تونس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شهر تونس: این شهر پایتخت جمهوری تونس است و در شمال شرقی این کشور قرار دارد.
نام آن را به صورت تونِس، تونَس و تونُس خواندهاند.
نام تونس در عهد باستان تَرشیش بود.
که گفته میشود واژهای فینیقی ـ کارتاژی، و به معنی بندر است.
لاتینیها آن را تونیوتوم مینامیدند.
این شهر به دست
مسلمانان بنیاد نهاده شد
و پیش از فتح اسلامی روستایی کماهمیت با حدود ۳۰۰ نفر جمعیت بود.
از اینرو، جغرافینویسان مسلمان، تونس را نامی دانستهاند که مسلمانان به آن دادهاند. مسلمانان پس از آنکه آنجا را از دست رومیها خارج ساختند، باغها و بناهایی در آن ایجاد کردند و در آنجا اقامت گزیدند.
برخی نیز تونس را صورت عربیشدۀ نام ترشیش (ترسوس/ ترسیس) در دوران اسلامی دانستهاند.
با وجود این، حسن حُسنی عبدالوهاب
تونس را اصلاً نامی فینیقی دانسته که در میان اسامی قرایی که در عصر کارتاژیها و سپس رومیها و بیزانسیها موجود بوده، ذکر شده است.
(واژهای بربری به معنی توقف، اردوی موقت یا خیمهگاه)
جغرافیانویسان مسلمان سدههای ۳ق/۹م به بعد، وصف نسبتاً کاملی از تونس به دست دادهاند: بر پایۀ این گزارشها تونس شهری بزرگ با محیط ۲۴ هزار ذراع بود که گرداگرد آن خندقی کشیده شده بود. شهر بارویی از خشت و گل با ۵ دروازه داشت. این بارو در نزدیکی دریا از سنگ ساخته شده بود
(برای وضعیت باروی شهر و شمار دروازههای آن در دورههای مختلف)
تونس در غرب دریاچهای بزرگ (بحیرة تونس) با محیط ۲۴ میل جای داشت که توسط ترعهای دستساز به دریای مدیترانه مربوط میشد و بندرگاه و دارالصناعهای برای ساختن کشتی در کرانۀ آن دریاچه قرار داشت.
این شهر بازارهای بسیار و تجارت با رونق داشت و در آنجا، ۱۵ حمام و مهمانسراهای فراوان دایر بود.
از نوشتۀ لئون افریقی (د ح۹۵۷ق) بر میآید که سبک معماری خانههای شهر قابل توجه بوده است؛ بیشتر خانهها یک طبقه و دارای نمایی زیبا و با سنگ صاف ساخته شده بودند. سقفها را با کاشی و گچبری زیبا آراسته، و با لاجورد و دیگر الوان رنگآمیزی میکردند، زیرا چوب برای استفاده در بنا، کمیاب بود.
در شهر تونس چشمه و نهر و چاه وجود نداشت و از منبعهایی که آب باران در آنها ذخیره میشد، برای آشامیدن استفاده میکردند. در بیرون شهر چاههای آب شیرینی بود که برخی از نیکوکاران برای استفادۀ عموم حفر کرده بودند و برخی نیز از آنِ شاه و درباریان بود.
با اینهمه، تونس از لحاظ
کشاورزی و
اقتصادی شهری درخور توجه بود. در این شهر آباد، مزارع بسیار بود
و از کشتزارهای وسیع غلات و پنبه و کنف و کاجیره و محصولاتی مانند عسل، روغن، حبوبات، روغن زیتون و چهارپایان اهلی، سود سرشار به دست میآمد. شهر تونس به خرمی، پاکی هوا و میوۀ فراوان و خوب معروف بود.
در تونس سفالی سفیدرنگ و مرغوب به نام ریحیه ساخته میشد که ظریف و بیمانند بود.
به نوشتۀ لئون افریقی در سدۀ ۱۰ق/۱۶م در بازارهای تونس، تجار و اصناف و صنعتگران بسیاری به کار اشتغال داشتند. در آن میان، شمار بسیاری تاجر پارچه بودند که ثروتمندترین ساکنان شهر به شمار میرفتند.
گروههای مردم هریک لباسی متمایز میپوشیدند و
عمامه و قَلَنْسُوه (نوعی کلاه) به سر میگذاشتند. با اینهمه، شمار توانگران شهر تونس کم بود
و
فقر در میان اقشار مختلف مردم به چشم میخورد.
عمدۀ معاملات اهالی تونس با عربهای مجاور شهر بود که از دور و نزدیک بدانجا میآمدند.
برخی از محصولات تونس به
قیروان در ۱۰۰ میلی آنجا
صادر میشد.
مازاد روغن زیتون تولید شده در تونس را نیز به
مصر میبردند.
شهر کهن
قَرطاجَنه (کارتاژ) در نزدیکی تونس ــ که برخی از مؤلفان آن را با تونس یکی دانستهاند
ــ در زمان
ادریسی (د ح۵۶۰ق) ویران و بیسکنه بود.
لنگرگاه تونس «رادس» نام داشت.
تونس نخستین نقطهای در ساحل
افریقا بود که از آن به سوی
اندلس میرفتند.
در زمان
عبدالملک بن مروان خلیفۀ اموی،
زهیر بن قیس بلوی، والی افریقیه (۶۷-۶۹ ق) شهر تونس را فتح کرد و به مقر خود برقه بازگشت.
پس از قتل زهیر در جنگ با رومیان (۷۶ق) اوضاع افریقیه آشفته شد و عبدالملک،
حسّان بن نعمان ازدی را به حکومت افریقیه گمارد (حک ۶۹-۷۸ق).
وی در دشت افریقیه با رومیان جنگید. آنان با قبول پرداخت خراج و هزینۀ
لشکریان حسان، مانع ورود وی به تونس شدند؛ سپس با خانواده و اموال خود شبانه با کشتی گریخته، تونس را وا گذاردند. حسان شهر را تصرف کرد و در آنجا مسجدی (جامع زیتونه) ساخت و گروهی از مسلمانان را در قالب دو
لشکر در آنجا مستقر نمود.
ابن شماع تاریخ احداث تونس را به منزلۀ شهری اسلامی، در ۸۰ ق/۶۹۹ م دانسته است.
چون اردوگاه مسلمانان در تونس مورد حملۀ رومیان قرار گرفت،
عبدالعزیز بن مروان، والی مصر به دستور خلیفه عبدالملک هزار تن از
قبطیان را به یاری مسلمانان به تونس فرستاد.
