• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مسائل فرعی تقلید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




فهرست مندرجات

۱ - تغییر احکام صریح قرآن توسط مجتهد
۲ - منابع احکام فقهی
۳ - جایگزینی مفهوم
۴ - عدم تناقض حکم خون قبل از نُه سالگی و خون حیضی که نشانه بلوغ است
۵ - تعارض قوانین با فتوا
       ۵.۱ - وظیفه قاضی مقلد
۶ - تقلید از دو مجتهد
       ۶.۱ - رجوع در چند مسأله به مرجع تقلید دیگر
       ۶.۲ - تقلید از مرجع دیگر فقط در یک مسأله
       ۶.۳ - تقلید بعضی مسائل از مجتهد دیگر
       ۶.۴ - رجوع به مجتهد دیگر در احتیاط واجبی که به آن عمل کرده
       ۶.۵ - رجوع به مجتهد دیگر در حکم شکستن روزه به حرام
۷ - نفوذ حکم حاکم
۸ - محدوده حجیت قول یا فتوی مجتهد
       ۸.۱ - حکم حکومتی برای مقلدین مراجع دیگر
۹ - دلیل حکم عمل به احتیاط در برخی مسائل
۱۰ - اعلام تغییر فتوی به مقلدین
۱۱ - قطع یا شک به خطا بودن حکم حاکم شرع یا مرجع تقلید
۱۲ - پاسخ به احکام طبق نظر مرجع خود
۱۳ - معنی مجزی بودن عمل به رساله عملیه
۱۴ - از دست دادن شرایط مرجعیت
۱۵ - تقلید از مجتهد متجزی
۱۶ - شک در عدالت مرجع تقلید
۱۷ - عدم اطلاع از مسائل روز جامعه
۱۸ - حکم اعمالی که بدون تقلید از مرجعی انجام شده
۱۹ - عدم جواز تقلید انسان از خودش در صورتی که شخص مجتهد نباشد
۲۰ - عمل کردن به بعضی از احکام بدون تقلید
۲۱ - انجام عبادات بدون تقلید
۲۲ - انجام تکالیف شرعی بر طبق قرآن
۲۳ - قضای اعمال انجام شده بر طبق مذهب اهل سنت
۲۴ - رجحان عمل به فتوی در مقابل عمل به احتیاط
۲۵ - عمل به احتیاط در بین مراجع مشکوک الآعلمیة
۲۶ - عمل به احتیاط در صورت عدم تشخیص أعلم
۲۷ - تقلید از دو مرجع
۲۸ - نظر مجتهدین میّت در عمل به احتیاط
۲۹ - رجوع به مجتهد دیگر در احتیاط واجب
۳۰ - عمل به رأی اکثریت در مسائل مورد اختلاف
۳۱ - فراگیری مسائل دینی از غیر عالم دینی
۳۲ - حکم ارشاد جاهل
۳۳ - عمل بر طبق درک و فهم و اشتباه از رساله
۳۴ - اعلان تغییر فتوی
۳۵ - متفرقه تقلید


آیا می توان در مورد مسایلی که در متن صریح قرآن آمده نظر داد؟ و آیا یک مجتهد می تواند با توجه به اجتهاد خود نظر دهد که این آیه به فرض در زمان کنونی با زمان پیامبر فرق می کند و نظر جدیدی بدهد؟ مثلا در مورد مقدار دیه زن و مرد که در متن صریح قرآن آمده است با توجه به شرایط کنونی مقدار آن را تغییر داد.
آنچه در آیات قرآن با صراحت آمده به هیچ وجه قابل تغییر نیست.


آیا تمام مسایلى که در رساله مراجع تقلید وجود دارد، برگرفته شده از احادیث و آیات قرآنى است؟ یا این که مى توان بعضى از مسایل را با دلیل عقلى بیان کرد؟
معمولاً تمام مسایل مزبور، از قرآن و اخبار اسلامى گرفته شده است; ولى دلیل عقلى نیز یکى از ادلّه چهارگانه فقهى است.



باتوجه به اینکه ازلحاظ منطقی مسوولیت کیفری واعمال مجازات برمبنای قوه تشخیص فرد می باشد وصرف رسیدن به یک سن خاص ویا بلوغ جنسی وجسمی که در اکثر موارد ممکن است با رشد عقلی وقدرت تشخیص مسایل همراه نباشد نمی تواند مبنای مسوولیت فرد قرار گیرد نظر شما در مورد پذیرش مفهومی به نام"رشد کیفری"- به معنای رسیدن به آن اندازه از رشد عقلی که فرد قادر به درک صحیح امر ونهی شارع(یاقانونگذار) باشد- به جای مفهوم بلوغ چیست؟
از نظر ما بلوغ مراحل مختلفی دارد کسی ممکن است در سن و سال معینی بلوغ برای انجام وظائف عبادات و مانند آن داشته باشد ولی بلوغ جهت ازدواج ندارد ، یا هر دو را دارد ولی بلوغ در جهت اقتصادی ندارد یا هر سه را دارد ولی بلوغ کیفری ندارد، این جهات قابل تفکیک هستند ولی روی حساب.



