• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاتمیت در قرآن و حدیث

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خاتمیت، مفهومی کلامی و از آموزه‌های مشترک همه مسلمانان به معنای پایان یافتن نبوت به حضرت محمد صلی اللّه علیه وآله می‌باشد.



خاتمیت مصدر جعلی از خاتم (به کسر یا فتح تاء) و از ریشه خ ت م است.
در بیش‌تر منابع لغوی مراد از خاتم الانبیا بودن پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله و سلم را این دانسته‌اند که ایشان آخرین پیامبر است.
در برخی منابع از خاتم به مهری که بر پایانِ نامه‌ها می‌زده‌اند، نیز تعبیر شده است
[۳] ابن فارس، ذیل «ختم».
[۶] فخرالدینبن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «ختم»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۷] محمد بن محمد زَبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴. ذیل «ختم»).

به نظر برخی مستشرقان، این واژه ریشه‌ای آرامی دارد که در این صورت هم در معنای اصطلاحی آن تغییری حاصل نمی‌شود.


واژه خاتمیت در قرآن کریم به کار نرفته، اما تعبیر خاتم النبیین در آیه ۴۰ سوره احزاب (ماکانَ محمدٌ أبا أَحَدٍ مِنْ رجالِکُمْ وَلکِن رسولَ اللّهِ و خاتمَ النبیینَ) به عنوان وصف پیامبر اکرم به کار رفته است.
[۹] زمخشری، ج۳، ص۵۴۴ـ۵۴۵.
[۱۰] طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۵۶۷.
[۱۱] محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۱۸۵، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.

تعبیر «خاتم النبیین» به دو صورت، با کسر یا فتح تاء خوانده شده است.
در صورت اول به معنای پایان‌دهنده و مهرکننده سلسله انبیا و در صورت دوم به معنای آخر و پایان است.
[۱۲] محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بیتا).
[۱۳] ابوالفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۴۳۲، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش.
[۱۴] محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ج۲۱، ص۳۴، بیروت: داراحیاء التراث العربی، (بیتا).
[۱۵] تفسیر نمونه، زیرنظر ناصر مکارم شیرازی، ج۱۷، ص۳۳۸ـ۳۴۱، ج ۱۷، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۶ش.

علاوه بر آیه ۴۰ سوره احزاب، در قرآن کریم تعابیر دیگری دالّ بر آخرین پیامبر بودن رسول اکرم وجود دارد.
تعابیری همچون: اکمال دین : «الیومَ اکملتُ لَکمْ دینَکم» ارسال از جانب خدا برای جمیع مردم: «اِنّی رسولُ اللّه اِلیکُمْ جَمیعا» فرستادن نبی اکرم برای ابلاغ دین حق تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند: «هُوَالذی اَرْسَلَ رسوله بِالهدی و دین الحقِّ لیُظهرَه علیالدینِ کُلِّه» نبودن هیچ تغییردهندهای در کلمات الهی: «لامُبدِّلَ لِکلماته» انذار برای عالمیان: «لِیکونَ للعالمینَ نَذیرا»
[۲۳] جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۳۳ـ۳۸، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.
ارسال پیامبر برای بشارت و انذار همه مردم: «و ما ارسلناکَ اِلّا کافةً للناسِ بشیراً و نذیراً» راه نیافتن باطل در کتاب خدا : «لایأتیهِ الباطلُ من بینِ یدیهِ و لا مِن خَلْفِه» رحمت بودن پیامبر برای عالمیان: «و ما اَرسلناکَ اِلّا رحمةً لِلعالمین».
تمامی این تعابیر متضمن آن است که اسلام دارای کاملترین شرایع و دینی جهانی است و نسخ و تغییری در آن راه نخواهد یافت.
از این‌رو دین اسلام آخرین دین، و پیامبر اکرم خاتم الانبیا به شمار می‌آید.


در عصر جدید، پس از پیدایی دو جریان بهائیت و قادیانیه ، موضوع خاتمیت مورد مناقشه قرار گرفت.
منکران خاتمیت گاه با تأویل معنای خاتم النبیین در آیه ۴۰ سوره احزاب
[۲۷] محمدتقی مصباح، معارف قرآن، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۱، بخش ۴ و :۵ راه و راهنماشناسی، قم ۱۳۷۹ش.
[۲۸] جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۲۳ـ۳۳، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.
و گاه با استناد به برخی دیگر از آیات قرآن شبهاتی درباره خاتمیت طرح کرده و به انکار آن پرداختند که متقابلا پاسخ‌هایی به آنان داده شده است.

