• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عوامل شکست نظامی (فقه سیاسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





عوامل شکست نظامی در فقه سیاسی اسلامی شامل فروپاشی سازماندهی، فرار و بی‌نظمی نیروها، تسلیم، اشغال سرزمین، شکست دکترین و فروپاشی هویت است.
عوامل مؤثر بر شکست نظامی شامل ضعف موازنه نیرو و ابزار، اهداف نامشخص، فشارهای سیاسی و اقتصادی، ضعف فرماندهی، کمبود اطلاعات و ناکارآمدی هماهنگی جبهه و پشت جبهه است.
از دیدگاه قرآن و اهل بیت، عامل اصلی شکست نظامی فقدان ایمان، صبر و اتکا به قدرت الهی است.
پیروزی‌ها و شکست‌ها در صدر اسلام عمدتاً تابع ایمان و امداد الهی بوده و نه صرفاً کمیت نیرو یا تجهیزات.



يكى از مباحث مطروح در فقه سياسى و حوزه جهاد اسلامی بررسى علل شكست و يا پيروزى در جنگ و جهاد است.
به‌ طور معمول شكست نظامى به صورت‌هاى مختلفى اتفاق مى‌افتد كه با جمع‌بندى آن مى‌توان به يک تعريف توصيفى از شكست نظامى رسيد، عمده‌ترين اشكال نظامى را مى‌توان در موارد ذيل خلاصه نمود:

۱.۱ - متلاشی شدن سازماندهی و قدرت دفاعی

هنگامى‌كه دشمن ارتباط مخابراتى و فنى واحدهاى نظامى را قطع مى‌كند و راه‌هاى مواصلاتى، تداركات و پشتيبانى را مى‌بندد و هماهنگى عمليات رزمى را در هوا و زمين و دريا غير ممكن مى‌كند و امكان استفاده از نيروهاى رزمنده را در عمل از ميان مى‌برد، به دنبال اين نوع عمليات تاكتيكى، سازماندهى نيروهاى طرف متخاصم، متلاشى و در عمل نيروها زمينگير و فرماندهى خنثى مى‌شود.
استمرار اين حالت موجب مى‌شود نيروى دفاعى به تدريج به تحليل رفته و پديده شكست نظامى تحقق پذيرد.
يكى از دلايل شكست مسلمانان در جنگ احد همين عامل فروپاشى سازماندهى و قطع ارتباطات واحدهاى رزمنده مسلمان بود كه به دليل عدم اطاعت از فرماندهى و ترک محل ديدبانى و رها كردن نقطه حساس، آسيب‌پذيرى در جبهه مسلمانان به وجود آمد و سپاه مشركان توانستند از آن گذرگاه از پشت سر مسلمانان، دست به حمله بزنند و سازماندهى سپاه اسلام را متلاشى كنند. (۱)
شيوه دفاعى ارتش هوازن و ثقيف در برابر سپاه منظم و مجهز ۱۲ هزار نفرى اسلام كه با استفاده از سه اصل دفاعى:
استتار، محاصره و غافلگيرى انجام گرفت، موجب شد تا به هنگام و رود سپاه اسلام به درّه گذرگاه حنين، جنگجويان هوازن و ثقيف كه در كوه‌هاى اطراف موضع گرفته بودند با حمله ناگهانى، از هر طرف به سوى سپاه اسلام سرازير شوند و با ايجاد رعب و وحشت انسجام واحدهاى رزمنده اسلام را بر هم بريزند و آرايش نظامى آنان را دچار هرج و مرج سازند و براى مدتى هر چند كوتاه، سازماندهى آنان را متلاشى كنند.
فرار توأم با اضطراب، سراسيمگى و بلا تكليفى رزمندگان سپاه اسلام، خود بر گسيختگى و بى‌نظمى افزود و كار را براى سازماندهى مجدد مشكل‌تر كرد به طورى كه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) كه با تعداد معدودى در مؤخر سپاه حركت مى‌كرد، يک‌باره در برابر صحنه كارزار كه مورد تاخت و تاز دشمن مهاجم بود، قرار گرفت.
در چنين موقعيت حساس و خطرناک، پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با استفاده از صداى رساى خود و ياران اندكش توانست رابطه معنوی از هم گسيخته بين خود و رزمندگان در حال فرار را يكبار ديگر بر قرار و روحيه سپاه اسلام را بازسازى كند و آن‌ها را منسجم‌تر از گذشته براى حمله متقابل به سوى دشمن بكشاند.

