وشمگیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قابوس بن وشمگیر دیلمی (م
۴۰۳ هـ.ق) مورخان و تذکره نویسان قابوس را فردی ادیب و شاعر دانستهاند.
او به دو زبان فارسی و عربی شعر سروده و بیشتر اشعار او به نثر بوده است.
به فلسفه، نجوم و بعضی علوم دیگر نیز آگاهی و علاقه داشته است.
ابوریحان بیرونی کتاب آثار الباقیه را به نام وی نگاشته است.
ایشان با بیشتر ادبا و دانشمندان معاصر خویش مکاتبات ادبی و مناظرات حضوری و غیرحضوری داشته است.
مورخان معتقدند قابوس علاوه بر مناقبی که داشت، در امور سیاسی بسیار تندخو و سختگیر بود.
ابوالحسن قابوس بن وشمگیر بن زیاربن وردانشاه جیلی شمس المعالی دیلمی نیاکان قابوس اهل دیلم بودند.
پدرش امیر
گرگان و بلاد
نیشابور و
طبرستان بود و پس از پدر حکومت آن مناطق را به دست گرفت.
دیلمی علاوه بر اشعاری که به زبان عربی و فارسی دارد، دارای رسایلی بوده که تحت عنوان
کمال البلاغه جمع آوری شده است.
کتاب اندرزنامه نیز منسوب به وی می باشد.
ابوالحسن چهارمین پادشاه آل زیار است که بر طبرستان و گرگان حکومت می کرد؛
ولی طولی نکشید که عضدالدوله دیلمی بر طبرستان چیره شد و قابوس به خراسان گریخت و پس از هیجده سال محرومیت از امارت، دوباره به همراه جمعی از لشکریان و هواداران خویش به طبرستان بازگشت و مجدداً حکومت را به دست گرفت.
مورخان و تذکره نویسان قابوس را فردی ادیب و شاعر دانسته و گفته اند به دو زبان فارسی و عربی شعر سروده و بیشتر اشعار او به نثر بوده است. علاوه بر آن به فلسفه، نجوم و بعضی علوم دیگر نیز آگاهی و علاقه داشته است. قابوس دوستدار علما و دانشمندان و شعرا بود و ابوریحان بیرونی کتاب آثار الباقیه را به نام وی نگاشته است. دیلمی با بیشتر ادبا و دانشمندان معاصر خویش مکاتبات ادبی و مناظرات حضوری و غیرحضوری داشته است. مورخان نوشته اند: قابوس علاوه بر مناقبی که داشت، در امور سیاسی بسیار تندخو و سخت گیر بود. با هر لغزشی با شدت برخورد می کرد و با خونریزی جواب می داد، هنگام غضب کسی را عفو نمی کرد و به همین دلیل مردم از وی هراس داشته و در نهایت از او رویگردان شدند. لشکریانش بر وی شورش و او را زندانی کردند.
قابوس در سال ۴۰۳ (هجری قمری) از شدت سرما در زندان از پای درآمد و جسدش در بیرون از شهر گرگان که هم اکنون به گنبد کاووس معروف است دفن گردید.
• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلام، برگرفته از مقاله «قابوس بن وشمگیر دیلمی»، ج۳، ص۲۷۷.