۳.۱ - اختصاص به قوم خاص

آیات مورد استناد مخالفان خاتمیت را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: دسته اول آیاتی که، به تأویل مخالفان، با اختصاص شریعت اسلام به گروه، قوم، امت خاص یا زبان مشخص به انکار عمومی بودن دعوت پیامبر و آیین اسلام می‌پردازد.
برای مثال در قرآن آیاتی هست که در آن‌ها انذار پیامبر مخصوص یک قوم، یا مخصوص «امّ القری» دانسته شده است و منکران خاتمیت کوشیده‌اند با استناد به این آیات عمومیت دعوت پیامبر اکرم را ــکه از لوازم خاتمیت است ــ نقض کنند.

۳.۱.۱ - پاسخ

در مواجهه با این قسم اشکالات پاسخ‌های نقضی و حلّی ارائه شده است.
در بخش پاسخ نقضی، به آیات دیگر همان سوره‌های مورد بحث توجه داده‌اند که بر عمومیت دعوت پیامبر اکرم دلالت دارد.
در پاسخ حلّی نیز به تبیین طبیعت دعوت پرداخته و گفته‌اند که در دعوت عمومی و جهانی نیز گاه لازم است قوم یا گروه خاصی مخاطب دعوت قرار گیرد.
چنانکه پیامبر در آغاز رسالت خود، ابتدا به دعوت قوم خود، پس از آن به دعوت اهل حجاز و در نهایت به ابلاغ دعوت به سران ممالک دیگر پرداخت.

۳.۲ - اختصاص رسول و مهلتی برای هر امت

منکران خاتمیت همچنین به آیاتی اشاره کرده‌اند که در آن‌ها برای هر امتی، رسول، اجل و مهلتی تعیین شده است و بر این اساس، عمومیت رسالت پیامبر را انکار کرده‌اند.

۳.۱.۱ - پاسخ

در پاسخ به معانی مختلف امت، با توجه به کاربرد این واژه در قرآن کریم اشاره و گفته شده است که در این‌گونه آیات، امت به معنی دین و طریقه نیست.
بلکه مراد از آن جماعت‌هایی است که وجه مشترکی با هم داشته باشند.
[۴۰] جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۱۱۴ـ ۱۲۵، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.


۳.۳ - مبعث شدن هر پیامبری به زبان قوم خود

از دید منکران، آیه ۴ سوره ابراهیم (و ما اَرسلنا مِن رسولٍ الّا بِلسانِ قومِه...) از دیگر آیات ناقض عمومیت دعوت پیامبر است که در آن گفته شده هر پیامبری به زبان قوم خود مبعوث می‌شود.

۳.۱.۱ - پاسخ

در پاسخ گفته شده است که آیه بر موافقت زبان هر پیامبر با زبان قومش دلالت دارد و به این معنی نیست که لزوماً زبان هر پیامبر با زبان تمام مخاطبانش یکی باشد.
بنابراین ممکن است مخاطبان دعوت پیامبر اعم از قوم وی باشند.

۳.۴ - نجات پیروان انبیای پیشین

همچنین در قرآن آیاتی هست مبنی بر نجات پیروان انبیای پیشین، مشروط بر ایمان به خدا و روز قیامت و انجام عمل صالح .
منکران خاتمیت چنین برداشت کرده‌اند که صاحبان ادیان پیشین نجات خواهند یافت، حتی اگر به رسالت پیامبر ایمان نیاورند و به احکام و شریعت وی گردن ننهند، ولی به خدا و قیامت ایمان داشته و عمل صالح انجام دهند و به این ترتیب عمومیت دعوت پیامبر خدشه‌دار می‌شود.

۳.۴.۱ - جواب

در پاسخ به آنان نیز گفته می‌شود که در این آیات درباره حقیقت ایمان به خدا و شرایط آن و بیان مراد از عمل صالح و شرط قبولی آن بحث نشده، حال آن‌که برای آگاهی از این شرایط باید به آیاتی توجه کرد که در آن‌ها به آن امور تصریح شده است.

۳.۵ - امکان بعثت پیامبرانی در آینده

دسته دیگر از آیات مورد استناد منکران خاتمیت، آیاتی است که از نظر ایشان به امکان بعثت پیامبرانی در آینده، ابلاغ دین و شریعت جدید، اطلاق اراده خدا بر فرستادن پیامبری دیگر، یا استمرار ارسال رسل اشاره دارد.
مثلا آیه ۳۵ سوره اعراف (یا بَنی آدَمَ اِمَّا یاتِیَنَّکُم رُسُلٌ منکم یَقُصُّون عَلَیکُم آیاتی...) بیان می‌کند که خداوند در آینده پیامبرانی خواهد فرستاد.

۳.۴.۱ - جواب

در پاسخ گفته شده است این آیه در سیاق داستان خروج آدم از بهشت و خطاب خداوند به بنی آدم است و بیان می‌کند که خدا برای راهنمایی انسان‌ها نظام پیامبری و شریعت را قرارداده است
[۴۸] طباطبائی، المیزان،ذیل آیه.

