امهات المؤمنین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امهات المؤمنین به
همسران پیامبر (صلی الله علیه و اله) اطلاق میگردد که دارای جایگاه مادری
امت اسلامی میباشند.
امهات جمع «
ام» به معنای مادران است. «امهات المؤمنین» لقبی است که
خداوند بر پایه
آیه ۶
احزاب/۳۳
به
همسران پیامبر داده است: {النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم و ازواجه امهاتهم}؛ «
پیامبر در کار
دین و دنیای
مؤمنان از آنان درباره خودشان سزاوارتر است و همسران او به منزله مادران ایشانند».
خدیجه دختر خویلد،
سوده دختر زمعه،
عایشه دختر ابوبکر،
حفصه دختر عمر،
ام سلمه دختر ابوامیه،
ام حبیبه دختر ابوسفیان،
زینب دختر خزیمه،
زینب دختر جحش،
جویریه دختر حارث،
صفیه دختر حیی بن اخطب، و
میمونه دختر حارث، به اجماع
مسلمانان صاحبان این لقب هستند.
اعطای این
لقب به این معنا است که
احترام همسران
رسول خدا (صلی الله علیه و اله) بر همه
واجب و
ازدواج با آنان
حرام است؛ چنان که احترام
مادر بر هر
مسلمان واجب و ازدواج با او حرام است.
مادری همسران پیامبر، در کنار پدری معنوی رسول گرامی برای امتش معنا مییابد.
این
شرافت تا هنگامی برای این زنان باقی است که در
اطاعت باشند و به
گناه آلوده نشوند.
این عنوان همه بار حقوقی عنوان مادری را ندارد و به این معنا نیست که فرزندان آنان،
برادر یا
خواهر مسلمانان و یا برادران و خواهران آنان،
دایی یا
خاله مسلمانان هستند؛ چنان که
شافعی نیز بر این مطلب تاکید دارد.
به مقتضای این عنوان، همسران پیامبر موظف بودند قواعد و آدابی ویژه را در رفتار خود رعایت کنند و خود را همانند زنان عادی ندانند.
آیات ۲۸-۳۴ احزاب/۳۳
به برخی از این ضوابط اشاره دارد:
۱. دو برابر بودن
کیفر گناهان و همچنین
پاداش اعمال نیکشان.
۲. لزوم حفظ شؤون ویژه همسری پیامبر (صلی الله علیه و اله) و یکسان نبودن شان و جایگاه آنان با جایگاه دیگر زنان.
۳.
وجوب پرده نشینی و بیرون نشدن از
خانه، مگر برای کارهای لازم.
به پشتوانه همین فرمان بود که
ام سلمه،
عایشه را از همراهی با
طلحه و
زبیر نهی کرد و
سوده حتی حاضر نشد پس از رسول خدا
حج مستحب بگزارد.
۴. داشتن
حجاب ویژه؛ بدین معنا که آنان باید با نامحرمان از پشت پرده سخن گویند.
۵. مخیر بودن میان پذیرفتن زندگی فقیرانه سرافرازانه با پیامبر و
طلاق گرفتن خرسندانه و پرداخت همه حقشان به ایشان.
۶.
حرمت ازدواج آنان در پی
وفات پیامبر گرامی (صلی الله علیه و اله).
بیشتر
اهل سنت به پشتوانه روایتهایی ضعیف که همسران پیامبر را همسران او در
بهشت دانستهاند
و دعایی مستجاب که در آن، پیامبر از
خدا خواست تا جز با
بهشتیان ازدواج نکند،
همه همسران پیامبر را به سبب این شرافت، از
اهل بهشت میدانند.
اما با توجه به آیات ۱، ۴ و ۱۰
تحریم/۶۶
رسیدن به این مقام، به معنای بهشتی بودن
قطعی آنان نیست؛ زیرا در این
سوره، از نافرمانی برخی همسران
پیامبر اکرم و
خیانت آنان به
راز ایشان و احتمال
توطئه ضد ایشان خبر میدهد و آنان را در عین آلوده شدن قلب هایشان به
گناه، به
توبه فرا میخواند و سرانجام برای
کافران، همسران
نوح و
لوط را مثال میزند که همسری
پیامبران خدا برای آنان سودی نداشت و به
کیفر گناهانشان به
دوزخ خواهند افتاد.
همه منابع از برابر بودن
مهریه همه
زنان پیامبر گزارش دادهاند؛ هر چند در مقدار آن اختلاف است. در بسیاری از منابع
شیعه و
سنی این مهریه برابر با ۵۰۰
درهم گزارش شده است، مگر
ام حبیبه که مهریه او ۴۰۰
دینار بود؛ زیرا در این
ازدواج، پادشاه
حبشه،
نجاشی وکیل پیامبر (صلی الله علیه و اله) بود و به اقتضای پادشاهی اش آن مبلغ را معین کرد.
خانهها یا حجرههای زنان پیامبر در ضلع غربی
مسجد و بخشی از ضلع جنوبی تا جایگاه
منبر قرار داشت و در گسترش مسجد در
سده نخست ق. به مسجد پیوست. زمانه ویران شدن این خانهها مدینه غرق گریه شد.
برخی آرزو میکردند که کاش این خانهها میماند تا مردم با دیدن سادگی آنها از
رسول خدا الگو گیرند.
وارثان
صفیه و خود عایشه حجره هایشان را به قیمت ۰۰۰/۱۸۰ درهم به
معاویه فروختند.
پنج خانه کومههایی کوچک از برگ درخت
نخل بود که پردههایی مویین بر درهایشان آویخته بود و چهار خانه دیگر اتاقهایی کوچک و گلی بود.
