از این رهگذر میتوان از توصیف قرآنبهنور، چنین استفاده نمود كه پیامش نور بخش و تدبر در آن روشنگر و عمل به آن جامعه انسانی را نورانی مینماید: «یا اَیُّهَا النّاسُ قَد جائكُمْ بُرهانٌ مِنْ رَبِّكُم وَ اَنزَلْنا اِلَیْكُمُ نوراً مبیناً»ای مردم دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده و نور آشكاری به سوی شما نازل كردیم.
و چون نوربخشی از اوصاف عامّهیپیامهای آسمانی است، و در اینجهت فرقی بین پیامآوران الهی نیست مگر در شدت و ضعف آن، دربارهی توراتاصیل و تغییر نكردهی موسیکلیم ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است: «قُلْ مَنْ اَنزَلَ الْكِتابَ الَّذی جاءَ بِه مُوسی نوراً و هُدَیً لِلنّاسِ»بگو چه كسی كتابی را كه موسی آورد، نازل كرد؟ کتابی كه برای مردم نور و هدایت بود.
با استظهار از توصیف قرآنبه نور، هدف والای این کتاب آسمانی همانا نورانی نمودن مردم است و همین مطلببه صورت صریح در سورهی ابراهیم ـ علیه السّلام ـ چنین بیان شده است: «آلر كِتابٌ اَنزَلْناهُ اِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النّاس مِنَ الْظلماتِ اِلَی النُّور بِاِذْنِ ربَّهِمْ اِلی صِراطِ الْعِزیزِ الحَمید»این) كتابی است كه بر تو نازل كردیم تا مردم را از تاریكیها به سوی روشنائی به فرمان پروردگارشان درآوری به سوی راه خداوند توانا و ستوده.
و ثمرهی این ولایتاخراج آنان از هرگونه تیرگی و تاریکی است، خواه به صورت دفع نسبت بهپاکان و معصومان، و خواه به صورت رفع نسبت بهتبهکاران از اهل ایمان: «یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلماتِ اِلَی النّور.» خدا ولی و سرپرست كسانی است كه ایمان آوردهاند، آنها را از تاریکیهابه سوی نور بیرون میبرد.
جهان اسلام نیز از این آسیب در امان نبود بلكه صاحبان تفکّر جدایی از كلمهی اولو الامر در «اَطیعُوا الله وَ اَطیعُوا الرَّسولَ وَ اُولِی الْاَمرِ مِنْكُم»خدا و پیامبر خدا و اولی الامر را اطاعت كنید.