به علاوه، صیغه مضارع همیشه دلالت بر وقوع فعل در آینده ندارد.
ضمن آن‌که مضمون این آیه در قالب جمله شرطی بیان شده، بدین معنا که اگر پیامبرانی به سوی شما آمدند، از آنان پیروی کنید.
البته جمله شرطی متضمن تحقق شرط نیست.
[۵۰] محمدتقی مصباح، معارف قرآن، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۲، بخش ۴ و :۵ راه و راهنماشناسی، قم ۱۳۷۹ش.
[۵۱] جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۹۶ـ۱۰۹، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.

منکران خاتمیت همچنین آیه ۲۵ سوره نور (یَومَئِذٍ یُوَفّیهِمُ اللّهُ دِینَهُمُ الحَقَّ...) را به معنای آمدن دین و شریعت جدید تفسیر کرده‌اند.
درحالیکه در آیه مورد بحث مراد از دین جزاست نه دینی غیر از اسلام.
[۵۳] جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۳، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.

از دیگر آیات مورد استناد آن‌ها آیه ۱۵ سوره غافر (...یُلقی الرُّوحَ مِنْ اَمْرِه عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِه...) است، که به موجب آن خدا هرکس را بخواهد به پیامبری مبعوث می‌کند.
پاسخ این است که این آیه ناظر به آینده نیست؛ بلکه در مقام بیان این حقیقت است که انتخاب پیامبر، براساس خواست و مشیت الهی است.
[۵۵] محمدتقی مصباح، معارف قرآن، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۴، بخش ۴ و :۵ راه و راهنماشناسی، قم ۱۳۷۹ش.
[۵۶] جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۱۰۹ـ ۱۱۲، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.


۳.۶ - ادله‌های دیگر و پاسخ به آن‌ها

منکران خاتمیت در تفسیر آیه ۴۴ سوره مؤمنون (...اَرسَلنا رُسُلَنا تَتْری...)، نیز کلمه «تَتْری» (پشت سرهم) را به «لاتنقطع» (دائم) تفسیر کرده و آیه را دالّ بر استمرار نبوت دانسته‌اند.
در حالیکه به لحاظ لغوی چون ارسلنا فعل ماضی است، تتری را نمی‌توان لاتنقطع معنا کرد.
به علاوه مطابق این تفسیر انکار معاد هم لازم است.
[۵۸] علی بن محمد بیاضی، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج۱، ص۶۲، چاپ محمدباقر بهبودی، (تهران) ۱۳۸۴.
[۵۹] جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۹، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.

زمخشری
[۶۰] زمخشری، ج۳، ص۵۴۴ـ ۵۴۵.
در پاسخ به این‌که نزول عیسی و خضر علیهماالسلام در آخر زمان به منزله نفی خاتمیت است، گفته است که این پیامبران نیز در هنگام نزول مجدد بر دین اسلام خواهند بود.
علاوه بر این، گاهی با استناد به آیه ۳۴ سوره غافر اعتقاد به خاتمیت را ذهنیت مشترک همه امت‌های پیامبران تلقی کرده‌اند.
در پاسخ گفته شده است که این آیه درباره کسانی است که اساسآ نبوت را انکار می‌کنند.
[۶۱] محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل آیه، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.



در جوامع حدیثی شیعی و اهل سنّت ، احادیث نبوی و نیز احادیث منقول از امامان معصوم علیهمالسلام درباره خاتمیت بسیار است.
آموزه خاتمیت در فرهنگ اسلامی جایگاه و اهمیت جدّی دارد، تا جایی که پذیرش آن از ضروریات آیین اسلام شمرده شده است.
در بسیاری از دعاهای مأثور از ائمه اطهار علیهمالسلام، بر خاتمیت رسول اکرم گواهی داده شده است؛
[۶۲] محمدبن حسن طوسی،ج۱،ص۷۱۹،مصباح المتهجّد، بيروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱؛
[۶۳] محمدبن حسن طوسی،ج۱،ص۷۷۸، مصباح المتهجّد، بيروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱؛
[۶۴] محمدبن حسن طوسی،ج۱،ص۸۰۳، مصباح المتهجّد، بيروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱؛
[۶۵] ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۱، ص۸۴، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
[۶۶] ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۱، ص۱۱۶، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
[۶۷] ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۶۴، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
.
[۶۸] ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۳۰۳، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.

در بسیاری از احادیث نیز، بر خاتمیت پیامبر اکرم تأکید شده است.




