• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شعراء (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف






مباحثی درباره شعر و شاعران در قرآن مطرح شده است.

۱.۱ - افترا بستن به پیامبر

ابتدا باید دانست به حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شاعر می‌گفتند، مرادشان از آن خیال‌پردازی بود، یعنی آن‌چه می‌گوید واقعیت ندارد، ذهن و ذوق و خیال او این سخنان را می‌پروراند، همانطور که شعرا به نیروی خیال کاه را کوه و کوه را کاه می‌بینند.
(بَلْ قالُوا اَضْغاثُ اَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْیَاْتِنا بِآیَةٍ کَما اُرْسِلَ الْاَوَّلُونَ) در مجمع البیان فرموده: این سخن شخص متحیر است که آنچه شنیده مبهوتش کرده، گاهی می‌گوید سحر است و گاهی شعر و گاهی خواب، و این مناقضه آشکار است.
ولی ظاهرا آن سه مرحله ترقی از تکذیب قرآن و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. اول گفتند: خواب‌های پریشان است ولی چون خواب در نوبت خود حقیقت دارد و شخص چیزی می‌بیند. گفتند: بلکه افترا گفته و از خودش بسته و جعل کرده است. ولی چون دروغ بستن نیز تدبیر و فکر لازم دارد از آنهم ترقی کرده گفتند: شاعر است و از روی وهم و خیال سخن می‌گوید.

۱.۲ - مبارزه قرآن با شعر و شاعران

قرآن کریم با شعر و شاعران مبارزه کرده و هر دو را کوبیده است. باید دید کدام شعر و کدام شاعر مورد حمله قرآن است. ابتدا آیات را نقل سپس مطلب را بررسی می‌کنیم:
(وَ ما عَلَّمْناهُ‌ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ اِنْ هُوَ اِلَّا ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ)
ما به او شعر نیاموخته‌ایم و شعر به او سزاوار نیست، بلکه کلام او تذکر و قرآن مبین است، شعر آنگاه که در خور شان انبیاء نباشد قهرا موقعیت خویش را از دست می‌دهد.
(وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ. اَ لَمْ تَرَ اَنَّهُمْ فِی کُلِّ وادٍ یَهِیمُونَ. وَ اَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ. اِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً...) یعنی گمراهان از شعراء پیروی می‌کنند، نمی‌دانی که شاعران در هر وادیی گام بر می‌دارند (و در توسن خیال نشسته و به هر سو می‌تازند) و می‌گویند آنچه را که نمی‌کنند، مگر شاعرانی‌که ایمان آورده و کار نیکو کرده و خدا را بسیار یاد نموده‌اند. این آیات با آنکه شعر و شاعران‌ و پیروان آنها را کوبیده ولی در آیه اخیر شاعران مؤمن را از این گروه استثناء کرده و در نتیجه شعر آنها و خودشان ممدوح‌اند.
در المیزان از درّ المنثور نقل شده: ابوسعید گوید: روزی با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌رفتیم بر شاعری گذشتیم که شعر می‌گفت حضرت فرمود: ««لَاَنْ یَمْتَلِئَ جَوْفُ اَحَدِکُمْ قَیْحاً خَیْرٌ مِنْ اَنْ یَمْتَلِئَ‌ شِعْراً»» بعد گوید: این روایت از طریق شیعه از امام صادق (علیه‌السّلام) از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده است.
ناگفته نماند در قرآن به شعر جاهلیت و شعر غیر مسؤل حمله شده، شعری‌که در خدمت هوس‌های شخصی است و به خاطر شعر سروده می‌شود و قابل پیاده شدن در عمل نیست، مثل تابلوهای خیالی که نفعی به حال جامعه ندارند و فقط اشخاص میلیونر آنها را به قیمت گزاف می‌خرند، آری این‌گونه اشعار غیر مسؤل و مضرّ و محصول خیال‌بافی مورد حمله قرآن است و قرآن نسل آنها را قطع کرد، ولی بعدها خلفا آن‌را زنده کردند و به شاعران مطرب کیسه‌های زر دادند. وگرنه شعر مفید و مبیّن حقیقت مورد نظر قرآن و اولیاء دین است، چنانکه از استثناء در آیه اخیر روشن گردید.

۱.۳ - شعر مذموم و ممدوح

اصولا سخنی‌که از روی وهم و خیال باشد، خواه به صورت نظم باشد یا نثر در اسلام مذموم است، ولی بیان حقائق در هر قالب که باشد ممدوح و مورد نظر است. در مجمع البیان از کعب بن مالک نقل شده که گفت یا رسول اللّه درباره شعر چه می‌فرمائید؟ فرمود: مؤمن با شمشیر و زبان خویش جهاد می‌کند به خدائی‌که جانم در دست اوست گویا (با شعر گفتن) آنها را تیرباران می‌کنید. و آن حضرت به حسّان بن ثابت فرمود: آنها را هجو کن روح القدس با تو است. نگارنده گوید: علامه امینی در جلد دوم الغدیر ص۱ تا ۲۴ در خصوص شعر ممدوح و شعراء حق مطلب را ادا کرده است.
آیا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شعر گفته است؟
از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده که گویا در جنگ حنین فرموده:
«اَنَا النَّبِیُّ لَا کَذِبْ‌ ••• اَنَا ابْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبْ‌»
در جواب این‌که این نقل با (وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ) چگونه می‌سازد در مجمع البیان فرموده: گروهی گفته‌اند آن شعر نیست، گروهی دیگر گویند این شعر اتفاقی بوده و آن حضرت قصد شعر گفتن نداشته است. در المیزان فرموده: این بیت از آن حضرت منقول است و درباره آن زیاد بحث کرده‌اند ولی طرح روایت آسان‌تر است از آنکه بگوئیم شعر است یا شعر از روی قصد نیست.


۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵.    
۲. یس/سوره۳۶، آیه۶۹.    
۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۲۴- ۲۲۷.    
۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۳۷.    
۵. علامه امینی،عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۱-۲۴.    
۶. طبرسی، حسن بن فضل، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۲۸۷.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۱۷.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «شعراء»، ج۴، ص۴۴-۴۷.    






جعبه ابزار