می فرمایید خونی که قبل از نه سالگی دیده شود، عادت ماهیانه نیست و از طرفی دیگر دیدن خون حیض برای دختر از نشانه های بلوغ است، آیا این دو با هم متناقض نیست؟
هر دو صحیح است؛ حالت اوّل فردی است که یقین داریم قبل از نه سالگی او است و حالت دوم برای فردی است که نمی داند سنش چقدر است و هرگاه عادت ماهیانه ببیند نشانه بلوغ است.


متعارض بودن ماده قانون با فتوای مرجع تقلید
اگر قاضى غیر مجتهد مأذون، که از جانب ولىّ فقیه به قضاوت منصوب شده، به هنگام صدور رأى (مثلا در زمینه حدود، قصاص، معاملات و مانند آن) متوجّه شود که مادّه قانونى مربوطه (که مصوَّب مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان است) با فتواى مرجع تقلیدش متعارض است، (با توجّه به این که، اگر در این مواقع از صدور رأى خوددارى کند، یا بدون توجّه به قانون مربوطه صرفاً با استناد به فتواى مرجع تقلیدش حکم دهد، قانوناً مرتکب تخلّف انتظامى شده) تکلیف او چیست؟
قوّه قضائیّه باید این تضاد را حل کند، و این گونه پرونده ها را به دیگرى ارجاع دهد; زیرا قاضى نمى تواند برخلاف فتواى مرجع تقلیدش حکم کند.

۵.۱ - وظیفه قاضی مقلد

چنانچه بین قانون مصوّب و لازم الاجراى جمهورى اسلامى (که از کلّیه مراحل تصویب مجلس و تأیید شوراى نگهبان و غیره گذشته است) با فتواى مراجع تقلید تفاوت وجود داشته باشد وظیفه قاضى مقلّد چیست؟
قاضى اگر مجتهد باشد به رأى خود حکم مى کند و اگر بر اثر ضرورتها غیرمجتهد براى منصب قضا نصب شود به رأى مرجع تقلید خود عمل خواهد کرد و در تعارض قوانین حکومت اسلامى با رأى مرجع تقلید چنانچه عمل به احتیاط ممکن باشد اولى عمل به احتیاط است و اگر ممکن نباشد یا موجب ضرر و زیان و عسر و حرج گردد، قوانین حکومت اسلامى در مسائل عمومى و اجتماعى مقدم است و در مسائل خصوصى باید به راى مرجع خود عمل کند.


اگر دو مجتهد مساوى باشند، آیا مکلّف مى تواند در یک مسئله از یک مجتهد و در مسئله دیگر از مجتهد دیگر تقلید کند؟
تبعیض در تقلید، در صورت تساوى دو مجتهد مانعى ندارد، ولى در عملِ واحد از یک نفر تقلید کند، زیرا در بعضى از موارد مبتلا به اشکال مى شود.

۶.۱ - رجوع در چند مسأله به مرجع تقلید دیگر

بعضى از فقها در مسئله سودهاى بانکى و نیز چند مسئله دیگر، که محلّ ابتلاى من است، با مرجع اینجانب اختلاف نظر دارند، آیا در این چند مسئله مى توانم به مرجع دیگرى رجوع کنم؟
در مسایلى که از کسى تقلید کرده اید، باید باقى بمانید; مگر این که ثابت شود نفر دوم اعلم است و یا مرجع شما در آن مسئله احتیاط کند، که در این مورد رجوع به غیر جایز است.

۶.۲ - تقلید از مرجع دیگر فقط در یک مسأله

آیا در مورد یک مساله میتوان به مرجع دیگری در مورد همان مساله رجوع کرد؟
در صورتی که در آن مسأله طبق فتوای مرجع تقلیدش عمل نکرده یا عمل کرده ولی مرجعش فتوای صریح ندارد بلکه احتیاط واجب دارد می تواند به فتوای مرجع دیگری که پس از مرجع او اعلم از دیگران است عمل کند.

۶.۳ - تقلید بعضی مسائل از مجتهد دیگر

در بعضى از مسائل مربوط به حرفه پزشکى، نظر علما با هم مغایر است. کدام فتوا حجّت است؟ آیا مى شود در مسایل پزشکى از یک مرجع، و در موضوعات دیگر ـ مثل عبادات ـ از مرجع تقلید دیگرى تقلید کرد؟
مانعى ندارد.

۶.۴ - رجوع به مجتهد دیگر در احتیاط واجبی که به آن عمل کرده

اگر شخصی پس از این که یک بار و یا چند بار از معظم له در مسائلی که ایشان احتیاط واجب کرده اند تقلید نمود، آیا می تواند به مرجع دیگری در این زمینه (مسائل احتیاط واجب تقلید شده) رجوع کند؟
اشکالی ندارد.