۵.۱ - حدیث منزلت

از مهمترین احادیث نبوی در اثبات خاتمیت حدیث منزلت است که از احادیث متواتر بوده و در آن به خاتم النبیین بودن پیامبر اسلام تصریح شده است.
احادیث نبوی دیگری نیز درباره خاتمیت نقل شده است.
از جمله آن‌که پیامبر اکرم در حدیثی خود را خاتم الانبیا یا خاتم هزار پیامبر یا بیشتر
[۶۹] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۷۹، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۷۰] محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۵۹۷، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا).
[۷۱] علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبعالفوائد، ج۷، ص۳۴۶، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
و امام علی علیه السلام را خاتم الاولیا یا خاتم الاوصیا یا خاتم هزار وصی خوانده‌اند
[۷۳] ابنابی زینب، الغیبة، ج۱، ص۲۶۶، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.

ایشان همچنین خود را اولین پیامبران در خلقت و آخرینشان در بعثت معرفی کرده‌اند.
[۷۶] عبدالرحمانبن ابی بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج۱، ص۳۹۳، بیروت ۱۴۰۱.
[۷۷] علی بن حسام الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۱، ص۴۲۵، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۷۸] سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع المَودَّةِ لِذَویِ القُربی، ج۱، ص۶۴، چاپ علی جمال اشرف حسینی، قم ۱۴۱۶.
[۷۹] محمدبن محمد غزالی، مجموعة رسائل الامام الغزالی، ج۴، ص۱۲۶ـ۱۲۷، بیروت ۱۴۱۴ـ۱۴۱۸/ ۱۹۹۴ـ۱۹۹۷.

در حدیثی، اولْ رسولانْ آدم و آخر آنان محمد صلی اللّه علیه وآله و سلم ذکر شده است.
[۸۰] علی بن حسام الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۱، ص۴۸۰، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۸۱] محمدعبدالرؤوف بن تاج العارفین مُناوی، فیض القدیر: شرح الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر، ج۳، ص۱۲۵، چاپ احمد عبدالسلام، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.


۵.۲ - شهادت انبیای پیشین

چنانکه در برخی روایات
[۸۲] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۳۶، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۸۳] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۴۷ـ ۲۴۸، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۸۴] محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۲۵ـ۲۲۷، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
به گواهی انبیای پیشین بر خاتمیت رسول اکرم اشاره شده است و از حضرت رسول اکرم نقل شده اگر موسی زنده بود، به دین اسلام درآمده و از وی تبعیت می‌کرد.
[۸۵] ابنابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، ج۶، ص۲۲۸، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
[۸۶] ابویعلی موصلی، مسند ابی یعلی الموصلی، ج۴، ص۱۰۲، چاپ حسین سلیم اسد، دمشق ۱۴۰۴ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۴ـ۱۹۸۸.
[۸۷] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۴۳۷، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).

به همین سبب، در حدیث مزبور حضرت پیامبر اصحاب خود را از مباشرت و نظرخواهی اهل کتاب منع کردند.

۵.۳ - حدیث لبنه

در حدیث دیگری که معروف به حدیث لِبنه است، پیامبر اکرم سلسله انبیا را به بنایی از هر نظر کامل تشبیه کرده‌اند که فقط جای یک آجر آن خالی بوده است، سپس مَثَل خود را مَثَل آن آجر دانسته‌اند که با آن بنا کامل می‌شود.
به واسطه حضرت محمد نیز بنای نبوت به اتمام می‌رسد.
[۸۸] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۵۶ـ۲۵۷، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۸۹] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۱۲، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۹۰] محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۶۲ـ۱۶۳، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
[۹۱] مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۷، ص۶۴ـ۶۵، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۹۲] محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۴، ص۲۲۵، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

غزالی
[۹۳] محمدبن محمد غزالی، مجموعة رسائل الامام الغزالی، ج۴، ص۱۲۶ـ۱۲۷، بیروت ۱۴۱۴ـ۱۴۱۸/ ۱۹۹۴ـ۱۹۹۷.
در تفسیر این حدیث بیان کرده است که زیاده بر کمال، نقص تلقی می‌شود.
همچون دست انسان که کمال آن داشتن پنج انگشت است و وجود انگشت ششم در آن نقص تلقی می‌شود.
درنتیجه به موجب این حدیث، رسول اکرم قطعآ خاتم انبیایند.

۵.۴ - عاقب بودن

پیامبر اسلام در حدیث دیگری یکی از اسامی خود را عاقِب شمرده و در شرح معنای آن فرموده‌اند عاقِب کسی است که پس از وی پیامبر دیگری نمی‌آید.
[۹۵] ابن حنبل، ج۴، ص۸۰، ۸۴مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۹۶] مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۷، ص۸۹، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۹۷] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۶، ص۴۰۶، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).


