تشبیه به چراغ (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن کریم در موارد متعددی از
تشبیه به
چراغ استفاده شده است.
در
آیه ۴۶
سورهاحزابپیامبر -صلی الله علیه وآله-، به چراغ فروزنده تشبیه شدهاند:
یـایها النبی انا ارسلنـک شـهدا و مبشرا و نذیرا• و داعیـا الی الله باذنه و سراجـا منیرا. «ای پیامبر ما تو را
گواه و بشارتگر و هشدار دهنده فرستادیم؛
دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابناک.»
در این آیات روی سخن به
پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است ولی نتیجه آن برای مؤمنان است و به این ترتیب آیات گذشته را که پیرامون بخشی از وظایف مؤمنان بحث میکرد تکمیل میکند.
در دو
آیه اول از این چهار آیه پنج توصیف برای
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آمده و در دو آیه دیگر بیان پنج وظیفه است که همه به یکدیگر مربوط و مکمل یکدیگر میباشد.
نخست میفرماید: "ای پیامبر ما تو را به عنوان شاهد و گواه فرستادیم" (یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا).
او از یک سو گواه اعمال
امت است، چرا که اعمال آنها را میبیند چنان که در جای دیگر میخوانیم: و قل اعملوا
فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون" بگو عمل کنید
خداوند و
رسول او و مؤمنان (
امامان معصوم) اعمال شما را میبینند"
و این آگاهی از طریق مساله عرض اعمال
امت بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و امامان علیهالسّلام تحقق میپذیرد.
و از سوی دیگر شاهد و
گواه بر انبیای پیشین است که آنها خود [[|گواه امت]] خویش بودند فکیف اذا جئنا من کل امة بشهید و جئنا بک علی هؤلاء شهیدا:
" حال آنها چگونه است آن
روز که برای هر امتی گواهی بر اعمالشان میطلبیم و تو را گواه بر اعمال اینها قرار خواهیم داد".
و از سوی سوم وجود تو
با اوصاف و اخلاقت
با برنامههای سازنده ات
با سوابق درخشانت و
با عملکردت شاهد و گواه بر حقانیت مکتبت، و شاهد و گواه بر عظمت و
قدرت پروردگار است.
سپس به توصیف دوم و سوم پرداخته میفرماید: " ما تو را
بشارت دهنده و
انذار کننده قرار دادیم" (و مبشرا و نذیرا).
بشارت دهنده نیکوکاران به پاداش بی پایان پروردگار، به
سلامت و
سعادت جاودان، به پیروزی و موفقیت پر افتخار.
و انذار کننده
کافران و
منافقان از عذاب دردناک الهی، از
خسارت تمام سرمایههای وجودی، و از سقوط در دامان بدبختی در
دنیا و
آخرت.
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
۱- مقام" شهود" و
گواه بودن
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم قبل از همه اوصاف او ذکر شده چرا که این مقام، نیاز به مقدمهای جز وجود پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و رسالت او ندارد و همین که به این مقام منصوب گشت شاهد بودن او از تمام جهاتی که در بالا گفتیم مسلم میشود، ولی مقام"
بشارت " و"
انذار " برنامههایی است که بعد از آن تحقق مییابد.
۲- دعوت به سوی خداوند مرحلهای است بعد از بشارت و انذار، چرا که بشارت و انذار وسیلهای است برای آماده ساختن افراد به منظور پذیرش حق، هنگامی که از طریق
تشویق و تهدید آمادگی پذیرش حاصل شد، دعوت به سوی
خداوند شروع میشود، تنها در اینجا است که دعوت مؤثر خواهد افتاد.
۳-
با اینکه همه کارهای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به
اذن و فرمان
خدا است در اینجا تنها برنامه
دعوت مقید به اذن پروردگار شده، و این به خاطر آن است که مشکلترین و مهمترین کار پیامبران همان دعوت به سوی
خدا است چرا که باید مردم را در مسیری بر خلاف هوسها و شهوات سیر دهد و در این مرحله باید
اذن و فرمان و یاری خدا باشد تا به انجام رسد، ضمنا روشن شود که
پیامبر از خود چیزی ندارد و آنچه میگوید به اذن خدا است.
۴-" سراج منیر" بودن
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
با توجه به اینکه" سراج" به معنی" چراغ" و" منیر" به معنی" نورافشان" است اشاره به
معجزات و دلائل حقانیت و نشانههای صدق
دعوت پیامبر است، او چراغ روشنی است که خودش گواه خویش است، تاریکیها و ظلمات را میزداید، و چشمها و دلها را به سوی خود متوجه میکند، و همانگونه که آفتاب آمد دلیل آفتاب وجود او نیز دلیل حقانیت او است.
در آیه مبارکه ۳۵
سوره نور تشبیه نور خدا، به چراغ آمده است:
الله نور السمـوت و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة کانها کوکب دری یوقد من شجرة مبـرکة زیتونة لا شرقیة و لا غربیة یکاد زیتها یضیء و لو لم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الامثـل للناس و الله بکل شیء علیم. «
خدانور آسمانها و
زمین است مثل
نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی و آن چراغ در شیشهای است آن شیشه گویی اختری درخشان است که از درخت خجسته
زیتونی که نه شرقی است و نه غربی افروخته میشود نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشی نرسیده باشد روشنی بخشد روشنی بر روی روشنی است
خدا هر که را بخواهد
با نور خویش
هدایت میکند و این مثلها را خدا برای مردم میزند و خدا به هر چیزی داناست.»