حسان نیز به دستور خلیفه، در تونس دارالصناعهای برای ساختن کشتی تأسیس کرد و از بربرها برای تهیه و بردن چوب به آنجا کمک گرفت. بدین ترتیب، تونس را پایگاهی برای حمله به شهرهای ساحلی رومیان قرار داد تا دیگر فکر حمله بـه قیـروان را ــ کـه در آن هنگام پـایتخت افـریقیـۀ اسلامی محسوب میشد ــ نکنند.
او همچنین ترعهای از لنگرگاه رادس تا دارالصناعۀ تونس حفر، و آب دریای مدیترانه را در آن جاری کرد.
حسان در بنای سادۀ جامع زیتونه از مصالح شهر کهن کارتاژ استفاده کرد.
صنعتگران و کشاورزان کارتاژ نیز که پارهای از آنها مسلمان شدند، به تونس رفتند
و به اینگونه کارتاژ رو به ویرانی نهاد. تونس از لحاظ اداری جزئی از افریقیه بود که حسان بن نعمان آن را سازمان داد. در آنجا امیر و عاملی برای خراج، از سوی والی افریقیه ــ که در قیروان مستقر بود ــ تعیین میشد و قاضی شهر با اختیار کامل انجام وظیفه میکرد.
در ۱۱۶ق/۷۳۴م عبیدالله بن حَبحاب از سوی خلیفه هشام بن عبدالملک به حکومت افریقیه منصوب شد. او نیز مُستنیر بن حارث حُرَیثی را به امارت تونس گمارد.
عبیدالله بن حبحاب در زمان حکومتش بر افریقیه مسجد جامع و دارالصناعۀ شهر تونس را از نو ساخت
با این ملاحظه که تاریخ این اقدام را ۱۱۴ق نوشته است.
تونس در ۱۲۴ق/۷۴۲م به تصرف عبدالواحد بن یزید هَوّاری، از خوارج صُفری که ادعای خلافت نمود، درآمد؛ اما وی در همین سال کشته شد.
در جمادیالاول ۱۲۶/مارس ۷۴۴ عبدالرحمان بن حبیب فِهری بر تونس و سپس بر قیروان استیلا یافت. پس از سقوط امویان، عبدالرحمان به نام خلفای عباسی خطبه خواند، اما بعدها از اطاعت منصور دوانیقی بیرون آمد. در ذیحجۀ۱۳۷/ مۀ ۷۵۵، برادرش الیاس وی را کشت و تونس و قیروان را گرفت و اطاعت خود را از منصور اعلام نمود
در جمادیالآخر ۱۴۸/اوت ۷۶۵ اغلب بن سالم تمیمی، نیای اغلبیان که از یاران ابومسلم خراسانی بود، به حکومت افریقیه منصوب شد و تونس تحت فرمان وی درآمد.
از اینرو، در زمان خلفای نخست عباسی برخی سرداران و سپاهیان خراسانی در تونس مستقر شدند.
از محرم ۱۸۴/ فوریۀ ۸۰۰، با انتصاب ابراهیم بن اغلب تمیمی به حکومت افریقیه از سوی هارونالرشید، تونس جزو قلمرو دولت اغلبیان درآمد که پایتختشان قیروان بود.
در سالهای بعد شورشهای متعددی در تونس بر ضد اغلبیان به وقوع پیوست.
در ۲۰۸ق/۸۲۳م چون زیادة الله اغلبی بر شورشیان به رهبری منصور طُنبُذی غلبه یافت، شماری از ایشان را کشت و باروی تونس را تخریب کرد.
به گفتۀ ابوعبید بکری
تونس نزدیک ۲۰ بار بر ضد امرا و والیان شورید. اغلبیان توجه ویژهای به توسعۀ شهری تونس داشتند.
آنان در بالای شهر ــ که اکنون ناحیۀ قصبـه خـوانده میشود ــ قصـری معروف به دارالاماره برای سکونت خود ساختند و بارویی استوار پیرامون شهر کشیدند و کاخهای دیگری نیز برای تفریح در میانۀ بوستانهای گل و باغهای میوه برپا کردند. این بناها بیرون دروازۀ قرطاجنه در جایی که در قدیم به «سوانی المرج» معروف بود، قرار داشت.
ایجاد بازارها و بناهای عمومی بهویژه آب انبارها و کارگاههای تولیدی به دست امرای اغلبی نیز در آبادانی و شکوفایی تونس مؤثر بود.
امیر ابوابراهیم احمد بن محمد اغلبی (حک ۲۴۲-۲۴۹ق) جامع زیتونه را با قبههای چندضلعی و ستونهای سنگی بر آورد و با آرایهها و نقشها و نوشتههای کوفی تزیین کرد و آن را به سبک بدیعی که امروزه دیده میشود، درآورد.
ابراهیم دوم، دیگر امیر اغلبی (حک ۲۶۱-۲۹۰ق) نیز پس از ۲۶۷ق/۸۸۱م در تونس مستقر شد و کاخهای متعددی در آنجا بنا کرد که از آن جمله، قصبه بود که در بخش بالای شهر قرار داشت. پسر و جانشین وی، عبدالله (حک ۲۹۰ق) نیز تونس را مقر خود قرار داد.
چون عبیدالله مهدی نخستین خلیفۀ فاطمی، دولت خود را در افریقیه تأسیس کرد (۲۹۷ق/۹۱۰م)، تونس را نیز به استیلای خود درآورد. وی در ۳۰۳ق/۹۱۶م از این شهر بازدید کرد
و در دوران حکومتش باروی تونس را از نو ساخت و جاهایی را نیز بازسازی کرد.
در ۳۳۳ق/۹۴۵م در زمان پسر و جانشین وی، القائم (حک ۳۲۲-۳۳۴ق) ابویزید مَخْلَدبن کیداد از سران خوارج بر تونس مستولی شد و رحمون نامی را به حکومت آنجا گمارد. در ماه صفر ۳۳۴ نیز
لشکریان ابویزید در تونس دست به قتل و غارت گشودند.