۱.۲ - تسليم و بر زمين گذاردن سلاح

پايان دادن يک جانبه جنگ و تسليم شدن در برابر دشمن، ممكن است ريشه در عوامل مختلفى از قبيل احساس بى‌فايده بودن جنگ و خونريزى، عدم امكان ادامه مقاومت و دفاع، امكان دستيابى به سازماندهى مجدد و شورش نظامى و يا بحران سياسى داشته باشد ولى در هر حال نوع بارزى از شكست نظامى را به دنبال دارد، چنان‌كه در تسليم و شكست آلمان و ايتاليا در جنگ جهانى دوم اتفاق افتاد.
نمونه اين نوع شكست را در تاريخ نظامى اسلام مى‌توان در جريان فتح مکه به‌ وضوح مشاهده كرد كه قريش با وجود حالت تهاجمى و تعرضى گذشته خود به دليل عدم توانايى در مقاومت و دفاع، ناگزير تسليم شدند. (۲)در آیه ۲۲ سوره فتح به اين نكته اشاره شده است:
(وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ)

۱.۳ - اشغال نظامى و تصرف سرزمين

اين نوع شكست كه در مواردى چون اشغال نظامى فرانسه توسط نيروهاى نازى ديده مى‌شود، كه در واقع توأم با سقوط نظامى - سياسى و خدشه دار شدن حاکمیت ملى به وجود مى‌آيد و نوع ثابت و استمرار يافته آن هم‌اكنون در فلسطین اشغالى به چشم مى‌خورد.
قرآن هنگامى كه از بى‌خانمان شدن مسلمانان مكه توسط قريش متجاوز سخن به ميان مى‌آورد در واقع به نوعى از اشغال سرزمين اشاره دارد كه نتيجه اين شكست همان مهاجرت ناخواسته مسلمانان مكه به مدینه بوده است.
اشغال سرزمین اسلامی اندلس در تاريخ گذشته و تصرف نظامى برخى از كشورهاى اسلامى توسط قدرت‌هاى سلطه‌جو در دويست سال اخير، نمونه‌هايى از اين نوع شكست است.

۱.۴ - شكست دكترين و راهبرد نظامى

فروپاشى اتحاد جماهير شوروى سابق نوع جديدى از شكست در برابر حريف مقتدرتر را مطرح كرد كه در واقع نوعى شكست دكترين و راهبرد نظامى به شمار مى‌رود.
هر چند شوروى سابق موفق شد پس از جنگ جهانى دوم از نظر فناورى نظامى مانند سلاح‌هاى اتمى، موشک‌هاى قاره پيماى چند پيكانه و ماهواره‌ها پا به پاى رقيب خود آمریکا پيش رود، ولى عواملى جون طرح جنگ ستارگان و استراتژى ناتو، مبنى بر استقرار سيستم‌هاى تعرضى بازدارنده موجب گرديد فاصله فناورانه دو رقيب با به هم خوردن موازنه قدرت نظامى تا آن‌جا پيش برود كه در عمل امكان بهره‌بردارى به موقع از امكانات نظامى گسترده و فناورى اتمى پيشرفته از شوروى سابق سلب شود.
[۱۶] ثقفی‌عامری، ناصر، ابتکار دفاع استراتژیک آمریکا، یا، جنگ ستارگان، ج۱، ص۱۰۶.
از سوى ديگر معمولا دكترين و راهبرد نظامى از ايدئولوژى نشأت مى‌گيرد و به همين دليل، بسيارى معتقدند كه شكست شوروى سابق در واقع يک شكست ايدئولوژيک بود كه سرانجام با ضعف‌هايى كه در اقتصاد و سياست به دنبال داشت، نتوانست پشتيبانى لازم را از دكترين و راهبرد نظامى خود به عمل آورد.
[۱۷] والترز، رابرت، دام سلاح هسته‌ای و راهی برای گریز از آن، ج۱، ص۸۱.
با توجه به اين واقعيت كه حفظ برترى فناورى پيشرفته نظامى احتياج به تحقيقات مستمر و پرهزينه دارد، مى‌توان به عامل اصلى شكست شوروى سابق پى برد.
گرچه اين نوع شكست نظامى را كه ناشى از دكترين و راهبرد متكى به ايدئولوژى است، در تاريخ تحولات نظامى اسلام نميتوان يافت و ايدئولوژى اسلام همواره عامل فتح و پيروزى براى مسلمانان بوده است، اما انحراف از اين ايدئولوژى و دكترين نظامى اسلام(جهاد) در بسيارى از مقاطع تاريخ تحولات نظامى موجب شكست شده و جايگزين كردن هدف‌هاى مادى و انحرافى در خط مشى‌هاى جهادى، بارها براى مسلمانان شكست آفريده است.