۵.۵ - احادیث دیگری از پیامبر اکرم

رسول اکرم در جایی دیگر بیان کرده‌اند که من برای هدایت جمیع مردم، از هر نژادی که باشند، مبعوث شده‌ام و به واسطه من سلسله انبیا به پایان رسیده است
[۹۹] ابن حنبل، ج۱، ص۳۰۱،مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۱۰۰] مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۲، ص۶۴، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۱۰۱] سلیمانبن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۷، ص۱۵۵، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، ج ۷، موصل ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

در حدیث دیگری، پیامبر اکرم فرمودند پیامبری بعد از من و سنّتی پس از سنّت من و امتی بعد از امت شما نیست و اگر کسی پس از من ادعای نبوت کرد دروغگوست.
[۱۰۵] محمد بن حسن حرّ عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج۲۸، ص۳۳۷ـ۳۳۸، قم ۱۴۱۶.

در حدیثی نیز، ضمن اشاره به مدعیان دروغین، خود را خاتم النبیین معرفی کردند
[۱۰۶] ۳۹۶، ابن حنبل، ج۵، ص۲۷۸، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۱۰۷] سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، ج۲، ص۳۰۲، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۱۰۸] محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۳، ص۳۳۸، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و البته تصریح نمودند که هرگز به خاتمالنبیین بودن خود فخرفروشی نمی‌کنند.
[۱۰۹] عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، ج۱، ص۲۷، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق ۱۳۴۹.

در حدیث دیگری به محزون شدن مسلمانان ، هنگام شنیدن خبر ختم رسالت از زبان حضرت پیامبر اشاره شده است.
[۱۱۰] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۶۷، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۱۱۱] محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۳، ص۳۶۴، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۱۲] محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۳۹۱، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا).

در برخی روایات به وجود مهر ختم نبوت میان دو کتف مبارک پیامبر اکرم و توصیف آن پرداخته شده است.
[۱۱۳] مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۷، ص۸۶ـ۸۷، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۱۱۴] محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۵، ص۲۶۰، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.



از ائمه اطهار علیهمالسلام نیز روایاتی در اثبات و تأیید خاتمیت رسول گرامی اسلام نقل شده است.
از جمله حضرت علی علیه السلام در مواضع مختلفی از نهج البلاغه به این مهم اشاره کرده‌اند.
حضرت علی در خطبه اول فرموده‌اند که خدای سبحان، محمد صلی اللّه علیه وآله و سلم را برای به انجام رساندن وعده‌اش و تمام کردن سلسله نبوت فرستاد.
در خطبه ۱۳۳، ضمن بیان ویژگی‌های رسول اسلام بیان کرده‌اند که به واسطه ایشان وحی الهی خاتمه یافت.
در خطبه ۱۷۳، پیامبر اکرم امین وحی خدا و خاتم رسولان معرفی شده‌اند.
براساس خطبه ۱۸۳، به واسطه رسول اسلام دین الهی کامل گشته است.
بنابر خطبه ۲۳۵ نیز هنگامی که امام علی پیکر مطهر پیامبر اکرم را برای غسل و تجهیز آماده می‌کردند، بیان کردند، ای رسول خدا، با مرگ شما چیزی (نبوت) خاتمه یافت که با مرگ هیچ فرد دیگری پایان نیافته بود.
حدیث مهم دیگری که مبنای فقیهان در استنباط بسیاری احکام شرعی قرار گرفته و مؤید خاتمیت و عدم نسخ شریعت رسول اکرم است، حدیثی از امام صادق علیه السلام است که فرمودند: « حلال محمد تا روز قیامت حلال و حرام او نیز تا قیامت حرام است».
[۱۱۶] کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۵۸.
[۱۱۸] جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۴۵ـ۹۴، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.



در ضمن خاتمیت پیامبر اکرم با جامعیت و کلی بودن دعوت ایشان (عالَمی و جهانی بودن) ملازمت دارد و پیامبر گرامی اسلام از همان سال‌های آغازین بعثت در موارد مختلفی، از جمله در حادثه یومالدار که فرمودند «...
انی رسولاللّه الیکم خاصة و الیالناس عامة...»، یا دعوت از ملوک و پادشاهان سرزمین‌های دیگر برای پذیرش آیین اسلام
[۱۲۰] ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۶۳، بیروت: دارصادر، (بیتا).
بر عمومیت دعوت و رسالت خود صحه گذاشتند.
بنابراین از ابتدای بعثت، حتی پیش از نزول آیه ۴۰ سوره احزاب ، خاتمیت امری شناخته شده و روشن بوده است و کسانی که به آیین مقدّس اسلام روی می‌آوردند، بر خاتمیت پیامبر اکرم نیز گردن می‌نهادند.


