حکم بت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بت تندیسی ساخته شده از
چوب یا سنگ و غیره است که جهت
پرستش ساخته میشود.
عبادت آن حرام و احکامی بر آن بار میشود که در این مقاله میآید.
لازم است که انسانها از بت
تبری بجویند.
واذ قال ابرهیم لابیه وقومه اننی براء مما تعبدون.
«و چون
ابراهیم به (نا)پدرى خود و قومش گفت من واقعا از آنچه مىپرستيد بيزارم.»
قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابرهیم والذین معه اذ قالوا لقومهم انا برءؤا منکم و مما تعبدون من دون الله...
«قطعا براى شما در (پيروى از) ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست آنگاه كه به
قوم خود گفتند ما از شما و از آنچه به جاى خدا مىپرستيد بيزاريم به شما
کفر مىورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده...»
۱۰۳۹. حرمت بت پرستی:
... فلا تجعلوا لله اندادا...
«د پس براى خدا همتايانى قرار ندهيد در حالى كه خود مىدانيد.»
ان یدعون من دونه الا انـثـا وان یدعون الا شیطـنـا مریدا.
«
[۵] به جاى او جز بتهاى مادينه را
دعا نمىخوانند و جز شيطان سركش را نمىخوانند.»
قل اتعبدون من دون الله ما لا یملک لکم ضرا ولا نفعـا...
«بگو آيا غير از خدا چيزى را كه اختيار زيان و سود شما را ندارد مىپرستيد و حال آنكه خداوند شنواى داناست.»
قل اندعوا من دون الله ما لا ینفعنا ولا یضرنا ونرد علی اعقابنا...
«بگو آيا به جاى خدا چيزى را بخوانيم كه نه سودى به ما مىرساند و نه زيانى و آيا پس از اينكه خدا ما را هدايت كرده از عقيده خود بازگرديم...»
قالوا اجئتنا لنعبدالله وحده ونذر ما کان یعبد ءاباؤنا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصـدقین• قال قد وقع علیکم من ربکم رجس وغضب اتجـدلوننی فی اسماء سمیتموها انتم وءاباؤکم مانزل الله بها من سلطـن...
«گفتند آيا به سوى ما آمدهاى كه تنها خدا را بپرستيم و آنچه را كه پدرانمان مى پرستيدند رها كنيم اگر راست مىگويى آنچه را به ما وعده مىدهى براى ما بياور •گفت راستى كه عذاب و خشمى
[۱۱] از پروردگارتان بر شما مقرر گرديده است آيا در باره نامهايى كه خود و پدرانتان
بتها نامگذارى كردهايد و خدا بر
[۱۳] آنها برهانى فرو نفرستاده با من مجادله مىكنيد پس منتظر باشيد كه من
[۱۴] با شما از منتظرانم.»
وجـوزنا ببنی اسرءیل البحر فاتوا علی قوم یعکفون علی اصنام لهم قالوا یـموسی اجعل لنا الـهـا کما لهم ءالهة قال انکم قوم تجهلون• ان هـؤلاء متبر ما هم فیه وبـطـل ما کانوا یعملون.
«و فرزندان اسرائيل را از دريا گذرانديم تا به قومى رسيدند كه بر
[۱۷] بتهاى خويش همت مىگماشتند گفتند اى موسى همان گونه كه براى آنان خدايانى است براى ما
[۱۸] خدايى قرار ده گفت راستى شما نادانى مىكنيد •در حقيقت آنچه ايشان در آنند نابود
زایل و آنچه انجام مىدادند باطل است.»
ایشرکون ما لا یخلق شیــا وهم یخلقون• وان تدعوهم الی الهدی لا یتبعوکم سواء علیکم ادعوتموهمام انتم صـمتون• ان الذین تدعون من دون الله عباد امثالکم فادعوهم فلیستجیبوا لکم ان کنتم صـدقین• الهم ارجل یمشون بهاام لهماید یبطشون بهاام لهم اعین یبصرون بهاام لهم ءاذان یسمعون بها قل ادعوا شرکاءکم ثم کیدون فلا تنظرون.
«آيا موجوداتى را
او شريك مىگردانند كه چيزى را نمىآفرينند و خودشان مخلوقند.»