پس از آنکه معز خلیفۀ فاطمی در ۳۶۲ق/۹۷۳م پایتخت خود را به مصر (قاهره) انتقال داد، بلکین بن زیری صنهاجی را به حکومت افریقیه گمارد
و شهر تونس جزو قلمرو او ــ کـه مقـرش در مهدیه بود ــ قـرارگرفت. بعدها چون نوادهاش معز بن بادیس زیری رسماً در ۴۳۹ق/۱۰۴۷م از اطاعت فاطمیان سرپیچید و فرمان عباسیان را گردن نهاد، عرب بنی هلال به تحریک فاطمیان، همچون سیل در ۴۴۰ق/۱۰۴۸م افریقیه را درنوردیـدند و تخریب و غارت کردند.
به دنبال ضعف دولت بنیزیری در افریقیه، بنوخراسان دولتی محلی در شهر تونس تشکیل دادند که نزدیک ۷۰ سال دوام یافت.
نخستین فرد این خاندان که ابن خلدون
او را از قبیلۀ بربر صنهاجه دانسته است، عبدالحق بن عبدالعزیز بن خراسان بود که در ۴۵۰ق/۱۰۵۸م در تونس حکومت را به دست گرفت و تا ۴۸۸ق/۱۰۹۵م حکومت کرد.
عبدالحق یک چند بر ضد تمیم بن معز زیری شورید که تمیم در ۴۵۸ق/۱۰۶۶م با ارسال
لشکری او را به اطاعت باز آورد.
با این ملاحظه که نام او را احمدبن خراسان نوشته است.
پس از وی، پسرش عبدالعزیز بن عبدالحق تا۵۰۰ ق حکومت کرد. آنگاه احمدبن عبدالعزیزبن عبدالحق زمام قدرت را به دست گرفت. وی قصر بنی خراسان را در تونس ساخت و شهر را با احداث باروهای آن، استحکام بخشید. سرانجام در ۵۲۲ ق/۱۱۲۸م یحیی بن عزیز از حاکمان بنی حمّاد با فرستادن
لشکری او را به تسلیم وا داشتند و به بجایه بردند.
در سالهای ۴۹۱ و۵۱۰ ق بنیزیری با ارسال لشکریانی بنی خراسان را در تونس به اطاعت وا داشتند.
از ۵۲۲ ق به بعد، افرادی از خاندان بنیحماد بر تونس حکم راندند.
در ۵۴۳ ق/۱۱۴۸م مردم تونس بر ضد معدبن منصور ابن حماد شوریده و او را بیرون راندند و ابوبکربن اسماعیل بن عبدالحق از بنی خراسان را به امارت برداشتند. اما پس از ۷ ماه، پسر برادرش عبدالله بن عبدالعزیز ابن خراسان او را از میان برداشت و خود نزدیک ۱۰ سال حکومت کرد.
سرانجام در ۵۵۲ ق/۱۱۵۷م، عبدالله پسر عبدالمؤمن بن علی خلیفۀ موحدی تونس را محاصره کرد. ابن خراسان به یاری عربها تونس را از محاصره رهانید، هرچند در این اثنا درگذشت و علیبن احمدبن عبدالعزیز ۵ ماه حکومت کرد و سپس در پی حملۀ عبدالمؤمن به تونس در ۲۴ جمادیالآخر ۵۵۴ شهر امان یافت و
(
علی بن
)
احمد ابن خراسان تسلیم، و روانۀ مراکش شد، اما در میانۀ راه درگذشت.
از آثار بازمانده از دورۀ بنیخراسان در تونس، جامع بزرگ قصر است که احمد ابن خراسان آن را در محوطۀ کاخ خود ساخت. در محلۀ بنیخراسان تونس آرامگاه این خاندان و بناهای باشکوه آنان قرار دارد که زیبایی و سبک جالب نمای خانهها و راهها و کوچههای آن قابل توجه است. در زمان موحدون، مهاجرانی از اندلس در نزدیکی این محله سکنا گزیدند و خانههایی بلند و زیبا ساختند که آمیزهای از سبک هنری اصیل تونسی و اندلسی بود. این محلـه از باب مناره ــ که موحدان آن را پـدید آوردند ــ تـا جـامع زیتونـه گستـرده بـود. بـاب سوق العطارین از درهای جامع زیتونه، یادگاری از روزگار بنی خراسان است.
سنگنوشتهای به تاریخ رمضان ۴۷۴/ فوریۀ ۱۰۸۲ بر این سردر نصب شده که نام عبدالحق بن عبدالعزیز ابن خراسان در آن نقش شده است.
بنوخراسان همچنین تونس را با ساختن باروها استحکام بخشیدند و قصرها و مسجدهایی در این شهر بنا کردند.
عبدالمؤمن پس از استیلا بر تونس، یهودیان و نصارای شهر را به قبول اسلام وا داشت.
در ۵۸۱ ق/۱۱۸۵م که علی بن اسحاق ابن غانیه از بقایای مرابطون، سراسر افریقیه را تصرف، و به نام خلیفه الناصر عباسی خطبه کرد، موحدون به دشواری توانستند تونس را نگه دارند. در ۵۸۳ ق/۱۱۸۷م یعقوب المنصور بن یوسف بن عبدالمؤمن افریقیه را بازگرفت و یکی از سرداران خود را به حکومت تونس گمارد
در زمان المنصور، یحییبن اسحاق
ابن غانیه برادر علی و از دیگر امرای مرابطون که بر بخشهای وسیعی از افریقیه چیره شده بود، تونس را گرفت و در آنجا به نام خلیفۀ عباسی بغداد خطبه خواند. المنصور با
لشکری بسیار از مقر خود در مراکش بدان سوی رفت و در اول ذیقعدۀ ۵۸۵ ق/ ۱۱ دسامبر ۱۱۸۹م وارد تونس شد. ابن غانیه به صحرا گریخت و آرامش به تونس بازگشت.
پس از مرگ المنصور، ابن غانیه در ۵۹۹ ق/۱۲۰۲م تونس را پس از ۴ ماه محاصره به جنگ گشود. از اینرو، محمد الناصر، پسر و جانشین المنصور در سال بعد برای فرو نشاندن شورش دوبارۀ ابن غانیه به افریقیه
لشکر کشید و تونس را آزاد کرد و سپس در ۶۰۳ق/۱۲۰۷م وزیر خود عبدالواحدبن ابیحفص (د ۶۱۸ق) نیای امرای حفصی را به حکومت تونس منصوب کرد.
از این زمان شهر تونس به جای قیروان و مهدیه، مرکز حکومتی ولایت افریقیه (اکنون کشور تونس) گردید
که تا به امروز این مرکزیت را حفظ کرده است.
