• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی سلمه اصلی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنی سَلِمَه : از قبایل خزرجی یثرب می باشد.



بنی سلمه یکی از چند قبیله برجسته خزرجی است که در عصر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در یثرب می‌زیستند. سلمه نیای اعلای این قبیله با ۶ واسطه به خزرج می‌رسد. آنان در کنار قبایل خزرجی دیگری چون بنی نجار ، بنی زریق ، بنی حارث و بنی ساعده خزرج بن حارثه نیای اعلای خزرجیان را تشکیل می‌دادند. بنی سلمه به لحاظ گستردگی خود به سه شاخه حرام، بنی عبید و بنی سواد تقسیم می‌شوند و اعضای هر سه شاخه آن را سَلَمی گویند.


بنی سلمه در شمال غربی مدینه مستقر بودند و سکونتگاه ایشان را خُربی می‌نامیدند که پیامبر آن را صُلَحه یا صالحیه نام نهاد. با توجه به موقعیت اقلیمی یثرب که تنها دروازه طبیعی آن شمال آن بود، در حملات نظامی به یثرب، سکونتگاه بنی سلمه بیش از دیگر سکونتگاهها در معرض خطر قرار می‌گرفت، چنان که در غزوه احزاب منتهی الیه خندق از غرب، مَذاد بود که از مناطق بنی سلمه شمرده می‌شد.
[۳] الطبقات، ج۴، ص۸۳.



هریک از مجموعه‌های سلمی قلعه خاصی داشتند. از جمله قلعه‌های ایشان می‌توان به اغلب، خیط، منیع، اشنق، اطول، مَذاد، جاعس و اخنس اشاره کرد
[۵] وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲.
؛ همچنین میان سکونتگاه ایشان و سکونتگاه بسیاری از قبایل ساکن یثرب آبراهی فاصل شده بود.
[۷] وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۰۳.



آنان در جنگهای پیش از اسلام که میان اوسیان و خزرجیان صورت پذیرفته بود حضور داشتند. در یکی از این جنگها که اوسیان شکست خوردند و آسیبهای فراوانی دیدند، بزرگان بنی سلمه به یکی از سران قبیله اوس از تیره بنی عبدالاشهل پناه دادند و وی توانست جان سالم به در برد، از این رو در جنگ بزرگ بُعاث که خزرجیان از اوس شکست خوردند اوسیان بنی عبدالاشهل از بنی سلمه حمایت کردند و مانع صدمه ایشان شدند.
[۸] الاغانی، ج۱۷، ص۱۲۹-۱۳۰.



زمانی که پیامبر با یثربیان آشنا گردید بزرگان بنی سلمه سه تن بودند: براء بن معرور ، عمروبن جموح و جد بن قیس . براءبن معرور که خود در پیمان عقبه دوم حضور داشت به عنوان سخنگوی خزرجیان با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم سخن گفت و پس از بیعت با پیامبر برای حمایت از ایشان، به عنوان یکی از نقبای دوازده گانه یثرب تعیین گردید؛ اما پیش از رسیدن پیامبر به یثرب از دنیا رفت. عمرو بن جموح نیز هرچند با اندکی تاخیر اسلام آورده بود؛ اما در جنگ احد در سال سوم هجری به شهادت رسید، از این رو بنی سلمه جد بن قیس را رهبر خود می‌دانستند؛ اما وی برخلاف رهبران پیشین بنی سلمه با پیامبر همسو نبود، به هرحال پیامبر در پی آن بود که از نفوذ وی در میان بنی سلمه بکاهد و بُشر فرزند براء بن معرور را جایگزین وی معرفی کند.
[۱۱] السیرة النبویه، ج۲، ص۳۱۶.
[۱۲] عیون الاثر، ج۱، ص۲۲۴.



