دبر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دُبُر (به ضم دال و باء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای عقب و مقابل جلو است. از مشتقات آن در
نهج البلاغه أدْبَر (به فتح همزه و سکون دال)،
تَدَبُّر (به فتح تاء و دال و باء مشدد و مضموم)،
اِدَّبَّر (به سکون همزه و دال و باء مشدد و مفتوح)،
مُدْبِر (به ضم میم و سکون دال و باء مکسور)،
دابِر (به فتح دال و سکون همزه و کسر باء) و
إدْبار (به کسر همزه و سکون دال) است. همچنین
تَدْبير (به فتح تاء و سکون دال) به معنای تعقيب و دنبال كردن امرى است.
تَدابُر (به فتح تاء و فتح دال و سکون همزه و ضم باء) به معنای به همديگر پشت كردن است.
دُبُر به معنای عقب و مقابل جلو است.
آن دو جزء يک شىء هستند مثل اوّلى پيراهن و عقب آن و گاهى كنار از يک شىء هستند. از دبر به مناسبت معناى اوّلى افعالى مشتق شده مانند: ادبر، تدبّر، ادّبّر و همچنين مدبر، دابر و ادبار. تدبير به معنای تعقيب و دنبال كردن امرى است و تدابر به معنای به همديگر پشت كردن است. از اين ماده به طور مفصل در «نهج» آمده است.
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمايد:
«لِكُلِّ مُقْبِل إِدْبَارٌ وَمَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ» «براى هر رو كننده پشت كردنى است و آنچه پشت كرده و رفته باشد گويا كه از اول نبوده است.»
شرحهای حکمت: (
)
آن حضرت فرموده:
«يَغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْديرِ حَتَّى تَكُونَ الاْفَةُ فِي التَّدْبِيرِ» «
قضا و قدر الهی چنان بر قياس انسان غلبه مىكند تا جایي كه بلا در
تدبیر مىشود.»
شرحهای حکمت: (
)
همچنین فرموده:
«وَإِيَّاكُمْ وَالتَّدَابُرَ وَالتَّقَاطُعَ» «بپرهيزيد از پشت كردن به همديگر و از بريده شدن.»
شرحهای نامه: (
)
«أَتَانٍ دَبِرَةٍ» در (ا ت ن) گذشت.
در
ملامت يارانش فرموده:
«دَعَوْتُكُمْ إِلَى نَصْرِ إِخْوَانِكُمْ فَجَرْجَرْتُمْ جَرْجَرَةَ الْجَمَلِ الاَْسَرِّ وَتَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ الْنِّضْوِ الاَْدْبَرِ» جرجره صداى شتر را گويند كه در خنجرهاش تردّد مىكند، «اسرّ» شترى است كه به مرض سرر مبتلا باشد، «نضو» شتر لاغر، «ادبر» شتری كه دبر و عقبش مجروح است، يعنى «شما را به يارى برادرانتان خواندم، مانند شتر مبتلا به مرض شادى صدا در آورديد و تنبلى و سنگينى كرديد مانند سنگينى شتر لاغر و مجروح.»
شرحهای خطبه: (
)
•
قرشی بنایی، سید علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «دبر»، ج۱، ص۳۷۴-۳۷۵.