• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

گروه‌های سرآمد (فقه سیاسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





گروه‌های سرآمد در نظریه نخبگان به گروه‌هایی اطلاق می‌شود که به دلیل توانایی‌ها و موقعیت ممتاز خود قدرت سیاسی را در جامعه در اختیار می‌گیرند.
این گروه‌ها با اتکا بر منابع سازمانی، اقتصادی، فرهنگی یا اجتماعی، رابطه دولت و جامعه را هدایت می‌کنند.
قدرت سیاسی در این چارچوب میان گروه‌های سرآمد رقیب و بر اساس میزان کارآمدی آنان جابه‌جا می‌شود.
این نظریه مفهوم نخبگان را نزدیک به «اهل حل و عقد» در اندیشه اسلامی می‌داند.
منتقدان، تمرکز افراطی نظریه بر نقش نخبگان و بی‌توجهی به سایر عوامل مؤثر در ساختار سیاسی را از ضعف‌های آن برمی‌شمارند.



گروه‌هايى كه به دليل برخوردارى از برخى ويژگى‌ها در كسب قدرت سياسى نسبت به ساير گروه‌ها ممتاز شناخته مى‌شوند و در تحولات سياسى يک جامعه اغلب قدرت بين گروه‌هاى سرآمد و نامدار دست به دست مى‌شود و اين تفوق يک گروه سرآمد است كه سرانجام سرنوشت نهايى قدرت سياسى را تعيين مى‌كند و براين اساس، بايد رابطه دولت و جامعه را در اين الگوى مشخص تجزيه‌ و تحليل كرد، به اين معنا كه تعامل و تضاد بين اين گروه‌ها است كه رابطه دولت و جامعه را به‌ طور غيرمستقيم مشخص مى‌كند.


گروه‌هاى سرآمد اگر به‌ طور سازماندهى شده مطرح گردند، بيشتر در احزاب و سازمان‌هاى سياسى كارآمد معنى پيدا مى‌كند و اگر به صورت افرادى به هم پيوسته و كارآمد مدنظر قرار گيرد، مفهوم نخبگان را مى‌يابد كه در اين نظريه بيشتر مورد توجه است.


نخبگان مى‌توانند سياسى، اقتصادى يا فرهنگى و همچنين دينى، ارزشى و حتى نماينده بخش‌هاى ديگر اجتماعى، مانند نظامى‌گرى باشند و به لحاظ كارآمدى و ويژگى‌هايى كه دارند رابطه دولت و جامعه را سامان بخشند.


براساس اين نظريه در هر جامعه سياسى همواره يک گروه سرآمد، دولت را اداره مى‌كند و تا هنگامى كه ويژگى‌هاى سرآمدى را حفظ كرده بر سر قدرت باقى مى‌ماند، تا گروه ديگرى سرآمدتر در آسمان جامعه طلوع كند و قدرت را از گروه قبلى بازستاند.


در تعريف گروه نخبگان يا سرآمد مى‌توان اين عبارت را به كاربرد:
گروهى كه هرچه مى‌خواهند مى‌توانند به حداكثر آن نائل شوند و يا گروهى كه دستيابى به خواسته‌هايشان با خرد و ابزارى كه دولت دارد آسان است.
چنين تعريفى تشابه بسيار با اصطلاح اسلامى «اهل حل و عقد» دارد كه در اصطلاح سياسى بیعت به معناى كسانى است كه مى‌توانند به سهولت بحران‌ها را حل و يا ايجاد كنند. (مشكلات اجتماعى را باز كنند يا ببندند)


به هر حال اگر معيار سرآمدى، عقلانى و متكى بر تجربيات اثبات شده باشد.
رابطه دولت و جامعه نيز از يک رابطه منطقى و هوشمندانه برخوردار خواهد بود، اما اگر معيار كارآمدى بر معيارهاى غير عقلانى، مانند احساسات، غرور ملى، همبستگى‌هاى عاطفى، انگيزه‌ها و تمايلات غريزى مانند نوجويى استوار باشد، بى‌شک رابطه دولت و جامعه متأثر از اين معيارها به سمت خواسته‌هاى غير عقلانى منحرف و رابطه‌اى غير منطقى خواهد بود.


افزون بر اين در نظريه گروه‌هاى نخبه و سرآمد، نوعى چشم‌پوشى از ديگر عوامل مؤثر در دولت و جامعه ديده مى‌شود كه بر نفى آن‌ها و اثبات نقش مهم‌تر گروه‌هاى سرآمد، دليل روشن و قانع‌ كننده‌اى ارائه نمی‌شود.


از سوى ديگر اگر قدرت سياسى را به معناى «اعمال اراده فرد يا گروهى از افراد در طى يک عمل جمعى با وجود مقاومت افراد و يا گروه‌هاى ديگر» تفسير كنيم، مفهوم قدرت و حاکمیت در دولتى كه توسط گروه سرآمد حاكم اداره مى‌شود تنها در مورد گروه‌هاى ديگر نخبه كه مدعى سرآمدى هستند؛ صدق خواهد كرد و همه نيروهاى درون جامعه سیاسی را فرانخواهد گرفت.
منابع دیگر:
[۱] عمید زنجانی، عباس‌علی، درآمدى بر فقه سياسى، ص۳۴۰.

۱. عمید زنجانی، عباس‌علی، درآمدى بر فقه سياسى، ص۳۴۰.



• عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.






جعبه ابزار