«و اگر آنها را به
[۲۳] هدايت فراخوانيد از شما پيروى نمىكنند چه آنها را بخوانيد يا خاموش بمانيد براى شما يكسان است •در حقيقت كسانى را كه به جاى خدا مىخوانيد بندگانى امثال شما هستند پس آنها را
گرفتاریها بخوانيد اگر راست مىگوييد بايد شما را اجابت كنند •آيا آنها پاهايى دارند كه با آن راه بروند يا دستهايى دارند كه با آن كارى انجام دهند يا چشمهايى دارند كه با آن بنگرند يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند بگو شريكان خود را بخوانيد سپس در باره من حيله به كار بريد و مرا مهلت مدهيد.»
ویعبدون من دون الله ما لا یضرهم ولا ینفعهم ویقولون هـؤلاء شفعـؤنا عند الله قل اتنبـون الله بما لا یعلم فی السمـوت ولا فی الارض سبحـنه وتعــلی عما یشرکون.
«و به جاى خدا چيزهايى را مىپرستند كه نه به آنان زيان مىرساند و نه به آنان سود مىدهد و مىگويند اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند بگو آيا خدا را به چيزى كه در آسمانها و در زمين نمىداند آگاه مىگردانيد او پاك و برتر است از آنچه
وی شريك مىسازند.»
قل هل من شرکائکم من یبدؤا الخلق ثم یعیده قل الله یبدؤا الخلق ثم یعیده فانی تؤفکون• قل هل من شرکائکم من یهدی الی الحق قل الله یهدی للحق افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لا یهدی الا ان یهدی فما لکم کیف تحکمون.
«بگو آيا از شريكان شما كسى هست كه آفرينش را آغاز كند و سپس آن را برگرداند بگو خداست كه آفرينش را آغاز مىكند و باز آن را برمىگرداند پس چگونه
حق بازگردانيده مىشويد •بگو آيا از شريكان شما كسى هست كه به سوى حق رهبرى كند بگو خداست كه به سوى حق رهبرى مىكند پس آيا كسى كه به سوى حق رهبرى مىكند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمىنمايد مگر آنكه
[۳۰] هدايتشود شما را چه شده چگونه داورى مىكنيد.»
قالوا یـهود ما جئتنا ببینة وما نحن بتارکی ءالهتنا عن قولک وما نحن لک بمؤمنین• ان نقول الا اعترک بعض ءالهتنا بسوء قال انی اشهد الله واشهدوا انی بریء مما تشرکون• ولما جاء امرنا نجینا هودا والذین ءامنوا معه برحمة منا ونجینـهم من عذاب غلیظ.
«گفتند اى هود براى ما دليل روشنى نياوردى و ما براى سخن تو دست از خدايان خود برنمىداريم و تو را باور نداريم •
[۳۴] جز اين نمىگوييم كه بعضى از خدايان ما به تو آسيبى رساندهاند گفت من خدا را گواه مىگيرم و شاهد باشيد كه من از آنچه جز او شريك وى مىگيريد بيزارم•و چون فرمان ما دررسيد هود و كسانى را كه با او گرويده بودند به رحمتى از جانب خود نجات بخشيديم و آنان را از عذابى سخت رهانيديم.»
ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم وءاباؤکم ما انزل الله بها من سلطـن ان الحکم الا لله امر الا تعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم ولـکن اکثر الناس لا یعلمون. .
«شما به جاى او جز نامهايى
[۳۶] را نمىپرستيد كه شما و پدرانتان آنها را نامگذارى كردهايد و خدا دليلى بر
[۳۷] آنها نازل نكرده است فرمان جز براى خدا نيست دستور داده كه جز او را نپرستيد اين است دين درست ولى بيشتر مردم نمىدانند.»
.. قل افاتخذتم من دونه اولیاء لا یملکون لانفسهم نفعـا ولا ضرا... ام جعلوا لله شرکاء خلقوا کخلقه فتشـبه الخلق علیهم قل الله خــلق کل شیء وهو الوحد القهـر.
«بگو پروردگار آسمانها و زمين كيست بگو خدا بگو پس آيا جز او سرپرستانى گرفته ايد كه اختيار سود و زيان خود را ندارند بگو آيا نابينا و بينا يكسانند يا تاريكيها و روشنايى برابرند يا براى خدا شريكانى پنداشتهاند كه مانند آفرينش او آفريدهاند و در نتيجه
دو آفرينش بر آنان مشتبه شده است بگو خدا آفريننده هر چيزى است و اوست يگانه قهار.»
