• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آیات قرب الهی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیات قرب الهی

آیات صفت قرب

(آیات قرب الهی)

(آیات بیانگر نزدیکى خداوند به انسان)

قرب بر چند قسم است:

۱. قرب مکانی؛ مانند:((وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ))(بقره:۳۵) ؛

۲. قرب زمانی؛ مانند:((اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ))(انبیاء:۱) ؛

۳. قرب نسبی؛ مانند:((وَذِى الْقُرْبَى وَالْیتَامَى))(بقره:۸۳) ؛

۴. قرب مقام و منزلت؛ مانند:((وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ)أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ)((واقعه:۱۰ - ۱۱) ؛ )

۵. قرب رعایتى؛ مانند:((إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ))(اعراف:۵۶) .

آیاتى از قرآن مجید نیز مسئله قرب وجود الهی به انسان را مطرح کرده است؛ این آیات را آیات صفت قرب نامیده‌اند که عبارتند از:

۱. آیه ۸۵ سوره واقعه:((وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ) ؛ )و ما به آن [۱]     از شما نزدیكتریم ولى نمى‌بینید.(واقعه:۸۵)

۲. آیه ۱۶ سوره ق:((وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ) ؛ )و ما انسان را آفریده‌ایم و مى‌دانیم كه نفس او چه وسوسه‌اى به او مى‌كند و ما از شاهرگ [۲]     به او نزدیكتریم.(سوره ق:۱۶)

۳. آیه ۱۸۶ سوره بقره:((وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ) ؛ )و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [۳]     من نزدیكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى‌كنم .(سوره بقره:۱۸۶)

۴. آیه ۶۱ سوره هود:((فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیهِ إِنَّ رَبِّى قَرِیبٌ مُّجِیبٌ) ؛ )پس از او آمرزش بخواهید آنگاه به درگاه او توبه كنید كه پروردگارم نزدیك [۴]     اجابت‌كننده است.(سوره هود:۶۱)

۵. آیه ۵۰ سوره سبأ:((إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ) ؛ )همانا اوست‌شنواى نزدیك .(سبأ:۵۰) قریب یکى از اسماى حسناى الهى است که از این آیات نیز به دست مى‌آید.

فرقه‌هاى مشبّهه و مجسّمه با استناد به ظواهر این آیات قائل به تجسیم شده مى‌گویند: خداوند داراى قرب مکانى است. ولى تفسیر صحیح این است که این آیات کنایه از نهایت نزدیکى خداوند به بشر هستند، و منظور از نزدیکی، احاطه وجودى خداوند به بشر و دیگر موجودات است و این آیات به ویژه آیه ۱۶ سوره ق، مسئله لامکان بودن خداوند را به عالى‌ترین وجه ترسیم کرده است؛ زیرا مى‌گوید: خداوند به هر انسانى از رگ گردنش نزدیک‌تر است؛ پس او همه جا حتى درون جان و قلب حضور دارد. مسلماً چنین کسى مافوق مکان است؛ زیرا شىء واحد نمى‌تواند با تمام وجودش در مکان‌هاى متعدد باشد.

این لامکان‌بودن، با آیاتى دیگر همانند((لیسَ كَمِثْلِهِ شَیءٌ) ،)(لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ) ،((فَأَینَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ))و… نیز تأیید شده است.

پس خداوند همه جا حاضر و ناظر است و در عین حال مکانى ندارد و وجودش برتر از زمان و مکان است و از آن‌جا که همه چیز وابسته به وجود او است و هرگز از او جدا نیست، احاطه او بر موجودات، احاطه وجودى (احاطه قیومى و ربوبى) است.

[۵]     قرشی بنابی، علی اكبر، ۱۳۰۷، قاموس قرآن، ج۵، ص۲۹۳-۲۹۴.

[۶]     مطهری، مرتضی، ۱۲۹۹ - ۱۳۵۸، آشنایى باقرآن، ج۴، ص۲۶۳-۲۶۵.

[۷]     طباطبایی، محمد حسین، ۱۲۸۱ - ۱۳۶۰، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۳۴۷.

[۸]     مصطفوی، حسن،۱۲۹۴-۱۳۸۴، التحقیق فى كلمات القرآن، ج۹، ص۲۲۶-۲۲۹.

[۹]     مكارم شیرازی، ناصر، ۱۳۰۵،ت فسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۳-۲۵۲.

[۱۰]     سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بكر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فى علوم القرآن، ج۳، ص۲۲.



جعبه ابزار