اجتماعی یا سیاسی بودن انگیزه اصلی ازدواجهای پیامبر را نباید به این معنا دانست که پیامبر به نیازهای عاطفی و غریزی همسرانش کم توجه بود. ایشان بهترین مردان امتش را کسانی میدانست که با
همسر خود بهتر رفتار کنند و خود بهتر از همه آنها با همسرانش رفتار میکرد.
او برای هر یک از همسرانش زمانی معین کرده بود و هر روز با همه همسرانش دیدار میکرد و به آنها ملاطفت مینمود و اگر نوبتش در همان روز بود، نزد او میماند و گر نه بر میخاست. در این دیدارها وی مدتی بیشتر را نزد ام سلمه میماند.
این شیوه حتی در دوران بیماری ایشان نیز رعایت میشد تا هنگامی که
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها از همسران پیامبر خواست که برای رعایت حال ایشان،
حق خود را ببخشند و آنان نیز پذیرفتند.
پیامبر هنگام
سفر با
قرعه یکی از همسرانش را بر میگزید و وی را با خود به سفر میبرد.
با وجود
اخلاق بی مانند پیامبر، برخی زنان ایشان از او توقع داشتند با بهتر شدن اوضاع
مسلمانان و به دست آوردن
غنائم خیبر به سال نهم،
وضع رفاهی بهتری را برای آنان فراهم کند. آنان میگفتند که اگر از پیامبر جدا شوند، شوهرانی مناسب خواهند یافت. از این رو، ناسازگاری آنان باعث شد تا پیامبر یک ماه از آنان کناره گیری کند و به فرمان خدا آنان را میان پذیرفتن زندگی ساده و طلاق گرفتن از ایشان برای دستیابی به وضع مالی بهتر مخیر کرد.
همه یا بیشتر همسران پیامبر، ماندن با ایشان را برگزیدند.
به همین مناسبت، آیات ۲۸-۳۴
احزاب/۳۳
نازل شد و افزون بر دستور تخییر، شرایط همسری رسول خدا را نیز بازگو کرد.
سببهایی دیگر نیز برای این کناره گیری رسول خدا (صلی الله علیه و اله) گزارش شده است؛ از جمله افشای راز رسول خدا به دست
حفصه و
حسدورزی برخی همسران رسول خدا به یکدیگر.
بر پایه بعضی از
تفاسیر، از شرایط یاد شده در این آیات، رضایت دادن همسران به نحوه تقسیم رسول خدا بود. بر این اساس، پیامبر (صلی الله علیه و اله) همسران خود را به دو دسته قسمت کرد: دستهای که نباید توقع زمان بندی منظم میداشتند (ارجائی) که عبارت بودند از سوده،
جویریه، صفیه،
میمونه، و ام حبیبه؛ و دستهای که ایشان با زمان بندی مساوی نزد آنان میرفت (ایوائی) که عبارت بودند از عایشه، حفصه، ام سلمه، و
زینب دختر جحش.
همه بر آنند که پیامبر گرامی (صلی الله علیه و اله) تا ۲۵ سالگی با هیچ زنی ازدواج نکرد و از ۲۵ تا ۵۰ سالگی، تنها همسر ایشان
خدیجه بود.
دیگر همسران ایشان تنها در دوره تشکیل
حکومت اسلامی در
مدینه، بر پایه ضرورتهای سیاسی و اجتماعی، به ازدواج ایشان درآمدند. ازدواج پیامبر با ۱۱ زن، مسلم است.
این زنان عبارتند از:
بر پایه گزارش مشهور، وی
بیوه زنی ۴۰ ساله از
اشراف قریش بود.
البته گزارشی دیگر او را دوشیزه ای ۲۶ یا ۲۸ ساله معرفی میکند.
خدیجه، خود، به پیامبر پیشنهاد ازدواج داد
و فرزندانی برای پیامبر زاد که نسل
پیامبر خدا از
طریق دختر گرامی او
فاطمه زهرا سلاماللهعلیها گسترش یافت.
پیامبر گرامی (صلی الله علیه و اله) خدیجه را از برترین زنان دنیا و همسنگ
مریم دختر عمران میدانست که
خداوند از
طریق جبرئیل بر او
سلام ویژه فرستاد.
او
نخستین زن مسلمان بود.
پیامبر گرامی تا پایان
عمر پیوسته از خدیجه و خوبی هایش سخن میگفت و به دوستان و آشنایان او نیکی میکرد و سال وفات خدیجه و
ابوطالب را «
عام الحزن» یعنی سال
اندوه نامید.
پیامبر در پی رحلت خدیجه با سوده که زنی بیوه بیش از ۵۰ سال سن در
مکه بود، ازدواج کرد.
وفات او را در دوران خلافت
عثمان (حک: ۲۶-۳۵ق.) در ۸۰ سالگی یاد کردهاند.
عایشه به رغم یاد کردن از صفات نیک سوده، از
تندخویی و
حسادت او یاد کرده است. سوده در پی
نبرد بدر، با شنیدن خبر شکست مکیان خشمگین شد و
سهیل بن عمرو را بر اثر پذیرش
اسارت شماتت کرد
و برای برادرانش که در میان کشتگان
مشرک بودند، روزها گریست. برخی این کار او را علت تصمیم پیامبر برای
طلاق وی دانستهاند.
وی از رسول خدا خواست با این که به
شوهر نیاز ندارد، به امید این که
روز قیامت در شمار همسران پیامبر محشور شود، او را نگاه دارد.
پیامبر اندکی پیش از
هجرت به مدینه، او را به عقد خود در آورد. سن او را هنگام عقد میان شش تا ۱۸ سال گفتهاند و بیشتر منابع او را
باکره دانستهاند.