الم یاتکم نبؤا الذین من قبلکم... جاءتهم رسلهم بالبینـت... • قالت رسلهم افی الله شک فاطر السمـوت والارض... قالوا... تریدون ان تصدونا عما کان یعبد ءاباؤنا... • وقال الذین کفروا لرسلهم لنخرجنکم من ارضنا او لتعودن فی ملتنا فاوحی الیهم ربهم لنهلکن الظــلمین• واستفتحوا وخاب کل جبار عنید• من ورائه جهنم ویسقی من ماء صدید.
«آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودند قوم نوح و عاد و ثمود و آنانكه بعد از ايشان بودند
[۴۵] كسى جز خدا از آنان آگاهى ندارد به شما نرسيده است فرستادگانشان دلايل آشكار برايشان آوردند...•پيامبرانشان گفتند مگر در باره خدا پديد آورنده آسمانها و زمين ترديدى هست او شما را دعوت مىكند تا پارهاى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و تا زمان معينى شما را مهلت دهد گفتند شما جز بشرى مانند ما نيستيد مىخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مىپرستيدند باز داريد پس براى ما حجتى آشكار بياوريد• و كسانى كه كافر شدند به پيامبرانشان گفتند شما را از سرزمين خودمان بيرون خواهيم كرد مگر اينكه به كيش ما بازگرديد پس پروردگارشان به آنان وحى كرد كه حتما ستمگران را هلاك خواهيم كرد •و
از خدا گشايش خواستند و
[۴۷] هر زورگوى لجوجى نوميد شد •
کس که دوزخ پيش روى اوست و به او آبى چركين نوشانده مىشود.»
واذ قال ابرهیم رب... واجنبنی وبنی ان نعبد الاصنام• رب انهن اضللن کثیرا من الناس...
«پروردگارا آنها بسيارى از مردم را گمراه كردند پس هر كه از من پيروى كند بى گمان او از من است و هر كه مرا نافرمانى كند به يقين تو آمرزنده و مهربانى.»
والذین یدعون من دون الله لا یخلقون شیــا وهم یخلقون• الـهکم الـه وحد فالذین لا یؤمنون بالاخرة قلوبهم منکرة وهم مستکبرون• لا جرم ان الله یعلم ما یسرون وما یعلنون انه لا یحب المستکبرین. .
«و كسانى را كه جز خدا مىخوانند چيزى نمىآفرينند در حالى كه خود آفريده مى شوند •معبود شما معبودى استيگانه پس كسانى كه به آخرت ايمان ندارند دلهايشان انكاركننده
[۵۴] است و خودشان متكبرند •شك نيست كه خداوند آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشكار مىسازند مىداند و او گردنكشان را دوست نمىدارد.»
.. افبالبـطـل یؤمنون وبنعمت الله هم یکفرون• ویعبدون من دون الله ما لا یملک لهم رزقـا من السمـوت والارض شیــا ولا یستطیعون• فلا تضربوا لله الامثال...
«... آيا
هم به باطل ايمان مىآورند و به نعمت خدا كفر مىورزند •و به جاى خدا چيزهايى را مىپرستند كه در آسمانها و زمين به هيچ وجه اختيار روزى آنان را ندارند و
کاری توانايى ندارند •پس براى خدا مثل نزنيد كه خدا مىداند و شما نمىدانيد.»
اولـئک الذین یدعون یبتغون الی ربهم الوسیلة ایهم اقرب ویرجون رحمته ویخافون عذابه ان عذاب ربک کان محذورا.
«آن كسانى را كه ايشان مىخوانند
[۵۹] به سوى پروردگارشان تقرب مىجويند
بدانند كدام يك از آنها
او نزديكترند و به رحمت وى اميدوارند و از عذابش مىترسند چرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز است.»
واذ اعتزلتموهم وما یعبدون الا الله فاوا الی الکهف ینشر لکم ربکم من رحمته ویهیئ لکم من امرکم مرفقـا.
«و چون از آنها و از آنچه كه جز خدا مىپرستند كناره گرفتيد پس به غار پناه جوييد تا پروردگارتان از رحمتخود بر شما بگستراند و براى شما در كارتان گشايشى فراهم سازد.»
قال اراغب انت عن ءالهتی یـابرهیم لـئن لم تنته لارجمنک واهجرنی ملیـا• واعتزلکم وما تدعون من دون الله وادعوا ربی عسی الا اکون بدعاء ربی شقیـا• فلما اعتزلهم وما یعبدون من دون الله وهبنا له اسحـق ویعقوب وکلا جعلنا نبیـا.
