تواضع (اخلاق)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تواضع در
لغت به معنای فرونهادن و خویش را کوچک نشاندادن و در اصطلاح به معنای آن است که
انسان، خود را از کسانی که در
جاه و
مقام از او پایینترند، برتر نداند. تواضع از جمله صفات پسندیدهای است که در
قرآن و
روایات و
علم اخلاق بهطور مفصل از آن بحث به میان آمد که در اینجا به برخی از مباحث آن پرداخته خواهد شد.
ریشه تواضع وضع است، در اصل به معنی فرونهادن است
و به معنای خویش را کوچک نشاندادن،
خود را خوار کردن (تذلل) آمده است.
ضد آن رفع و بلندی است
و در مقابل
تکبر به معنای خود را بزرگ دانستن است.
تواضع حد وسط تکبّر و تذلیل است.
مرحوم
نراقی در تعریف تواضع میگوید: تواضع آن است که
انسان، خود را از کسانی که در
جاه و
مقام از او پایینترند، برتر نداند و نیز به معنای شکسته نفسی که نگذارد آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و لازمه آن کردار و گفتاری است که دلالت بر تعظیم دیگران و اکرام ایشان میکند.
خفض جناح،
اخبات
و اذله به معنای تواضع و فروتنی آمده است
و تعبیر به فروتنی در فارسی همین معنا را میرساند.
باید توجه داشت که مفهوم تواضع به معنای کوچکی کردن و به دیگران ارج نهادن است، نه آنکه خوارکردن خود و زیر بار ذلت رفتن باشد، بنابراین تواضع آن است که انسان خود را از کسانی که در جاه و مقام از او پایینترند، برتر نداند و نیز به معنای افتادگی آمده است که آدمی خود را از دیگران بالاتر نبیند.
بنابراین تواضع اقدامی است که انسان داوطلبانه در برابر دیگران به دلیل امتیازاتی که در آنان احساس میکند، انجام میدهد. ممکن است فردی خود را برابر دیگران از جهتی یا جهاتی دارای امتیاز ببیند، برای اینکه مبادا به
غرور و تکبر مبتلا شود، باید به جهات امتیاز خود توجه نکند، بلکه به امتیازهای دیگران، حتی احتمال پارهای امتیازات در آنان توجه کند و به دلیل همان جهات امتیاز
فروتنی کند.
واژه تواضع در
قرآن مجید نیامده است ولی خداوند، با تعبیرهای لطیف دیگری مردمان را به این فضیلت فرا خوانده است.
مانند خفض جناح: «وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ؛
بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی میکنند بگستر!»
تعبیر خفض جناح در آیه کنایه از تواضع است به اینگونه که پرندگان به هنگامی که میخواهند نسبت به جوجههای خود اظهار
محبت کنند آنها را زیر بال و پر خود میگیرند.
همچنین
خداوند درباره تواضع و
احترام نسبت به
والدین، با همین واژه (خفض جناح) خطاب میفرماید: «وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانیِ صَغِیرًا؛
بالهای تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر!»
و مانند
خشوع،
خشیت،
اخبات ذلّت.
برخی لغتشناسان میان این الفاظ تفاوتهای ظریفی قائل شده اند، مثلاً تواضع را توأم با توانایی و
تذلّل را حاکی از ناتوانی شخص در برابر دیگری میدانند، چنانکه تواضع آدمی در برابر خادمان خویش، از سر ناتوانی در برابر ایشان نیست. نیز گفتهاند که تواضع به اعتبار خُلقیات و افعال ظاهر و باطن و خشوع به اعتبار جوارح است و این سخن مشهور که «إذَا تَوَاضَعَ القَلْبُ خَشَعَتِ الْجَوَارِحُ»، بر همین معنا دلالت دارد
یا تواضع با
زبان و کردار است و خشوع در دل و دیده.
معنای این واژه در همه نظامهای اخلاقی تقریباً یکسان و روشن است و نیازی به تعریف خاص ندارد، هر چند در منابع اسلامی تعاریف مختلفی از آن موجود است، از جمله اینکه «تواضع، راضیبودن به منزلتی فروتر از استحقاق خود است».
برخی تعاریف ذکر شده برای تواضع نیز بویژه با نظر به ضد آن، یعنی
تکبر، بیان شده است
ایمان و
اعتقاد به
خدا، تمام شؤون زندگی انسان
مؤمن را در بر میگیرد، آنگونه که آثار بندگی خدا در
رفتار و
گفتار او آشکار می شود. یکی از برجستگیهای اخلاقی که قرآن کریم در وصف بندگان خدا بیان کرده، رفتار متواضعانه آنان است:
«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشونَ عَلَی الاَرضِ هَوناً وَ اِذا خاطَبَهُمُ الجاهِلونَ قالُوا سَلاماً؛
بندگان خدای رحمان کسانیاند که با تواضع روی
زمین راه میروند و چون نادانان خطابشان کنند سخن نرم و مسالمتجویانه گویند.»
۱. رفتار هر کس، نشاندهنده شخصیت اوست و بندگان خاص خداوند، مظهر تواضع هستند: «عباد الرحمن... یمشون علی الارض هونا».
۲.
وقار و نرمی از بارزترین صفات
مؤمن است: «یمشون... هونا».
۳. تواضع نسبت به همه مردم لازم است. (نسبت به
زن و
مرد، کوچک و بزرگ، دانا و نادان): «یمشون... هونا... قالوا سلاما».
۴. تواضع باید هم در عمل باشد: «یمشون... هونا»؛ هم در کلام: «قالوا سلاما» و هم در
عبادت: «سجدا و قیاما».
