تاریخچه اصول عملی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاريخچه اصول عملى ، عبارت است از تبيين مراحل پيدايش اصول عملى و تحول آن در بستر زمان .
روشى که در
فقه شیعه براى استنباط احکام بکار گرفته مى شود مبتنى بر دو پايه بوده و در دو مرحله انجام مى گيرد:
۱ ـ در مرحله اول ،
فقیه از
دلیل حکم شرعى جست و جو مى نمايد.
۲ ـ در مرحله دوم ، وقتى از دستيابى به دليل حکم شرعى نا اميد مى شود در صدد تشخيص وظيفه در مقام عمل و رهايي
مکلف از سرگرداني برمى آيد.
اين روش استنباطى با روش استنباطى علماى عامه تفاوت دارد، زيرا آنها به دنبال دستيابى به حکم شرعى هستند و اگر اين امر از راه ادله قطعى ميسر نگشت ، به ادله ظنى رو مى آورند، چه اين ادله ظنى معتبر باشد و چه غير معتبر و به همين دليل ، آنان بر اساس اعتبارات ، مناسبات و استحسانات عقلي، دست به
استنباط حکمشرعی مى زنند ؛ در حالى که استنباط حکم شرعى در
فقه شیعه، فقط بر اساس ادله قطعى و امارات معتبر صورت مى پذيرد و فقيه در موارد عدم دست يابى به دليل قطعى و
اماره، وظيفه مکلف را در عمل ، با تمسک به اصول عملى تعيين مى نمايد.
بر همين اساس ، فقه شيعه به مباحثى پيرامون اصول عملي، اقسام و مجارى آن پرداخته است ، در حالى که در فقه عامه به اين مسائل پرداخته نشده است .
نظريه اصول عملى در کلمات
اصحاب ،ابتدا چندان روشن نبود و اصولى ها آن را جزء ادله عقلى مى دانستند.
قدما اعتقاد داشتند مصادر و منابع فقه چهار چيز است:
کتاب ،
سنت ،
اجماع ، و
عقل، آن گاه از " اصالة البرائة " در زير عنوان عقل بحث مي نمودند، ولى پس از مدتي ،
برائت را به
استصحاب ملحق نمودند ؛ به اين دليل که حالت اصلي،
برائت ذمه مکلفان قبل از آمدن شرع است که اين امر اگر
استصحاب شود، نتيجه آن،
برائت است ، بنابراين، از
برائت ،
استصحاب برائت را قصد نمودند و آن را "
استصحاب حال عقل " ناميده و در زمره ادله عقلى قطعى قرار دادند. و اين در حالى است که اصل عملي، دليل بر حکم شرعى نيست تا چه رسد به اين که قطعى باشد.
بعد از آن که روشن شد برخى ادله فقه ، قطعى و برخى ظنى معتبر مي باشد، عده اى از اصوليون، اصول عملى را در ادله ظنى داخل نمودند.
براى نمونه، در کتاب " معالم الدين "،
برائت جزء ادله ظنى محسوب شده است . و بعد از اين مرحله بود که به تدريج نظريه صحيح پيرامون اصول عملى شکل گرفت و اصوليون معتقد شدند اصل عملى به عنوان دليلى
براى کشف حکم، مطرح نيست ، بلکه تنها وظيفه عملى را تعيين مى کند.
نخستين بار در کلمات " آ
قا جمال الدین خوانساری(ره) " به اين مسئله اشاره شده است ، اما اولين کسى که پايه هاى اين نظريه به دست وى و شاگردانش شکل گرفت ، مرحوم "
وحید بهبهانی" بود.
هم چنين ، اولين کسى که نظريه اصول عملى را تدوين و تصنيف نمود ، مرحوم "
شیخ انصاری" بود که در کتاب "
فرائد الاصول" به آن پرداخت وي در اين کتاب نقل مى کند که " وحيد بهبهانى " امارات را
ادلهاجتهادی و اصول عملى را
ادلهفقاهتی ناميده است.
اصطلاح نامه جامع علوم اسلامی