استان بحیره
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُحَیْره، استانی در شمال غربی
مصر، شامل نواحی غرب رودخانه
نیل که از شمال به
دریای مدیترانه و از جنوب شرقی به تپههایی در وادی نطرون محدود است.این استان در عرض ۲۵ و ۳۰ شمالی از استان جیزه جدا میشود.
مرکز استانداری بحیره شهر دمنهور است که در قسمت مرکز غرب دلتای نیل بر سر راه آهن
اسکندریه -
قاهره قرار گرفته است و قدمت آن به زمان فراعنه میرسد. این شهر در آن
زمان به تیمنهور یا شهر حورس (به یونانی آپولون) معروف بود.
در دوران فرمانروایی
بطالسه در مصر اغلب مردم را به
عبادت هرمس مجبور میکردند؛ از اینرو، شهر دمنهور را هرموپولیس کوچک نامیدند تا با هرموپولیس بزرگ خلط نشود.
قبطیان و اعراب این شهر را به همان نام قدیمش، دمنهور مینامیدند.
در وجه تسمیه این استان آوردهاند که تاکستانهای متعلق به همسر مقوقس پادشاه مصر در منطقه بحیره بود و وی همه ساله از مردم این دیار به جای
خراج، شراب میگرفت و وقتی که
شراب فزونی یافت، از آنان دینار خواست. چون مردم دیناری برای پرداختن نداشتند، منطقه آنان را به
آب بست، چندان که به دریاچهای بدل گشت و از همان زمان این دیار بحیره (دریاچه) نامیده شد، تا آنکه در عهد
عباسیان سدی در آنجا احداث شد و این
سرزمین قابل کشت گردید.
برخی عقیده دارند که نام بحیره احتمالاً از نام
دریاچه ابوقیر که بحیره الاسکندریه هم نامیده میشد، اخذ شده است.
بحیره در زمان
خلافت عمر بن خطاب و امارت
عمرو بن عاص به دست مسلمانان گشوده شد.
یاقوت بحیره را کوره معروفی از اسکندریه شمرده که دارای روستاهای فراوان و درآمد سرشار بوده است.
ابن بطوطه از بزرگی، فراوانی عواید دیوانی و محاسن بیشمار دمنهور خبر میدهد.
به نوشته ابوالفدا مرکز بحیره به دمنهور الوحش معروف، و پارچههای دمنهوری به آنجا منسوب بوده است.
ابن شاهین نیز از بحیره به عنوان اقلیمی بسیار بزرگ نام برده که شهر دمنهور در آنجا قرار داشته است. وی سپس از شهر دیگری به نام طرّانه سخن گفته که مسکن
قوم اطرون بوده است و این قوم در صنعت پارچهبافی معروف بودهاند.
از وقایع تاریخی مربوط به بحیره باید به وقایع
سال ۵۳۸ق/۱۱۴۳م اشاره کرد: در این سال شورشی به سرکردگی
محمد بن رافع لوانی رخ داد و طلائع بن رزیک والی بحیره به مقابله برخاست و آنان را شکست داد و محمد بن رافع را به
قتل رساند.
در ۷۰۰ق/۱۳۰۱م نیز اختلافات زیادی در بحیره میان دو
قبیله جابر و مردیس رخ داد که موجب جنگ میان آن دو شد و طی آن قبیله جابر از
قبیله مردیس شکست خورد.
در دوران ممالیک نیز قبایل هواره و مزاته و زناته که در بحیره میزیستند، از فزونی
خراج سر به شورش برداشتند، ولی شورش آنان به سرکردگی بدر بن سلام توسط الاق شعبانی و احمد بن بیبقا وانیال که فرماندهان سپاه امیر برقوق (۷۸۴-۷۹۱ق) بودند، درهم شکسته شد و جملگی فرار کردند؛ اما چندی بعد
بدر بن سلام به بحیره بازگشت و این بار نیز از اتابک اتمش و امیر سلام از امرای برقوق شکست خورد و مطیع شد.