قرآن در کنار وظایف متعددی که برای فرزندان نسبت به
پدر و
مادر ذکر کرده، فرموده است: «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذًلَّ مِنَ الرَّحمَهِ؛
در برابرشان، از روی
مهربانی، شانهها را فرو انداز (تواضع کن).»
۱. تواضع در برابر یاران، پیروان و زیردستان از صفات لازم برای
رهبر و
مبلغ است: «و اخفض جناحک لمن اتبعک».
۲. با مؤمنین تواضع، از مشرکین
برائت : «و اخفض فقل انی بری ء».
۳. در اهمیت تواضع همین بس که خداوند،
پیامبر را به آن فرمان میدهد: «و اخفض».
۴. مؤمنان به قدری مقام دارند که رسول الله، مامور به فروتنی در برابر آنان میشود: «و اخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین».
۵. فرزند در هر موقعیتی که بود، باید متواضع باشد و کمالات خود را به رخ والدین نکشد: «و اخفض لهما جناح الذل».
۶. تواضع در برابر والدین، باید از روی مهر و
محبت باشد، نه ظاهری و ساختگی، یا برای گرفتن اموال آنان: «و اخفض لهما... من الرحمه».
۷. فرزند باید نسبت به پدر و مادر هم متواضع باشد و هم برایشان از خداوند
رحمت بخواهد: «و اخفض... و قل رب ارحمهما».
پیامبر اسلام به عنوان اسوه همگان
در قرآن امر به خَفْضِ جناح در برابر مؤمنان شده است
و این، اهمیت خوی تواضع را از منظر قرآن میرساند.
صفت تواضع اگرچه برای بندگان از صفات کمالیه است. اما به کار بردن آن برای خداوند سزاوار نیست. زیرا متناسب با مقام عظمت و جلال خداوند نیست.
تواضع یکی از والاترین خصلتهای اخلاقی و از ویژگیهای بندگان خدا است. این مسئله در روایات اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
متون دینی سرشار از نمونههای اخلاقی تواضع است و بسیاری از بزرگان
دین، به این صفت ستوده شدهاند.
همچنین از پیامبر و
امامان شیعه، احادیث و روایات فراوانی درباره تواضع نقل شده است.
در حدیثی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میخوانیم: «مَا لِی لاَ اَری عَلَیْکُمْ حَلاَوَةَ الْعِبَادَةِ؟! قَالُوا وَ مَا حَلاَوَةُ الْعِبَادَةِ؟ قَالَ التَّوَاضُعُ؛
چه میشود که شیرینی
عبادت را در شما نمیبینم؟ عرض کردند: شیرینی عبادت چیست؟ فرمود: تواضع است!»
امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «ضَادُّوا الْکِبْرَ بِالتَّوَاضُعِ؛
به وسیله تواضع با تکبر که ضد آن است مقابله کنید.»
حدیث دیگری از نبیّ اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که فرمودند: «یُبَاهِی اللهُ تَعَالَی الْمَلاَئِکَةَ بِخَمْسَة: ... وَالَّذِینَ یَتَوَاضَعُونَ لِلّهِ تَعَالَی....؛
خداوند به پنج دسته از انسانها به
فرشتگان مباهات میکند: ... یکی آنها که به خاطر خدا تواضع میکنند و...»
در اهمیت تواضع همین بس که تواضع یکی از ابزار
عقل میباشد.
در این زمینه
امام کاظم (علیهالسّلام) میفرمایند: «لِاَنَّ اللَّهَ تَعَالَی جَعَلَ التَّوَاضُعَ آلَةَ الْعَقْلِ وَ جَعَلَ التَّکَبُّرَ مِنْ آلَةِ الْجَهْل؛
خداوند تواضع را ابزار کار عقل قرار داده و تکبّر را ابزار جهل.»
حضرت امیر (علیهالسلام) نیز فروتنی را از بزرگترین عبادتها شمرده و فرموده است: «عَلَیْکَ بِالتَّواضُعِ فَاِنَّهُ مِنْ اَعْظمَ العِبادَه؛
بر تو باد به تواضع، که از بزرگترین عبادتهاست.»
تواضع از صفات دوستان خدا نیز هست.
چنانچه پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ««اربع لا یعطیهنّ اللّه الا من یحبّه، الصّمت و هو اوّل العبادة و التّوکّل علی اللّه و التّواضع، و الزّهد فی الدّنیا؛
چهار چیز است که خدا کرامت نمیکند مگر به کسی که خدا او را دوست داشته باشد: اول، سکوت، دوم، توکل بر خدا، سوم، تواضع، چهارم: زهد در دنیا.»
در
نهج البلاغه
ضمن
خطبه متقین، تواضع در شمار اوصاف
پرهیزگاران ذکر شده و
امام باقر (علیهالسلام) در حدیثی، علامت اصلی
شیعه را تواضع و خضوع دانسته است.
در احادیث، بویژه بر تواضع در برابر خدا تأکید شده است که ارتباط مذکور میان تواضع و
ایمان را نشان میدهد، چنانکه در
مصباح الشریعه آمده است که حقیقت تواضع را تنها مقربان و
واصلان به وحدانیت خداوند در مییابند. همچنین، طبق احادیث، تواضع در برابر عظمت خداوند، شرط قبولی عبادتهایی چون
نماز معرفی شده
و در حدیثی از امام صادق (علیهالسلام)، خود تواضع عبادت خوانده شده است.
عبادات واجب همچون نماز و
حج نیز چنانکه از آیات قرآن بر میآید، به رفع
کبر و ایجاد ملکه تواضع در آدمی یاری میرساند.
