احکام اعلمیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مسأله ۴- در مسائلى كه مجتهدين اختلاف نظر دارند بايد از «
اعلم »
تقليد كند.
مسأله ۵- «مجتهد» و «اعلم» را از سه راه مىتوان شناخت:اوّل: اينكه خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
دوم: اينكه دو نفر عادل از اهل علم به او خبر دهند، به شرط اينكه دو نفر عالم ديگر برخلاف گفته آنها شهادت ندهند.
سوم: اينكه آنچنان در ميان اهل علم و محافل علمى مشهور باشد كه انسان يقين پيدا كند او اعلم است.
آیا انتشار رساله توسط مجتهدى به معناى این است که او خود را از دیگران اعلم مى داند؟
چنین دلالتى ندارد.
طرح مسایل قومى و نژادى در باب مرجعیّت چه حکمى دارد؟
مرجعیّت هیچ ارتباطى با مسایل قومى و نژادى ندارد; شرایط و ضوابط آن در رساله هاى عملیّه نوشته شده است.
وظیفه والدین دختری که به نه سالگی میرسد در خصوص تعیین مرجع تقلید وی چیست؟
لازم است او را راهنمایی کنند و اطلاعاتشان را در اختیار وی بگذارند و اگر دختر از سخن والدین اطمینان پیدا کرد می تواند عمل کند.
آیا زن و فرزند باید از مرجعِ تقلیدِ شوهر و پدر تقلید کنند، یا در تقلید آزاد هستند؟
هر کس در تقلیدش آزاد است; باید تحقیق کند و مطابق آن تقلید نماید.
آیا طلبه هایى که سالهاى اوّل طلبگى را مى گذرانند، مى توانند با استفاده از معیارهاى فکرى خودشان، مجتهد اعلم را انتخاب کنند؟
کافى نیست; بلکه لازم است از افراد سابقه دار حوزه، که مورد وثوق هستند، سؤال کنند.
آیا شلوغ بودن درس خارج یک مجتهد، با توجّه به سومین راه شناخت مجتهد اعلم (اشتهار در محافل علمى)، و با توجّه به این که کسانى که درس خارج مى خوانند عموماً از اهل علم هستند، مى تواند دلیل اعلمیّت او باشد؟
مى تواند یکى از قرائن باشد; ولى به تنهایى دلیل قطعى نیست.
با توجّه به این که ما در مسئله تقلید با مشکلاتى مواجه مى شویم، مثلاً بعضى مى گویند: فلانى اعلم است و بعضى دیگر بر خلاف آنها نظر مى دهند، در این صورت تکلیف ما چیست؟
هر کس وظیفه دارد در صورت علم به اختلاف، نسبت به اعلم، از اهل خبره - یعنى علماء و مدرّسین مورد وثوق - تحقیق کند، اگر اعلم براى او ثابت نشد، در میان آن عدّه که مطرح هستند مخیّر است.
اگر فقیهى داراى علومى غیر از فقه و اصول باشد سبب ترجیح او در مقام تقلید مى شود؟
دارا بودن علومى دیگر غیر از فقه و اصول سبب ترجیح فقیهى بر فقیه دیگرنمى شود مگر علومى که در فهم احکام یا تنقیح موضوعات، موثّر بوده باشد.
اگر انسان بتواند تشخیص دهد که فلان مرجع از نظر مبانى اصولى قویتر است آیا این تشخیص، در اعلم بودن آن مرجع دخیل است؟
اعلم بودن تنها به آگاهى و اعلمیّت در علم اصول حاصل نمى شود بلکه شرایط دیگرى نیز دارد.
برخى از مردم روشهاى دیگرى، غیر از آنچه در توضیح المسائل آمده، براى انتخاب مرجع تقلید در نظر مى گیرند. نظیر: الف) ازمرجعى تقلید مى کنیم که شاگرد مرجع قبلى ما باشد. ب) مرجعى را انتخاب مى نماییم که فتاواى آسانترى داشته باشد. ج) مرجعى که بیشتر اقوام و آشنایان از او تقلید مى کنند را بر مى گزینیم. د) مقلّد مرجعى مى شویم که پدر و مادر، یا معلّم ما معرّفى نماید. آیا انتخاب مرجع تقلید با روشهاى فوق صحیح است؟
هیچ کدام از اینها معیار نیست; معیار آگاهتر بودن آن مرجع است، از هر طریقى که علم به آن حاصل شود.