به نظر می‌رسد در پی تلاش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بنی سلمه دو دسته شدند و عده‌ای رهبری بُشر را بر جد بن قیس ترجیح دادند و به رغم آنکه جد بن قیس در نبرد خیبر (سال هفتم هجری) حاضر نشد و بنی سلمه را از حضور در این اعزام باز می‌داشت، جمعی از بنی سلمه به پیروی از بُشر بن براء در این نبرد شرکت کردند؛ اما بشر، رهبر پیشنهادی پیامبر بر اثر خوردن گوشتی سمّی در خیبر به شهادت رسید
[۱۴] السیرة النبویه، ج۳، ص۳۳۸.
[۱۶] تاریخ ابن خیاط، ص۵۰.
و از آن پس جد بن قیس رهبر بلامنازع بنی سلمه محسوب می‌شد. وی پیش از این در صلح حدیبیه (در سال ششم هجری) نیز حاضر نشده بود تا با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم عهد بندد که در صورت حمله قریش فرار نکند و از این رو وی تنها فردی از صحابه حاضر در حدیبیه بود که در پیمان بیعت رضوان شرکت نکرد
[۱۷] السیرة النبویه، ج۳، ص۷۸۰-۷۸۱.
[۱۸] تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸۰.
و در سال نهم هجری نیز به جهت خودداری از شرکت در نبرد تبوک در شمار منافقان درآمد و پس از بازگشتِ پیامبر، از کار خود توبه کرد، از این رو می‌توان گفت رهبران بنی سلمه در نوسان جریان حمایت بنی سلمه از پیامبر نقش مؤثری داشتند. در مجموع می‌توان گفت بنی سلمه در مقایسه با دیگر قبایل یثرب از سوابق برجسته تری در روابط با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم برخوردار بودند و این مسئله از آغاز نمایان بود.


در نخستین روابطی که میان پیامبر و یثربیان در مراسم حج (سال یازدهم بعثت ) ایجاد شد ۶ تن مسلمان شدند که دو تن از بنی سلمه بودند.
[۲۲] تاریخ طبری، ج۲، ص۸۶-۸۷.



در سال بعد ۱۲ نفر از مسلمانان یثرب با پیامبر پیمانی بستند که به پیمان عقبه اول شهرت یافت. دو نفر از بیعت کنندگان این پیمان نیز بنی سلمه‌ای بودند.
[۲۴] الطبقات، ج۱، ص۲۲۰.
در بیعت عقبه دوم که یک سال پس از بیعت عقبه نخست روی داد و بر اساس آن بیعت کنندگان، حمایت خود را از پیامبر اعلام کردند و آنگاه هجرت از مکه به مدینه آغاز گردید، ۷۰ مرد و دو زن از مسلمانان یثرب حضور داشتند که از این بین ۳۰ تن از مردان و یکی از آن زنان همگی از اعضای بنی سلمه بودند.
[۲۵] الاحاد والمثانی، ج۳، ص۴۰۰.
[۲۶] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۳۱۷-۳۱۸.
در همان پیمان پیامبر برای مسلمانان یثرب نقیبانی تعیین کرد. تعیین دو نقیب برای بنی سلمه حکایت از رواج پرشتاب اسلام در آن قبیله داشت.
[۲۷] السیرة النبویه، ج۲، ص۳۰۴.



بتهای این قبیله همگی به دست برخی جوانان سلمه‌ای شکسته شد
[۲۸] اسدالغابه، ج۱، ص۴۷۴.
و تنها عمرو بن جموح بود که قدری مقاومت کرد و هر بار جوانان سلمه‌ای به بت او اهانت می‌کردند تا آنکه عقیده اش را به آن بت از دست داد.
[۳۰] السیرة النبویه، ج۲، ص۳۰۹-۳۱۰.



در مسیر حرکت پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از قبا ، برخی سلمه ایها تلاش کردند با تحریک شتر وی ایشان را به منازل بنی سلمه ببرند.
[۳۲] وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۶۰.
پس از تاسیس مسجد نبوی در آن محلّه، بنی سلمه تصمیم گرفتند خانه‌های خود را بفروشند و به زمینهای بایر اطراف مسجد نقل مکان کنند تا از روابط بیشتری با پیامبر برخوردار باشند، از این رو پیامبر به محلّه بنی سلمه رفت و ایشان را از این اقدام منصرف ساخت و در عوض از ثواب گامهایی که به سمت مسجد بر می‌دارند سخن گفت.


گفته شده: پیامبر به سبب موقعیت حساس و امنیتی بنی سلمه مایل نبود این منطقه از سکنه تهی گردد.
[۳۴] السنن الکبری، ج۳، ص۶۴.
[۳۵] المصنف، ج۲، ص۱۱۲.
مفسران ذیل آیه ۱۲ یس به این مسئله اشاره کرده‌اند و مراد آیه را ثبت گامهایی دانسته‌اند که بنی سلمه از محلّه خود تا مسجد نبوی برمی دارند. «... و نَکتُبُ ما قَدَّموا و ءاثـرَهُم و کُلَّ شَیء اَحصَینـهُ فی اِمام مُبین».
[۳۷] جامع البیان، مج ۱۲، ج۲۲، ص۱۸۴-۱۸۵.
[۳۸] مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۳.
[۳۹] التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۴۹.