۶.۵ - رجوع به مجتهد دیگر در حکم شکستن روزه به حرام

اگر شخصی به حرام روزه ی واجب ماه رمضان خود را بشکند میتواند فقط در این مسئله به مجتهد دیگری رجوع کند تا کفاره جمع نشود؟
اشکالی ندارد.


آیا حضرت عالى حکم حاکم را نافذ مى دانید، بنابراین اگر مرجعى حکم کرد آیا بر همه حتّى مراجع دیگر واجب است عمل کنند؟
بر همه واجب است عمل نمایند مگر این که خلاف آن، یقینى باشد.


آیا باید به تمام دستورات مرجع تقلید بدون چون و چرا عمل کرد،مثلآ اگر مرجع تقلیدهم مانند امام معصوم که به شخصی فرمودند که برود داخل تنور پر از آتش، چنین دستوری دهد آیا عمل به آن صحیح است؟ (این مثال فقط برای روشن تر شدن موضوع بیان شده است)
مرجع تقلید چنین دستوری نمی دهد (نمی تواند) قول و فتوای او برای مقلد حجت است و باید عمل نماید.و آنچه می گوید باید مستند به قرآن و روایات معصومین یا اصول و قواعد عملیّه باشد.

۸.۱ - حکم حکومتی برای مقلدین مراجع دیگر

در صورتی که در زمینه سیاسی یا اجتماعی حکمی از جانب رهبری جهت عامه شیعیان صادر شود آیا برای مقلدین دیگر مراجع تکلیف می آورد ؟در زمینه های دیگر چطور و چرا ؟
در مسائل حکومتی حکم ولی فقیه مطاع است.


چرا مراجع حکم به احتیاط می کنند؟ مثلا می گویند بنابر احتیاط نماز را دوباره بخوانید. مگر دین کامل نیست؟
دین کامل است ولی گاه مدارک اثبات یک مسئله فرعی کاملاً شفاف نیست و در اینگونه موارد حکم به احتیاط می کنند.


اگر از روی عمد تغییر فتوای مرجع تقلید را به دیگران اطلاع ندهیم آیا این عمل ما حرام است یا مکروه و یا اینکه مانعی ندارد ؟
احتیاط واجب آن است که اگر اطلاع پیدا کردید اطلاع دهید.


در چه صورت حکم کسی را که به عنوان حاکم شرع حکم می دهد نباید پذیرفت؟
تنها در موردی که یقین قطعی و از طریق صحیح به خلاف فتوا پیدا کنید می توانید آن را رها کنید.


اگر مسأله ای را از ما (روحانی، مسئله گو یا غیر آن) بپرسند، آیا لازم است مرجع تقلید مخاطب را جویا شویم یا اینکه می توانیم بر اساس نظر مرجع خود و بدون ذکر نام هیچ مرجعی حکم را بیان کنیم؟
در فرض سوال، می توانید بر اساس فتوای مرجع خود جواب دهید.


آیا تصریح به جواز عمل به رساله که معمولا در ابتداى رساله ها نوشته مى شود به معناى نفى دیگران است؟ و آیا مردم نسبت به مرجعى که ناشناخته مانده چون قدرت بیان نداشته است مسؤول هستند؟
الف) تصریح به جواز عمل به رساله، دلیل بر نفى دیگران نیست، بلکه ممکن است دیگران هم در شرایط مساوى و هر دو یا هر چند نفر جایزالتّقلید باشند. آرى اگر کسى در اوّل رساله خود بنویسد عمل به این رساله متعیّن است و عمل به غیر آن جایز نیست مفهومش نفى دیگران است در حالى که هرگز ندیده ایم احدى در مقدمه رساله چنین چیزى بنویسد.
ب) درست است که قدرت بیان باعث معرفى شخص است امّا اگر کسى بیانى نداشت و مقام علمى او مجهول ماند و بعد از فحص نیز مقام علمى او روشن نشد مردم نسبت به او وظیفه اى ندارند، مانند گنجى است که شناخته نشده و کسى در برابر آن گنج وظیفه اى ندارد.


اگر مرجع تقلید یا مجتهدى احساس کند که شرایط مرجعیّت یا اجتهاد را از دست داده آیا لازم است که اعلام کند؟
لازم است اعلام کند.


آیا مرجع باید مجتهد مطلق باشد یا متجزّى هم مى تواند باشد؟
تقلیداز مجتهد متجزّى خالى از اشکال نیست.


در صورت شک به عدالت مرجع تقلیدی که تاکنون از وی تقلید می شده، آیا عدول از او جایز است؟
در صورتیکه قبلا عدالت را احراز کرده تا دلیل قطعی بر خلاف آن قائم نشود باید بر طبق سابق عمل کند.