احتمال اعلمیت کفایت نمی کند، ملاك يقين است.
اگر با تحقيق مرجعش را انتخاب کرده، اعمال گذشته او قضا ندارد.
تقلید از کدام یک از این دو مرجع رجحان دارد، عالمِ اعدل، یا عادلِ اعلم؟
عادِل اعلم مقدّم است.
با توجّه به پیشنهاد برخى از شخصیّتها، در زمینه تخصّصى شدن مرجعیّت تقلید، نظر خود را در این باره بفرمایید. تخصّصى شدن مراجع تقلید در زمینه هاى مختلف علمى چه حکمى دارد؟
در صورتى که هر یک از آنها در بخشى از فقه اعلم باشند، و ضوابط مرجعیّت بر آنها تطبیق کند، اشکال ندارد.
در رساله هاى عملیّه نوشته شده است که از باید مجتهد اعلم تقلید کرد، از آن جایى که تشخیص و تعیین فرد اعلم در میان مجتهدین براى اهل علم و خبره مشکل و براى عوام محال و ممتنع است، آیا مى توان در مسائل مورد اختلاف به جاى تقلید از یک شخص معیّن، رأى اکثریت را ملاک عمل قرار داد؟
رأى اکثریت کافى نیست، اگر اعلم ثابت است باید در مسائل اختلافى از او تقلید کرد و اگر ثابت نیست مردم مخیّر هستند.
مسأله رجوع به اعلم در مسائل مورد اختلاف فقها، از جمله مسائلى است که در تمام رساله هاى عملیّه آمده است; ولى حقیقت این است که تشخیص اعلم کارى سخت، بلکه شاید از محالات باشد! چون هر شخص یا گروهى، شخص خاصّى را اعلم دانسته، و غیر او را اعلم نمى داند. سؤال این است که: «مراجعى بودند که گفته مى شد در زمان حیات، و حتّى پس از حیات اعلم از دیگران هستند. ولى آیا ممکن است این مراجع (رضوان الله علیهم) پس از گذشت زمان طولانى از وفاتشان، و با آمدن مراجع جدید ـ که مشغول درس و بحث هستند، و علوم و تحقیقات جدیدى در دست دارند ـ باز هم اعلم از احیا باشند؟
شکّى نیست که علم و دانش همراه زمان در حال تطوّر و تکامل است. و همان گونه که در تعلیقه بر عروة الوثقى، مبحث عدم جواز تقلید ابتدایى از میّت، نوشته ایم، ممکن است بسیارى از مجتهدین زنده از مراجع گذشته اعلم باشند; چون مراجع زنده معلومات و دانش گذشتگان، را به اضافه علوم جدیدى در اختیار دارند. بدین جهت ممکن است در بین مراجع میّت کسانى باشند که از مراجع زنده استعدادى قوى تر داشته باشند، ولى اطّلاعات احیا ممکن است نسبت به اموات اقرب به واقع باشد; و ملاک اعلمیّت، اقربیّت به واقع است. همان گونه که ممکن است طبیب امروز از ابن سینا ماهرتر باشد; در حالى که استعداد بوعلى بیشتر بوده است. همچنین در سایر علوم; و روشن است که علم فقه و اصول از این قاعده کلّى مستثنى نیست، و این دو علم دائماً در حال تطوّر و تکامل است.
مسأله ۶- هرگاه شناختن «اعلم» بطور قطع ممكن نشود، احتیاط واجب آن است از كسى تقليد كند، كه گمان به اعلم بودن او دارد و در صورت شك ميان چند مجتهد و عدم ترجيح آنها از هركدام بخواهد مى تواند تقليد كند.
صفات مرجع تقلید،
احکام مرجع تقلید،
احکام کلی تقلید،
اصطلاحات باب تقلید،
بقاء بر تقلید،
مسائل فرعی تقلید