آرایش دو لشکر امام حسین و یزید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
کربلا قبل از آغاز
جنگ دو طرف به آرایش لشکر خویش پرداختند، به اینگونه که امام(علیهالسلام) پرچم را به دست
عباس بن علی(علیهالسلام) دادند و میمنه سپاه را به
زهیر بن قین و میسره را به
حبیب بن مظاهر سپردند.
امام حسین (علیهالسّلام) صبح
عاشورا بعد از ادای
نماز صبح لشکر خویش را که متشکل از ۳۲نفر سواره و ۴۰ نفر پیاده بود (اقوال دیگری درباره تعداد افراد امام حسین (علیهالسّلام) وجود دارد که در جلد دو به آنها اشاره میشود)،
چنین آراست:
زهیر بن قین را بر جناح راست (میمنه) و حبیب بن مظاهر را بر جناح چپ (میسره) گماشت. پرچم را به برادرش عباس بن علی (علیهالسّلام) سپرد و خیمه گاه را پشت سر قرار داد. حضرت دستور داد تا هیزمها و نیهایی که در پشت خیمهگاه بود، داخل کانالی که قبلاً آماده کرده بودند بریزند و هنگام نبرد آن را
آتش بزنند تا دشمن نتواند از پشت سر حمله کند و فقط از یک سمت با
دشمن بجنگند.
عمر بن سعد نیز بعد نماز صبح لشکر خود را چنین آراست:
عمرو بن حجاج زبیدی را بر جناح راست و
شمر بن ذیالجوشن را بر جناح چپ گماشت. فرماندهی سوارکاران را به
عزرة بن قیس احمسی و فرماندهی پیادگان لشکر خود را به
شبث بن ربعی واگذار کرد و پرچم را به دست غلام خویش «هرید» داد و خود در قلب لشکر قرار گرفت.
عمرو بن حجاج زبیدی از کسانی بود که وقتی معاویه،
حجر بن عدی را به اتهام شورش در
کوفه بازداشت کرد. به
دروغ گواهی داد که حجر بن عدی به خدا
کفر ورزیده است، او از کسانی بود که به امام حسین (علیهالسّلام) نامه نوشتند و او را به کوفه دعوت کردند.
ابن زیاد همین عمرو بن حجاج را همراه
محمد بن اشعث و
اسماء بن خارجه فرستاد تا هانی را نزد او ببرند، ابن زیاد،هانی را مورد ضرب و شتم قرار داد،
قبیله مذحج از جریان آگاه شدند و برای نجات او به طرف دارالاماره حرکت کردند عمرو بن حجاج فرماندهی آنها را بر عهده گرفت و بعد اینکه شریح، خبر سلامتیهانی را به آنها داد و قبیله مذحج را آرام ساخت و آنها برگشتند (در نتیجههانی کشته شد) رویحه، همسر
هانی بن عروه دختر همین عمرو بن حجاج و مادر یحیی بن هانی بود، ولی در
تاریخ طبری آمده است که روعة (رویحه) خواهر عمرو بن حجاج بود. عمرو بن حجاج بعدها همراه
عبدالله بن مطیع، حاکم کوفه از جانب
عبدالله بن زبیر بر ضد
مختار جنگید و هنگامی که مختار پیروز شد گریخت و راه شراف و واقصه را در پیش گرفت و از آن پس اثری از او دیده نشد.
در کتاب
الاخبار الطوال،
چنین آمده است: نام شمر به (فتح شین و کسر میم) شرحبیل بن عمرو بن معاویه، و از
آل وحید از بنی عامر بن صعصعه، بوده است.ولی در تاریخ طبری،
نام او شمر بن ذی الجوشن بن شرحبیل بن الاعور بن عمر بن معاویه» ذکر شده است. اما در
البدایة و النهایة،
چنین آمده است: نام ذی الجوشن، شرحبیل بن الاعور بن عمرو بن معاویه از
بنی ضباب بن کلاب، بوده است. بنابراین با توجه به اینکه ذی الجوشن» لقب است نه نام، میتوان گفت که نام پدر شمر، شرحبیل بن الاعور بن عمرو بوده و ذی الجوشن لقب پدر شمر بوده است و «شمر» اسم است نه لقب. «شمر» واژهٔ عبری است و اصل آن «شامر» به معنای سامر است؛ چنان که امروز نیز چنین نامی در میان
یهود مطرح است. شمر بن ذیالجوشن در
جنگ صفین، جزء لشکریان
علی (علیهالسّلام) بوده است.