آیا از مجتهدى که در مسائل روز جامعه و سیاست داخلى و خارجى کشور آگاه نیست ولى داراى شرایطى که در رساله عملیّه ذکر شده مى باشد، تقلید جایز است؟
جایزاست بشرط آن که فتاواى او موجب مفسده اى در جامعه اسلامى نگردد.


شخصى ده سال بدون تقلید عبادت میکند، عبادتش چگونه است؟
باید هم اکنون تقلید کند و آنچه مطابق دستور مرجع فعلى او واقع شده صحیح است وغیر آن را باید اعاده کند.


سوال من اینست آیا کسی میتواند مرجع تقلید نداشته باشد و آنقدر به خودش ایمان داشته باشد و خودش مرجع خودش باشد
البته در صورتی که دروس حوزوی را خوانده باشد و به درجه رفیع اجتهاد رسیده باشد به فتوای خودش عمل می کند در غیر این صورت باید از مرجع تقلیدی پیروی کند.


آیا امکان دارد کسی از مرجع تقلید خود تقلید نماید ولی در بعض احکام به تشخیص خود و با مسوولیت خود اقدام نماید؟
در احکام حتماً باید از مرجعی تقلید کند. ولی در تشخیص موضوعات مثل رؤیت هلال می تواند به یقین خود عمل کند.


شخصى ده سال بدون تقلید عبادت مى کند، عبادتش چگونه است؟
باید هم اکنون تقلید کند و آنچه مطابق دستور مرجع فعلى او واقع شده صحیح است و غیر آن را باید اعاده کند.


آیا درست است که شخص مسلمان فقط از روى قرآن کارى را انجام دهد، مثل نماز خواندن و وضو گرفتن و کارهاى دیگر؟
در احکام دینى یا باید درس خواند و مجتهد شد و احکام را از ادلّه چهارگانه (قرآن و سنّت و اجماع و دلیل عقل) استنباط کرد و یا باید تقلید کرد.


من در یک خانواده آذری به دنیا آمده ام ولی به علت اینکه خانواده من ملتزم به مشائل دینی نبودند لذا مسائل دینی خود را از اهل سنت یاد گرفتم و مدتی بر همان اساس عمل نمودم بعدا مذهب خودرا شناختم و بر اساس مذهب شیعه عمل می کنم حال اعمالی را که مدتی بر اساس فقه اهل سنت انجام داده ام چگونه است آیا باید قضا بکنم؟
لازم نیست گذشته را قضا کنید.


چون اینجانب احتیاط می کنم می خواستم بدانم آیا با سوالاتی که از چند مرجع می نمایم می توانم به سخت ترین آن عمل نمایمو اگر اینطور است می خواستم بدانم آیا امکان این هست که مسائلی را که درباره آن احتیاط شرط لازم است برای من بگوئید مثلا در تعداد رکعت های نماز احتیاط نیست چون همه یک طور می گویند اما آیا به طور مثال در تعداد گفتن سبحان الله و الحمد و لله و لا اله الله و الله اکبر هم باید احتیاط کرد و حتما سه بار گفت یا تمام مراجع گفتن یک بار را هم جایز می دانند اگر فرصتی دارید خوشحال می شوم در رابطه احتیاط برایم توضیحاتی بدهید.
با توجه به این که احتیاط کار آسانی نیست بهتر این است که شما فتوای یک مرجع را بگیرید و به آن عمل کنید در ضمن احتیاطهای واجب و مستحب آن مرجع را نیز عمل کنید تا فکر شما راحت باشد.


آیا کسى که در میان مراجع کنونى، فقط درباره اعلمیّت مثلاً سه نفر شک دارد، مى تواند رساله هر سه نفر را بگیرد و بدون توجّه به نظر مراجع دیگر، که احتمال اعلمیّت آنها را نمى دهد،احتیاط کند؟
اشکالى ندارد.


شخصى از مجتهد زنده اى تقلید مى کند، ولى اعلمیّت آن مجتهد برایش محرز نیست، همانطور که اعلمیّت سایر مراجع نیز بر وى پوشیده است، آیا مى تواند در بعضى از مسایل عمل به احتیاط نماید؟
مانعى ندارد.


آیا کسى که مى خواهد عمل به احتیاط بنماید مى تواند مثلا احتیاطات بیع را از فلان مرجع و احتیاطات صلاة را از مرجع دیگر اخذ کند؟
اگر منظور پیروى کردن در اخذ طریقه احتیاط از دو مجتهدى که هر دو مساوى در فقاهت باشند بوده باشد مانعى ندارد.


آیا کسى که عمل به احتیاط مى کند باید احکام صادره از مجتهدین میّت را هم لحاظ دارد؟
اگر مقصودش احتیاط مطلق است باید همه اقوال را ببیند و اگر هدفش احتیاط بین محتمل المرجعیّه هاست، تنها آگاهى از اقوال علماى زنده براى او کافى است.