تَوَاضَعُوا حَتَّى لَا يَفْخَرَ أَحَدٌ عَلَى أَحَدٍ
بر همین اساس، در دعاهای منقول از
امامان شیعه، تواضع از اموری است که مؤمن از خدا درخواست میکند.
بنا بر حدیثی،
مؤمن وظیفه دارد نسبت به دیگر مؤمنان متواضع باشد و از
فخرفروشی به آنان بپرهیزد،
به نظر میرسد که مؤمن چون ارزشمندیِ امور را با ملاکِ دوری و نزدیکی به خدا میسنجد و معیار ارزش نعمتهای دنیوی را با توجه به آخرت تعیین میکند، در نتیجه تلاش دارد از سرفروتنی حیات زاهدانهای در پیش گیرد و زندگیاش را با فقیرترین انسانها همسان سازد. سیره و سلوک پیامبر اسلام، این معنا را بروشنی نشان میدهد.
مطابق احادیث، تواضع با عقل و
علم ارتباط دارد.
بنا بر حدیثی نبوی، طلب علم از خداوند، به فزون شدن تواضع در آدمی میانجامد
و در حدیثی از امام کاظم (علیهالسلام)، تواضع مرکب عقل خوانده شده است.
تواضع در اخلاق دینی مسلمانان جایگاهی ویژه دارد که آن را از حد صرف فضیلتی ممدوح فراتر میبرد. این معنا را با عنایت به اهمیت تواضع در قرآن و مقابله صریح آیات قرآنی با تکبر و گردنکشی جاهلی میتوان دریافت. به روزگار
جاهلیت، تواضع و فروتنی از فضائل انسانهای شریف به شمار نمیآمد و حتی گاه عرب جاهلی، تا آنجا پرستش بتها را پسندیده میدانست که تعارضی با
غرور وی نداشت.
در مقابل، آنچه از آموزههای قرآنی به دست میآید، نفی قاطع هرگونه
کبرورزی نسبت به
خداوند و سپس انسانهای دیگر است.
با عنایت به این امر و نیز با توجه به این مطلب که قرآن کریم از صفات اصلی اقوام بیایمان را کبرورزی و گردنکشی آنان میداند،
نتیجه گرفته میشود تواضع، که ضد تکبر است، با ایمان ارتباطی وثیق دارد و یکی از مؤلفههای اصلی
ایمان است.
این نکته به روشنی در کلمه
اسلام، که معنای آن
تسلیم متواضعانه در برابر خداست،
آشکار است. در آیه ۳۵
سوره احزاب نیز خشوع
-که در برخی تفاسیر
همان تواضع معنا شده است - در شمار صفات و ویژگیهای
مؤمنان آمده است. همچنین در آیه ۶۳
سوره فرقان، به هنگام توصیف
عبادالرحمان،
آمده است که آنان بر زمین، سبک گام مینهند. این وصف طبق برخی تفاسیر، میتواند به معنای تواضع در برابر انسانهای دیگر باشد.
از ارتباط ویژه تواضع با ایمان، میتوان دریافت که اصل تواضع، فروتنی در برابر عظمت خداوند است و تواضع در برابر انسانها از اینجا ناشی میشود.
خواجه عبدالله انصاری برای تواضع سه درجه قائل است:
۱) تواضع برای
دین، آن است که راه مخالف دین را نپیماید.
۲) تواضع برای بندگان، آن است که همه کس را برادر خویش و برتر از خود بداند و ظن بد به آنها نبرد.
۳) تواضع برای حق، آن است که از رای خود، در خدمت به خلق و از راه و رسم خود در معاشرت، برای حق چشمپوشی کند و رضا به رضای او دهد.
امام رضا (علیهالسّلام) پیرامون درجات تواضع چنین فرموده است: تواضع درجاتی دارد، از آن جمله، انسان قدر خویش را بشناسد و با دلی سالم در جایگاه خود نشیند، دوست نداشته باشد به سوی کسی رود، مگر چنان که به سویش آیند (با مردم چنانکه دوست دارد با او رفتار شود رفتار کند) اگر بدی ببیند، آنرا با نیکی بپوشاند، فرو خورنده خشم و درگذرنده از (لغزش) مردم باشد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
تواضع در مقامهای مختلف فرق میکند.
تواضع در مقابل خداوند، تواضع در برابر مردم، استاد، والدین و... که ما به چند نمونه از آن اشاره میکنیم.
اساس بسیاری از کمالات تواضع و افتادگی است و روح تواضع، بندگی و کرنش در برابر خداوند است.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «اصل التواضع من جلال الله وهیبته وعظمته؛
اصل و اساس تواضع، عزت و بزرگی خدا را به یادآوردن و خود را ناچیز شمردن است.»
از جمله مواردی که از مصادیق تواضع در برابر خدا به حساب میآید تواضع به هنگام برخورداری از
نعمت و دوری از تجملات است. در اینباره خداوند متعال به
حضرت عیسی (علیهالسّلام) فرمود: هرگاه نعمتی به تو ارزانی کنم با فروتنی، استقبال کن و در برابر نعمتهای الهی سپاسگزار باش، تا آن نعمت را بر تو کامل و فراوان سازم. (اذا انعمت علیک بنعمة، فاستقبلها بالاستکانة، اتممها علیک)
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «مَنْ تَرَکَ الْجَمَالَ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ تَوَاضُعاً لِلَّهِ کَسَاهُ اللَّهُ حُلَّةَ الْکَرَامَةِ؛
کسی که از پوشیدن لباسهای فاخر، با وجود آن که قادر بر پوشیدن آنهاست، به خاطر خدا و از روی فروتنی و افتادگی صرف نظر نماید، خداوند او را ردای کرامت بپوشاند.»