نصر بن مزاحم و طبری، مبارزه او را با ادهم بن محرز در این جنگ نقل کردهاند. در این مبارزه، ادهم ابتدا ضربه شمشیری به صورت شمر میزند و او را زخمی میکند. شمر نیز به او ضربهای میزند، ولی ضربهاش کاری نمیشود؛ لذا برمیگردد و
آب میخورد و نیزهای برمیدارد و دوباره به میدان میرود و با ضربت نیزه، ادهم را بر
زمین میافکند.
او جزء کسانی است که بر ضد حجر بن عدی و به
کفر او
شهادت دادند. او بعدها در جریان قیام مختار، در جنگ بر ضد مختار شرکت کرد و پس از شکستخوردن از مختار، فرار کرد و در حین فرار به دست عبدالرحمن بن غیید کشته شد.
در کتاب البدایه و النهایه
نام وی «
شبیث بن ربعی» ذکر شده است که گویا اشتباه چاپی است. شبث بن ربعی ریاحی، فردی بوقلمون صفت، فرصت طلب و ابن الوقت بود و موضع ثابتی نداشت. او مؤذن «سجاح» بود که پس از رحلت
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ادعای پیامبری کرد. او در جنگ صفین جزء یاران آن حضرت بود. در
جنگ نهروان فرمانده میسره لشکر علیه بود. سپس در صف دشمنان
شیعیان قرار گرفت و از جمله کسانی بود که بر ضد حجر بن عدی شهادت داد. او جزء کسانی بود که به
امام حسین(علیهالسلام) نامه نوشتند و آن حضرت را به
کوفه دعوت کردند. همچنین او جزء کسانی بود که در واقعه
کربلا حاضر شد و چنان که در متن گفته شد، فرمانده پیاده نظام لشکر عمر بن سعد بود. شبث بن ربعی از کسانی بود که پس از حادثه عاشورا یکی از چهار مسجد ملعون را به جهت شادی از قتل امام حسین(علیهالسلام) در کوفه بنا کرد. او در جنگ با مختار شرکت کرد و به همراه سه هزار نفر به نفع عبدالله بن مطیع، حاکم کوفه، از طرف عبدالله بن زبیر بر ضد مختار وارد
جنگ شد. مرحوم شوشتری ابتدا از ابن حجر نقل میکند که شبث از کسانی بود که در کشتن
عثمان شرکت کرد و همچنین بعد از واقعه عاشورا وارد سپاه مختار شد و از قاتلان امام حسین انتقام گرفت. ولی مرحوم شوشتری در این دو مطلب تشکیک میکند و میفرماید: ما در تحقیقات خود، به این دو مطلب نرسیدیم و ثابت نشد.
در
انساب الاشراف و الارشاد
و
الکامل فی التاریخ نام وی «درید» ذکر شده است، ولی در تاریخ طبری
«ذوید» و در اخبار الطوال
«زید» آمده است اینگونه اختلافها در نامهایی که امکان تلفظ مشابه، یا کمی و زیادی یکی دو حرف، یا نقطهدار و بینقطه بودن حرفی در آنها هست، در منابع قدیم بسیار است.
عمرو حضرمی چنین میگوید: هنگامی که عمر بن سعد لشکرش را به میدان آورد، فرمانده گروه اهل
مدینه،
عبدالله بن زهیر بن سلیم ازدی؛ و فرمانده گروه مذحج و
بنی اسد،
عبدالرحمن بن ابی سبره جعفی؛ و فرمانده گروه ربیعه و کنده،
قیس بن اشعث بن قیس؛ و فرمانده گروه تمیم و
همدان،
حر بن یزیدریاحی بود. تمام این افراد در جنگ با امام حسین (علیهالسّلام) و کشتن آن حضرت شرکت داشتند، مگر حر بن یزیدریاحی که به امام حسین پیوست و در رکاب آن حضرت
شهید شد.
تمام لشکریانی که در کشتن امام حسین (علیهالسّلام) شرکت داشتند اهل کوفه بودند، و یک نفر از اهل
شام همراه آنها نبودند.
پیشوایی،
مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۷۳۹_۷۴۱.