برخی به ازدواج پیشین او اشاره دارند.
عروسی پیامبر با عایشه را دو سال پس از هجرت دانستهاند.
برخی پژوهشگران ازدواج پیامبر با او را بر پایه ملاحظات سیاسی و جلب اعتماد پدرش
ابوبکر میدانند؛ زیرا اگر واقعا انگیزه
زناشویی با او در میان بود، پیامبر با یکی از دختران بالغ یا بیوه زنی جوان ازدواج میکرد تا لازم نباشد که سال صبر کند تا عایشه بالغ شود.
بر پایه برخی گزارشها، عایشه بر خلاف ادعای خود، از زیبایی چندان برخوردار نبوده است.
پدرش
ابو امیة بن مغیره از اشراف قریش بود.
آن گاه که ام سلمه در پی هجرت به مدینه، خود را دختر
ابو امیه معرفی کرد، مردم مدینه باور نکردند که دختر چنان مردی به
مسلمانان پیوسته است.
همسرش
ابو سلمه پسر عمه پیامبر بود که بر اثر جراحتی از
نبرد احد به سال سوم ق. به
شهادت رسید. ام سلمه از او چهار فرزند داشت
و در ۲۶ سالگی به همسری رسول خدا درآمد.
وی در پی مرگ شوهرش خنیس پس از نبرد بدر (۲ق.) به پیشنهاد
عمر و پس از آن که ابوبکر و
عثمان این پیشنهاد را نپذیرفته بودند، به همسری پیامبر درآمد.
او همان همسری است که راز پیامبر را آشکار کرد.
بر اثر بداخلاقی او، پیامبر وی را طلاق داد؛ گر چه دیگر بار به او رجوع کرد.
رفتار حفصه با پیامبر گاه چنان ناسزاوار میشد که پدرش عمر
سوگند یاد میکرد که رسول خدا به رعایت حال وی دخترش را طلاق نداده است.
پدرش از سران مشرک
قریش و شوهر پیشینش
عبیدالله بن جحش بود و از او دختری نیز داشت.
عبیدالله در پی
مهاجرت به
حبشه مسیحی شد و بر اثر افراط در
شراب خواری مرد. پیامبر به سال هفتم ق. با ام حبیبه ۴۰ ساله که با وجود
ارتداد همسرش در حبشه،
دین خود را حفظ کرده بود، ازدواج نمود و رشته خویشاوندی خود را با مهمترین دشمنانش محکم تر ساخت.
او بیوه زنی نیکوکار و مشهور به «ام المساکین» (مادر فقیران) بود. شوهر دومش عبیده در نبرد بدر به شهادت رسید و زینب سه یا هشت ماه پایان عمرش را به همسری پیامبر درآمد و سپس به سال چهارم ق. درگذشت.
هدف اصلی این ازدواج، حمایت از زینب و حفظ کرامت او بود که در پایان عمر دچار بی کسی و تهیدستی شده بود.
او دختر عمه پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) بود که نخست با میانجیگری ایشان به ازدواج
زید بن حارثه غلام آزاد شده و فرزند خوانده رسول خدا درآمد. این ازدواج با هدف تغییر نظام اشرافی جاهلی بود. اما در پی ناسازگاری با زید، از او طلاق گرفت. پیامبر به فرمان خدا و برای نسخ سنت باطل قریش که فرزند خوانده را مانند فرزند میدانستند،
با او ازدواج کرد. زینب بر همسران دیگر پیامبر افتخار میکرد که خداوند در آسمانها
عقد ازدواج او را با پیامبر بسته است.
سن زینب هنگام ازدواج با پیامبر میان ۳۵ تا ۴۰ سال بود.
وی دختر یکی از سران
قبیله بنی المصطلق بود که شوهرش در
نبرد با
مسلمانان (۵ق.) کشته شد و او همراه افرادی بسیار از این
قبیله به اسارت مسلمانان درآمد. هنگامی که پدر
جویریه برای آزادی او و پرداخت بهایش نزد پیامبر آمد. پیامبر وی را میان رفتن با پدر یا ازدواج با خود مخیر گذاشت. جویریه که در آن هنگام ۲۰ ساله بود، به رغم میل پدر، ازدواج با پیامبر را برگزید. مسلمانان که خبر ازدواج پیامبر با جویریه را شنیدند، بسیاری از اسیران این قبیله را آزاد نمودند
که شمار آنان را ۱۰۰ خانوار یاد کردهاند.
پدرش از سران
یهود بنی نضیر بود که در
نبرد خیبر همراه شوهر صفیه کشته شد. صفیه که پیش از پیامبر با دو تن ازدواج کرده بود، در پی اسارتش در
غزوه خیبر (۷ق.) میان همسری پیامبر و پیوستن به قبیلهاش، همسری پیامبر را در ۱۷ سالگی برگزید. از صفیه گزارش شده که پیش از ازدواج با پیامبر در خواب دیده بود که ماه در آغوش وی قرار دارد. مادرش به او گفت: تو میخواهی همسر پادشاه عرب شوی. سپس به صورت او چنان سیلی زد که اثرش تا هنگام ازدواج با پیامبر باقی بود.
پیامبر با این ازدواج، پیوند سببی خود را با قوم نژادگرای یهود استوار ساخت.
پیامبر در پی وفات دومین شوهر میمونه،
ابورهم بن عبدالعزی از
بنی مالک، به سال هفتم ق. پس از انجام عمرة القضاء در مکه با او ازدواج کرد. او که در این هنگام ۲۷ ساله بود، از شوهران پیشین خود فرزندی نداشت.
