شرایط امام واجب الاطاعه از دیدگاه علامه حلی (فقه سیاسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شرایط امام واجب الاطاعه از دیدگاه علامه حلی عبارت است از:
امام باید مکلف و
مسلمان باشد تا بتواند مصالح جامعه را رعایت کند.
عدالت و آزادی از دیگر شروط امام است تا بتواند وظایف
رهبری را بهدرستی انجام دهد.
امام باید مرد، شجاع،
عالم، دارای قدرت تدبیر و توانایی ادراک حواس و اعضای سالم باشد.
انتساب به قریش، معصوم بودن، نص یا تعیین پیشین از سوی امام یا
پیامبر، برجستگی در میان مردم و منزه بودن از امور ناشایست از دیگر شروط
امامت است.
بر اساس فقه
شیعه، مشروعیت امام نیازمند
نص و تعیین قبلی است، در حالی که
اهل سنت بیعت را کافی میدانند.
علامه حلی به شرايط امامت پرداخته مىگويد، در امام واجب الاطاعه، چند شرط معتبر است:
الف - بايد مكلف باشد، زيرا وى برديگران ولايت دارد.
غير مكلف چگونه مىتواند امور ديگران و مسئوليت آنان را برعهده بگيرد.
ب - بايد مسلمان باشد تا بتواند مصالح مسلمانان و اسلام را مراعات كند و به گفتهاش بتوان اطمينان كرد و به او پشتگرمى داشت.
بىشک غير مسلمان ظالم است و
خدا گفته است كه:
(لاٰ تَرْكَنُوا إِلَى اَلَّذِينَ ظَلَمُوا) به آنها كه ظلم پيشهاند، پشت گرم نباشيد.
ج - عدالت نيز بدان جهت شرط است كه فاسق ظالم است و ظالم غير قابل اعتماد و غير صالح براى امامت است
قرآن به صراحت در مورد فاسق مىگويد:
(لاٰ يَنٰالُ عَهْدِي اَلظّٰالِمِينَ) ميثاق امامت به ظالمان نمیرسد.
د - بايد آزاده باشد، هرگاه برده مشغول به خدمت اربابش باشد، او نمىتواند به مصالح مسلمانان بينديشيد.
امامت رياست بر جامعه است، برده خود مرئوس و محكوم است.
ه - امام بايد مرد باشد، تا هيبت لازم را براى ايفاى مسئوليتها داشته باشد و بتواند با مردان همنشين و نزديک شود و توان فكر كردن داشته باشد.
و - داشتن علم از آن جهت شرط است كه توانايى شناخت
احکام و قوانين را احراز كند و به مردم نيز تعليم دهد و با سئوال از ديگران مسئوليتى از او ترک نشود.
ز - بايد شجاع باشد تا توان رزم داشته باشد و سپاه را رهبرى و بر پيروزى قادر و به حمايت از موجوديت و
حاکمیت دین توانا باشد.
ح - داراى قدرت تدبير و كفايت باشد.
زيرا برپايى نظام اجتماعى اين صفت را مىطلبد.
ط - از نظر قوا و حواس ادراكى مانند گوش، چشم و زبان سالم باشد، تا بتواند به حل و فصل امور بپردازد.
ى - بايد تمامى اعضاى بدن او سالم باشد، يعنى:
دستها، پاها و نقص عضوى در او ديده نشود.
اين نظر با يكى از دوقول فقهاى
شافعی مطابقت دارد.
ک - منسوب به قبيله قريش باشد.
زيرا
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود:
«الائمة من قريش» «امامان همگى از قريش هستند» ظاهر گفته جمعى از فقهاى شافعيه چنين است ولى جوينى با آن مخالفت ورزيده است و اين در حالى است كه يكى از دلايل تعيين خلافت در سقيفه بنى ساعده، براساس انتساب به قريش بوده است.
ل - به اعتقاد شيعه امام بايد
معصوم باشد.
زيرا فُلسفه تعيين امام آن است كه
امت ممكن است اشتباه كنند و كار اين اشتباه به آشفتگى و گسستن نظام جامعه بينجامد؛ بديهى است كه در جامعه همواره زمينه و عوامل برخورد و درگيرى و تغالب وجود دارد و هر انسانى مىخواهد نيازهاى خود را تأمين كند و مزاحم را از سر راه بردارد و در اين ميان تمايلاتش نسبت به نيازمندىها و خشمش در برابر مزاحمان همواره او را به ظلموا مىدارد و ادامه اين حالت جامعه را به هرج و مرج و گسيختگى امور و بر هم خوردن نظم اجتماعى مىكشاند، با فرض اين كه، جامعه و نظم آن از ضروريات زندگى بشرى است، زيرا كه
بشر به تنهايى نمىتواند تمامى مايحتاج خود را شخصاً تأمين كند و تأمين همه نيازمندىها احتياج به همكارى و مشاركت و تقسيم كار دارد تا براساس مبادلات نظم برپا شود.
م - تعيين امام از جانب خدا يا رسول و يا امامى است كه امامت او به ثبوت رسيده است.
زيرا عصمت از حالتهاى بسيار پوشيده است و آگاهى از آن براى
انسان امكانپذير نيست.
ن - امام بايد نسبت به مردم عصر خود برجسته و
افضل باشد، تا در ميان همه شناخته شده شود.
ق - امام بايد از تمامى امور ناشايست منزه باشد.
اين خود مقتضاى
عصمت است و از سوى ديگر كسى كه به امور ناشايست آلوده است و در جامعه پست شمرده مىشود، از چشمها و دلها مىافتد، پس ناگزير فلسفه وجودى و هدف غايى امامت از دست مىرود.
واجد شرايط بودن و داشتن صفات براى تصدى مقام امامت كافى نيست لازمست امام از
مشروعیت نيز برخوردار باشد.
به اعتقاد شيعه مشروعيت امامت با نص و تعيين امام مشروع و منصوب قبلى است و بيعت كافى نيست، ولى علماى
اهل تسنن در مشروعيت امامت بيعت را كافى مىدانند.
•
زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۲، ص۱۵۷-۱۵۸.