حضرت یحیی(ع)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت
یحیی بن زكریا (
علیه
السلام) یا یوحَنّا مُعَمِّدان (
یحیی تعمیددهنده)، یكی از
پیامبران بنی اسرائیل است كه در کودکی به پیامبری رسید و نامش پنج بار در
قرآن آمده است و به
زهد فوقالعاده و گریه بسیار از
خوف خداوند معروف است.
آن حضرت از پدری پیر و مادری نازا متولد شد که به این ماجرا در قرآن اشاره شده است. نبوت در کودکی یکی از ویژگیهای حضرت
یحیی است که برای اثبات
امامت برخی از
امامان شیعه در کودکی به نبوت آن حضرت استناد میشود. او مروج آیین
حضرت موسی (علیهالسلام) و کتابش همان
تورات بود، وقتی كه
حضرت عیسی (علیهالسلام) به مقام نبوت رسید، به او
ایمان آورد و مروج آیین حضرت مسیح (
علیه
السلام) گردید. حضرت
یحیی (
علیه
السلام) و حضرت عیسی (
علیه
السلام) صفات و ویژگیهای مشترکی داشتند که از جمله عبارت است از: زهد فوقالعاده، ترک ازدواج، تولد اعجازآمیز، نسب بسیار نزدیک.
حضرت
زكریا (
علیه
السلام) با بانویی به نام ایشاع (یا حنانه) خاله
حضرت مریم (علیهالسلام) ازدواج كرد. سالها گذشت و هر دو به سن پیری رسیدند ولی دارای فرزند نشدند. سرانجام
زكریا (
علیه
السلام) در كنار محراب حضرت مریم (علیهاالسلام) غذاها و میوههای بهشتی دید، دریافت كه باید امیدوار به
خدا بود، با اینكه ۱۲۰ سال از عمرش گذشته بود و همسرش ۹۸ سال داشت
از درگاه خداوند تقاضای داشتن فرزند كرد. سرانجام فرشتگان به او بشارت دادند كه خداوند پسری به نام
یحیی به تو عطا خواهد كرد، و چنین نامی تاكنون كسی نداشته است.
حضرت
یحیی (
علیه
السلام) در كودكی به مقام نبوت رسید و خداوند در همین سن آنچنان او را از
عقل و درایت و هوش برخوردار نمود كه شایستگی مقام نبوت را پیدا كرد.
مقام
یحیی (
علیه
السلام) در پیشگاه خداوند آنچنان در سطح بالایی است كه خداوند میفرماید: «وَ
سَلامٌ عَلَیهِ یوْمَ وُلِدَ وَ یوْمَ یمُوتُ وَ یوْمَ یبْعَثُ حَیا؛
و
سلام بر او آن روز كه تولد یافت، و آن روز كه میمیرد و آن روز كه زنده و برانگیخته میشود.»
از امتیازات حضرت
یحیی (
علیه
السلام) اینكه: خداوند او را به عنوان تصدیقكننده نبوت حضرت مسیح (
علیه
السلام) و به عنوان رهبر و بسیار عفیف و پرهیزكار و پیامبری از صالحان، معرفی میكند.
گرچه از ظاهر آیه ۱۲
سوره مریم استفاده میشود كه او دارای كتاب مستقل بوده، ولی منظور از كتاب در این آیه، همان
تورات است. او مروج آیین
حضرت موسی (علیهالسلام) بود، وقتی كه عیسی (
علیه
السلام) به مقام نبوت رسید، به او
ایمان آورد، و مروج آیین حضرت مسیح (
علیه
السلام) گردید. حضرت
یحیی (
علیه
السلام) سه سال یا شش ماه از حضرت عیسی (
علیه
السلام) بزرگتر بود.
حضرت
یحیی (
علیه
السلام) و حضرت مسیح (
علیه
السلام) نسبت به هم شباهتهایی در امور زیر داشتند:
۱.
زهد و پارسایی فوقالعاده.
۲. ترک ازدواج، كه آنها بر اثر شرایط خاص زندگی برای تبلیغ احكام الهی مجبور به سفرهایی بودند و ناچار مجرد زندگی میكردند.