میمونه واپسین زنی بود که پیامبر (صلی الله علیه و اله) با وی ازدواج کرد. بر پایه برخی روایات، این ازدواج به درخواست میمونه بود که مهریه اش را به پیامبر بخشید.
جز خدیجه و زینب دختر خزیمه، بقیه این زنان هنگام
رحلت پیامبر (صلی الله علیه و اله) زنده بودند و شش تن نخست، از قبیله قریش به شمار میرفتند.
در منابع تاریخی، نام زنانی دیگر را میتوان دید که ازدواجشان با پیامبر به سرانجام نرسید. برخی زنان که همسری آنان با پیامبر مورد تردید است و بسیاری از سیره نویسان از آنها به عنوان همسران پیامبر نام نبردهاند، عبارتند از:
۱.
اسماء دختر نعمان کندی.
بر پایه گزارش
ابن عباس و
ابی اسید ساعدی،
عایشه و
حفصه که نگران محبوبیت او نزد پیامبر بودند، او را فریب دادند و به وی سفارش کردند تا برای کسب محبوبیت نزد پیامبر هنگام رو به رو شدن با او، از پیامبر به خدا پناه ببرد. وی چنین کرد و پیامبر به گمان این که او به این ازدواج راضی نبوده و به اجبار آن را پذیرفته، وی را طلاق داد و به خانواده اش رساند.
۲.
فاطمه دختر ضحاک از
قبیله بنی کلاب.
برخی دلیل جدایی او را داستانی همانند ماجرای اسماء دانستهاند. شماری دیگر این جدایی را به انتخاب خود او و مربوط به زمانی میدانند که پیامبر همسرانش را میان زندگی با او و آسایش دنیا مخیر کرد و او دنیا را برگزید.
۳.
ریحانه دختر
شمعون بن زید از
بنی قریظه یا بنی نضیر. برخی او را
کنیز رسول خدا میدانند و برخی گفتهاند که پیامبر او را آزاد ساخت و با او ازدواج کرد؛ اما پس از این که او را به سبب حسادت شدیدش طلاق داد، دیگر بار به او رجوع کرد و مانند همسران دیگرش برای او سهم و قسمت زمانی قرار داد.
۴.
ملیکه دختر داود از
بنی لیث. نام پدر او را کعب نیز گفتهاند که در
فتح مکه به دست لشکریان
اسلام کشته شد. به روایت ابومعشر، پیامبر او را در
ماه رمضان سال هشتم ق. به همسری خود درآورد. با سرزنش عایشه که او را به سبب ازدواج با قاتل پدرش سرزنش کرد، از
رسول خدا جدا شد. برخی منکر ازدواج او با پیامبرند و شماری دیگر بر آنند که وی از همسران پیامبر بود و در زمان زندگانی ایشان درگذشت.
۵.
عالیه دختر ظبیان. درباره او سه دیدگاه وجود دارد. برخی گفتهاند که وی به ازدواج پیامبر درآمد؛ اما بر اثر عادت به رفتار زشت دزدانه نگریستن به اهل مسجد که برخی لباس مناسبی نداشتند، رسول خدا او را طلاق داد. شماری گفتهاند که در دوران زندگانی پیامبر درگذشت و برخی نیز او را همسر موقت پیامبر میدانند که در پی سپری شدن مدت، از او جدا شد.
۶.
قتیله دختر قیس از
قبیله بنی کنده و خواهر
اشعث بن قیس. درباره او سه رای وجود دارد: ا. کنیز پیامبر بود. ب. تقاضای ازدواج بدون
مهریه از پیامبر داشت. ج. به ازدواج پیامبر درآمد؛ اما پیش از رسیدن به
مدینه، در پی رحلت پیامبر، نزد خانواده اش بازگشت و همراه برادرش از اسلام رویگردان و
مرتد شد.
۷.
سنا دختر صلت. او به عقد پیامبر درآمد؛ اما پیش از رسیدن به مدینه درگذشت.
۸. فاطمه دختر شریح یا ضحاک.
برخی او را از همسران پیامبر میدانند که هنگام مخیر شدن، بهره مندی از رفاه دنیوی را بر همسری پیامبر برتری داد.
شماری دیگر او را کسی میدانند که فریب خورد و از پیامبر به خدا پناه برد.
۹.
ام شریک دختر حکیم از
بنی دوس ازد. او را
غزیه دختر
جابر بن حکیم نیز گفتهاند. بر پایه گزارشی، او که هنوز با اسلام آشنا نشده بود، تردید خود را درباره پیامبر اظهارکرد و از او به
خدا پناه برد. اما گزارشهایی دیگر او را زنی میدانند که درخواست ازدواج بدون مهریه از رسول خدا داشت و رسول خدا با تقاضایش موافقت نکرد.
از پایداری او در برابر شکنجههای قومش و نیز کرامت الهی درباره او گزارشهایی در دست است.
۱۰.
خوله دختر هذیل. او در پی عقد با پیامبر در راه مدینه درگذشت.
۱۱.
شراف دختر خلیفه.
برخی او را در شمار همسران رسول خدا میدانند که در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و اله) درگذشت.
۱۲.
عمره دختر یزید از
بنی کلاب. گفتهاند که پیامبر با آگاه شدن از بیماری
پیسی او، طلاقش داد.
۱۳.
امیمه دختر شراحیل. آوردهاند که در برخورد با پیامبر حرکتی از او سر زد که نشان از ناخرسندی او به این ازدواج بود. از همین رو، پیامبر او را طلاق داد. برخی او را همان زنی دانستهاند که از پیامبر به خدا پناه برد.