مستدعى است تعیین فرمایید احتیاطات حضرت عالى را به کدام یک از مراجع عظام مراجعه نماییم؟
مى توانیدبه یکى ازمراجع معروف در محافل علمى مراجعه فرمایید.


در رساله هاى عملیّه نوشته شده است که از باید مجتهد اعلم تقلید کرد، از آن جایى که تشخیص و تعیین فرد اعلم در میان مجتهدین براى اهل علم و خبره مشکل و براى عوام محال و ممتنع است، آیا مى توان در مسائل مورد اختلاف به جاى تقلید از یک شخص معیّن، رأى اکثریت را ملاک عمل قرار داد؟
رأى اکثریت کافى نیست، اگر اعلم ثابت است باید در مسائل اختلافى از او تقلید کرد و اگر ثابت نیست مردم مخیّر هستند.


آیا مى شود به حرف مردم، که هر کس در مورد مطالب دینى نظرى مى دهد، گوش داد، و طبق آن عمل کرد؟
مسائل دینى را باید از مجتهدین و علماى دین فرا گرفت.


آیا حکم ارشاد جاهل اختصاص به احکام دارد یا در موضوعات هم جاری است؟ مثلا اگر کسی نمازش در حال قضا شدن باشد آیا لازم است به او تذکر داده شود؟آیا حکم ارشاد جاهل الزامی است؟
در موضوعات لازم نیست مگر این که موضوع بسیار مهمی از قبیل حفظ خون انسان دیگری باشد.


من روزی در رساله ی شما به اشتباه دیدم که میتوان در سجده ذکر نگفت . این عمل را مداوم انجام ندادم ولی نمیدانم چند نمازم غذا شده . تاریخ این موضوع را نیز نمیدانم ولی بیش از یک ماه و کمتر از سه ماه است حال بگویید که چه کار کنم
با توجه به اینکه در فهم رساله گرفتار خطا شده اید نماز های مزبور قضا ندارد ولی در آینده دقت کنید.


با توجه به اینکه طی استفتایی فرموده بودید اعلام تغییر فتوی احتیاط واجب است می خواستم بدانم چرا در مساله ۱۵ رساله اعلام تغییر فتوی را لازم ندانسته اید؟
هرگاه تغییر فتوی به خاطر خطا باشد باید اعلان کند اما اگر طبق موازین خطایی سر نزده بلکه مدارک جدیدی پیدا کرده و فتوای او تغییر نموده اعلام آن لازم نیست.


طریقه یقین به انجام تکلیف
من میخواهم اعمالم را با یقین انجام بدهم لطفا من را راهنمایی کنید
سعی کنید به مسائل شرعی خوب آشنا شوید و از گناه و پیروی هوی نفس پرهیز کنید تا بتوانید اعمال خود را با یقین انجام دهید.
کسی که بدون یادگیری اطمینان به حکم شرعی دارد
فردی اطمینان دارد که فلان مسأله شرعی را صحیح انجام می دهد (مثلاً قرائت حمد و سوره) ولی این اطمینان او ناشی از ترک تعلّم و فراگیری مسائل شرعی است، آیا چنین فردی که مطمئن است جاهل قاصر است یا مقصر؟
جاهل قاصر است.

پاسخگو بودن فقه نسبت به تمام اعصار
با پیشرفت علم، ممکن است مسائلى پیش آید که در قرآن و دیگر منابع اسلامى ذکرى از آن به میان نیامده باشد، و کمک گرفتن از عقل به تنهایى، با توجّه به این که اشتباهات بسیارى دارد، کافى نباشد. با توجّه به این مطلب، آیا مراجع محترم مى توانند پاسخگوى تمام مسائل شرعى نسل آینده باشند؟
در اسلام یک سلسله قواعد کلّى وجود دارد که پاسخگوى همه مشکلات در تمام اعصار است. و به همین جهت هر سؤالى از ما در مورد مسائل جدید بشود به کمک آنها به حمدالله پاسخ گو هستیم، و هیچ بن بستى وجود ندارد.
امکان اجتهاد مطلق
آیا در این عصر که مسائل و مشکلات زندگى انسانها بسیار گسترده و پیچیده شده و قدرت یافتن بر استنباط احکام این مسائل نیاز به احاطه بر علوم و اطّلاعات گسترده اى دارد کسى مى تواند به رتبه اجتهاد مطلق نائل شود؟
البتّه امکان پذیر است و بهترین دلیل بر امکان، وقوع آن است که ما درحوزه هاى علمیّه شاهد و ناظر آن هستیم.