بنی سلمه افزون بر حضور در مسجد نبوی، مسجدی در محله خود تاسیس کردند که معاذ بن جبل امامت آن مسجد را به عهده داشت. معاذ بن جبل سلمی تبار نبود؛ اما از نظر نسبی قرابت فراوانی با بنی سلمه داشت و بسیاری منابع از او به عنوان عضو بنی سلمه یاد کرده‌اند.


۱۷ ماه پس از هجرت پیامبر، هنگامی که ایشان به دیدن بنی سلمه رفته بود و در مسجد آنان در حال ادای نماز ظهر بود آیاتی نازل شد و آنگاه مسلمانان در حالی که رکعاتی از نماز ظهر را به جای آورده بودند متوجه تغییر قبله شده، بقیه نماز را به سمت کعبه به جا آوردند، از این رو این مسجد از آن پس به مسجد ذوقبلتین (مسجد دو قبله) شهرت یافت.
[۴۴] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۲.
آیه ۱۴۴ بقره در این حادثه نازل شد: «قَد نَری تَقَلُّبَ وجهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبلَةً تَرضها فَوَلِّ وجهَکَ شَطرَ المَسجِدِ الحَرامِ وحَیثُ ما کُنتُم فَوَلّوا وُجوهَکُم شَطرَهُ و اِنَّ الَّذینَ اُوتوا الکِتـبَ لَیَعلَمونَ اَنَّهُ الحَقُّ مِن رَبِّهِم و مَا اللّهُ بِغـفِل عَمّا یَعمَلون».
[۴۷] تفسیر بغوی، ج۱، ص۸۵-۸۴.
[۴۸] تفسیرقرطبی، ج۲، ص۱۰۱.



اندکی بعد و در جنگ بدر ۴۰ و اندی اعضای بنی سلمه شرکت کردند.
[۵۰] الطبقات، ج۳، ص۴۲۳-۴۴۳.
[۵۱] المغازی، ج۱، ص۱۶۹.
انصاریان حاضر در این نبرد حدود ۲۳۰ نفر بودند.
[۵۳] المغازی، ج۱، ص۱۵۷.
[۵۴] الطبقات، ج۳، ص۴۲۰-۴۴۳.
فردی که عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر را به اسارت درآورد
[۵۵] الاغانی، ج۴، ص۲۰۷.
و همچنین برخی از قاتلان ابوجهل از بنی سلمه بودند.


در نبرد احد بنی سلمه جانفشانی فراوانی از خود نشان دادند، چنان که از میان ۷۰ و اندی شهدای نبرد احد، ۴۳ تن (حدود ۵۹ از بنی سلمه بودند
[۵۹] سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۵۱.
؛ همچنین در این نبرد ۴۰ تن از آنان زخمی شدند.
[۶۰] المغازی، ج۱، ص۳۳۵.
عمرو بن جموح از بزرگان این قبیله و نیز عبدالله بن عمرو پدر جابربن عبدالله و یکی از نقبای بنی سلمه در این نبرد شهید شدند.
[۶۱] المغازی، ج۱، ص۳۰۶.


۱۵.۱ - شأن نزول آیه ۱۲۲ سوره آل عمران

گفته شده که بنی سلمه به سبب موقعیت جغرافیایی خود، در آغاز بر اثر ترس و نگرانی مدتی در همراهی پیامبر تردید کردند؛ زمانی که عبدالله بن اُبّی با ۳۰۰ تن (حدود ۳۰کل سپاه) از همراهان خود پیامبر را تنها نهاد، از این رو مفسران در روایت مشهوری آیه ۱۲۲ آل عمران را در شان ایشان و قبیله بنی حارثه (از اوس) دانسته‌اند که از همین امر حکایت دارد: «اِذ هَمَّت طَـائِفَتانِ مِنکُم اَن تَفشَلا واللّهُ ولِیُّهُما وعَلَی اللّهِ فَلیَتَوَکَّلِ المُؤمِنون». در این آیه خداوند پس از اشاره به مجموعه‌هایی که به هراس افتاده بودند از مؤمنان می‌خواهد بر او توکل کنند.
[۶۳] التفسیر الکبیر، ج۸، ص۲۲۰-۲۲۱.



