیاست اسلامی با غایتمندی و جهتگیری ارزشی، هر دو بعد مادی و معنوی زندگی انسان را مدنظر قرار میدهد و اداره جامعه باید بر عهده افراد تربیتشده و دارای صلاحیت اخلاقی باشد.
واژه «
سياست» معادل كلمه «
Politic» و ريشه لاتين آن «
Polis» است كه به معناى شهر و شهروندى و
قانون اساسی و ساختار سياسى آمده است. (۱)
سياست واژهاى عربى و از ريشه «
ساس،
يسوس» گرفتهشده است.
در لغت به معناى حكومت، رياست، امر و نهى، سزا و تنبيه، پرورش و پروراندن و پرداختن به امور مردم بر طبق مصالحشان آمده است. (۲)
در متون و منابع دينى، واژه سياست، به دفعات به كار رفته است.
از اين رو، تدبير امر جامعه و اعمال سياست، از خصايص رهبران الهى است كه به واسطه آن، انسانها در مسير هدف
خلقت تربيت مىشوند.
بر حسب
روایات اسلامی، سياست و حكومت شعبهاى از
امامت است و يكى از ويژگىهاى
امام، آگاهى به سياست است. (۳)
ميان دين و سياست مرزى وجود ندارد
«فوّض اليه امر الدين والدنيا ليسوس عباده» (۴)
بر اساس اين
روایت، امور
دین و دنيا به پيامبران و رهبراى الهى واگذار شده تا انسانها را
هدایت و تربيت كنند.
به هر حال، در روايات السلامى ويژگىهاى سياست اسلامى، تبيين شده است.
معناى اصطلاحى سياست، نزد متفكران اسلامى عبارت است از مديريت و رهبرى جامعه، در جهت مصالح مادى و معنوى.
در سياست اسلامى، غايتمندى و اهنگ حركت به سمت آرمان، نهفته است و حاكم ضمن توجه به واقعيتهاى جامعه، راههاى وصول به هدف را فراروى جامعه، قرار مىدهد.
در اين نوع از سياست به دو بعد مادى و معنوى انسان توجه شده است و حاكم اسلامى، در جهت شكوفايى هر دو بعد از حيات انسانى كوشش مىكند.
در سياست اسلامى، جهتگيرى سياست، به سوى نظام ارزشى است و طبعاً اداره مدبّرانه امور جامعه، مستلزم آن است كه كسانى كه تربيت شده دين و داراى صلاحيتهاى اخلاقى هستنند، عهدهدار اداره جامعه شوند.
منابع دیگر:
(۱ - سياست / ۷؛
نظريههاى دولت / ۳۰؛
۲ - لغتنامه دهخدا، واژه سياست؛
۳ - اصول كافى ۲۰۲/۱؛
۴ - اصول كافى ۱/ ۲۶۶؛
۵ - ميزان الحكمه ۵۸۴/۴؛
•
زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۲، ص۱۴۸-۱۴۹.