عبدالواحد سیاستی نیکو پیشه کرد و تونس در عهد او سامان یافت و آسیبهایی که به دست عربها بر شهر وارد آمده بود، اصلاح شد
پس از وی دو تن از پسرانش همچنان به نیابت از موحدان بر تونس حکومت کردند.
اوج درخشش تونس در همۀ زمینههای علمی، فرهنگی، اقتصادی، هنر و معماری، با تأسیس دولت حفصیان به وقوع پیوست
و شهر تونس چنان شهرت و اعتباری یافت که مغرب و مراکش را تحتالشعاع قرار داد.
با آغاز ضعف موحدون و ظهور و اقتدار مرینیان در مغرب اقصی، امیر ابوزکریا یحیی بن عبدالواحد حفصی (د ۶۴۷ ق) در۶۲۶ ق/۱۲۲۹م با اعلام استقلال از موحدون، دولت حفصیان را در شهر تونس بنیان گذارد و با پیروزی بر ابنغانیه و قتل او در ۶۳۱ ق/۱۲۳۴م تونس را به مرکز قدرتی در میان دولتهای مجاور بدل کرد.
تونس در زمان امیر ابوزکریا به آبادانی، ارزانی قیمتها، آرامش عمومی، امنیت راهها و ذخیرۀ مالی و تسلیحاتی نامور بود
و بناها و بوستانها و باغهایی به سبک اندلسی و به دست صنعتگرانی از اندلس در تونس پدید آمد.
مسجد جامع قصبه و منارۀ زیبای آن (ساخت: رمضان ۶۳۰/ ژوئن ۱۲۳۳)، مدرسۀ شماعین، و دیگر مساجد و مدارس، سوقالعطارین نزدیک جامع زیتونه و کتابخانۀ سلطنتی با ۳۶ هزار جلد کتاب از آثار دورۀ او در تونس است.
از این میان، مسجد جامع قصبه که به جامع موحدون و جامع حفصی نیز شهرت دارد، به لحاظ ویژگیهای هنری و معماری حائز اهمیت است. سبک بنای این مسجد ترکیبی از ویژگیهای اندلسی و تونسی است. جلوههای هنری که به خصوص در ساخت منارۀ آن دیده میشود، گویای شکوفایی تمدن تونس در اوایل روزگار حفصیان است.
از دیگر بناهای این دوره، جامع الهواء یا جامع التوفیق و مدرسۀ مجاور آن (مدرسۀ توفیقیه، که امروزه در مقابل زاویۀ سیدی قاسم زلیجی قرار دارد) است که آن را عَطْف، همسر ابوزکریا در ۶۵۰ ق/۱۲۵۲م ساخت.
از اوایل عهد حفصیان، بهویژه بعد از ابوزکریا یحیی تا روزگار وزان فاسی(لئون افریقی)، در نتیجۀ مهاجرت از اندلس و مغرب به تونس، جمعیت تونس به گونهای پیوسته رو به افزایش نهاد و محدودۀ این شهر وسعت یافت و سرآمد شهرهای افریقا شد.
ولایت افریقیه و پایتخت آن، تونس، در عهد حکومت مقتدرانۀ المستنصر بالله حفصی پسر ابوزکریا (۶۴۷-۶۷۵ ق) از لحاظ تمدن و رفاه عمومی که جلوههای آن در خوراک و پوشاک و ظروف و خانهها پدیدار بود، شکوفا گشت،
و بناها و باغها و تأسیسات عمرانی در آنجا ساخته شد. از آثار شایان ذکر او، ترمیم آبراه رومی برای آبرسانی از چشمههای زغوان به تونس، در ۶۶۵ ق/۱۲۶۷م بود.
یک شاخه از این آبراه به قصر سلطان، و شاخهای نیز به جامع زیتونه کشیده شده بود.
در زمان المستنصر ۴ حومه (ربض) پیرامون شهر تونس شکل گرفت که هریک مشتمل بر دکانها و اصناف صنعتگران، صیادان و عطاران بود. در یکی از این حومهها، تاجران ونیزی و جنوایی و کاتالونیایی اقامت داشتند.
مشهورترین حادثۀ تونس در زمان المستنصر، حملۀ صلیبی هشتم به فرماندهی لوئی نهم پادشاه فرانسه به این شهر در آخر ذیقعدۀ ۶۶۸ ق/۲۱ ژوئیه ۱۲۷۰م است. صلیبیان با ناوگانی متشکل از ۴۰ هزار جنگجو در بقایای شهر قرطاجنه پیاده شدند. پس از حدود ۶ ماه جنگ میان آنان و مسلمانان، شیوع وبا در تونس به ارتش فرانسویها نیز سرایت کرد و جمع بسیاری از آنان، از جمله لوئی نهم، در ۱۰ محرم ۶۶۹ ق/۲۹ اوت ۱۲۷۰م مردند. بدینگونه این جنگ صلیبی با ناکامی صلیبیان و صلح میان طرفین پایان یافت و باقیماندۀ ارتش فرانسـه تونس را ترک کردند.
عَبْدَری که سفر خود را در ۲۵ ذیقعدۀ ۶۸۸ ق/۱۰ دسامبر ۱۲۸۹م در زمان المستنصر بالله دوم ابوحفص عمربن ابی زکریا حفصی آغاز کرده، ضمن دیدار از تونس، آن را پایگاه مسافرانی از غرب و شرق و محل تلاقی کاروانها و کشتیهایی از هر سوی دانسته، و آن را به سبب آبادانی، رونق علمی، زیبایی و استواری بناها و وسعت محدودۀ شهری ستوده است. به گفتۀ وی در کنار هریک از چند دروازۀ شهر، حومهای است که خود به اندازۀ شهری است.
در زمان ابویحیی ابوبکر دوم ملقب به متوکل (حک ۷۱۸-۷۴۷ق) تونس به سبب شورش برخی از مخالفان و مدعیانی از خاندان حفصی آسیب دید.
در ۷۲۹ق/۱۳۲۹م نیز ابوتاشفین حاکم تلمسان به قلمرو حفصیان حمله کرد و
لشکریان او وارد شهر تونس شدند. ابوبکر از سلطان ابوسعید مرینی حاکم مغرب استمداد کرد و در سال بعد توانست به پایتخت خود بازگردد
وی پس از تسلط بر امور، وضع کشاورزی و صنعت و علوم را بهبود بخشید،
به طوری که به گفتۀ ابن شماع در این شهر بیش از ۷۰۰ دکان عطاری و بیش از ۱۲۰ آسیا بود.