اگر بخواهیم برای ذات پاک خدا تشبیه و تمثیلی از موجودات حسی این
جهان انتخاب کنیم (گر چه مقام
با عظمت او از هر شبیه و نظیر برتر است) آیا جز از واژه"
نور " میتوان استفاده کرد؟! همان خدایی که پدید آورنده تمام جهان هستی است، روشنی بخش عالم آفرینش است، همه موجودات
زنده به
برکت فرمان او زندهاند، و همه مخلوقات بر سر خوان
نعمت او هستند که اگر لحظهای چشم لطف خود را از آنها باز گیرد همگی در ظلمت فنا و نیستی فرو میروند.
و جالب اینکه هر موجودی به هر نسبت
با او ارتباط دارد به همان اندازه نورانیت و روشنایی کسب میکند:
قرآننور است چون
کلام اوست.
آئین
اسلام نور است چون آئین او است.
پیامبران نورند چون فرستادگان اویند.
امامان معصوم انوار الهی هستند چون حافظان آئین او بعد از پیامبرانند.
" ایمان" نور است چون رمز پیوند
با او است.
علم نور است چون سبب آشنایی
با او است. بنا بر این الله نور السماوات و الارض.
بلکه اگر نور را به معنی وسیع کلمه به کار بریم یعنی" هر چیزی که ذاتش ظاهر و آشکار باشد و ظاهر کننده غیر" در اینصورت به کار بردن کلمه" نور" در ذات پاک او جنبه
تشبیه هم نخواهد داشت، چرا که چیزی در عالم خلقت از او آشکارتر نیست، و تمام آنچه غیر او است از
برکت وجود او آشکار است.
در کتاب"
توحید " از"
امام علی بن موسی الرضا " علیهالسّلام چنین آمده:
از آن حضرت
تفسیر آیه الله نور السماوات و الارض را خواستند فرمود:
هاد لاهل السماوات و هاد لاهل الارض:
" او
هدایت کننده اهل آسمانها و هدایت کننده اهل زمین است".
در حقیقت این یکی از خواص نور الهی است، اما مسلما منحصر به آن نمیباشد، و به این ترتیب تمام تفسیرهایی را که در زمینه این آیه گفتهاند میتوان در آنچه ذکر کردیم جمع نمود که هر کدام اشاره به یکی از ابعاد این نور بی نظیر و این روشنایی بی مانند است.
جالب اینکه در فراز چهل و هفتم از دعای"
جوشن کبیر " که مجموعهای از صفات خداوند متعال است میخوانیم: یا نور النور، یا منور النور، یا خالق النور، یا مدبر النور، یا مقدر النور، یا نور کل نور، نورا قبل کل نور، یا نورا بعد کل نور، یا نورا فوق کل نور، یا نورا لیس کمثله نور!:
"ای نور نورها، وای روشنی بخش روشنائیها، ای آفریننده نور، ای تدبیر کننده نور، ای تقدیر کننده نور، ای نور همه نورها، ای نور قبل از هر نور، ای نور بعد از هر نور، ای نوری که برتر از هر نوری، وای نوری که همانندش نوری نیست"! و به این ترتیب همه انوار هستی از نور او مایه میگیرد، و به نور ذات پاک او منتهی میشود.
قرآن بعد از بیان حقیقت فوق
با ذکر یک مثال زیبا و دقیق چگونگی نور الهی را در اینجا مشخص میکند و میفرماید: " مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی باشد و آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان" (مثل نوره کمشکاة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة کانها کوکب دری).
تشبیه خورشید، به چراغ فروزنده در
سوره نوح آمده است:
و جعل القمر فیهن نورا و جعل الشمس سراجـا. «و
ماه را در میان آنها روشنایی بخش گردانید و
خورشید را (چون) چراغی قرار داد.»
در
آیه ۵
سوره ملک تشبیه ستارگان، به چراغ آمده است:
ولقد زینا السماء الدنیا بمصـبیح... «و در حقیقت آسمان دنیا را
با چراغهایی زینت دادیم و آن را مایه طرد شیاطین (قوای مزاحم) گردانیدیم و برای آنها عذاب آتش فروزان آماده کردهایم.»
کلمه"مصابیح" جمع مصباح (چراغ) است، و اگر
ستارگان را
چراغ نامیده به خاطر نوری است که از آنها تلالؤ میکند.
" و جعلناها رجوما للشیاطین"- یعنی ما ستارگان را که
آسمان را
با آنها زینت دادیم رجمهایی- تیرها- قرار دادیم، و
با آنها شیاطینی را که به
آسمان نزدیک میشوند تا خبرهای آسمانی را
استراقسمع کنند،
تیرباران میکنیم، هم چنان که در جای دیگر فرمود: " الا من استرق السمع فاتبعه شهاب مبین" (مگر کسی که استراق سمع کند، که تیرهای شهاب دنبالش میکند.)
و نیز فرموده: " الا من خطف الخطفة فاتبعه شهاب ثاقب" (مگر شیطانی که بخواهد چیزی برباید که
شهاب فروزان دنبالش میکند.
بعضی از
مفسرین گفتهاند جمله مورد بحث دلالت دارد بر اینکه مراد از کواکب که
آسمان را زینت داده تمامی ستارگان آسمان است، چه ثوابت و سیارات، و چه شهابها، چون ثوابت و سیارات هر یک در جای خود، و در مدار خود قرار دارد، و نمیتواند منظور از رجوم باشد، و دو کلمه"
کواکب" و"
نجم "، همانطور که بر ستارگان فعلی اطلاق میشود، بر شهابها نیز اطلاق میشود.
بعضی
دیگر گفتهاند: شهابها تکههایی هستند که از کواکب جدا میشوند، و به وسیله آنها شیطانها رجم میشوند، و اما خود کواکب به هیچ وجه فرو نمیریزند، مگر وقتی که خدا بخواهد همه را فانی سازد. این وجه
با نظریههای علمی امروز موافق تر است