جاهل قاصر و مقصر در شرایط کنونی
با عنایت به اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تمامی نقاط ایران رسانه هایی مثل صدا و سیما وجود داشته و همچنین با توجه به حضور روحانیت در اقصی نقاط ایران و دسترسی به رساله احکام عملیه مراجع و امکان ارتباط تلفنی حتی با برخی مراجع عظام تقلید از نقاط مختلف ایران و همچنین وجود سایت های اینترنتی مراجع عظام تقلید وجود دارد، در شرایط کنونی تعریف جاهل قاصر و جاهل مقصر چیست؟
جاهل قاصر ممکن است در کنار حوزه های علمیه هم وجود داشته باشد و آن کسی است که مسئله ای را اشتباه فهمیده یا اصلاً به ذهنش نمی آمده که چنین مسئله ای وجود داشته باشد یا اهل مطالعه بوده و در مطالعه به خطا رفته، همه اینها جاهل قاصر هستند.

اعتبار روایت للمصیب اجران و للخاطئ اجر واحد
در مورد حکم و فتوا، آیا این مطلب که «للمصیب اجران و للخاطئ اجر واحد» سند صحیحی در روایات دارد؟
آری، این روایت معروف است و مطابق حکم عقل نیز می باشد.
معنی تقلید
لزوم تقلید در تمامی مسائل برای مقلدین
پدرم می گوید باید یا مقلد باشی یا مجتهد ولی من در جواب او می گویم من در مسائلی که خودم از نظر عقلی تشخیص دهم صحیح یا اشتباه است به هیچ مجتهدی نیاز ندارم و فقط در مسائلی که نتوانم به درستی تصمیم بگیرم به سراغ رساله می روم ولی ایشان می گوید تو کافر هستی
سخن شما درست مثل این است که بگویید : من در بیماری هایی به طبیب روجوع می کنم که خودم نوع بیماری و راه درمان را تشخیص ندهم به یقین هیچ کسی جز اطبا نمی تواند حتی داروی یک بیماری ساده را مانند سرماخوردگی دقیقاً تشخیص دهد پس باید در همه آنها به شخص متخصص رجوع کند و سؤال سابق شما نشان می دهد که اگر بخواهید به فکر خودتان عمل کنید گرفتار اشتباهات بزرگی می شوید که خلاف قرآن مجید است ولی در هر حال سخن شما در برابر پدر گرچه اشتباه بوده اما سبب کفر نمی شود.
زمان شروع مرجعیت
مرجعیت در اسلام از چه زمانی شروع شده است؟
مرجعیت بعنوان نیابت خاصه (یا اجازه خصوصی از طرف پیامبر (ص) یا امام (ع) از زمان خود پیامبر (ص) و ائمه (ع) شروع شده است و به عنوان نیابت عامه (اجازه عمومی) از زمان غیبت امام زمان (عج) شروع شده است.
معنی تقلید کردن
چرا باید از کسى تقلید کنیم؟ آیا در این زمینه، حدیث یا آیه اى وجود دارد؟
تقلید به معنى رجوع غیر متخصّص به متخصّص است؛ به همان دلیل که شما در مسایل طبّى، به طبیب و در مسایل ساختمانى، به مهندس ساختمان و در سایر کارها، به اهل خبره آن کار مراجعه مى کنید، در احکام اسلام نیز باید به فقیه، که متخصّص در دین است، مراجعه شود، قرآن مجید مى فرماید: «فَاسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ(سوره نحل آیه ۴۳); یعنى اگر چیزى را نمى دانید، از اهل اطّلاع سؤال کنید.
دلیل وجوب تقلید
خواهشمندم بفرمایید چرا تقلید واجب است؟