خداوند به
موسی بن عمران وحی فرستاد: ای موسی! هیچ میدانی چرا تو را برگزیدم و اختیار کردم به سخن گفتن با خودم؟ عرض کرد: به چه سبب بود؟ فرمود: من ظاهر و باطن همه بندگان خود را دیدم، هیچیک را ندیدم که ذلت ایشان از برای من چون تو باشد. ای موسی! به درستی که تو هر وقت
نماز میکردی، رخسار خود را بر خاک میگذاردی.
در
احادیث قدسیه وارد است که خداوند فرمود: خود را خرد و کوچک بشمارید تا من محل شما را بزرگ کنم.
در راه او شکسته دلی میخرند و بس ••• بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است
گرچه تواضع در برابر تمام انسانها لازم است، امّا در برابر والدین، استاد و مؤمنان لازمتر است.
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «تواضعوا لمن تعلمون منه؛
برای استاد خویش فروتنی کنید.»
در آیات قرآن کریم سفارش به خفض جناح نسبت به والدین شده است، یعنی برای آن دو تواضع کن، تواضعی که ناشی از رحمت و مهربانی است.
تواضع نسبت به مؤمنان.
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) در نامه خود به
محمد بن ابیبکر چنین میفرماید: بالهای خود را برای آنها فرود آر! و در برابر آنها نرمش کن.
تواضع در مقابل
انبیا و اولیاء الهی به دلیل رسالت بزرگی است که بر دوش دارند و برای زحمت زیادی است که برای هدایت انسان، متحمـل شدهاند و تقوایشان سبب محبوبیت آنهـا نزد خداوند شـده است.
از موارد تواضع نسبت به ایشان، مس نکردن اسماء آنها بدون
طهارت است و مقدم نشدن بر قبورشان در نماز است. زمانی که نامشان برده میشود، باید با تجلیل و احترام اسماء مبارکشان را به زبان جاری ساخت و بر ایشان درود و سلام فرستاد. بعضی از بزرگان اگر
وضو نداشتند، نام شریف معصومین (علیهالسّلام) را به زبان جاری نمیکردند. روایت شده است حضرت صادق (علیهالسّلام) هنگام بردن نام حضرت محمد، چنان خم میشد که صورت مبارکش نزدیک زانوهایش میرسید.
متواضعبودن با سادات و علما نیز تواضع در برابر
معصومین (علیهمالسّلام) محسوب میگردد. دلیل انتساب سادات به معصومین روشن است و علمای راستین نیز مبلغان مکتب پیامبر و
ائمه و جانشینان ایشان در هدایت مردم میباشند، بنابراین تواضع در برابر ایشان در حقیقت تواضع با معصومین (علیهالسّلام) میباشد.
امام علی (علیهالسّلام) به محمد بن ابوبکر زمانی که به او حکومت
مصر را داد، فرمود: با آنان فروتن، نرمخو و همواره گشادهرو باش و به همگان به یک چشم بنگر، خواه به گوشه چشم نگری و خواه خیره شوی به آنان تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوانان نبندند و ناتوانان از عدالتت مایوس نگردند.
چو
شیطان سر کشید از سجده کردن ••• فتاد از لعنتش طوقی به گردن
مبادا از تکبرکردن خویش ••• نهی آن طوق را بر گردن خویش
توصیه به تواضع و فروتنی به این معنا نیست که تواضع در مقابل همهکس و همهجا مورد تایید و تشویق
اسلام است، بلکه در مواردی به شدت از آن
نهی و مذمت شده است.
فروتنی، در
فرهنگ اسلام، تنها در برابر بزرگان
دین، فرزانگان دانش، مؤمنان و
پدر و
مادر شایسته و پسندیده است، زیرا در اینگونه موارد تواضع با ذلت همراه نیست اما تواضع در مقابل
مستکبران، فرومایگان و یا توانگران به خاطر
ثروت و
قدرت آنان زشت و نکوهیده است. زمانی که تواضع، انگیزه و جهت غیر الهی داشته باشد، شکل
ذلّت به خود میگیرد و سبب بیمقدار شدن ارزشهای والای انسانی میگردد.
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) فرمود: «مَنْ اَتی غَنیّاً فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ، ذَهَبَ ثُلْثادینهِ؛
هر کس نزد توانگری رود و به خاطر ثروتش برایش فروتنی کند، دو سوّم دینش از میان رفته است.»
در منابع دینی از فروتنی در برابر فردی که خود را بزرگ میپندارد و به دیگران به دیده تحقیر مینگرد، منع و نهی شده است، زیرا اینگونه تواضع سبب پستی و ذلت
مسلمان است، افزون بر اینکه تواضع در برابر انسان خودبین و متکبر چه بسا عامل افزایش حالت تکبر او میگردد و گمان میکند واقعا نیز بزرگ، برتر و لایق تکریم و احترام دیگران است. پیامبر اکرم، میفرمایند: «اذا رایتم المتواضعین من امتی فتواضعوا لهم و اذا رایتم المتکبرین فتکبروا علیهم فان ذلک لهم مذله و صغار؛
آنگاه که به انسانهای مؤمن متواضع برخوردید، با آنان تواضع کنید، ولی اگر به انسانهای متکبر برخورد نمودید، با آنان تکبر ورزید، زیرا این روش برای آنان خواری و حقارت میآورد.»