۳. تولد اعجازآمیز، كه
یحیی در سنین پیری پدر و مادر، از آنها به دنیا آمد، و عیسی (
علیه
السلام) بدون پدر متولد شد.
۴. حضرت
یحیی (
علیه
السلام) و حضرت عیسی (
علیه
السلام)، با همدیگر خویشاوندی نزدیک داشتند (
یحیی پسر خاله
حضرت مریم (علیهالسلام) مادر عیسی (
علیه
السلام) بود.)
۵. شباهت دیگر اینكه هر دو در كودكی به مقام نبوت رسیدند.
۶. حضرت
یحیی (
علیه
السلام)|
یحی و حضرت عیسی (
علیه
السلام) با همدیگر الفت و انس خاصی داشتند، و هم چون دو برادر عرفانی، ارتباط تنگاتنگی در میانشان بود. تا آنجا كه در
روایت آمده:
مدتی پس از فوت حضرت
یحیی (
علیه
السلام)، حضرت عیسی (
علیه
السلام) كه از فراق او دلتنگ شده بود، كنار قبر
یحیی (
علیه
السلام) آمد و از درگاه خدا خواست تا
یحیی (
علیه
السلام) را زنده كند.دعایش به اجابت رسید،
یحیی (
علیه
السلام) زنده شد و از میان
قبر بیرون آمد و به عیسی (
علیه
السلام) گفت:
«از من چه میخواهی؟» عیسی (
علیه
السلام) گفت: «اُرید ان تؤبسنی كما كنتُ فی الدنیا؛ میخواهم با من انس و الفت بگیری همانگونه كه در دنیا با هم مأنوس بودیم.»
یحیی (
علیه
السلام) گفت: «ای عیسی! هنوز از مرارت و سختی
مرگ، آرامش نیافتهام، میخواهی مرا به دنیا برگردانی! تا بار دیگر به سختی مرگ مبتلا شوم.» این را گفت و سپس به قبر خود بازگشت.
در روایات
معراج آمده،
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: در شب معراج هنگام سیر در آسمانها، وقتی كه به آسمان دوم رسیدم، ناگاه دو مرد شبیه هم را دیدم، به
جبرئیل گفتم: اینها كیستند؟ گفت: «دو پسرخاله همدیگر،
یحیی و عیسی (علیهماالسلام) هستند.» بر آنها
سلام كردم، و آنها بر من
سلام كردند، برای آنها از درگاه خدا طلب آمرزش كردم، آنها نیز برای من طلب آمرزش نمودند، و به من گفتند: «مرحباً بالاَخِ الصالح و النبی الصالح؛ آفرین بر برادر شایسته و پیغمبر شایسته.»
۷. از شباهتهای
یحیی (
علیه
السلام) با عیسی (
علیه
السلام) اینكه
یحیی (
علیه
السلام) را طاغوت زمانش كشت و سرش را از بدنش جدا كرد. در مورد حضرت مسیح (
علیه
السلام) نیز طاغوتیان زمان میخواستند او را به دار آویزان كنند، كه اشتباهی رخ داد و شخص دیگری را به جای عیسی (
علیه
السلام) كشتند و عیسی (
علیه
السلام) به سوی آسمانها صعود نمود.
در آیه ۱۲ سوره مریم میخوانیم؛ خداوند میفرماید:
«یا
یحْیى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّهٍ وَ آتَیناهُ الْحُكْمَ صَبِیا؛
ای
یحیی! كتاب (خدا) را با قوت بگیر و ما فرمان نبوت را در كودكی به او دادیم.»
حضرت
زكریا (
علیه
السلام) وقتی كه به شهادت رسید، حضرت
یحیی (
علیه
السلام) خردسال بود، مقام نبوت به او رسید.