در زمان وی بودکه ابن بطوطه (د ۷۷۹ق) از تونس دیدن کرد
در پی ضعف و اختلاف خاندان حفصیان، سلطان ابوالحسن مرینی (حک ۷۳۲-۷۴۹ق) حاکم مغرب در ۷۴۸ق/۱۳۴۷م به تونس
لشکر کشید و پس از قتل ابوحفص عمر دوم حفصی (حک ۷۴۷ق) بر این شهر استیلا یافت.
اما تسلط او بر تونس فقط دو سالونیم به درازا کشید، زیرا عربها که در دولت حفصیان نفوذ و جایگاهی بزرگ داشتند، بر ضد فشارها و ستمهای او شوریدند و او پس از جنگی شدید ناگزیر به مراکش هزیمت یافت. تونس در سالهای بعد نیز دچار آشوب و نزاع امرای بنی حفص بر سر قدرت بود.
در زمان سلطان ابوفارس عبدالعزیز بن احمد حفصی (حک ۷۹۶-۸۳۷ ق) بار دیگر امنیت بر تونس حکمفرما شد،
به گونهای که درآمد گمرکی و مالیاتی این شهر افزایش قابل ملاحظهای یافت. بنای زاویهها، کتابخانهای در شمال جامع زیتونه، و همچنین آبانبارها و سقاخانهها و بیمارستان تونس از اقدامات ابوفارس بود.
تأسیس مدرسۀ منتصریه نیز از آثار نوۀ وی، محمدالمنتصر است.
با مرگ ابوفارس عبدالعزیز، دولت حفصیان در اثر سوء تدبیر جانشینانش، به انحطاط گرایید. شیوع وبا و طاعون در سالهای ۸۷۳ و ۸۹۹ق، در تونس، از حوادث دوران افول دولت حفصیان است.
با وجود این، شهر تونس رونق خود را نگاه داشت. به گفتۀ لئون افریقی در این شهر زیبا و پرجمعیت، هر صنفی محلی خاص داشتند. نساجان بیشترین شمار صنعتگران را شکل میدادند و پارچههای گران قیمتی که میبافتند، در همۀ افریقا به فروش میرسید.
تونس با دولتهای متعدد اروپایی ساحل شمالی دریای مدیترانه نیز روابط بازرگانی داشت و گذرگاه تجارتی کالاهای مشرق و افریقا و بالعکس بود.
در۹۳۵ق/۱۵۲۸م در پی آشفتگی حکومت حفصیان، خیرالدین بارباروس، دریاسالار ترک احتمالاً به دستور سلیمان قانونی سلطان عثمانی، شهر تونس را تصرف کرد. حسن بن ابی عبدالله حفصی (آغاز حک ۹۳۲ق) که با یاری عربها به جنگ بازگشت، باز هزیمت یافت و از شارل (Charles) پنجم (شارل کن) پادشاه اسپانیا کمک خواست. شارل در رأس سپاهی به سوی تونس پیش راند و در ۹۴۲ق/۱۵۳۵م آنجا را گرفت و سپاهیانش شهر را غارت کردند. گفته شده است از ۱۸۰ هزار تن جمعیت شهر تونس، کشته و اسیر شدند و باقی جان سالم بهدر بردند.
اسپانیاییها در حمله به جامع زیتونه کتابهای نفیس کتابخانۀ عبدلیه را نابود ساختند. به دنبال آن، شارل، حسن حفصی را بر تخت نشاند و یکی از امرای سپاه خود را در نظارت با او شریک کرد؛ اما اهالی تونس زیر بار شرایط ظالمانۀ مالی اسپانیاییها نرفتند و در ۹۴۲ق/۱۵۳۵م به یاری ابوالعباس احمد، معروف به حمیده پسر حسن حفصی، بر شهر مسلط شدند.
چندی بعد، علی پاشا که پس از مرگ خیرالدین جانشین او در حکومت الجزایر شده بود، در ۹۷۷ق/۱۵۶۹م به تونس
لشکر کشید و پس از هزیمت دادن ابوالعباس احمد، این شهر را به نام سلطان سلیم دوم عثمانی فتح کرد. بار دیگر اسپانیاییها برای یاری امیر حفصی در برابر ترکان، با ناوگانی به تونس آمدند. چون احمد حفصی شرایط آنان را نپذیرفت، برادرش محمد در ۹۸۰ق/۱۵۷۳م با حمایت اسپانیاییها قدرت را به دست گرفت و اسپانیاییها استحکاماتی در این شهر پدید آوردند.
سرانجام نیروهای ترک مستقر در قیروان و طرابلس برای آزادسازی تونس روانۀ این شهر شدند. صدراعظم عثمانی، سنان پاشا نیز به عنوان فرمانده کل عملیات، با ناوگانی عظیم (حدود ۰۰۰‘۱ کشتی) از سوی باب عالی به آنان پیوست و پس از چند روز جنگ شدید، در ۲۵ جمادیالاول ۹۸۱ق/۲۲ سپتامبر ۱۵۷۳م نیروهای عثمانی با فتح قلاع اسپانیاییها و به اسارت گرفتن آنان، شهر تونس را تصرف کرد و با دستگیری محمد بن حسن حفصی و فرستادن او به استانبول، دولت حفصیان در تونس انقراض یافت.
پس از فتح عثمانی، دیوانی در شهر تونس برای رسیدگی به مسائل سپاهیان (موسوم به یِنیچری) و ادارۀ امور ولایت تأسیس شد. به سبب جور و تعدی رؤسای دیوان، از ۱۰۰۷ق/۱۵۹۸م افرادی با عنوان دای مأمور رسیدگی به امور سپاهیان و حفظ نظم در شهر تونس شدند. در ۱۰۱۷-۱۰۱۸ق (و به قولی ۱۰۱۶ق) در زمان عثماندای (حک ۱۰۰۷-۱۰۱۹ق) شمار قابل توجهی از مسلمانان اندلس که از وطن خود رانده شده بودند، در تونس سکنا گزیدند و برخی از صنایع مانند کلاهبافی (شاشیّه)، ابریشم بافی، سنگتراشی تزیینی، گچبری، کاشیکاری، صحافی وپارهای روشهای زراعت را در آنجا رایج ساختند
این مهاجران در شهر تونس «حومة الاندلس» را ساختند و مسجد جامعی معروف به سبحانالله بنا کردند که در بیرون باب سویقه قرار داشت. آنان مدرسهای نیز معروف به مدرسۀ سیدی العجمی یا مدرسة الفتح نزدیک مقبرۀ سیدی یونس ساختند که بنای آن در ۱۰۳۴ق/۱۶۲۵م به پایان رسید.