پس از نبرد احد پیامبر برای ترساندن سپاه قریش و جلوگیری از بازگشت آنها به مدینه شماری از سپاهیان را با خود همراه ساخت و غزوه حمراء الاسد را سامان داد. صرفاً کسانی می‌توانستند در این اعزام حضور داشته باشند که در احد شرکت کرده بودند. ۴۰ تن از مجروحان بنی سلمه در این اعزام شرکت کردند، با اینکه چند تن از ایشان بیش از ۱۰ زخم بر تن داشتند، از این رو هنگامی که پیامبر با آنان مواجه شد از خداوند برای بنی سلمه طلب آمرزش کرد.
[۶۴] المغازی، ج۱، ص۳۳۵.
(حمراء الاسد)


از مجموع ۶ تن شهدای خندق دو تن سلمی بودند.
[۶۵] المغازی، ج۲، ص۴۹۶؛
ایشان در محاصره بنی قریظه هم حضور داشتند، از این رو پس از تقسیم غنایم بنی قریظه به ۴ سهم، یک سهم آن به سه قبیله خزرجی بنی سلمه، بنی زریق، و بنی حارث رسید.
[۶۶] المغازی، ج۲، ص۵۲۱.
گزارشها حکایت از حضور قابل توجه بنی سلمه و بهره مند شدن ایشان از یک هجدهم غنایم خیبر در سال هفتم دارد.
[۶۷] المغازی، ج۲، ص۶۹۰.
پیامبر جبار بن صخر سلمی را مامور اداره نخلستانهای خیبر گردانید. از ۱۵ شهید نبرد خیبر نیز دو تن از بنی سلمه بودند.
[۷۰] المغازی، ج۲، ص۷۰۰.
یک سال پس از آن ایشان برای فتح مکه همراه پیامبر شدند و طبق درخواست پیامبر پرچمی ویژه خود داشتند که در دست قطبة بن عامر بود.


در سال نهم هجری جد بن قیس، رهبر بنوسلمه از حضور در اعزام تبوک خودداری کرد و تشویقهای پیامبر در این زمینه سودی نبخشید. وی افزون بر این دیگران را به ماندن فرا می‌خواند.
[۷۳] المغازی، ج۳، ص۹۹۳.
[۷۴] تاریخ طبری، ج۲، ص۱۸۱.


۱۸.۱ - شأن نزول آیه ۹۲ سوره توبه

در مقابل، منابع از برخی از اعضای بنی سلمه یاد کرده‌اند که بر اثر فقر و برخوردار نبودن از تجهیزات جنگی نمی‌توانستند در این نبرد شرکت کنند و به سبب محرومیت از این اعزام گریان بودند. ،
[۷۵] المغازی، ج۳، ص۹۹۴.
با این حال بنی سلمه در تبوک حاضر بودند و پرچم آنان در اختیار معاذ بن جبل بود.


الآحاد و المثانی؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ الاغانی؛ بحارالانوار؛ البدایة و النهایه؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ خلیفة بن خیاط؛ تاریخ المدینة المنوره؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ تفسیر جوامع الجامع؛ التفسیر الکبیر؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ رجال الطوسی؛ سیر اعلام النبلاء؛ السنن الکبری؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ الطبقات الکبری؛ عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المحلی بالآثار؛ المصنف فی الاحادیث والآثار؛ المعارف؛ معالم التنزیل فی التفسیر والتاویل، بغوی؛ معجم البلدان؛ المغازی؛ وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم.