«گفت اى ابراهيم آيا تو از خدايان من متنفرى اگر باز نايستى تو را سنگسار خواهم كرد و
[۶۶] براى مدتى طولانى از من دور شو •و از شما و
[۶۷] آنچه غير از خدا مىخوانيد كناره مىگيرم و پروردگارم را مىخوانم اميدوارم كه در خواندن پروردگارم نااميد نباشم •و چون از آنها و
[۶۸] آنچه به جاى خدا مىپرستيدند كناره گرفت اسحاق و يعقوب را به او عطا كرديم و همه را پيامبر گردانيديم.»
ام اتخذوا ءالهة من الارض هم ینشرون.
«آيا براى خود خدايانى از زمين اختيار كردهاند كه آنها
را زنده مىكنند.»
انکم وما تعبدون من دون الله حصب جهنم انتم لها وردون• لو کان هـؤلاء ءالهة ما وردوها وکل فیها خــلدون.
«در حقيقتشما و آنچه غير از خدا مىپرستيد هيزم دوزخيد شما در آن وارد خواهيد شد •اگر اينها خدايانى
[۷۳] بودند در آن وارد نمىشدند و حال آنكه جملگى در آن ماندگارند.»
یدعوا من دون الله ما لایضره وما لا ینفعه ذلک هو الضلـل البعید.
«به جاى خدا چيزى را مىخواند كه نه زيانى به او مىرساند و نه سودش مىدهد اين است همان گمراهى دور و دراز.»
.. فاجتنبوا الرجس من الاوثـن... • حنفاء لله غیر مشرکین به ومن یشرک بالله فکانما خر من السماء فتخطفه الطیر او تهوی به الریح فی مکان سحیق.
«...مگر آنچه بر شما خوانده مىشود پس از پليدى بتها دورى كنيد...•در حالى كه گروندگان خالص به خدا باشيد نه شريكگيرندگان
[۷۷] او و هر كس به خدا شرك ورزد چنان است كه گويى از آسمان فرو افتاده و مرغان
[۷۸] او را ربودهاند يا باد او را به جايى دور افكنده است.»
ویعبدون من دون الله ما لم ینزل به سلطـنـا وما لیس لهم به علم وما للظــلمین من نصیر• یـایها الناس ضرب مثل فاستمعوا له ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابـا ولو اجتمعوا له وان یسلبهم الذباب شیــا لا یستنقذوه منه ضعف الطالب والمطلوب.
«و به جاى خدا چيزى را مىپرستند كه بر
[۸۱] آن حجتى نازل نكرده و بدان دانشى ندارند و براى ستمكاران ياورى نخواهد بود •اى مردم مثلى زده شد پس بدان گوش فرا دهيد كسانى را كه جز خدا مىخوانيد هرگز
[۸۲] مگسى نمىآفرينند هر چند براى
[۸۳] آن اجتماع كنند و اگر آن مگس چيزى از آنان بربايد نمىتوانند آن را بازپس گيرند طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.»
ومن یدع مع الله الـهـا ءاخر لا برهـن له به فانما حسابه عند ربه انه لا یفلح الکـفرون.
«و هر كس با خدا معبود ديگرى بخواند براى آن برهانى نخواهد داشت و حسابش فقط با پروردگارش مىباشد در حقيقت كافران رستگار نمىشوند.»
واتخذوا من دونه ءالهة لا یخلقون شیــا وهم یخلقون ولا یملکون لانفسهم ضرا ولا نفعـا ولا یملکون موتـا ولا حیوة ولا نشورا.
«و به جاى او خدايانى براى خود گرفتهاند كه چيزى را خلق نمىكنند و خود خلق شدهاند و براى خود نه زيانى را در اختيار دارند و نه سودى را و نه مرگى را در اختيار دارند و نه حياتى و نه رستاخيزى را.»
ان کاد لیضلنا عن ءالهتنا لولا ان صبرنا علیها وسوف یعلمون حین یرون العذاب من اضل سبیلا.
«چيزى نمانده بود كه ما را از خدايانمان اگر بر آن ايستادگى نمىكرديم منحرف كند و هنگامى كه عذاب را مىبينند به زودى خواهند دانست چه كسى گمراهتر است.»
ویعبدون من دون الله ما لا ینفعهم ولا یضرهم وکان الکافر علی ربه ظهیرا.
