• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فلسفه قانونگذاری (فقه سیاسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





فلسفه قانونگذاری در اندیشه اسلامی، قانون‌گذاری و حاکمیت منحصر به خداوند است و هیچ انسانی صلاحیت تشریع عمومی ندارد.
قانون در اسلام بر پایه ربوبیت و قیومیت الهی استوار است و هدف آن پرورش انسان در چارچوب اراده الهی است.
قرآن با نفی سلطه انسان بر انسان، نظام الهی را تنها راه تحقق عدالت، قسط و سعادت واقعی بشر معرفی می‌کند.
ارسال پیامبران و نزول کتاب و میزان در این چارچوب، برای هدایت انسان به سوی نظم الهی و هماهنگی با نظام تکوین صورت گرفته است.
فلسفه قانون‌گذاری در اسلام، تحقق آموزه‌های فقهی در قالب قوانین اجرایی و سازگار با مقتضیات زمان است.



از ديد اسلام قانونگذارى و تنظيم برنامه زندگى بشر فقط شايسته ذات پروردگار است.


مفهوم قانون در بردارنده دو بعد است يكى حاکمیت و قيوميت و ديگرى ربوبيت و در حقيقت اين دو وصف به قانونگذار برمى‌شود.


به اين مفهوم كه حق حاكميت و صفت ربوبيت از آن قانونگذار است و اين اراده اوست كه از راه وضع قانون اراده انسان‌ها را به تسخير خود در مى‌آورد و جوامع انسانى را مطابق آن مى‌پروراند و او است كه رب و مربى و حاكم و قيوم است و ديگران عبد و مربوب و محكوم به تبعيت از قانونند، زيرا در اطاعت از قانون تسليم بدون قيد و شرط و پذيرش مطلق نهفته است.


به دلايل روشن، انسان كوچک‌تر از آن است كه صلاحيت قانونگذارى و مقام قيوميت و ربوبيت براى ديگر انسان‌ها را داشته باشد، آن هم قانونى جامع و به بلنداى زندگى و خواسته‌ها و استعدادهاى بى‌حد و حصر انسان و بدور از هر پيرايه‌اى كه سبب تفرقه و جدايى و دشمنى و جنگ و ستيز از قبيل نژاد و مليت و وطن و طبقه و حزب و... باشد.
آرى، ربوبيت و قيوميت بر زندگى وسيع انسان كجا و اين همه ضعف و جهل و خودخواهى و غرور و خود برتر بينى - كه سرتاسر وجود انسان را در خود فرو برده - كجا؟ كوتاه سخن اين‌كه قانونگذارى و برنامه‌ريزى براى زندگى بشر، تنها حق آن قدرتى است كه اين جهان پهناور را با نظام دقيق و حكيمانه بر پا داشته و رهبری مى‌كند، كه پيدايش و بقاى وجود انسان نيز جزء همين نظام كلى است.


وجه نيكو و ظريف در قرآن مى‌فرمايد:
(أَفَغَيْرَ دِينِ اللّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ) «آيا کافران، دينى غير دین خدا مى‌طلبيدند و حال‌ آن‌كه هركه در آسمان‌ها و زمين است لاجرم فرمانبردار خدا است و همه به سوى او باز خواهند گشت.»

پس قرآن كريم با بيان شيوا و رسا مى‌كوشد، تا بشر را آگاه و حاكميت الهى را با پذيرش انسان‌ها برقرار كند و اربابان زر و زور را از حاكميت بر جوامع آن‌ها بزدايد و تنها راه اصلاح زندگى بشر را برقرارى حاكميت و ربوبیت الله و زدودن سلطه انسان‌ها بر يكديگر مى‌داند.


خداوند بشر را براى رحمت و زندگى جاودان آفريده و براى سير تكاملى او به سوى هدف نهايى‌اش برنامه و نظام جامعى مقرر فرموده است و انسان‌هايى را از ميان آنان به عنوان پيامبر برانگيخته، تا به وسيله آنان برنامه و قانون خود را ارسال و ابلاغ كند، تا زندگى در سايه عدالت و قسط براى افراد بشر فراهم شود، در سوره حدید مى‌فرمايد: (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ) «همانا پيامبران خود را با ادله و معجزات (به خلق) فرستاديم و برايشان كتاب و ميزان عدل نازل كرديم، تا مردم به راستى و عدالت گردآيند و آهن (و ديگر فلزات) را كه در آن هم سختى و كارزار و نيز منافع بسيار بر مردم است براى حفظ عدالت آفريديم.»