(۱) قرآن.
(۲) محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، (بیتا).
(۳) ابنابی زینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
(۴) ابنابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۵) ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۶) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
(۷) ابن بابویه، کتاب مَن لا یَحضُرُه الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
(۸) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۹) ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا).
(۱۰) ابن‌سعد، الطبقات الکبرى (بیروت).
(۱۱) ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف ۱۹۵۶.
(۱۲) ابن طاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
(۱۳) ابن فارس.
(۱۴) ابن منظور، لسان العرب.
(۱۵) ابوالفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش.
(۱۶) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۷) ابویعلی موصلی، مسند ابی یعلی الموصلی، چاپ حسین سلیم اسد، دمشق ۱۴۰۴ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۴ـ۱۹۸۸.
(۱۸) محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۱۹) علی بن محمد بیاضی، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، چاپ محمدباقر بهبودی، (تهران) ۱۳۸۴.
(۲۰) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۱) تفسیر نمونه، زیرنظر ناصر مکارم شیرازی، ج ۱۷، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۶ش.
(۲۲) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
(۲۳) محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا).
(۲۴) محمد بن حسن حرّ عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، قم ۱۴۱۶.
(۲۵) محمد بن حسن حرّ عاملی، الفصول المهمة فی اصول الائمة، چاپ محمدبن محمدحسین قائینی، قم ۱۳۷۶ش.
(۲۶) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
(۲۷) عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق ۱۳۴۹.
(۲۸) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت (بیتا).
(۲۹) محمد بن محمد زَبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۳۰) زمخشری.
(۳۱) جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، به قلم حسن محمدمکی عاملی، ج ۳، قم ۱۴۱۲.
(۳۲) جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.
(۳۳) جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج :۳ یبحث عن عالمیة الرسالة المحمدیة و خاتمیتها و امیة النبی الاکرم (ص) و اطلاعه علی الغیب باذن الله سبحانه، و حیاته فی القرآن، قم ۱۴۱۳.
(۳۴) عبدالرحمانبن ابی بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت ۱۴۰۱.
(۳۵) محمدبن حسن صفّار قمی، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد (ع)، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۳۶) طباطبائی، المیزان.
(۳۷) سلیمانبن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، ج ۷، موصل ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳۸) طبرسی، تفسیر مجمع البیان.
(۳۹) طبری، تاریخ (بیروت).
(۴۰) فخرالدینبن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۴۱) محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بیتا).
(۴۲) محمدبن حسن طوسی، مصباح المتهجّد، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۴۳) علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۴۴) محمدبن محمد غزالی، مجموعة رسائل الامام الغزالی، بیروت ۱۴۱۴ـ۱۴۱۸/ ۱۹۹۴ـ۱۹۹۷.
(۴۵) محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۴۶) سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع المَودَّةِ لِذَویِ القُربی، چاپ علی جمال اشرف حسینی، قم ۱۴۱۶.
(۴۷) کلینی، اصول الکافی.
(۴۸) علی بن حسام الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۴۹) مجلسی، بحار الانوار.
(۵۰) مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
(۵۱) محمدتقی مصباح، معارف قرآن، بخش ۴ و :۵ راه و راهنماشناسی، قم ۱۳۷۹ش.
(۵۲) محمد بن محمد مفید، الامالی، چاپ حسین استادولی و علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۵۳) محمدعبدالرؤوف بن تاج العارفین مُناوی، فیض القدیر: شرح الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر، چاپ احمد عبدالسلام، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۵۴) علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبعالفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.