شهر تونس در زمان یوسف دای (حک ۱۰۱۹-۱۰۴۷ق) به شکوه خود ادامه داد و در آنجا مسجد جامعی زیبا (تأسیس: ۱۰۲۱ق) و مدرسهای موسوم به یوسفیه (تأسیس: ۱۰۲۱ق) و چندین بازار ساخته شد و آبراه دورۀ حفصیان اصلاح گردید.
یکی از پیشکاران یوسفدای، به نام مرادبای که در ۱۰۴۱ق/۱۶۳۲م از سوی باب عالی لقب پاشا گرفت، دولت مستقل مرادیان را پایهگذاری کرد. از این زمان شهر تونس تحت حاکمیت این خاندان قرارگرفت
در دوران حمّوده پاشا و پسرش مرادبای دوم از امرای این خاندان که با اقتدار بر اوضاع مسلط بودند، شهر تونس از آرامش برخوردار بود، اما پس از آن نزاع پسران مرادبای دوم بر سر قدرت، دستگاه حکومت و پایتخت (شهر تونس) را دستخوش آشفتگی کرد. در زمان حکومت ظالمانۀ مرادبـای سـوم ــ کـه بـا قتل او (محـرم ۱۱۱۴ق/۱۷۰۲م) دولت مرادیـان منقـرض شـد ــ تـونس روزگاری تیره را پشت سرگذاشت.
پارهای از آثار ساخته شده در تونس در دوران مرادیان از این قرار است: مسجد جامع با شکوه حَمّوده پاشا مقابل مقبرۀ احمد بن عروس و بیمارستان حومة العزّافین (ساختۀ حموده پاشا)، مدرسۀ مرادیه (منسوب به مرادبای دوم، تأسیس: ۱۰۸۴ق)، مسجد جامع بسیار زیبای محمدبای مرادی معروف به مسجد سیدی محرز (اتمام بنا: ۱۱۰۸ق/۱۶۹۷م) که در آن از سبک معماری مسجد جامع احمد ثالث در استانبول تقلید شده، و مشتمل بر کتابخانهای مهم بوده است. کلیسایی نزدیک دروازۀ قرطاجنۀ شهر تونس. این کلیسا را ــ که نخستین عبادتگاه مسیحی شهـر تونس در دورۀ اسلامـی به شمار میرفت ــ رمضان بای برای مادرش که بر آیین مسیحیت درگذشت، ساخت (ابن خوجه، تاریخ معالم، ص۱۸۱-۱۸۸؛.
در ۱۱۱۶ق/۱۷۰۴م، به علت شیوع طاعون در شهر تونس شماری از اهالی این شهر درگذشتند.
در ۲۰ ربیعالاول ۱۱۱۷ق/۱ ژوئیۀ ۱۷۰۵م مردم شهر تونس حسینبای پسر علی ترکی را به امارت برگزیدند. از آن زمان تونس تحت حاکمیت افرادی از دودمان حسینیان بود (،
تا آنکه با الغای نظام پادشاهی و اعلان جمهوری در ۲۷ ذیحجۀ ۱۳۷۶ق/۲۵ ژوئیۀ ۱۹۵۷م، این دولت برچیده شد.
حسینبای (حک ۱۱۱۷-۱۱۴۸ق) باروی شهر تونس را ترمیم کرد و قلاع آن را استوار ساخت
و سقاخانهها، چاهها و آب انبارهای دوران حفصیان و مساجد و آرامگاههای اولیا را ترمیم و کاروانسراها و بازارهای جدیدی در این شهر احداث کرد (خوجه، ص۱۵۷-۱۶۰؛
و مدارس حسینیه (نزدیک جامع زیتونه) و نَخله (تأسیس: ۱۱۲۶ق) را در این شهر بنا کرد (خوجه، ص۱۶۰؛.
همچنین در ۱۱۳۹ق/۱۷۲۷م در نزدیک مدرسۀ حسینیه، مسجد جامعی زیبا و با شکوه ساخت که اکنون در سوق الصباغین قرار دارد.
جانشینان وی، علی پاشا (حک ۱۱۴۸-۱۱۷۰ق) و علیبای دوم (حک ۱۱۷۲-۱۱۹۶ق) نیز چندین مدرسه در تونس تأسیس کردند که از لحاظ هنری و معماری قابل توجه هستند.
در زمان محمودبای (حک ۱۲۳۰-۱۲۳۹ق) شهر تونس از لحاظ عمرانی توسعه یافت، به گونهای که در این دوره ۱۷ مسجد جامع، ۳۰۰ مسجد، ۲۰ مدرسه، ۱۱۵ مکتب ابتدایی و شماری خانقاه و سقاخانه و تکیه و بیمارستان و سربازخانه در آنجا وجود داشت.
در ۱۲۹۸ق/۱۸۸۱م ارتش فرانسه کشور تونس را اشغال کرد. از آن پس، تا ۱۹۴۳م/۱۳۲۲ش شهر تونس نیز به منزلۀ جزئی از این کشور، تحتالحمایۀ فرانسه بود. در این دوران مؤسسات و نهادهای تمدنی جدید به تدریج در این شهر شکل گرفت.
در پی آن شهر تونس در دوران حکومت محمد منصفبای (حک ۱۳۲۰-۱۳۲۴ق) در اثر جنگ جهانی دوم آسیبهای سنگین دید.
تونس امروزه از دو بخش متمایز و متصل به هم تشکیل میشود: بخش کهن آن با موقعیتی نامناسب در تپه ماهورهای طولانی و کمعرض مستطیلشکل، و میان نمکزار سیجومی و دریاچۀ تونس قرار دارد و از جنوب و جنوب شرقی به سوی شمال شرقی ممتد است. این شهر به سبب حاصلخیزی و نزدیکی به دریای مدیترانه و سواحل اروپایی، موقعیت اقتصادی و استراتژیک خوبی دارد و از خلیج تونس در جهت عمران شهری بهره گرفته است.