کافر انسانی حقناپذیر است که با دست خود وجدان و اندیشهاش را از نور حقیقت محروم ساخته و در تاریکی
جهل و
غفلت به سر میبرد. او از رحمت و عزت الهی به دور است، زیرا
عزت از آن خدا، پیامبر و مؤمنان است: «و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین و لاکن المنافقین لا یعلمون؛
در حالی که عزت ویژه خدا و رسول او و مؤمنان است، ولی منافقان نمیدانند.»
از این روی از هر کاری که مایه عزت ظاهری و سبب تقویت
کافران گردد، باید پرهیز شود.
از جمله اموری که ممکن است به کافران و دشمنان خدا عزت ظاهری و احساس بزرگی و کرامت دهد، فروتنی
مؤمنان در برابر آنان است.
اظهار محبت و
احترام و برخورد مسالمتآمیز و متواضعانه با فاسقان و ظالمان، سبب جرئت و جسارت بیشتر آنان به
گناه و فسادشان میگردد. آنان اینگونه برخوردهای انسانی را مهر تایید بر افعال ناپسند و ناروای خویش میگیرند. از اینروی اسلام پیروان خویش را از تواضع در برابر فاسقان و ظالمان برحذر داشته است. امام علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «امرنا رسول الله، ان نلقی اهل المعاصی بوجوه مکفهره؛
پیامبر، به ما دستور داد با گناهکاران با چهره گرفته و درهم کشیده برخورد نماییم.»
تواضع آنگاه ارزشمند خواهد بود که با انگیزه
ایمان و پاکی مؤمنان انجام بگیرد و اگر انگیزههایی همچون
مقام،
مال،
ثروت و قدرت اجتماعی سبب این فروتنی گردد، نه تنها بار ارزشی نخواهد داشت، بلکه یک عمل ضدارزش و ناپسند حساب خواهد شد. از اینرو در روایات اسلامی از تواضعی که بر اساس معیارها و ارزشهای مادی افراد صورت گیرد، مذمت شده است.
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «من اتی غنیا فتواضع له لغناه ذهب ثلثا دینه؛
کسی که بر ثروتمندی وارد شود و برای داراییاش در برابر وی تواضع کند، خداوند دو سوم دینش را میبرد.»
طبق روایتی از امام صادق (علیهالسّلام)، از نشانههای تواضع آن است که در نشستن به پایین مجلس راضی باشی، با هر کسی رو به رو شدی،
سلام کنی،
نزاع و
مجادله را ترک گویی، گرچه حق با تو باشد، دوست نداشته باشی به دلیل تقوایی که داری، تو را
ستایش کنند.
در مورد نشانههای تواضع روایات جالبی در منابع اسلامی وارد شده است که میتوان به موارد ذیل اشاره داشت.
شخصی از اهل
بلخ روایت میکند که با امام رضا (علیهالسّلام) در سفر
خراسان همراه بودم روزی سفره حاضر کردند، پس حضرت همه ملازمان خود از خادمان و غلامان سیاه را بر سفره جمع کردند، من عرض کردم: فدای تو شوم اگر سفره جدائی از برای ایشان قرار دهی بهتر است. فرمود: ساکت باش، به درستی که خدای همه یکی و دین همه یکی و پدر و مادر همه یکی است و جزای هر کس را به قدر عمل او میدهند.
قرآن میفرماید: «وَ لا تَمْشِ فِی الْاَرْضِ مَرَحاً اِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْاَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا؛
و روی زمین، با تکبر راه مرو! تو نمیتوانی زمین را بشکافی و طول قامتت هرگز به کوهها نمیرسد.»
حضرت علی (علیهالسّلام) در توصیف اهل تقوا فرمود: «... وَ مَشْیُهُمُ التَّواضُعُ....؛
از جمله صفات برجسته پرهیزکاران این است که راه رفتن آنان از روی تواضع و فروتنی است.»
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمودند که: «هر که خواهد مردی از اهل آتش را بیند نگاه کند به مردی که نشسته و در برابر او طایفهای ایستاده باشند.»
از دیگر نشانههای تواضع، ترک
جدال است یعنی انسان به خاطر برتریجویی با دیگری بحث نکند.
امام صادق (علیهالسّلام) در بیانی، تواضع را چنین معنی کردند:«مِنَ التَّواضُعِ... اَنْ تَتْرُکَ الْمِراءَ وَ اِنْ کُنْتَ مُحِقّا؛
از تواضع است که... جرّ و بحث را رها کنی، هر چند حق با تو باشد.»
یکی از
اصحاب حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت کرده است که: آن حضرت خود علف به شتر میداد و آن را میبست و خانه را میرفت و گوسفند را میدوشید و نعلین خود را پینه میکرد و جامه خود را
وصله مینمود و با خدمتکاران چیز میخورد و چون خادم از دست آسیا کشیدن خسته میشد آن حضرت خود آسیا میکشید و از بازار چیزی میخرید و به دست یا به گوشه جامه خود میگرفت و به خانه میآورد.
امام صادق (علیهالسّلام) و
امام حسن عسگری (علیهالسّلام) در دو تعبیر فرمودند: «من التّواضع ان تسلّم علی من لقیت؛
نشانه تواضع این است که به هر کس برخورد کردی سلام کنی.»
از خصوصیات فرد متواضع آن است که اگر از جانب فردی پیشنهادی به او شد متواضعانه قبول نماید، امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) میفرمایند: خوشا بر کسی که عیبش او را از عیبجوئی از مردم باز دارد و بیدریغ تواضع کند و با اهل دانش و رحمت همنشین باشد که این موجب میگردد قبول انتقادات و پذیرش پیشنهادات دیگران برایش آسان گردد.
نماز و اجزاء آن مانند:
سجده،
رکوع،
قنوت از نشانههای تواضع است.
