نسخه برداری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصل اتحاد
دعوت به اتحاد از بارزترين مشخصات آيين اسلام در رهبرى همه جانبۀ بشريت است كه اين حقيقت را مىتوان با ملاحظه متون صريح و دستورات اكيد قرآن و پيشوايان بزرگ مذهبى در كمال وضوح دريافت.
قرآن با لطف و تأكيد خاصّ، اصل وحدت و اتحاد اجتماعى را در دو آيۀ زير چنين توصيف كرده است:
۱.
(وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّٰهِ جَمِيعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا) همگى برشته حق چنگ زنيد و بر آن گرد آييد و از تفرقه و پراكندگى اجتناب كنيد؛
۲.
(يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اِصْبِرُوا وَ صٰابِرُوا وَ رٰابِطُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) (هان اى كسانىكه ايمان آوردهايد در مقابل شدايد و مشكلات و مسئوليتهايى كه داريد، صبر پيشه كنيد و تحمل و پايدارى به خرج دهيد و علايق و روابط خود را با ديگران حفظ كنيد و در برابر خداوند تقوى پيشه سازيد، شايد رستگار گرديد).
در آيات ديگر، سخت مردم مسلمان را از انحرافاتى كه موجب تفرقه و پراكندگى مسلمين مىشود بر حذر داشته است.
(وَ أَنَّ هٰذٰا صِرٰاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاٰ تَتَّبِعُوا اَلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ) (اينست راه راست من، آن را پيروى كنيد و از پيروى كوره راهها بپرهيزيد
۱۸۸تا دچار تفرقه نشويد) («وَ لاٰ تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اِخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مٰا جٰاءَهُمُ اَلْبَيِّنٰاتُ»).
(نباشيد مانند كسانى كه پراكنده گشتند و با يكديگر به اختلاف برخواستند، پس از آنكه بيّنات و دلايل واضح نازل گرديد). («إِنَّ اَلَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كٰانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ»).
(آنانىكه در دينشان بپراكندگى و اختلاف مىگرايند و به ايجاد دو دستگى و تفرقه مىگروند، تو از آنها نيستى و ارتباطى با كار آنها ندارى) («وَ لاٰ تَنٰازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ»).
(با يكديگر منازعه نكنيد كه شيرازه اجتماعتان از هم گسيخته شود و آبرو و حيثيت و شخصيت اجتماعيتان به باد رود).
در تعقيب اين هدف مقدس است كه اسلام در مورد تكبّر، خودبزرگى، تحقير و تمسخر ديگران هشدار داده و آن را محكوم شمرده است: («وَ لاٰ تَمْشِ فِي اَلْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ اَلْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ اَلْجِبٰالَ طُولاً»).
(بر زمين به تكبّر راه مرو كه هرگز زمين را نخواهى شكافت و هرگز به بلندى كوهها نخواهى رسيد). («يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسىٰ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لاٰ نِسٰاءٌ مِنْ نِسٰاءٍ عَسىٰ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لاٰ تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لاٰ تَنٰابَزُوا بِالْأَلْقٰابِ بِئْسَ اَلاِسْمُ اَلْفُسُوقُ بَعْدَ اَلْإِيمٰانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولٰئِكَ هُمُ اَلظّٰالِمُونَ»)
. (شما كه ايمان داريد گروهى گروه ديگر را مسخره نكنند، كه شايد آن گروه از ايشان بهتر باشند و نه زنانى زنان ديگر را مسخره كنند كه شايد آن زنان بهتر از ايشان باشند، عيب يكديگر مگوييد و همديگر را به لقب بد خطاب مكنيد كه عصيان كردن از پس ايمان نشانه بديست و هر كس توبه نياورد، آنها ستمگرانند). (۹)
منابع
۱ - آلعمران / ۱۰۳؛ ۲ - آلعمران / ۲۰۰؛ ۳ - انعام / ۱۵۳؛ ۴ - آلعمران / ۱۰۵؛ ۵ - انعام / ۱۵۹؛ ۶ - انفال / ۴۶؛ ۷ - اسرا / ۳۷؛ ۸ - حجرات / ۱۱؛ ۹ - فقه سياسى ۷۹/۶-۷۷.