عمران تونس مساحتی حـدود ۳۰ کمـ از شمال تا جنوب و ۲۵ کمـ از شرق تا غرب را دربر میگیرد. تونس بزرگترین شهر صنعتی در کشور به شمار میرود و شبکهای گسترده از جادهها و راهآهن آن را با همۀ نقاط کشور مرتبط کرده است و نقش نخست را در اقتصاد کشور ایفا میکند. شهر تونس بیش از ۳۰٪ آموزشگاههای متوسطه و ۷۵٪ دانشجویان آموزش عالی را در خود جای داده است و ۴۰٪ بیمارستانها در آنجا قرار دارد؛ سرمایهگذاریها نیز در این شهر متمرکز است.
این سیطره به سبب نقش تاریخی، سیاسی و اقتصادی شهر تونس است که در طول بیش از نیم قرن گروههای بسیاری از مهاجران و روستاییان نقاط مختلف کشور را به سوی خود جذب کرده است.
جمعیت شهر تونس (بدون احتساب حومه) در ۲۰۰۸م/۱۳۸۷ش، ۴۳۶، ۷۳۹ تن برآورد شده است. («فرهنگ جهانی۱»، npn.)
بخش خدمات در پایتخت ــ که شامل وزارتخانهها و شرکتها و مؤسسات ملی و بانک مرکزی است ــ در رتبۀ نخست قرار دارد. بخش صنعت در این شهر از ۱۹۷۰م به بعد رو به توسعه نهاده، در حالی که بخش کشاورزی عقبگرد داشته است. در زمان استعمار فرانسه در شهر تونس صنایعی مانند فسفات، ذوب سرب، مصالح ساختمانی مانند سیمان، و صنایع غذایی به وجود آمد. اکنون صنایع فلزی و شیمیایی نیز در تونس دائر است و صنایع نساجی و پوست در ردیف اول تمام صنایع این شهر قرار دارد. بندر تونس بیشترین فعالیتهای دریایی در زمینۀ واردات در کشور را به خود اختصاص داده است.
در بخش کهن تونس، بازارهای سنتی و قدیمی و آثار دینی و تاریخی مانند جامع زیتونه و مدرسۀ خلدونیه برپا ست و برخی از دوائر دولتی و وزارتخانهها در آنجا قرار دارد.
در بخش جدید شهر، محلۀ استعماری پیشین که از شهر کهن تا دریاچۀ تونس امتداد دارد، واقع است. طرح تونس البُحیره با هدف توسعۀ مرکز شهر جدید متناسب با کارکردهای خدماتی، تجارتی و مسکونی در حال انجام است. افزون بر این در شمال و غرب شهر کهن و محلۀ استعماری، پارهای محلههای جدید در حال گسترش است. در منطقۀ جدید شرقیه که در شمال پایتخت، نزدیک فرودگاه قرار داد و در منطقۀ غربیه پارهای صنایع تبدیلی، مواد غذایی و منسوجات شکل گرفته است.
تونس به سبب وجود منطقۀ ساحلی و آثار متعدد برجای مانده از دورههای گذشتۀ تاریخی، گردشگران بسیاری را به سوی خود جذب کرده است
تونس از دیرباز به دارالعلم شهرت داشته است و از این شهر علما و فقهای بسیاری برخاسته، یا در آنجا به تعلیم و تعلم اشتغال جستهاند.
این شهر در عهد ولات، اغلبیان، فاطمیان، بنیزیری، بنیخراسان و حفصیان مرکز تعلیم قراءات، فقه، نحو، ادب، حدیث، تاریخ و فلسفه بود و استادانی در همۀ علوم و فنون در آنجا شهرت یافتند
از مسجد جامع زیتونه به منزلۀ نخستین پایگاه علمی و فرهنگی شهر تونـس در دورۀ اسلامی باید یاد کرد. این مسجد از اواخر سدۀ ۱ق/۷م با استادان خود مرکز تعلیم ادب عربی و علوم دینی بود. اوج درخشش علمی جامع زیتونه در عهد حفصیان بود که از همۀ شهرها طالبان علم برای اقامت در آن و دیدار علمایش بدانجا میرفتند.
ابنبطوطه از جـامع زیتونه بـه عنوان مرکـز تعلیم و صدور فتـاوای شرعی یاد کرده است.
برای جایگاه علمی جامع زیتونه و نظام آموزشی آن در عصر حفصیان
پس از آن، مسجد جامع قصر (ساختۀ احمد ابن خراسان) شایان ذکر است. در این مرکز علمی فعال، طالبان علم گرد میآمدند.
جامع قصبه (ساختۀ ابوزکریا حفصی) و جامع توفیق (ساختۀ همسر ابوزکریا) از دیگر مراکز علم و ادب بود و جلسات درس و شعر و ادب در آنجا برپا میشد؛ چنانکه در دیگر مساجد جامع و مدارس تونس دورۀ حفصیان نیز، تعلیم و تعلم رونق داشت
برای مدارس دورۀ حفصیان در سدههای ۷-۹ق/۱۳-۱۵م،
در عهد امرای حفصی عالمان و ادیبان وشاعران بسیاری در تونس میزیستند و کتابها و آثاری پدید آوردند. برخی از امرای حفصی نیز خود اهل شعر و ادب بودند. از اینرو، در عهد آنان، تونس محور حیات علمی و فرهنگی شد.
در دورههای پس از حفصیان نیز سنت تعلیم و تعلم در مساجد و مدارس شهر تونس با قوّت استمرار یافت
برای پارهای از مدارس تونس در دورۀ حکمرانی ترکان
برخی از مشاهیر علما، ادبا و دانشمندان شهر تونس عبارتاند از: علی ابن زیاد (د ۱۸۳ق)، فقیه مالکی
علی بن محمد اِیادی (د ح۳۶۵ق)، شاعر
محرز بن خَلَف (د ۴۱۳ق)، فقیه و زاهد و شاعر
عبدالله بن احمد بن محمد تجانی (د پس از ۷۱۷ق)، ادیب و سفرنامهنویس، و دیگر افراد خاندان تجانی، نیز شماری از فقها و مؤلفان مالکی همچون محمد بن عبدالله ابن راشد (د ۷۳۶ق)، محمد ابن عبدالسلام (د ۷۴۹ق)، محمدبن هارون کِنانی (د ۷۵۰ق)، و محمد ابن عرفـه (د ۸۰۳ ق) و دو مـورخ مشهور: ابنخلدون (د ۸۰۸ ق) و ابنابی الضیاف (د ۱۲۹۱ق)
منابع:
(۱) ابن ابی دینار، محمد، المؤنس، به کوشش محمد شمام، تونس، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
(۲) ابنابیزرع، علی، الانیس المطرب، به کوشش عبدالوهاب بن منصور، رباط، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
(۳) ابن ابی الضیاف، احمد، اتحاف اهل الزمان، به کوشش محمد شمام، تونس، ۱۹۹۰م.