امیر برقوق پس از برقراری
آرامش، تکتمر شریف و سپس قرط بن عمر را به فرمانروایی بحیره منصوب کرد و چندی نگذشت که بدر دوباره سر به شورش برداشت و این بار نیز شورش او توسط قرط بن عمر درهم شکست و بسیاری از همراهانش کشته شدند و بقیه به شرط قبول خراج موردبخشش قرار گرفتند.
در حدود
سال ۷۸۰ق/۱۳۷۸م به علت شورشی که در بحیره به وقوع پیوست،
ملک ظاهر سیفالدین برقوق بدانجا حمله برد و پس از برقراری آرامش، دیواری از گل و خشت به دور شهر دمنهور احداث کرد.
ابن تغری بردی از شیوع بیماری
طاعون در بحیره در ۸۳۳ق/۱۴۳۰م در زمان
حکومت ملک اشرف خبر میدهد که بیش از ۵ هزار تن را از بین برد.
استان بحیره طبق تقسیمات زمان خلیفه
مستنصر فاطمی در حوف غربی قرار داشته که به ۱۱ کوره تقسیم میشده است. دمنهور از
زمان فراعنه مرکز اقلیم غربی دلتا بوده است و زمانی که اعراب
مصر را فتح کردند، این اقلیم را حوف غربی نامیدند و شهر دمنهور را به ۶ ناحیه تقسیم نمودند: دمنهور الوحش، اسکنیده، قرطسا، طاموس (ابوالریش)، نقرها، شبرومینا. در زمان
فاطمیان حوف غربی به دو منطقه به نامهای منطقه بحیره با مرکز دمنهور و منطقه حوف رمسیس با مرکز رمسیس تقسیم شد.
در ۷۱۵ق/۱۳۱۵م
ملک ناصر محمد بن قلاون فرمانی مبنی بر حذف نام حوف رمسیس صادر کرد و تمام آن منطقه را اقلیم بحیره نامید که مرکزش شهر دمنهور بود.
سیوطی اقلیم بحیره را صفقه البحیره نامیده است که مرکز آن دمنهور الوحش، و ولایات آن لقانه، تروجه، العطف، در شابه، الزاویه، دمیسا، الطرانه، فوّه و رشید بودهاند.
در ۱۳۱۷ق/۱۸۹۹م جمعیت این استان ۲۲۵، ۶۳۱نفر، و مراکز هفتگانه آن بدینترتیب بوده است: ابوحمص، شبراخیت، دمنهور، کفرالدوار، النجیله، رشید و ایتای البارود.در آن سال این مراکز شامل ۳۶۵ شهر و
روستا و ۵۸۲، ۲ناحیه بودهاند.
(۱) ابن بطوطه، رحله، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۲) ابن تغری بردی، النجوم الزاهره، قاهره، ۱۳۴۹ق/۱۹۳۰م.
(۳) ابن خلدون، العبر.
(۴) ابن دقماق، ابراهیم، الانتصار لواسطه عقد الامصار، بیروت، ۱۳۱۰ق/۱۸۹۳م.
(۵) ابن شاهین ظاهری، زبده کشف الممالک و بیان الطرق و المسالک، به کوشش پل راوس، پاریس، ۱۸۹۴م.
(۶) ابن عبدالحکم، عبدالرحمان، فتوح مصر و اخبارها، بغداد، ۱۹۲۰م.
(۷) ابن میسر، محمد، اخبار مصر، به کوششهانری ماسه، قاهره، ۱۹۱۹م.
(۸) ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، ۱۸۴۰م.
(۹) بعلبکی، منیر، موسوعة المورد، بیروت، دارالعلم للملایین.
(۱۰) حاشیه بر النجوم الزاهره.
(۱۱) سیوطی، حسن المحاضره، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۱۲) عینی، محمود، عقدالجمان فی تاریخ اهل الزمان، به کوشش محمدامین، قاهره، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
(۱۳) نویری، محمد، الالمام، به کوشش اتین کومب و عزیز سوریال عطیه، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۸م.
(۱۴) یاقوت، بلدان.
(۱۵) یعقوبی، احمد، «البلدان»، همراه الاعلاق النفیسه ابن رسته، لیدن، ۱۸۹۱م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «استان بحیره»، شماره۴۵۴۰.