۱. خلیل بن احمد، کتاب العین، ذیل «ختم»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.    
۲. اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح:تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «ختم»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.    
۳. ابن فارس، ذیل «ختم».
۴. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «ختم»، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت (بیتا).    
۵. ابن منظور، لسان العرب،ختم ذیل «ختم».    
۶. فخرالدینبن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «ختم»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
۷. محمد بن محمد زَبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴. ذیل «ختم»).
۸. احزاب/سوره۳۳،آیه۴۰    
۹. زمخشری، ج۳، ص۵۴۴ـ۵۴۵.
۱۰. طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۵۶۷.
۱۱. محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۱۸۵، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۱۲. محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بیتا).
۱۳. ابوالفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۴۳۲، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش.
۱۴. محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ج۲۱، ص۳۴، بیروت: داراحیاء التراث العربی، (بیتا).
۱۵. تفسیر نمونه، زیرنظر ناصر مکارم شیرازی، ج۱۷، ص۳۳۸ـ۳۴۱، ج ۱۷، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۶ش.
۱۶. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۱۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۸.    
۱۸. توبه/سوره۹، آیه۳۳.    
۱۹. فتح/سوره۴۸، آیه۲۸.    
۲۰. صف/سوره۶۱، آیه۹.    
۲۱. کهف/سوره۱۸، آیه۲۷.    
۲۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۱.    
۲۳. جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۳۳ـ۳۸، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.
۲۴. سبأ/سوره۳۴، آیه۲۸.    
۲۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۲.    
۲۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۷.    
۲۷. محمدتقی مصباح، معارف قرآن، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۱، بخش ۴ و :۵ راه و راهنماشناسی، قم ۱۳۷۹ش.
۲۸. جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۲۳ـ۳۳، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.
۲۹. مریم/سوره۱۹، آیه۹۷.    
۳۰. قصص/سوره۲۸، آیه۴۶.    
۳۱. سجده/سوره۳۲، آیه۳.    
۳۲. یس/سوره۳۶، آیه۶.    
۳۳. انعام/سوره۶، آیه۹۲.    
۳۴. شوری/سوره۴۲، آیه۷.    
۳۵. جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۴۷۷ ۴۷۸، به قلم حسن محمدمکی عاملی، ج ۳، قم ۱۴۱۲.    
۳۶. جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۴۷۷ ۴۷۸، به قلم حسن محمدمکی عاملی، ج ۳، قم ۱۴۱۲.    
۳۷. اعراف/سوره۷، آیه۳۴.    
۳۸. یونس/سوره۱۰، آیه۴۷.    
۳۹. یونس/سوره۱۰، آیه۴۹.    
۴۰. جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۱۱۴ـ ۱۲۵، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.
۴۱. جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۱۸۴۱۹۲، ج:۳ یبحث عن عالمیة الرسالة المحمدیة و خاتمیتها و امیة النبی الاکرم (ص) و اطلاعه علی الغیب باذن الله سبحانه، و حیاته فی القرآن، قم ۱۴۱۳.    
۴۲. جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۴۷۸، به قلم حسن محمدمکی عاملی، ج ۳، قم ۱۴۱۲.    
۴۳. بقره/سوره۲، آیه۶۲.    
۴۴. مائده/سوره۵، آیه۶۹.    
۴۵. حج/سوره۲۲، آیه۱۷.    
۴۶. جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۴۷۸ ۴۸۳، به قلم حسن محمدمکی عاملی، ج ۳، قم ۱۴۱۲.    
۴۷. جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۲۰۱۲۱۴، ج:۳ یبحث عن عالمیة الرسالة المحمدیة و خاتمیتها و امیة النبی الاکرم (ص) و اطلاعه علی الغیب باذن الله سبحانه، و حیاته فی القرآن، قم ۱۴۱۳.    
۴۸. طباطبائی، المیزان،ذیل آیه.
۴۹. طه/سوره۲۰،آیه۱۲۳    
۵۰. محمدتقی مصباح، معارف قرآن، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۲، بخش ۴ و :۵ راه و راهنماشناسی، قم ۱۳۷۹ش.
۵۱. جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۹۶ـ۱۰۹، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.
۵۲. جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۱۷۱۱۸۱، ج:۳ یبحث عن عالمیة الرسالة المحمدیة و خاتمیتها و امیة النبی الاکرم (ص) و اطلاعه علی الغیب باذن الله سبحانه، و حیاته فی القرآن، قم ۱۴۱۳.    
۵۳. جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۳، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.
۵۴. جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۱۹۳۱۹۴، ج:۳ یبحث عن عالمیة الرسالة المحمدیة و خاتمیتها و امیة النبی الاکرم (ص) و اطلاعه علی الغیب باذن الله سبحانه، و حیاته فی القرآن، قم ۱۴۱۳.    
۵۵. محمدتقی مصباح، معارف قرآن، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۴، بخش ۴ و :۵ راه و راهنماشناسی، قم ۱۳۷۹ش.
۵۶. جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۱۰۹ـ ۱۱۲، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.
۵۷. جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۱۸۱ ۱۸۴، ج:۳ یبحث عن عالمیة الرسالة المحمدیة و خاتمیتها و امیة النبی الاکرم (ص) و اطلاعه علی الغیب باذن الله سبحانه، و حیاته فی القرآن، قم ۱۴۱۳.    
۵۸. علی بن محمد بیاضی، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج۱، ص۶۲، چاپ محمدباقر بهبودی، (تهران) ۱۳۸۴.
۵۹. جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۹، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.
۶۰. زمخشری، ج۳، ص۵۴۴ـ ۵۴۵.
۶۱. محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل آیه، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۶۲. محمدبن حسن طوسی،ج۱،ص۷۱۹،مصباح المتهجّد، بيروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱؛
۶۳. محمدبن حسن طوسی،ج۱،ص۷۷۸، مصباح المتهجّد، بيروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱؛
۶۴. محمدبن حسن طوسی،ج۱،ص۸۰۳، مصباح المتهجّد، بيروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱؛
۶۵. ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۱، ص۸۴، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
۶۶. ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۱، ص۱۱۶، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
۶۷. ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۶۴، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
۶۸. ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۳۰۳، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