بیشک، روحیه تواضع چه در برابر خداوند و چه در برابر بندگان او از زیباترین جلوههای
آداب معاشرت است و بهرههای فراوانی نصیب افراد متواضع خواهد شد، از جمله.
برخی از آثار فردی تواضع از قرار زیر است.
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تواضع را وسیله سربلندی و عظمت مقام انسان میداند و میفرمایند: «من تواضع للّه رفعه اللّه؛
کسی که به خاطر خدا تواضع کند خداوند مقام او را بالا میبرد.» از
پیامبر خدا، به صورتهای مختلفی در منابع تکرار شده و مضمون آن در احادیث دیگری از امامان شیعه آمده است.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: «قال لقمان لابنه لا عزّ الا لمن تذلّل للّه و لا رفعة الا لمن تواضع للّه...؛
حضرت لقمان به فرزندش فرمود: عزت از آن کسی است که برای خدا خضوع کند و افتخار و بزرگی برای کسی است که برای خدا تواضع کند...»
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «اِنَّ التَّواضُعَ لا یَزیدُ الْعَبْدَ اِلّا رَفْعَهً فَتَوا ضَعُوا یَرْحَمُکمُ اللهُ؛
فروتنی جز بر سربلندی
بنده نیفزاید، پس تواضع کنید، خدایتان شما را
رحمت کند.
حضرت عیسی (علیهالسّلام) فرمود: «طُوبی للْمُتواضِعینَ فِی الدُّنیا هُمْ اَصْحَابُ المَنابِرِ یَوْمَ القِیامهِ؛
خوشا به حال فروتنان در
دنیا، آنان در
روز رستاخیز از اهل جایگاههای بلند (عزّت و
شرف) هستند.
حضرت صادق (علیهالسّلام) نیز فرموده است: «اِنَّ فی السَّماءِ مَلَکَیْنِ مُوَکَّلینِ بِالعِبادِ، فَمَنْ تَواضَعَ للّهِ رَفَعاهُ وَ مَنْ تَکَبَّرَ وضَعاهُ؛
همانا دو
فرشته در
آسمان بر بندگان گمارده شدهاند پس هر کس که به خاطر خدا فروتنی کند او را بالا برند، و آن کس که تکبّر کند پایینش آورند.
رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در خطبهای فرمودند: «اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ اَفْضَلَ النّاسِ عَبْدا مَنْ تَواضَعَ عَنْ رِفْعَةٍ؛
ای مردم، همانا برترین مردم از جهت بندگی، کسی است که با وجود برتری مقام، تواضع کند.»
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: «عَنِ الصَّادِقِ (علیهالسّلام) قَالَ کَمَالُ الْعَقْلِ فِی ثَلَاثَةٍ التَّوَاضُعِ لِلَّهِ وَ حُسْنِ الْیَقِینِ وَ الصَّمْتِ اِلَّا مِنْ خَیْرٍ؛
کمال عقل در سه چیز است، یکی از آنها تواضع برای خدا است.»
امام علی (علیهالسّلام) فرمودند: «اَلتَّواضُعُ یَکْسِبُکَ السَّلامَةَ؛
تواضع برای تو سلامتی را به ارمغان میآورد.»
امام علی (علیهالسّلام) فرمودند: «بِالتَّواضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ؛
با تواضع و فروتنی
نعمت کامل میشود.»
از احادیث اسلامی استفاده میشود که تواضع شرط قبولی عبادات بوده و از بزرگترین عبادتها محسوب میشود. (التَّواضُعُ اَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ نَفیسٍ وَ مَرْتَبَةٍ رَفیعَةٍ... وَ لَیْسَ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ عِبادَةٌ یَقْبَلُها وَ یَرْضاها اِلاّ وَ بابُهَا التَّواضُعُ)
(عَلَیْکَ بِالتَّواضُعِ فَاِنَّهُ مِنْ اَعْظمَ العِبادَه)
تواضع دارای آثار اجتماعی زیادی است که برخی از آن آثار از قرار زیر است.
فروتنی دلهای مردمان را نرم و نسبت به یکدیگر مهربان میسازد. امیرمؤمنان (علیهالسّلام) فرمود: «ثمرة التّواضع المحبّة؛
نتیجه تواضع، جلب
محبت و علاقه مردم است.»
و یا امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: «ثلاث یوجبن المحبّة، الدین والتواضع والسخاء؛
سه چیز محبت و دوستی میآورد: دین و فروتنی و
سخاوت.
گاه چنین تصوّر میشود که تواضع انسان را کوچک میکند، در حالی که این یک برداشت نادرست است.
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «التَّواضُعُ سُلَّمُ الشَّرَفِ؛
تواضع نردبان بزرگی است.»
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) میفرمایند: «التواضع نعمه لا یحسد علیها؛
فروتنی نعمتی است که مورد طمع حسودان قرار نمیگیرد.»
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تواضع را سبب رفع ستم از جامعه و برقراری
عدالت دانسته، میفرمایند: «تواضعوا حتی لا یبغی احد علی احد؛
نسبت به یکدیگر فروتن باشید تا کسی بر دیگری ستم روا ندارد.»
امام علی (علیهالسّلام) فرمودند: «وَاتَّخِذُوا التَّواضُعَ مَسْلَحَةً بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ عَدُوِّکُمْ اِبْلیسَ وَ جُنُودِهِ؛
تواضع را سنگر میان خود و دشمنتان، یعنی
ابلیس و سپاهیانش برگزینید.»