بنابراين، قرآن با تعبيرات و بيانات گوناگون انسان را دعوت مى‌كند كه اساس زندگى خود را مطابق احکام دين و مقررات الهى بنا كند و از پيروان اسلام مؤكدا مى‌خواهد براى دفاع از دین و مقررات الهى به پا خيزند و با آن‌هايى كه قصد دارند زندگى انسان‌ها را به فساد بكشند و خود را قيم، مربى و مصلح جلوه دهند و جوامع انسانى را براى نيل به اهداف پست و پليد خود استثمار كنند، مبارزه كنند.


و چنان‌چه انسان نظام زندگى اختيارى خود را با نظام تكوينى وجودش هماهنگ كند، يعنى در زندگى فردى و اجتماعى تابع نظام و مقررات همان ناظم و خالق حقيقى‌اش باشد، به طور كامل به اهداف وجودى و كمالات انسانيش نائل مى‌شود.


قرآن مجيد براى جلب توجه انسان به اين نكته حياتى مى‌فرمايد: (وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ) «و او است خدايى كه براى شما بندگان گوش و چشم و قلب آفريد.» (يعنى ابزار حيات و ادامه آن را كه دستگاه شنوايى و بينايى و نيروى فكر و ادراک است، به تو عطا فرمود) و در جاى ديگر مى‌فرمايد: (وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً) «و باز يكى از آیات لطف الهى اين است كه براى شما از جنس خودتان جفتى بيافريد كه در بر او آرامش يافته، با هم انس گيريد و ميان شما رأفت و مهربانى برقرار فرمود.» و باز مى‌فرمايد: (وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا) «و خواب را براى شما مايه قوام حيات و استراحت قرار داديم.» و نيز فرموده است: (هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا) «او خدايى است كه همه موجودات زمین را براى شما خلق كرد.» و در جاى ديگر مى‌فرمايد: (رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى) «خداى ما آن كسى است كه او همه موجودات عالم را نعمت وجود بخشيده، سپس به راه كمالش هدایت كرده است.»

نظير اين آيات در قرآن بسيار است، كه تأمين همه وسايل و ابزار حيات براى انسان را متذكر مى‌شود و اين‌كه او را آفريده و خود به نيازمندی‌هايش آگاهى كامل دارد و آن‌ها را به او يادآورى و برايش فراهم مى‌كند و اين‌ها همه در زندگى تكوينى و غير اختيارى انسان است.


اما در مورد تعيين نظام و برنامه زندگى اختيارى، بشر هم فقط خالق يكتاى هستى را درخور و شايسته اين امر دانسته و او است كه با علم و قدرت مطلق خود، قوانين جامع و كاملى را ارائه فرموده است كه ضامن تأمين سعادت واقعى انسان است.
در اين باره مى‌فرمايد: (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ) «او است خدايى كه رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد.» و در جاى ديگر مى‌فرمايد: (هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ) «اوست خدايى كه بر بنده خود (محمد مصطفی «صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم») آيات روشن نازل كرد تا شما بندگان را از ظلمات (جهل و عصيان) بيرون آورد و به نور (علم و ایمان) رهبری كند.» و نيز مى‌فرمايد: (وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ) «خدا در عالم به حق حكم مى‌كند و غير او آن‌چه را به خدايى مى‌خوانند هيچ حكم (و اثرى) در جهان نتواند داشت.»

و در سوره زمر فرموده است: (وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى) «و آنان كه از پرستش طاغوت دورى جسته و به درگاه خدا با توبه و انابه بازگشتند، آن‌ها را بشارت و مژده رحمت است.» و در جاى ديگر گوشزد مى‌فرمايد: (قُلْ أَغَيْرَ اللّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ)، (قُلْ أَغَيْرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ) «بگو آيا غير از خدا را به يارى و دوستى بر مى‌گزينيم؟» [در صورتى كه]«آفريننده آسمان‌ها و زمين خدا است.»