۱.۵ - فقدان هويت و از درون متلاشى شدن

پايبندى به اصول مترقى و قدرت آفرين به همان اندازه كه مى‌تواند عامل مؤثرى براى پيروزى‌هاى نظامى تلقى شود به نوبه خود مى‌تواند آسيب‌پذيرى خط مشى‌هاى نظامى متكى به آن اصول را نيز به دنبال داشته باشد.
هنگامى كه اين اصول جاى خود را به تمايلات و كشش‌هاى مخالف آن بدهد فى المثَل روحيه مقاومت و سخت‌كوشى جاى خود را به رفاه‌طلبى بدهد و يا تلاش علمى در پيشبرد تحقيقات علمى جاى خود را به لذت‌جويى بسپارد، كاخ پيروزى‌هاى متكى بر قامت رساى اين اصول يكباره فرو خواهد ريخت و در حقيقت فروپاشى از درون اتفاق خواهد افتاد.
اين روند منفى را در سرنوشت پيروزى‌هاى مبتنى بر تمدن و فناورى غرب، مى‌توان پيش بينى كرد.
شايد در ميان عوامل شكست نظامى و مصاديق آن به عاملى مؤثرتر از اين نتوان دست يافت.
عاملى كه همواره در تاريخ بشر فاجعه آفريده و پيروزى‌ها را به شكست‌هاى خفت‌بار مبدل كرده است.
حتى نمونه‌هاى آن را در تاریخ اسلام نيز به‌وضوح مى‌توان ديد.
قرآن موردى از اين نوع شكست را در آيه ۲۵ سوره توبه چنين بيان مى‌كند:
(إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً) از مشاهده كثرت نيروهاى رزمنده جبهه خود به عجب و خود بزرگ بينى دچار گشتيد و سرانجام فراوانى نيروها براى شما سودى نداشت.
حالت عجب بجاى اتكاء به خدا، جايگزينى نيروى مادى به جاى نيروى سرشار معنوى ايمان و بالاخره جايگزين كردن اصل خودمحورى به جاى خدامحورى در تحليل نهايى تهى شدن از توحید و ایمان به امداد الهى است كه در يک لحظه مى‌تواند همه پيروزى‌هاى متكى به اصل توحيد و ايمان را متزلزل و خدشه‌دار سازد. (۷)بخشى از دشوارى‌ها مسئله مربوط به شرايط زمانى حاكم بر جنگ و نيروها و ميادين رزم است كه معمولا متفاوت بوده و نميتوان همه موارد جنگ را با يک چشم نگريست و تحت قواعد ثابت بررسى كرد.
در جنگ‌هاى ساده، صددرصد متكى به نيروى انسانى و قدرت سلاح گذشته، با جنگ‌هاى پيچيده متكى به راهبردهاى نظامى پيشرفته و فناورى رزمى مدرن متفاوت بوده و هر كدام داراى شرايط و معيارهاى جداگانه و گاه متضادى هستند.
اما با اين وصف، هنوز بسيارى از اصول و قواعد عمومى جنگ كه سال‌ها قبل از میلاد مسیح تدوين شده است، امروز در كلاس‌هاى آموزش جنگ تدريس مى‌شود و اين اصول كلى هنوز هم در تنظيم و تدوين راهبردى‌هاى كلاسيک نظامى معاصر نقش زيربنايى و محورى را حفظ كرده است.