بسیاری از زنان برای همسری با رسول خدا (صلی الله علیه و اله) اشتیاق داشتند. برخی خواستار همسری با پیامبر خدا بدون مهریه بودند. البته مواردی را نیز میتوان یافت که بعضی زنان به ادله گوناگون، پیشنهاد ازدواج با پیامبر گرامی را رد کردند. زنانی که خود را به رسول خدا
هبه کردند، عبارتند از: میمونه دختر حارث
و زینب دختر جحش
که به همسری حضرت درآمدند؛ و نیز ام شریک
و
لیلی بنت خطیم و خوله بنت حکیم
که درخواستشان به سرانجام نرسید. زنانی که رسول خدا از آنان خواستگاری کرد، اما به ازدواج نینجامید، عبارتند از:
۱. لیلی دختر خطیم که در پی هدیه کردن خود به رسول خدا، بر اثر بیم از ناسازگاری با
همسران پیامبر و آزار ایشان، پیشنهادش را بازستاند و رسول خدا نیز پذیرفت.
۲.
ام هانی دختر
ابوطالب و خواهر گرامی
امام علی علیهالسّلام که در پاسخ خواستگاری پیامبر، با وجود دلبستگی به ایشان، از بیم مراعات نکردن حقوق همسری پیامبر به سبب سرپرستی کودکانی که از شوهر پیشین داشت، با پیامبر ازدواج نکرد.
۳.
صفیه دختر بشامه که به اسارت مسلمانان درآمد و میان ازدواج با پیامبر گرامی (صلی الله علیه و اله) و شوهر پیشین خود، شوهرش را برتری داد.
۴.
ضباعه دختر عامر از
بنی قیس. آوردهاند که پیامبر او را که زنی سالخورده و در
مکه مسلمان شده بود، از پسرش
سلمة بن هشام، خواستگاری کرد. اما با درنگ او در پذیرش این درخواست، پیامبر از این ازدواج منصرف شد.
افزون بر اینان، از زنانی دیگر نیز نام بردهاند.
ایشان دو کنیز داشت: یکی
ماریه قبطیه اهدایی مقوقس حاکم
اسکندریه که پیامبر گرامی (صلی الله علیه و اله) از او صاحب پسری به نام ابراهیم شد و در شش ماهگی از دنیا رفت
و دیگری ریحانه دختر شمعون از بنی قریظه.
رقابت و دو دستگی میان همسران ایشان، رویدادی طبیعی بود که در موارد بسیار به آزار ایشان میانجامید. نمونه این رقابتها را میتوان در موارد زیر یافت: نزول
سوره تحریم و
حسادت به ماریه قبطیه،
اعتراضهای چند باره به پیامبر (صلی الله علیه و اله) به سبب یاد کردن از
حضرت خدیجه،
ناراحتی برخی همسران پیامبر از ازدواجهای جدید ایشان،
به کار بستن ترفندهایی برای پیشگیری از ازدواج پیامبر با زنان دیگر،
و تلاش برخی همسران پیامبر برای بد نام کردن زنان دیگر که آنان را نزد پیامبر محبوب تر میدیدند.
بر پایه روایتی،
زنان پیامبر در دوران زندگانی ایشان به دو حزب قسمت میشدند: حزب ام سلمه و حزب عایشه. حزب عایشه سهمی بیشتر از هدایای مردم به
رسول خدا را به دست میآورد که مایه شکایت و اعتراض زنان پیامبر گشت.
طبیعی بود که محبوبیت فراوان
حضرت زهرا و مادرش
خدیجه نزد رسول خدا کنار محبوبیت شوهر و فرزندانش که پیامبر آنان را نفس و برادر و فرزندان خود میدانست، حساسیت آن دسته از همسران رسول خدا را بر میانگیخت که خود را از لحاظ سنی و جایگاه اجتماعی در حد رقابت با فاطمه میدیدند، اما نتوانسته بودند برای پیامبر فرزندی بیاورند
تا آن جا که یکی از آنان که سالها پس از خدیجه زیست، بیان میکرد که به هیچ یک از همسران پیامبر به اندازه خدیجه
حسد نورزیده است.
برخی همسران رسول خدا برای هموار کردن مسیر
خلافت فرد مطلوب خود تلاش میکردند. این تلاش در شیوه انتقال فرمان
امامت جماعت مسجد پیامبر، در روزهای آخر عمر ایشان و در دوران بیماری او آشکار است.
این کار باعث شد تا پیامبر با حالت
بیماری در
مسجد حاضر شود و
ابوبکر را که به امامت جماعت مشغول شده بود، کنار بزند و خود، نشسته، امامت
نماز را بر عهده گیرد.
پیامبر چنان از این کار همسرانش آزرده شد که آنان را به زنانی فتنه گر تشبیه کرد
که بر پایه برخی
آیات، قصد منحرف کردن
حضرت یوسف را داشتند و یوسف، زندان را بر پذیرش پیشنهاد آنان برتری داد.
پس از پیامبر، جایگاهی که
قرآن برای همسران پیامبر مشخص کرده بود و سفارش پیامبر گرامی برای نیکی به همسرانش،
موجب توجه ویژه
خلفا به آنان شد؛ چنان که به ایشان عطایایی داشتند.
البته پس از پیامبر، همه زنان ایشان در یک جایگاه نبودند؛ چنان که عمر سهم عطای عایشه را ۲۰۰۰ درهم بیش از دیگر زنان تعیین کرد
و
معاویه و
عبدالله بن زبیر هدیههایی هنگفت به عایشه میدادند.
پس از رحلت پیامبر، آن گاه که همسران ایشان، عثمان را نزد ابوبکر فرستادند تا سهمشان را از
میراث پیامبر به آنان بدهد، عایشه به پشتوانه روایتی که ابوبکر برای رد ادعای حضرت زهرا (سلام الله علیها) درباره
فدک گزارش کرده بود، آنان را به جهت این دعا
توبیخ کرد.