این قول بنابر آن است كه
زكریا (
علیه
السلام) در این هنگام از دنیا رفته است و این از امتیازات حضرت
یحیی (
علیه
السلام) است كه نخستین پیامبری بود كه در كودكی به پیامبری رسید. درست است كه دوران شكوفایی عقل انسان معمولاً حد و مرز خاصی دارد، ولی میدانیم كه همیشه در میان انسانها افراد استثنایی وجود دارند. چه مانعی دارد كه خداوند در شرایط خاصی، بعضی از
پیامبران یا
امامان (علیهمالسلام) را در همان خردسالی، شایسته مقامات عالی كند.
در
بیت المقدس پادشاهی هوسباز به نام «هیرودیس» (یا هردوش) بود، كه از طرف قیاصره روم در آنجا فرمانروایی میكرد، برادرش بهنام، دختری به نام «هیرودیا» داشت. پس از آن كهفیلبوس از دنیا رفت، هیرودیس با همسر برادرش ازدواج كرد.
هیرودیس شاه هوسباز، عاشق دختر هیرودیا دختر زیبای برادرش شد، بهطوری كه زیبایی هیرودیا او را در گرو عشق آتشین خود قرار داده بود، از اینرو تصمیم گرفت با او كه برادرزاده، و دختر همسرش بود، ازدواج كند. این خبر به پیامبر خدا حضرت
یحیی (
علیه
السلام) رسید، آن حضرت با صراحت اعلام كرد كه این ازدواج برخلاف دستورات تورات است و
حرام میباشد. سر و صدای این فتوا در تمام شهر پیچید و به گوش آن دختر (هیرودیا) رسید، او كینه
یحیی (
علیه
السلام) را به دل گرفت، چرا كه او را بزرگترین مانع بر سر راه هوسهای خود میدانست و تصمیم گرفت در یک فرصت مناسبی از او انتقام بگیرد. ارتباط نامشروع هیرودیا با عمویش هیرودیس بیشتر شد، و زیبایی او شاه هوسران را شیفتهاش كرد بهطوری كه هیرودیا آنچنان در شاه نفوذ كرد، كه شاه به او گفت: «هر آرزویی داری از من بخواه كه قطعاً انجام خواهد یافت.»
هیرودیا گفت: من هیچ چیز جز سر بریده
یحیی (
علیه
السلام) را نمیخواهم، زیرا او نام من و تو را بر سر زبانها انداخته و همه مردم را به عیبجویی ما مشغول نموده است. و طبق پارهای از روایات، مادر هیرودیا (كه همسر شاه بود) هیرودیا را وادار كرد، كه شاه را مجبور به قتل
یحیی (
علیه
السلام) كند، به این ترتیب كه به شوهرش
شراب داد، و دخترش را آرایش كرده با لباسهای پرزرق و برق نزد شاه فرستاد و به او گفت: اگر شاه به طرف تو آمد تمكین نكن. مگر سر بریده
یحیی (
علیه
السلام) را در آنجا حاضر كند...
در سالروز جشن تولد هیرودیس پادشاه
فلسطین طبق پارهای از روایات،
یحیی بن زکریا (
علیه
السلام) در محراب عبادت در مسجد بیت المقدس به سر میبرد، مأموران جلاد سراغ او آمدند و او را دستگیر كرده و به مجلس شاه بردند، شاه در همانجا فرمان داد سر از بدن او جدا كردند و سر بریدهاش را در میان طشت طلا نهادند و آنگاه كه هیرودیا
تسلیم هوسهای شاه گردید، سر بریده
یحیی (
علیه
السلام) به سخن آمد و در همان حال
نهی از منکر كرد و خطاب به شاه فرمود: «یا هذا اِتَّقِ اللهِ لا یحِل لكُ هذه؛ آی شخص از خدا بترس این زن بر تو حرام است.» به این ترتیب حضرت
یحیی (
علیه
السلام) مظلومانه به
شهادت رسید.
• ارهاص یحیی (قرآن) • تزکیه یحیی (قرآن) • برزخ یحیی (قرآن) • پیامبری حضرت یحیی • پایان عمر یحیی • تحیت بر یحیی (قرآن)
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «یحیی (علیهالسلام) و پیامبری او»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۵/۲۰. •
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «پایان عمر یحیی (علیهالسلام)»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۵/۲۰.