و آيات بى‌شمار ديگرى كه با لحن هاى گوناگون مى‌كوشد تا انسان را به اين حقيقت متوجه كند كه براى نيل به سعادت واقعى مى‌بايد راه و نظام زندگى خود را از تنها منبع فيض و رحمت يعنى خالق و پروردگار جهان هستى دريافت كند و غير او را بر خود ولى و قيم قرار ندهد و تحت سلطه و حاكميت غير خدا در هيچ زمينه‌اى واقع نشود.


قرآن كريم گاهى الگوهايى را نام مى‌برد كه در طول زندگى پرفراز و نشيب خود بى‌تابانه و بى‌وقفه و قهرمانانه به جهاد و تلاش در راه خدا به معناى تمام كلمه برخاسته‌اند و توانسته‌اند بر پايه ایمان و عشق به خدا پيروزمندانه از صحنه‌هاى نبرد بيرون آيند و به عنوان شاهدان عينى درآيند و سرمشق و الگوى انسان‌ها و شايسته مقام رهبريت شوند.


در نظام اسلام مصدر قانون فقط خدا است و حاكم اسلامى مبلغ و راهنما و مجرى و تنفيذ كننده قوانين الهى است و از آن‌جا كه انسان در زندگى فردى و اجتماعى لزوما مى‌بايد تن به عبودیت و حاکمیت قانون و نظام بدهد و چنان‌چه از اديان و شرايع الهى پيروى نكند بى‌درنگ به عبوديت و اسارت اميال و شهوات بى‌حد و حصر خود يا ديگر انسان‌ها دچار خواهد شد و در نتيجه امتياز انسان بودن را از دست داده، به مرتبه حيوانيت سقوط خواهد كرد.


قرآن كريم در اين باره مى‌فرمايد: (وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ) «كسانى كه از ايمان به خدا كفر ورزيدند و از تسليم به دین و آيين حق الهى سرباز زدند زندگى آنان و حرص و طمع ايشان بر شكم و خوراک مانند حيوانات خواهد بود.» و اين ضربه سهمگينى بر پيكر مقام والاى انسانيت است كه موجب شقاوت و بدبختى ابدى، خواهد بود.


فلسفه قانونگذارى در نظام اسلامى به اين معنا است كه با استفاده از تجربيات پيشرفته و انتخاب قالب‌ها و شكل‌هاى مناسب زمان، محتواى اصيل و ناب فقه، اعتبار قانونى پيدا كند و در قالب وظايف دولت لازم الاجرا شود.


قالب بندى و شكل دهى موازين اسلامى به صورت قوانين و مقررات، گاه با روش به طور كامل صورى ماده ماده كردن موازين (به جاى مسئله مسئله كردن آن‌ها) و گاه به صورت تفريع اصول و گاه به شكل برنامه‌ريزى و تمهيد مقدمات لازم براى اجراى موازين فقهى و گاه تنها ابزارى و ساختارى و تشكيلاتى و احيانا با عناوين ثانويه و در برخى موارد بر اساس احكام حكومتى انجام مى‌شود.

۱. آل عمران/سوره۳، آیه۸۳.    
۲. حدید/سوره۵۷، آیه۲۵.    
۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۷۸.    
۴. روم/سوره۳۰، آیه۲۱.    
۵. نبأ/سوره۷۸، آیه۹.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۲۹.    
۷. طه/سوره۲۰، آیه۵۰.    
۸. توبه/سوره۹، آیه۳۳.    
۹. حدید/سوره۵۷، آیه۹.    
۱۰. غافر/سوره۴۰، آیه۲۰.    
۱۱. زمر/سوره۳۹، آیه۱۷.    
۱۲. انعام/سوره۶، آیه۱۶۴.    
۱۳. انعام/سوره۶، آیه۱۴.    
۱۴. محمد/سوره۴۷، آیه۱۲.    
۱۵. عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۹، ص۲۲۹.    



عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۲، ص۳۱۴-۳۱۷.    






جعبه ابزار