با این همه، همسران ایشان از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودند.
همه همسران پیامبر احادیثی را از ایشان آموخته و از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودند؛ اما عمر و عثمان درباره احکام بیشتر به
عایشه رجوع میکردند که از او میپرسیدند و او در دوران آنها رسما
فتوا میداد.
ام حبیبه در پی قتل عثمان، لباس خونین او را برای برادرش معاویه فرستاد تا از آن برای خون خواهی عثمان، به عنوان برادر همسر رسول خدا استفاده کند.
اما عایشه گوی سبقت را از او ربود و با آن که عثمان را
نعثل (پیرمرد نادان) خوانده بود که
دین را تباه کرده و باید کشته شود،
در سال ۳۷ق. نبرد جمل را با همراهی
زبیر و
طلحه، ضد
امام علی علیهالسّلام با شعار
خون خواهی عثمان به راه انداخت.
حتی بسیاری از جملیان با انگیزه حمایت از مادر
مؤمنان، بر ضد امام علی علیهالسّلام شمشیر میزدند.
در همین رویداد، ام سلمه نیز که با توصیههای خود نتوانسته بود عایشه را از شرکت در نبرد باز دارد،
با استفاده از عنوان «ام المؤمنین» به حمایت از امام علی علیهالسّلام برخاست و به ایشان نوشت که اگر نهی الهی درباره بیرون شدن زنان پیامبر نبود، خودش همراه امام علیهالسّلام در نبرد شرکت میکرد. وی به سبب این نهی و به نشان حمایت و تایید خود، پسرش عمر را همراه ایشان فرستاد.
حفصه نیز میخواست در این نبرد عایشه را همراهی کند؛ اما برادرش
عبدالله بن عمر او را بازداشت.
عایشه در دوران حکومت عبدالله بن زبیر بر
حجاز و
عراق از آن رو که او در دامان عایشه بزرگ شده بود و پس از پدر و همسرش وی را از هر انسانی بیشتر دوست داشت،
نقش مشروعیت بخش و حامی را عهده دار بود. بر عهده گرفتن این نقشها در میان دیگر همسران رسول خدا، اقتضا میکرد که عایشه از ویژگیای برخوردار باشد که توجیه گر تمایز او از دیگر همسران پیامبر و مایه گسترش محبوبیت و مشروعیت او در میان مسلمانان باشد. حجم بسیار روایتهای
سیره نبوی در فضیلت و برتری دادن عایشه و محبوب تر بودن او نزد رسول خدا
با این تحلیل سازگار است؛ به ویژه که راوی بیشتر این روایتها خود عایشه یا وابستگان سیاسی اش مانند
آل زبیر و متحدان او در دولت زبیریان یا
معرکه جمل هستند و از همین رو، به این روایتها اعتمادی نیست.
پیش از اسلام، خواه در سرزمینهای متمدن مانند
ایران و
روم و خواه در حجاز، هیچ محدودیتی برای مردان در شمار همسران نبود.
سران و پادشاهان برای استحکام روابط سیاسی و جلب حمایت حکومت یا کشور یا مردان قبیلهای، از پیوند ازدواج بهره میبردند. در جامعه حجاز آن روز، در کنار ازدواج راههایی دیگر نیز برای بهره مندیهای مشروع و مجاز جنسی متداول بود و از آسانترین راههای مشروع، خریداری کنیزان جوان با این هدف یا
ازدواج موقت صورت میپذیرفت که پس از اسلام نیز ممنوع نشد.
برای کسانی که در پی تنوع طلبی جنسی و زن بارگی بودند، این راهها بسیار مناسب تر از
ازدواج دائم بود؛ چنان که در دورههای پسین نیز با وجود ممنوع شدن ازدواج موقت از سوی خلیفه دوم،
خرید و فروش
کنیز ادامه یافت.
در چنین فضایی، پیامبر گرامی (صلی الله علیه و اله) برای احیای حقوق از دست رفته زنان در جامعه بشری، شمار همسران دائم مرد را در
جامعه اسلامی محدود کرد و با وجود مجاز شمردن ازدواج موقت، خود ازدواج دائم را برگزید. در جوانی نیز هیچ گونه ارتباط جنسی بیرون از حلقه
ازدواج نداشت؛ زیرا این ارتباط هر چند در
جامعه جاهلی آن روز رواج داشت، خصلتی منفی نزد عرب بود. از این رو، دشمنان پیامبر که از کوچکترین رویداد در زندگی پیامبر سوژهای تبلیغاتی ضد ایشان میساختند، هرگز نتوانستند در مسائل جنسی بر او خرده بگیرند.
دوران چند همسری پیامبر گرامی (صلی الله علیه و اله) تنها در دهه پایانی عمر ایشان و دوران
حکومت اسلامی در مدینه است. البته
سوره نساء که شمار همسران دائم مرد
مسلمان را به چهار همسر محدود میکند،
در پی
سوره احزاب نازل شده و مربوط به زمانی است که پیامبر بیش از چهار همسر داشته و شامل پیامبر نمیشده است.
علل چند همسری رسول خدا را به دو دسته عام و خاص قسمت کردهاند.
علل خاص ازدواج درباره هر یک از همسران پیامبر اشاره گونه گذشت.
علل عمومی عبارتند از:
۱. مبارزه با آداب و رسوم و فرهنگهای جاهلی؛ مانند اعطای حقوق فرزند به فرزند خوانده، برتری دادن به اشراف در ازدواج، ننگ بودن
ازدواج با
بیوه زنان در جامعه عربی که نشان ناتوانی مرد به شمار میرفت و در برابر،
فرهنگ این
جامعه مردان را به ازدواج با دختران دوشیزه نوجوان تشویق میکرد.