۶۹. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۷۹، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۷۰. محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۵۹۷، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا).
۷۱. علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبعالفوائد، ج۷، ص۳۴۶، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷۲. محمدبن حسن صفّار قمی، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد (ع)، ج۱، ص۳۳۰، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، تهران ۱۳۶۲ش.    
۷۳. ابنابی زینب، الغیبة، ج۱، ص۲۶۶، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
۷۴. ابن شهر آشوب، ج۳،ص۵۴،مناقب آل ابی طالب، نجف ۱۹۵۶.    
۷۵. مجلسی، بحار الانوار، ج۳۹، ص۷۶.    
۷۶. عبدالرحمانبن ابی بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج۱، ص۳۹۳، بیروت ۱۴۰۱.
۷۷. علی بن حسام الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۱، ص۴۲۵، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۷۸. سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع المَودَّةِ لِذَویِ القُربی، ج۱، ص۶۴، چاپ علی جمال اشرف حسینی، قم ۱۴۱۶.
۷۹. محمدبن محمد غزالی، مجموعة رسائل الامام الغزالی، ج۴، ص۱۲۶ـ۱۲۷، بیروت ۱۴۱۴ـ۱۴۱۸/ ۱۹۹۴ـ۱۹۹۷.
۸۰. علی بن حسام الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۱، ص۴۸۰، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۸۱. محمدعبدالرؤوف بن تاج العارفین مُناوی، فیض القدیر: شرح الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر، ج۳، ص۱۲۵، چاپ احمد عبدالسلام، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
۸۲. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۳۶، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۸۳. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۴۷ـ ۲۴۸، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۸۴. محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۲۵ـ۲۲۷، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
۸۵. ابنابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، ج۶، ص۲۲۸، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۸۶. ابویعلی موصلی، مسند ابی یعلی الموصلی، ج۴، ص۱۰۲، چاپ حسین سلیم اسد، دمشق ۱۴۰۴ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۴ـ۱۹۸۸.
۸۷. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۴۳۷، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
۸۸. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۵۶ـ۲۵۷، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۸۹. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۱۲، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۹۰. محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۶۲ـ۱۶۳، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
۹۱. مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۷، ص۶۴ـ۶۵، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۹۲. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۴، ص۲۲۵، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۹۳. محمدبن محمد غزالی، مجموعة رسائل الامام الغزالی، ج۴، ص۱۲۶ـ۱۲۷، بیروت ۱۴۱۴ـ۱۴۱۸/ ۱۹۹۴ـ۱۹۹۷.
۹۴. ابن‌سعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۱، ص۱۰۵.    
۹۵. ابن حنبل، ج۴، ص۸۰، ۸۴مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۹۶. مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۷، ص۸۹، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۹۷. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۶، ص۴۰۶، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
۹۸. ابن‌سعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۱، ص۱۹۲.    
۹۹. ابن حنبل، ج۱، ص۳۰۱،مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۱۰۰. مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۲، ص۶۴، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۱۰۱. سلیمانبن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۷، ص۱۵۵، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، ج ۷، موصل ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۱۰۲. ابن بابویه، کتاب مَن لا یَحضُرُه الفقیه، ج۴، ص۱۶۳، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.    
۱۰۳. ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۳۲۲، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.    
۱۰۴. محمد بن محمد مفید، الامالی، ج۱، ص۵۳، چاپ حسین استادولی و علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.    
۱۰۵. محمد بن حسن حرّ عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج۲۸، ص۳۳۷ـ۳۳۸، قم ۱۴۱۶.
۱۰۶. ۳۹۶، ابن حنبل، ج۵، ص۲۷۸، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۱۰۷. سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، ج۲، ص۳۰۲، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۱۰۸. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۳، ص۳۳۸، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۰۹. عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، ج۱، ص۲۷، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق ۱۳۴۹.
۱۱۰. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۶۷، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۱۱۱. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۳، ص۳۶۴، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۱۲. محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۳۹۱، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا).
۱۱۳. مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۷، ص۸۶ـ۸۷، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۱۱۴. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۵، ص۲۶۰، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۱۵. محمدبن حسن صفّار قمی، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد (ع)، ج۱، ص۱۶۸، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، تهران ۱۳۶۲ش.    
۱۱۶. کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۵۸.
۱۱۷. محمد بن حسن حرّ عاملی، الفصول المهمة فی اصول الائمة، ج۱، ص۶۴۳، چاپ محمدبن محمدحسین قائینی، قم ۱۳۷۶ش.    
۱۱۸. جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ج۱، ص۴۵ـ۹۴، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش.
۱۱۹. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۶۱.    
۱۲۰. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۶۳، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۱۲۱. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۲، ص۶۴۸۶۴۹.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاتمیت در قرآن و حدیث»، شماره۶۷۱۶.    



جعبه ابزار