۱. المعارف، ص۸۱.    
۲. جمهرة انساب العرب، ص۳۵۸-۳۵۹.    
۳. الطبقات، ج۴، ص۸۳.
۴. معجم البلدان، ج۵، ص۸۸.    
۵. وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲.
۶. تاریخ المدینه، ج۱، ص۷۸.    
۷. وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۰۳.
۸. الاغانی، ج۱۷، ص۱۲۹-۱۳۰.
۹. الطبقات، ج۳، ص۶۱۹-۶۲۰.    
۱۰. اسدالغابه، ج۴، ص۹۳.    
۱۱. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۱۶.
۱۲. عیون الاثر، ج۱، ص۲۲۴.
۱۳. بحار الانوار، ج۲۱، ص۱۹۳.    
۱۴. السیرة النبویه، ج۳، ص۳۳۸.
۱۵. رجال الطوسی، ص۲۸.    
۱۶. تاریخ ابن خیاط، ص۵۰.
۱۷. السیرة النبویه، ج۳، ص۷۸۰-۷۸۱.
۱۸. تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸۰.
۱۹. توبه/سوره۹، آیه۱۹.    
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۸.    
۲۱. الطبقات، ج۳، ص۵۷۱.    
۲۲. تاریخ طبری، ج۲، ص۸۶-۸۷.
۲۳. الطبقات، ج۱، ص۲۱۹.    
۲۴. الطبقات، ج۱، ص۲۲۰.
۲۵. الاحاد والمثانی، ج۳، ص۴۰۰.
۲۶. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۳۱۷-۳۱۸.
۲۷. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۰۴.
۲۸. اسدالغابه، ج۱، ص۴۷۴.
۲۹. الاصابه، ج۱، ص۵۲۱.    
۳۰. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۰۹-۳۱۰.
۳۱. البدایة والنهایه، ج۳، ص۲۰۲.    
۳۲. وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۶۰.
۳۳. تاریخ المدینه، ج۱، ص۷۷-۷۸.    
۳۴. السنن الکبری، ج۳، ص۶۴.
۳۵. المصنف، ج۲، ص۱۱۲.
۳۶. یس/سوره۳۶، آیه۱۲.    
۳۷. جامع البیان، مج ۱۲، ج۲۲، ص۱۸۴-۱۸۵.
۳۸. مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۳.
۳۹. التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۴۹.
۴۰. المحلی، ج۴، ص۲۳۴.    
۴۱. الاصابه، ج۳، ص۱۴۲.    
۴۲. اسدالغابه، ج۴، ص۳۷۶.    
۴۳. لاصابه، ج۶، ص۱۰۷-۱۰۸.    
۴۴. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۲.
۴۵. الطبقات، ج۱، ص۲۴۲.    
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۱۴۴.    
۴۷. تفسیر بغوی، ج۱، ص۸۵-۸۴.
۴۸. تفسیرقرطبی، ج۲، ص۱۰۱.
۴۹. جوامع الجامع، ج۱، ص۱۶۱.    
۵۰. الطبقات، ج۳، ص۴۲۳-۴۴۳.
۵۱. المغازی، ج۱، ص۱۶۹.
۵۲. المحلی، ج۴، ص۲۳۴.    
۵۳. المغازی، ج۱، ص۱۵۷.
۵۴. الطبقات، ج۳، ص۴۲۰-۴۴۳.
۵۵. الاغانی، ج۴، ص۲۰۷.
۵۶. الطبقات، ج۴، ص۱۲.    
۵۷. بحار الانوار، ج۱۹، ص۲۲۸.    
۵۸. اسدالغابه، ج۴، ص۳۸۱-۳۸۲.    
۵۹. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۵۱.
۶۰. المغازی، ج۱، ص۳۳۵.
۶۱. المغازی، ج۱، ص۳۰۶.
۶۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۲.    
۶۳. التفسیر الکبیر، ج۸، ص۲۲۰-۲۲۱.
۶۴. المغازی، ج۱، ص۳۳۵.
۶۵. المغازی، ج۲، ص۴۹۶؛
۶۶. المغازی، ج۲، ص۵۲۱.
۶۷. المغازی، ج۲، ص۶۹۰.
۶۸. البدایة والنهایه، ج۴، ص۲۳۰.    
۶۹. البدایة والنهایه، ج۷، ص۱۷۵.    
۷۰. المغازی، ج۲، ص۷۰۰.
۷۱. الطبقات، ج۳، ص۵۷۸-۵۷۹.    
۷۲. اسدالغابه، ج۴، ص۲۰۵.    
۷۳. المغازی، ج۳، ص۹۹۳.
۷۴. تاریخ طبری، ج۲، ص۱۸۱.
۷۵. المغازی، ج۳، ص۹۹۴.
۷۶. توبه/سوره۹، آیه۹۲.    
۷۷. تاریخ دمشق، ج۲، ص۳۶.    



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«بنی سلمه»    



جعبه ابزار