به دلیل عقل و بناى عقلاى دنیا که جاهل در هر مسأله اى باید به عالم رجوع کند، آیا شما هرگاه مریض شوید از طبیب دستور نمى گیرید، احکام دین را نیز باید از متخصّصان آن فراگرفت.
دلیل تقلید از مرجع تقلید
آیا درقرآن آیه ای درمورد تقلید وجود دارد؟به بیان دیگر چطور میتوانیم شخصی را که فقط قرآن را قبول دارد درمورد مساله تقلید آن هم در زمان غیبت امام زمان متقاعد کنیم؟
تقلید به معنای رجوع به متخصص است و این از احکام بدیهی عقل است که چیزی را که نمی دانید از کسی که می داند بپرسید. (فاسئلو أهل الذکر إن کنتم لا تعقلون)
جلد دوم استفتائات
Tuesday, July ۱۵, ۲۰۱۴
سؤال ۱- اين جانب پيرو مذهب اهل حق هستم، البتّه اعتقاد ما نسبت به بعضى از افراد اين گروه، كه حضرت على (عليه السلام) را (نعوذ باللّه) خدا مى‌دانند، متفاوت است؛ اين شاخه از اهل حق، كه ما پيرو آن هستيم، از بسيارى جهات با مذهب شيعه مشابه است؛ ولى در تحقيقاتى كه انجام داده‌ام برايم ثابت شده كه مذهب شيعه كامل‌ترين مذاهب است، به همين علّت تصميم گرفته‌ام كه تغيير مذهب دهم؛ با توجّه به اين كه در مذهب شيعه بايد از كسى تقليد نمود، لذا بنده بر سر دوراهى قرار گرفته‌ام كه از كدام يك از مراجع بزرگ شيعه تقليد كنم؟ و با توجّه به اطّلاعاتى كه كسب كرده‌ام شما را به عنوان مرجع تقليد خود انتخاب كرده‌ام، در ابتداى كار سؤالاتى به شرح زير برايم پيش آمده است:
الف) چرا بايد از كسى تقليد كنيم؟ آيا در اين زمينه، حديث يا آيه‌اى وجود دارد؟
جواب: تقليد به معناى رجوع غير متخصّص به متخصّص است؛ به همان دليل كه شما در مسائل طبّى، به طبيب و در مسائل ساختمانى، به مهندس ساختمان و در ساير كارها، به اهل خبره آن كار مراجعه مى‌كنيد، در احكام اسلام نيز بايد به فقيه، كه متخصّص در دين است، مراجعه شود، قرآن مجيد مى‌فرمايد: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ• «۱»؛ يعنى اگر چيزى را نمى‌دانيد، از اهل اطّلاع سؤال كنيد».
ب) آيا تمام مسائلى كه در رساله مراجع تقليد وجود دارد، برگرفته شده از احاديث و آيات قرآنى است؟ يا اين كه مى‌توان بعضى از مسائل را با دليل عقلى بيان كرد؟
جواب: معمولًا تمام مسائل مزبور، از قرآن و اخبار اسلامى گرفته شده است؛ ولى دليل عقلى نيز يكى از ادلّه چهارگانه فقهى است.
سؤال ۲- آيا در احتياط واجب مى‌توان به هر مجتهدى مراجعه كرد؟
جواب: رجوع به مجتهدى كه اعلم يا حدّ اقل مساوى ديگران باشد، مانعى ندارد.
سؤال ۳- اگر براى انسان طبق فتواى مرجع تقليد قبلى، احكامى از قبيل خمس و مانند آن، واجب و يا بعضى از اعمالش باطل و يا مشكوك به نظر برسد، ولى طبق فتواى مرجع فعلى، اعمالش صحيح و يا خمس و مانند آن واجب نباشد، آيا مى‌تواند طبق فتواى مرجع بعدى خود عمل و در نتيجه اعمالش صحيح و خمس و امثال آن را پرداخت ننمايد؟
جواب: خالى از اشكال نيست.