«و غير از خدا چيزى را مىپرستند كه نه سودشان مىدهد و نه زيانشان مىرساند و كافر همواره در برابر پروردگار خود همپشت
[۸۸] است.»
اذ قال لابیه وقومه ما تعبدون• قالوا نعبد اصنامـا فنظـل لها عـکفین• او ینفعونکم او یضرون.
«»
وبرزت الجحیم للغاوین• وقیل لهم این ما کنتم تعبدون• من دون الله هل ینصرونکم او ینتصرون• فکبکبوا فیها هم والغاوون.
«»
امن یبدؤا الخلق ثم یعیده ومن یرزقکم من السماء والارض اءلـه مع الله قل هاتوا برهـنکم ان کنتم صـدقین.
«»
انما تعبدون من دون الله اوثـنـا وتخلقون افکـا ان الذین تعبدون من دون الله لا یملکون لکم رزقـا...
«»
قل ادعوا الذین زعمتم من دون الله لا یملکون مثقال ذرة فی السمـوت ولا فی الارض وما لهم فیهما من شرک وما له منهم من ظهیر. .
«»
.. والذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر.
«»
قل ارءیتم شرکاءکم الذین تدعون من دون الله ارونی ماذا خلقوا من الارضام لهم شرک فی السمـوتام ءاتینـهم کتـبـا فهم علی بینت منه بل ان یعد الظــلمون بعضهم بعضـا الا غرورا.
ءاتخذ من دونه ءالهة ان یردن الرحمـن بضر لا تغن عنی شفـعتهم شیــا ولا ینقذون.
احشروا الذین ظـلموا وازوجهم وما کانوا یعبدون• من دون الله فاهدوهم الی صرط الجحیم.
ویقولون ائنا لتارکوا ءالهتنا لشاعر مجنون• انکم لذائقوا العذاب الالیم• وما تجزون الا ما کنتم تعملون.
قال اتعبدون ما تنحتون. .
.. قل افرءیتم ما تدعون من دون الله ان ارادنی الله بضر هل هن کـشفـت ضره او ارادنی برحمة هل هن ممسکـت رحمته...
ام اتخذوا من دون الله شفعاء قل او لو کانوا لا یملکون شیــا ولا یعقلون.
قل انی نهیت ان اعبد الذین تدعون من دون الله...
واذ قال ابرهیم لابیه وقومه اننی براء مما تعبدون.
قل ارءیتم ما تدعون من دون الله ارونی ماذا خلقوا من الارضام لهم شرک فی السمـوت ائتونی بکتـب من قبل هـذا او اثـرة من علم ان کنتم صـدقین• ومن اضل ممن یدعوا من دون الله من لا یستجیب له الی یوم القیـمة وهم عن دعائهم غـفلون• واذا حشر الناس کانوا لهم اعداء وکانوا بعبادتهم کـفرین.
افرءیتم اللـت والعزی• ومنوة الثالثة الاخری• ان هی الا اسماء سمیتموها انتم وءاباؤکم ما انزل الله بها من سلطـن ان یتبعون الا الظن وما تهوی الانفس ولقد جاءهم من ربهم الهدی.
قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابرهیم والذین معه اذ قالوا لقومهم انا برءؤا منکم و مما تعبدون من دون الله کفرنا بکم وبدا بیننا وبینکم العدوة و البغضاء ابدا حتی تؤمنوا بالله وحده...
قال نوح رب انهم عصونی... • وقالوا لا تذرن ءالهتکم ولا تذرن ودا ولا سواعـا ولا یغوث ویعوق ونسرا• مما خطیــتهم اغرقوا فادخلوا نارا فلم یجدوا لهم من دون الله انصارا.
والرجز فاهجر.
۱۰۴۰. نهی خداوند از دشنام به بتها، برای جلوگیری از سب خداوند، به وسیله مشرکان:
ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم کذلک... ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون.
۱۰۴۱. جواز سوزاندن بت و نابود کردن آثار آن در شریعت موسی علیه السلام:
قال فاذهب فان لک فی الحیوة ان تقول لا مساس وان لک موعدا لن تخلفه وانظر الی الـهک الذی ظـلت علیه عاکفـا لنحرقنه ثم لننسفنه فی الیم نسفـا.
۱۰۴۲. لزوم شکستن و نابود کردن بتها:
وتالله لاکیدن اصنـمکم بعد ان تولوا مدبرین• فجعلهم جذذا الا کبیرا لهم لعلهم الیه یرجعون.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم بت».