بیشتر همسران پیامبر، بیوه زنانی بودند که سالها از دوران بلوغشان (حدود نه سال در منطقه حجاز) گذشته بود.
۲. پیوندهای سیاسی با رقیبان؛ مانند
یهودیان،
ابوسفیان و
بنی مخزوم.
۳. تشویق عملی به ازدواج با بیوه زنان و زنان بی سرپرست که شمار آنان با توجه به نبردهای متعدد در آن دوره رو به افزایش بود
و امکان نگهداری آنان در جایی مانند
صفه نبود.
۴. اشتیاق قبایل گوناگون برای کسب
شرافت و افتخار خویشاوندی با پیامبر گرامی، به عنوان بالاترین ارزش.
۵. تلاش افراد گوناگون برای پیوند با
رسول خدا (صلی الله علیه و اله) به امید پدید آمدن نسلی مشترک از آنان و رسول خدا که احتمال میرفت در قدرت و حکومت پس از رسول خدا شریک باشند.
۶. باور داشتن به بهشتی بودن هر زنی که افتخار همسری پیامبر را داشت؛ هر چند این باور در
سوره تحریم رد شده است.
۷. الگودهی عملی و آموزش شیوه برخورد با زنان و همسران که جامعه جاهلی آن روز با توجه به باورهای نادرست خود درباره زنان، سخت به آن نیاز داشت؛ زیرا آنها زنان را چون کالا میدیدند و برایشان هیچ ارزشی بر نمیشمردند.
اخلاق نیکوی رسول خدا در برخورد با زنان خود که
بردباری ویژه میطلبید، بر اخلاق جامعه
مسلمانان اثر نهاد و کلاسی عملی برای خانواده داری بود.
۸. ایفای نقش مهم همسران پیامبر در رابطه پیامبر با جامعه زنان و میانجیگری در بیان
احکام اختصاصی بانوان و نیز مسائل
زناشویی؛ زیرا زنان به طور مستقیم آنها را از پیامبر نمیپرسیدند.
قرینههای زیر وجود انگیزه شهوت رانی و زن بارگی را در ازدواجهای پیامبر نفی میکنند:
۱. هنگامی که قریشیان از پیامبر میخواستند تا در برابر دست برداشتن از دعوت، زیباترین دختران مکه را در اختیارش گذارند، پیشنهاد آنان را نپذیرفت.
۲. پیامبر در دوران جوانی به ازدواج با
خدیجه بسنده کرد و در این دوران با زنی دیگر ازدواج نکرد.
۳. او چنان که رسم شاهان و خلفا بود، حرمسرایی از دختران جوان و دوشیزگان
مکه و
مدینه برای خود تشکیل نداد و زنان بیوه را از خانوادهها و با تربیتهای گوناگون به عنوان همسران دائم برگزید که بی گمان با اختلافهای خود زندگی را برایش تلخ میکردند.
۴. او زنانش را میان برگزیدن زندگی ساده و بی تشریفات و رفاه و آسایش با
طلاق مخیر کرد، بر خلاف شهوت طلبان که بهترین زمینههای رفاهی را برای زنان محبوب خود فراهم میکردند.
همه نه همسر رسول خدا او را در
حجة الوداع همراهی کردند و
حج گزاردند.
گویند که پیامبر (صلی الله علیه و اله) همسرانش را در مدینه بر
کجاوه شتران سوار کرد و برای حج گزاردن همراه خود به مکه برد.
بر پایه برخی روایات، پیامبر (صلی الله علیه و اله) در حجة الوداع، روز
عید قربان، برای همه همسران خود یک
گاو قربانی کرد.
در دوران
خلافت عمر، همسران پیامبر از انجام حج و
عمره منع شدند و تنها در واپسین حجی که عمر به سال ۲۳ق. به جا آورد، آنان را با تشریفات ویژه سوار بر هودجهایی پوشیده همراه خود به حج برد. تنها سوده به پشتوانه برداشت خود از حدیثی از پیامبر، در خانه ماند و حج را به جا نیاورد و
زینب دختر جحش نیز در این هنگام درگذشته بود.
عثمان نیز در دوران
خلافت خود، به پشتوانه رفتار عمر، همه آنان را با خود به حج برد.
از حج گزاردن همسران پیامبر در زمانهای دیگر نیز گزارشهایی در دست است.
همسران ایشان در
قبرستان بقیع مدفون هستند،
مگر خدیجه (سلام الله علیها) که در دهم
رمضان سال دهم بعثت در سن ۶۵ سالگی
رحلت کرد و پیامبر (صلی الله علیه و اله) او را کنار
عبدالمطلب،
عبد مناف و
ابوطالب در مکه به خاک سپرد.
نیز
میمونه به سال ۵۱ق. وفات کرد
و در منطقه سرف نزدیک مکه دفن شد.
همچنین بر پایه گزارشی،
ام حبیبه در شام مدفون است.
آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش؛ الاتقان: السیوطی (م. ۹۱۱ق.)، به کوشش سعید، لبنان، دار الفکر، ۱۴۱۶ق؛ احادیثام المؤمنین عائشه: السید مرتضی العسکری، التوحید، ۱۴۱۴ق؛ الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م. ۵۲۰ق.)، به کوشش سید محمد باقر، دار النعمان، ۱۳۸۶ق؛ الاخبار الطوال: ابن داود الدینوری (م. ۲۸۲ق.)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق؛ الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق؛ اسد الغابه: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق؛ الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ اعلام النبوه: الماوردی (م. ۴۵۰ق.)، بیروت، مکتبة الهلال، ۱۴۰۹ق؛ اعلام الوری: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۷ق؛ الاغانی: ابوالفرج الاصفهانی (م. ۳۵۶ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق؛ الامامة و السیاسه: ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، ۱۴۱۳ق؛ امتاع الاسماع: المقریزی (م. ۸۴۵ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق؛ انساب الاشراف: البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛ الاوائل: ابوهلال العسکری (م. ۳۹۵ق.)، دار البشیر، ۱۴۰۸ق؛ ایران در زمان ساسانیان: آرتور کریستین سن، ترجمه: یاسمی، تهران، صدای معاصر، ۱۳۷۸ش؛ البدء و التاریخ: المطهر المقدسی (م. ۳۵۵ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۳م؛ البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبة المعارف؛ البرهان فی علوم القرآن: الزرکشی (م. ۷۹۴ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهره، احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۶ق؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق؛ تاریخ بلعمی (تاریخنامه طبری): بلعمی (م. ۳۲۵ق.)، به کوشش روشن، سروش، ۱۳۷۸ش. و البرز، ۱۳۷۳ش؛ تاریخ الخمیس: حسین محمد الدیاربکری (م. ۹۶۶ق.)، بیروت، دار صادر؛ تاریخ تمدن: ویل دورانت (م. ۱۹۸۱م.)، ترجمه: آرام و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش؛ تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م. ۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق؛ تخریب و بازسازی بقیع: سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، ۱۳۸۴ش؛ تفسیر قمی: القمی (م. ۳۰۷ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق؛ تفسیر شاهی: ابوالفتح جرجانی (م. ۹۷۶ق.)، به کوشش اشراقی، تهران، نوید، ۱۳۶۲ش؛ تهذیب الاحکام: الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛ جامع البیان: الطبری (م. ۳۱۰ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م. ۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ الحاوی الکبیر: الماوردی (م. ۴۵۰ق.)، بیروت، دار الفکر؛ دلائل الامامه: الطبری الشیعی (م. قرن ۴)، قم، بعثت، ۱۴۱۳ق؛ رحلة ابن بطوطه: ابن بطوطه (م. ۷۷۹ق.)، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، ۱۴۱۷ق؛ رسالة فی المهر: المفید (م. ۴۱۳ق.)، به کوشش مهدی نجف، دار المفید، بیروت، ۱۴۱۴ق؛ زاد المسیر: ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۲۲ق؛ زندگانی محمدصلی الله علیه وآله: محمد حسنین هیکل، ترجمه: پاینده، حوزه هنری، ۱۳۷۶ش؛ سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛ السنن الکبری: البیهقی (م. ۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر؛ سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛ السیرة النبویه: نجاح الطائی، بیروت، البلاغ، ۱۴۲۲ق؛ سیره ابن اسحق (السیر و المغازی): ابن اسحق (م. ۱۵۱ق.)، به کوشش زکار، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، ۱۳۶۸ش؛ شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد (م. ۱۰۸۹ق.)، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق؛ شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق؛ صحیح البخاری: البخاری (م. ۲۵۶ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛ صحیح مسلم: مسلم (م. ۲۶۱ق.)، بیروت، دار الفکر؛ الصحیح من سیرة النبیصلی الله علیه وآله: جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، ۱۴۱۴ق؛ الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ عون المعبود: العظیم آبادی (م. ۱۳۲۹ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ عیون الاثر: ابن سید الناس (م. ۷۳۴ق.)، بیروت، مؤسسة عزالدین، ۱۴۰۶ق؛ فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه؛ الفتوح: ابن اعثم الکوفی (م. ۳۱۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق؛ الفردوس الاعلی: محمد حسین کاشف الغطاء؛ الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ کمال الدین: الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۵ق؛ کنز العرفان فی فقه القرآن: الفاضل المقداد (م. ۸۲۶ق.)، به کوشش القاضی، تقریب بین المذاهب، ۱۴۲۲ق؛ لسان المیزان: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۰ق؛ مجمع البیان: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مجموعه آثار: مرتضی مطهری (م. ۱۳۵۸ش.)، تهران، صدرا، ۱۳۷۷ش؛ مروج الذهب: المسعودی (م. ۳۴۶ق.)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛ مسند ابی یعلی: احمد بن علی بن المثنی (م. ۳۰۷ق.)، به کوشش حسین سلیم، بیروت، دار المامون للتراث؛ المعارف: ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، ۱۳۷۳ش؛ المعرفة و التاریخ: الفسوی (م. ۲۷۷ق.)، به کوشش الامری، بیروت، الرساله، ۱۴۰۱ق؛ معرفت (ماهنامه): قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس سره؛ المغازی: الواقدی (م. ۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق؛ المفصل: جواد علی (م. ۱۹۸۷م.)، مکتبة المدینة الرقمیه، ۱۴۲۲ق؛ المنار: رشید رضا (م. ۱۳۵۴ق.)، قاهره، دار المنار، ۱۳۷۳ق؛ مناقب آل ابی طالب: ابن شهرآشوب (م. ۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق؛ المنتظم: ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق؛ المیزان: الطباطبائی (م. ۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق؛ نساء النبی: عائشه عبدالرحمن بنت الشاطی، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۶ق؛ نقد و بررسی منابع سیره نبوی: رسول جعفریان و دیگران، تهران، سمت، ۱۳۷۸ش؛ نمونه: مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ نهایة الارب: احمد بن عبدالوهاب النویری (م. ۷۳۳ق.)، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، ۱۴۱۲ق؛ همسران رسول خداصلی الله علیه وآله: عقیقی بخشایشی، قم، دار التبلیغ.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «امهات المؤمنین».