۱.۶ - عوامل مشترک شکست نظامی

در هر حال بررسى عوامل مشترک شكست‌هاى نظامى در دو شرايط زمانى قديم و جديد، بسيار دشوار مى‌نمايد، ولى دست‌كم مى‌توان به موارد زير اشاره كرد:
۱. عدم موازنه نيروى كارآمد نظامى.
۲. عدم موازنه ابزار و ادوات جنگى و پشتيبانى متناسب با آن.
۳. دقيق نبودن اهداف و خط مشى‌ها راهبردهاى ۴ مساعد نبودن شرايط اقليمى و به وجود آمدن شرايط نامساعد طبيعى پيش‌بينى نشده.
۵. وجود عوامل فشار سياسى، اقتصادى، داخلى و خارجى.
۶. ضعف حاکمیت در درون دولت‌هاى متخاصم.
۷. ابهام و اختلال در دكترين و راهبرد نظامى.
۸. تحولات مهم سياسى مانند انقلاب‌ها و سقوط نظام سياسى دولت‌ها در سطح منطقه‌اى و بين‌المللى.
۹. دگرگونى‌هاى مؤثر در سياست خارجى دولت‌هاى بى‌طرف و خط مشى‌هاى سازمان‌هاى بين‌المللى كه منجر به مداخله به نفع يكى از دو طرف متخاصم مى‌شود.
۱۰. غافلگير شدن در عمليات برق‌آسا و يا ضد حمله برق‌آساى دشمن و اصولا در دام ريسک‌هاى نظامى غير قابل پيش بينى افتادن.
۱۱. احتياط كارى‌ها در برابر تهوّر و بى‌باكى دشمن.
۱۲. تنزل يا تزلزل روانى نيروهاى رزمنده كه همواره با احساس وحشت، آشفتگى، سرگشتگى، سردرگمى و احيانا گمراه شدن نيز همراه است.
۱۳. شايعات و جنگ سرد و موج‌هاى تبليغاتى و روانى مؤثر در روحيه نيروهاى رزمنده و يا ملت.
۱۴. ضعف فرماندهى در جبهه نبرد و منفک شدن از فرماندهى كل جنگ توأم با آشفتگى در سازماندهى نيروهاى عملياتى در صحنه جنگ.
۱۵. در محاصره نيروهاى نامريى دشمن افتادن، بدون پيش بينى راه‌هاى گريز و بازكننده دايره محاصره.
۱۶. تلفات سنگين و مؤثر در امكان ادامه جنگ و مقاومت.
۱۷. خسارت‌هاى فوق‌العاده اقتصادى و انهدام مؤثر امكانات اقتصادى بالقوه و بالفعل مورد نياز براى بازسازى بعد از جنگ.
۱۸. كمبود و نارسايى در منابع طبيعى و قابل دسترسى قدرت در زمينه‌هاى مورد نياز در پشتيبانى جبهه‌ها.
۱۹. اشغال نظامى مناطق حساس و سوق‌الجيشى توسط دشمن.
۲۰. انهدام كامل يا مؤثر مراكز نظامى و ابزار و ادوات رزمى و امكانات لجستيكى براى تغذيه مداوم جبهه‌ها.
۲۱. اغفال شدن در تشخيص هدف‌هاى اصلى دشمن.
۲۲. ضعف ایمان متكى بر دلايل توجيهى نيروها و ملت نسبت به اهداف جنگ.
۲۳. فقدان تجربه كافى جنگى و عدم پيش بينى تاكتيک‌ها و عمليات تعرضى و دفاعى دشمن.
۲۴. عدم اعتقاد و يا ضعف اعتماد به كارآيى فرماندهان نظامى و عدم اطاعت از آنان.
۲۵. اشتباه فرماندهى در ارزيابى توان مقاومت نيروها و ميزان تحمل حوادث ناگوار پيش‌بينى نشده و شكنندگى استقامت آن‌ها در شرايط پيش‌بينى نشده.
۲۶. پوشيده نماندن اطلاعات نظامى، خنثى شدن نقشه‌ها و خط مشى‌ها، عمليات تهاجمى يا دفاعى، موفقيت دشمن در كسب اسرار نظامى و عمليات جاسوسى و ستون پنجم.
۲۷. نداشتن اطلاعات كافى از قدرت نظامى و توان.
تهاجمى و دفاعى دشمن و عدم موفقيت عوامل كسب اطلاعات در مورد اسرار و نقشه‌هاى نظامى.
۲۸. فقدان هماهنگى و همكارى فعال بين جبهه و پشت جبهه در تبليغات، پشتيبانى، حفاظت اطلاعات، جوّ سياسى، فرماندهى و رهبرى.
۲۹. عدم توان بهره‌گيرى از تمامى امكانات امنيتى و دفاعى موجود در زمينه‌هاى اقتصادى، سياسى، فرهنگى، نظامى و بالاخره ايدئولوژيكى و نيروى انسانى و بسيج آن‌ها.
گرچه هر كدام از علل و عوامل نامبرده مى‌تواند جداگانه و يا همراه با يک يا چند عامل ديگر شكست نظامى را به دنبال داشته باشد و بى‌شک هر يک از اين عوامل به نوبه خود مى‌تواند اثر منفى در نتايج عمليات نظامى به وجود آورد، ولى در ديدگاه قرآن عامل اصلى شكست‌هاى نظامى در واقع فقدان همان عوامل پيروزى است.
هنگامى كه رزمندگان روحيه صبر و استقامت در راه خدا، ايمان، اتكاى به قدرت لايزال الهى و اعتقاد به هدف‌هاى الهى جهاد را از دست مى‌دهند، همان‌طوركه در جنگ حنین اتفاق افتاد، با وجود اين‌كه براى اسلام مى‌جنگند دچار شكست مى‌شوند.
در كلام امام علی (علیه‌السلام) نيز اين مطلب به صراحت بيان شده است:
پيروزى و شكست در صدر اسلام به دليل كثرت و قلت واحدهاى رزمنده و ابزار جنگى نبوده است.
پيروزى‌هاى گذشته بر اثر ایمان مجاهدان اسلام و وعده‌هاى نصرت و امدادهاى الهى بوده است.