سؤال ۵- وظيفه مكلّفى كه از چند مجتهد، يكى پس از فوت ديگرى، تقليد نموده و از هر كدام مسائلى را در زمان حياتشان ياد گرفته، نسبت به بقاى بر تقليد در موارد ذيل چيست؟
الف) هر يك از مراجع ميّت قبلى، اعلم از بعدى بوده‌اند و هر يك، اعلم از حىّ بوده‌اند.
جواب: بايد در مسائلى كه از مرجع اوّل تقليد كرده است، بر تقليد او باقى بماند.
ب) دو نفر از اين مراجع متوفّى با هم مساوى يا مشكوك الاعلميّه بوده‌اند و هر دو، از ميّتِ سوّم و از حىّ اعلم بوده‌اند.
جواب: مانند جواب سابق است.
ج) هر سه ميّت با هم مساوى يا مشكوك الاعلميّه و اعلم از حىّ بوده‌اند.
جواب: بر تقليد اوّل باقى بماند.
سؤال ۶- اگر مكلّفى از مرجعِ ميّتِ اعلمِ از حىّ تقليد نموده باشد؛ ولى بعد از فوت ايشان، حىّ، اعلم از ميّت و يا مشكوك الاعلميّه گرديده باشد، در اين صورت نظر مبارك را راجع به بقاى بر تقليد بيان فرماييد. و نيز هرگاه اين موضوع فقط در بين امواتى كه مكلّف از آنها تقليد مى‌كرده، پيش آمده باشد، آيا اعلميّت سابق بر بقاى تقليد متعيّن است يا اعلميّت لاحق؟ حكم مشكوك الاعلميّه را نيز بيان فرماييد.
جواب: در صورتى كه اعلميّت حىّ محرز شود، بايد در مسائل اختلافى به او عدول كند.
سؤال ۷- آيا طلبه‌هايى كه سالهاى اوّل طلبگى را مى‌گذرانند، مى‌توانند با استفاده از معيارهاى فكرى خودشان، مجتهد اعلم را انتخاب كنند؟
جواب: كافى نيست؛ بلكه لازم است از افراد سابقه‌دار حوزه، كه مورد وثوق هستند، سؤال كنند.
سؤال ۸- آيا كسى كه در ميان مراجع كنونى، فقط درباره اعلميّت مثلًا سه نفر شك دارد، مى‌تواند رساله هر سه نفر را بگيرد و بدون توجّه به نظر مراجع ديگر، كه احتمال اعلميّت آنها را نمى‌دهد، احتياط كند؟
جواب: اشكالى ندارد
سؤال ۹- آيا شلوغ بودن درس خارج يك مجتهد، با توجّه به سوّمين راه شناخت مجتهد اعلم (اشتهار در محافل علمى)، و با توجّه به اين كه كسانى كه درس‌ خارج مى‌خوانند عموماً از اهل علم هستند، مى‌تواند دليل اعلميّت او باشد؟
جواب: مى‌تواند يكى از قرائن باشد؛ ولى به تنهايى دليل قطعى نيست.
سؤال ۱۰- تقليد از كدام يك از اين دو مرجع رجحان دارد، عالمِ اعدل، يا عادلِ اعلم؟
جواب: عادِل اعلم مقدّم است.
سؤال ۱۱- اگر دو مجتهد مساوى باشند، آيا مكلّف مى‌تواند در يك مسأله از يك مجتهد و در مسأله ديگر از مجتهد ديگر تقليد كند؟
جواب: تبعيض در تقليد، در صورت تساوى دو مجتهد مانعى ندارد؛ ولى در عملِ واحد از يك نفر تقليد كند؛ زيرا در بعضى از موارد مبتلا به اشكال مى‌شود.
سؤال ۱۲- شخصى از مجتهد زنده‌اى تقليد مى‌كند، ولى اعلميّت آن مجتهد برايش محرز نيست، همان طور كه اعلميّت ساير مراجع نيز بر وى پوشيده است، آيا مى‌تواند در بعضى از مسائل عمل به احتياط نمايد؟
جواب: مانعى ندارد.
سؤال ۱۳- در زمان مراجع و علماى گذشته- رضوان الله تعالى عليهم- انتخاب مرجع تقليد، به جهت شهرت آن بزرگواران آسان بود؛ ولى در اين زمان تشخيص اعلم و حتّى آشنايى با مراجع حىّ، براى مردم مشكل است، در اين صورت طاعات و عبادات و اعمال كسانى كه مرجعشان از دنيا رفته و بدون رجوع به مجتهد حىّ، بر تقليد ميّت باقى مانده‌اند، چه حكمى دارد؟
جواب: به حمد الله مشكلى در كار نيست، جنابعالى با مراجعه به اهل خبره و علماى آگاه مى‌توانيد مرجع خود را تعيين كنيد و آشنايى با مراجع كار سختى نيست، و باقى ماندن بر تقليد ميّت بايد به نظر مجتهد حىّ باشد و مراجع فعلى بقاى بر تقليد را معمولًا جايز مى‌دانند، در گذشته نيز مسأله به همين منوال بوده است.
سؤال ۱۴- بعضى از فقها در مسأله سودهاى بانكى و نيز چند مسأله ديگر،که محلّ ابتلاى من است، با مرجع اين جانب اختلاف نظر دارند، آيا در اين چند مسأله مى‌توانم به مرجع ديگرى رجوع كنم؟
جواب: در مسائلى كه از كسى تقليد كرده‌ايد، بايد باقى بمانيد؛ مگر اين كه ثابت شود نفر دوّم اعلم است و يا مرجع شما در آن مسأله احتياط كند، كه در اين مورد رجوع به غير جايز است.
سؤال ۱۵- الف) با توجّه به اين كه ما در مسأله تقليد با مشكلاتى مواجه مى‌شويم، مثلًا بعضى مى‌گويند: فلانى اعلم است و بعضى ديگر بر خلاف آنها نظر مى‌دهند، در اين صورت تكليف ما چيست؟
جواب: هر كس وظيفه دارد در صورت علم به اختلاف، نسبت به اعلم، از اهل خبره- يعنى علما و مدرّسين مورد وثوق- تحقيق كند، اگر اعلم براى او ثابت نشد، در ميان آن عدّه كه مطرح هستند مخيّر است.
ب) در جاهايى كه شما احتياط واجب فرموده‌ايد، آيا در مراجعه به غير، رعايت «الاعلم فالاعلم» «۱» لازم است؟
جواب: در مورد علم به اختلاف، رعايت اين شرط لازم است.
سؤال ۱۶- بنده از ابتداى تكليف، مقلّد يكى از مراجعى كه اكنون از دنيا رفته‌اند بوده‌ام. البتّه فتاواى ايشان را نديده بودم و به دستورات ايشان نيز عمل نكرده بودم، فقط در حدود شش ماه ايشان را مرجع قرار داده بودم كه متأسّفانه به رحمت ايزدى پيوستند؛ پس از ايشان به شما رجوع كردم؛ آيا عمل من صحيح است؟
جواب: چون به فتاواى معظّم له عمل نكرده‌ايد، رجوع شما اشكالى ندارد.



رده‌های این صفحه : تقلید




جعبه ابزار