حضرت علی (علیهالسّلام) فرموده است: «بِخَفْضِ الْجَناحِ تَنْتَظِمُ الاُموُرُ؛
با تواضع کارها مرتّب میشود.»
برای کسب روحیه تواضع میتوان از راهکارهای مختلفی اشاره کرد: توجه به آثار تواضع، عمل کردن به آنچه که در مورد نشانههای تواضع ذکر شد، دقت در سیره معصومین (علیهالسّلام) و سفارشات ایشان، نیز دستیابی به ریشه کبر و علتهای اصلی آن و همچنین مسایل دیگر از جمله
خودشناسی و آگاهی از خلقت خویش و نیز
خداشناسی.
بنا بر احادیث، همانگونه که تواضع در برابر
پدر و
مادر مؤمنان
و
معلم و
شاگرد توصیه شده، از تواضع نسبت به برخی افراد نهی شده است، از جمله
متکبران و
کافران.
همچنین، تواضع
فقیر در برابر
غنی به سبب ثروتش، ناپسند شمرده شده است
که به نظر میرسد سخن «طوُبَی لِمَنْ. . . تَوَاضَعَ مِنْ غَیْرِ مَنْقَصَةٍ» از حضرت علی (علیهالسلام)، ناظر به همین معنا باشد، یعنی، فرد به سبب نیاز و طمع مال دیگری، به وی احترام گذارد.
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) فرمود: «مَنْ اَتی غَنیّاً فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ، ذَهَبَ ثُلْثا دینهِ؛
هر کس نزد توانگری رود و به خاطر ثروتش برایش فروتنی کند، دو سوّم دینش از میان رفته است.»
در پارهای احادیث به امور جزئیتری همچون نشانهها و نمودهای تواضع پرداخته شده که برخی از آنها عبارت است از: تقدم در سلامکردن، نشستن در پایین مجلس، غذا خوردن همراه خادمان، ترک تجمل و تکلف در جامه و خوراک.
رهبران معصوم (علیهمالسّلام) کلیه صفات انسانی از جمله تواضع را در حد اعلا دارا بودند.
در
سیره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) روایات متعددی از تواضع ایشان نقل شده، از جمله اشاره شده است که تواضع نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از دوره کودکی محبوب بود و برای تواضع در برابر خداوند، همچون بندگان (بدون تکیهزدن بر جایی) مینشست و همچون بندگان غذا میخورد.
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از روی تواضع، به گوسفندان علف میداد و شیرشان را با دست خود میدوشید، کفش و لباسش را خود
وصله میزد، با خدمتکاران همغذا میشد، در آسیاکردن
غلّه به خدمتگزار خود کمک میکرد، نیازمندیهای خانه را از بازار تهیه کرده، به خانه حمل میکرد، با دارا و ندار، کوچک و بزرگ دست میداد، در سلامکردن بر دیگران پیشی میگرفت و
دعوت مؤمنان را میپذیرفت.
پدر و پسری از یاران امیرمؤمنان (علیهالسلام) مهمان آن حضرت شدند، ایشان به آنان احترام گذاشت و آنها را در بالای مجلس جای داد و خود پیش روی آنان نشست. سپس غذا آورد و با هم صرف کردند. پس از غذا،
قنبر، خدمتگزار امام، طشت و
ابریق -ابریق نوعی ظرف آب است شبیه آفتابه كه برای دست شستن سر سفره مورد استفاده قرار میگرفته است- آورد و خواست بر دست مهمانان آب بریزد.
امام خود برخاست، ابریق را گرفت تا بر دست مهمان خویش آب بریزد. در این حال، مهمان با سرعت، دست خود را عقب کشید و عرض کرد: ای امیرمؤمنان! چگونه در محضر خدا، کسی مثل شما روی دست من آب بریزد؟ امام فرمود: درست است که خدا تو را میبیند، ولی من برادر تو هستم، بنشین و دستت را بشوی،
پاداش این کار آن است که در
بهشت، ده چندان به من خدمت خواهند کرد، مهمان پذیرفت و دستش را شست. سپس آن حضرت، ابریق را به فرزندش،
محمد حنفیه داد و فرمود: اگر این پسر به تنهایی مهمان من بود، خود آب بر دستش میریختم، ولی
خداوند دوست دارد میان پدر و پسر تفاوتی باشد. برخیز! تو نیز بر دست پسر آب بریز.
امام حسین (علیهالسّلام) روزی از محلی عبور میکردند. عدهای از فقرا بر عباهای پهن شدهشان نشسته بودند و نان پارههای خشکی میخوردند. چشمشان به امام حسین (علیهالسّلام) افتاد، ایشان را تعارف کرده و از ایشان خواستند با آنها هم غذا شوند. امام هم با رویی باز پذیرفتند. نزد آنها نشسته و از غذایشان تناول نمودند و آنگاه بیان داشتند: «انه لا یحب المستکبرین؛ خداوند متکبران را دوست نمیدارد». سپس فرمودند: «من دعوت شما را اجابت کردم، شما هم دعوت مرا اجابت کنید». آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفته و همراه ایشان به منزل رفتند. حضرت دستور دادند هرچه در خانه موجود است، به ضیافتشان بیاورند.
بدین ترتیب پذیرایی گرمی از آنان به عمل آمد و نیز درس تواضع و انسان دوستی را با عمل خویش به
جامعه آموختند.
امام محمدباقر (علیهالسّلام) فرمودند: پدرم با کسانی
مسافرت میکردند که او را نشناسند و با کاروانیان شرط میکردند برخی نیازمندیهایشان را برآورده سازد و به آنان خدمت کند.