(۴) ابن اثیر، الکامل.
(۵) ابن بطوطه، رحلة، به کوشش محمد عبدالمنعم عریان، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۶) ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۷م.
(۷) ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۶۷م.
(۸) ابن خلدون، العبر، بیروت، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
(۹) ابن خلکان، وفیات.
(۱۰) ابن خوجه، محمد، «تاریخ ابواب تونس»، دائرة المعارف التونسیة، تونس، ۱۹۹۵م.
(۱۱) ابن خوجه، تاریخ معالم التوحید، به کوشش جیلانی بن حاج یحیی و حمادی ساحلی، بیروت، ۱۹۸۵م.
(۱۲) ابن خوجه، صفحات من تاریخ تونس، به کوشش حمادی ساحلی و جیلانی بن حاج یحیی، بیروت، ۱۳۸۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۳) ابن سعید مغربی، علی، الجغرافیا، به کوشش اسماعیل عربی، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
(۱۴) ابن شماع، محمد، الادلة البینة النورانیة، به کوشش طاهر بن محمد معموری، تونس/طرابلس، ۱۹۸۴م.
(۱۵) ابن عبدالحکم، عبدالرحمان، فتوح مصر و اخبارها، به کوشش محمد حجیری، بیروت، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۶م.
(۱۶) ابنعبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۸۴م.
(۱۷) ابنعذاری، احمد، البیان المغرب، به کوشش کولن و لوی پرووانسال، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۱۸) ابن قنفذ، احمد، الفارسیة، به کوشش محمد شاذلی نیفر و عبدالمجید ترکی، تونس، ۱۹۶۸م.
(۱۹) ابن کثیر، البدایة و النهایة، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۲۰) ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لِون و ا فره، تونس، ۱۹۹۲م.
(۲۱) ابوالعرب، محمد، طبقات علماء افریقیة و تـونس، به کـوشش علی شابـی و نعیم حسن یافـی، تونس، ۱۹۸۵م.
(۲۲) ابوالفـدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، ۱۸۴۰م.
(۲۳) ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
(۲۴) الاستبصار فی عجائب الامصار، به کوشش سعد زغلول عبدالحمید، بغداد، ۱۹۸۶م.
(۲۵) اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۶۷م.
(۲۶) بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م.
(۲۷) بن عبدالعزیز، حموده، الکتاب الباشی، به کوشش محمد ماضور، تونس، ۱۹۷۰م.
(۲۸) حجی، محمد، «تونس و المغرب»، معلمة المغرب، رباط، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵م.
(۲۹) حسیـن، محمـد خضـر، تونس و جـامع الزیتونـة، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
(۳۰) خوجـه، حسین، ذیل بشائر اهل الایمان، به کوشش طاهر معموری، تونس/طرابلس، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۳۱) دمشقی، محمد، نخبة الدهر، به کوشش عبدالرزاق اصفر، دمشق، ۱۹۸۳م.
(۳۲) ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام (ذیل حوادث و وفیات ۶۶۱-۶۷۰ ق)، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م.
(۳۳) زرکشی، محمد، تاریخ الدولتین، به کوشش محمد ماضور، تونس، ۱۹۶۶م.
(۳۴) زرکلی، اعلام.
(۳۵) زمرلی، صادق، تونس فی عهد المنصف بای، ترجمۀ حمادی ساحلی، بیروت، ۱۹۸۹م.
(۳۶) سراج اندلسی، محمد، الحلل السندسیة، به کوشش محمد حبیب هیله، بیروت، ۱۹۸۴م.
(۳۷) سلاوی، احمد، الاستقصاء، به کوشش احمد ناصری، دارالبیضاء، ۲۰۰۱م.
(۳۸) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۳۹) طویلی، احمد، تاریخ مدینة تونس الثقافی و الحضاری، تونس، ۲۰۰۲م.
(۴۰) عبدری، محمد، رحلة، به کوشش علی ابراهیم کردی، دمشق، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م.
(۴۱) عبدالوهاب، حسن حسنی، خلاصة تاریخ تونس، تونس، ۱۳۷۳ق.
(۴۲) همو، ورقات، تونس، ۱۹۶۴م.
(۴۳) کنانی، مصطفی حسن محمد، حملة لویس التاسع الصلیبیة علی تونس، اسکندریه، ۱۴۰۶ق.
(۴۴) لئون افریقی، حسن بن محمد وزان، وصف افریقیا، ترجمۀ محمد حجی و محمد اخضر، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۴۵) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، ۱۹۶۶م.
(۴۶) معموری، طاهر، دانشگاه زیتونه، ترجمۀ زهرا خسروی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۴۷) مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.
(۴۸) الموسوعة العربیة العالمیة، ریاض، ۱۴۱۹ق/ ۱۹۹۹م.
(۴۹) مونس، حسین، تاریخ المغرب و حضارته، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
(۵۰) نیفر، محمد، عنوان الاریب، به کوشش علی نیفر، بیروت، ۱۹۹۶م.
(۵۱) یاقوت، بلدان.
(۵۲) یعقوبی، احمد، «البلدان»، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱-۱۸۹۲م.
(۵۳) یونینی، موسی، ذیل مرآة الزمان، حیدرآباددکن، ۱۳۷۴ق/ ۱۹۵۴م.
(۵۴) Caffrey, C, Tunisia, ed M Gerrard, London, ۲۰۰۶.
(۵۵) EI۲.
(۵۶) Ham, A and A Hole, Tunisia, Oakland, ۲۰۰۴.
(۵۷) Jacobs, D and P Morris, Tunisia, London, ۲۰۰۵.
(۵۸) The World Gazetteer, wwwworld-gazetteercom.
۱ Encarta
۲ The World …
۳» Tunisia «
۱» Tunisia, Bureau … «
۱ Guiseppe Raffo
۲ Felice
۱ Brèart
۱ Encyclopedia…
۱ The World…
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۶۱۹۹.