۱. ابن هشام، عبد الملک بن هشام، السیرة النبویة - ط دار المعرفة، ج۲، ص۳۹۷.    
۲. فتح/سوره۴۸، آیه۲۲.    
۳. آلوسی، محمود بن عبدالله، تفسیر روح المعانی - ط دار إحیاء التراث، ج۲۶، ص۱۱۰.    
۴. فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر الرازی، ج۲۸، ص۹۷.    
۵. قطب، سید، فی ظلال القران، ج۶، ص۳۳۲۷.    
۶. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۲۸۷.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۲۱۷.    
۸. توبه/سوره۹، آیه۱۳.    
۹. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۹.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۱۹۱.    
۱۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.    
۱۲. حج/سوره۲۲، آیه۴۰.    
۱۳. حشر/سوره۵۹، آیه۸.    
۱۴. منافقون/سوره۶۳، آیه۸.    
۱۵. انفال/سوره۸، آیه۲۰.    
۱۶. ثقفی‌عامری، ناصر، ابتکار دفاع استراتژیک آمریکا، یا، جنگ ستارگان، ج۱، ص۱۰۶.
۱۷. والترز، رابرت، دام سلاح هسته‌ای و راهی برای گریز از آن، ج۱، ص۸۱.
۱۸. توبه/سوره۹، آیه۲۵.    
۱۹. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۱۸.    
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۲۵.    
۲۱. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۶، ص۳۴۵.    

۱ - طبقات ابن سعد ۱۵۰/۲، ابن سعد، محمد بن سعد،
۱- مغازى واقدى ۸۹۷/۳. واقدی، محمد بن عمر،
۱- و سيره ابن هشام ۷۲/۴؛ ابن هشام، عبد الملک بن هشام،

۲ - تاريخ طبرى ۱۲۰/۳، طبری، محمد بن جریر،
۲- نيل الاوطار ۱۷/۸، شوکانی، محمد،
۲- سنن بيهقى ۱۱۸/۹. بیهقی، احمد بن حسین،

۷ - تفسير البرهان ۱۱۱/۲، بحرانی، هاشم بن سلیمان،
۷- تفسير در المنثور ۲۲۳/۳، سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر،
۷- و تفسير المنار ۱۰ / ۲۴۳؛ رضا، محمد رشید،


عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۲، ص۲۶۶-۲۷۰.    






جعبه ابزار