در سفری آن حضرت سرگرم خدمت به مسافران بودند که فردی از آن میان ایشان را شناخته و به اهل کاروان گفت: آیا میدانید این شخص کیست؟ گفتند: نه. گفت: ایشان
علی بن حسین (علیهالسّلام) است. مسافران گرد آن حضرت حلقه زدند، دست و پای ایشان را بوسیدند و گفتند: ای فرزند رسول خدا! آیا میخواهید ما دوزخی شویم؟ اگر خدای نخواسته ما به شما بیادبی میکردیم، بدبخت میشدیم. چه سبب شده شما چنین کنید؟ فرمود: من هرگاه با آشنایان مسافرت کنم، آنان به احترام پیامبر، بیش از حد به من خدمت میکنند، از بیم آنکه مبادا شما نیز چنین کنید، ناشناخته با شما همراه شدم.
درباره سایر پیامبران به این خصلت اشاره شده است، چنانکه بنا به روایتی، خداوند به
موسی (علیهالسلام) گفت: تو را بدان سبب به پیامبری برگزیدم که در میان همه مردم، کسی متواضعتر از تو نیست.
حضرت عیسی (علیهالسّلام) روزی به یارانش فرمود: از شما خواهشی دارم گفتند: بفرما ای روحالله! ما در خدمت شما هستیم گفت: میخواهم پای شما را بشویم. گفتند: ما به چنین کاری سزاوارتریم. فرمود: سزاوارترین مردم به خدمتکردن عالم و دانشمند است. آنگاه برخاست و پای یاران خود را شست و فرمود: من اینگونه تواضع کردم تا شما نیز بیاموزید و پس از من با مردم تواضع کنید با تواضع بنای
حکمت و دانایی آباد میشود، نه با تکبّر، زراعت در دشت هموار رشد میکند نه در کوه و کمر.
پیرمردی بزرگوار از
طایفه بنیاسد و از چهرههای درخشان
کوفه و هوادار
اهل بیت بود. از اصحاب پیامبر اعظم، و
مسلمانان باسابقه به شمار میرفت. پارسا، شجاع و سوارکاری بنام بود و در فتوحات اسلامی شرکت میکرد و در همه جنگهای امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) حضور داشت. او با اینکه از بزرگان
صحابه رسول خدا بود، ولی خود را خدمتگذار و فرمانبردار واقعی اهل بیت پیامبر، میدانست.
در کوفه برای
امام حسین (علیهالسّلام) بیعت گرفت. در نهضت مسلم، هنگام دریافت پول از هواداران و تهیه سلاح برای نهضت، نقش مهمی بر عهده داشت. شب
عاشورا که امام از یاران خواست از تاریکی شب استفاده کنند و هرکس میخواهد، برود، عدهای رفتند، ولی مسلم یکی از کسانی بود که برخاست و برای
مقاومت تا
شهادت، اعلام وفاداری کرد و عرض کرد: ما شما را به کدامین عذر و بهانه رها کنیم؟ به خدا قسم! من از شما جدا نخواهم شد تا نیزهام را به سینه دشمن فرو کنم و تا هنگامی که دسته شمشیرم به دستم است آنها را میکشم و زمانی که سلاح با خود ندارم، نیز با سنگ ستیزه میکنم تا با شما کشته شوم.
ابومخنف میگوید: درگیری سخت در میدان نبرد شده بود. جبهه راست سپاه
ابنسعد به طرف چپ سپاه امام حسین (علیهالسّلام) حملهور شد. حمله آنها به طرف
فرات کشیده شد و ساعتی حالت اضطراب و تزلزل ادامه یافت.
مسلم بن عوسجه از جنگاوران طرف چپ سپاه امام بود. کشتار شدیدی که مثلش شنیده نشده، رخ داده بود. مسلم با آن گروه به سختی درگیر شده بود. پیوسته در بین آن جمع شمشیر میزد. آری مسلم بن عبدالله ضیائی و عبدالرحمن بن ابیخشکاره بجلی هر دو به مسلم حملهور شده و هر دو در کشتن او شراکت داشتند. غبار عظیمی اطرافشان را فرا گرفته بود. همینکه گرد و غبار فرو نشست، مسلم به زمین افتاده مشاهده شد. اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) به سوی او آمدند. هنوز رمقی از حیات داشت که امام (علیهالسّلام) به وی نزدیک شده و برایش آیه ۲۳
سوره احزاب را
تلاوت فرمودند: «و من یقنت منکن لله و رسوله و تعمل صلحا نؤتها اجرها مرتین و اعتدنا لها رزقا کریما؛
و هر کس از شما برای
خدا و پیامبرش
خضوع کند و
عمل صالح انجام دهد،
پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت و روزی پرارزشی برای او آماده کردهایم.» سپس
حبیب بن مظاهر بر سر مسلم حاضر شد و گفت: ای مسلم! رحلت تو بر من ناگوار است. تو را به
بهشت مژده میدهم. مسلم با صدایی بیرمق و ضعیف پاسخ داد: تو را به خیر بشارت میدهم. حبیب ادامه داد: اگر نبود جز اینکه من خود در همین لحظه پای جای گام تو مینهم، دوست داشتم به آنچه بر تو مهم است، مرا
وصیت کنی تا آن را به انجام رسانم. مسلم در حالی که به امام اشاره میکرد، گفت: تو را به این آقا سفارش میکنم، تلاش کن تا در رکاب ایشان جان ببازی.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تواضع»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۴/۰۶. دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، سایت بلاغ، برگرفته از مقاله «تواضع».
بنیاد دائرة المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «تواضع در قرآن و حدیث»، شماره۳۹۸۴. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تواضع»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۴/۰۶.