ضحاک بن عبدالله مشرقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ضحاک بن عبدالله مشرقی یکی از یاران
امام حسین (علیهالسّلام) است که در
کربلا در رکاب
امام جنگید و آخر کار با اجازه امام از صحنه کربلا گریخت.
او از مردان
بنی همدان بود؛
ضحاک به همراه
مالک بن نضر در میانه راه کاروان حسینی به سوی
کوفه، با امام (علیهالسّلام) و یارانش ملاقات نمود. او به خدمت امام (علیهالسّلام) رسید و
سلام کرد و نشست. امام (علیهالسّلام) پاسخ سلامش را دادند و ضمن خوشآمدگویی از علت آمدنش پرسش نمود. ضحاک گفت: «برای عرض سلام خدمت رسیدم و از
خداوند سلامت و
عافیت شما را خواستارم آمدهام تا خبری از وضعیت مردم
کوفه برای شما نقل کنم و آن اینکه آنان برای نبرد با شما اجتماع کردهاند.» امام (علیهالسّلام) فرمود: «حسبی الله و نعم الوکیل.»
ضحاک برای امام (علیهالسّلام)
دعا کرد امام (علیهالسّلام) از او علت عدم همراهیاش را جویا شد. ضحاک گفت: «من فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم من تا جایی که
دفاع من سودی به حال شما داشته باشد نزد شما میمانم و زمانی که احساس کنم بودنم سودی برایتان ندارد از شما جدا میشوم.»
ضحاک شجاعتهای بسیاری در
روز عاشورا از خود به نمایش گذاشت.
زمانی که به دستور
عمر بن سعد اسبهای یاران امام (علیهالسّلام) را پی کردند ضحاک
اسب خود را در خیمهای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با
دشمن پرداخت. او خود نقل میکرد که بارها امام (علیهالسّلام) مرا تشویق کرد و فرمود: «سست نگردی، دستت بریده نشود؛
خداوند از
اهل بیت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، بهترین پاداشها را به تو ارزانی دارد».
زمانی که از یاران امام (علیهالسّلام) جز اهل بیت ایشان و
سوید بن عمرو و
بشیر بن عمرو کسی باقی نمانده بود، نزد امام (علیهالسّلام) آمد و شرط خود را متذکر شد و از حضرت (علیهالسّلام) اجازه خواست تا برود. امام (علیهالسّلام) فرمود: «با چه وسیلهای میروی؟» ضحاک پاسخ داد: «چون دیدم اسبها را پی میکنند اسبم را در خیمهای مخفی کردهام تا آسیبی نبیند. سوارش میشوم و از معرکه میگریزم.» امام (علیهالسّلام) به او اجازه رفتن داد و فرمود: «خود دانی.» پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت.
پانزده نفر از اصحاب عمر سعد به تعقیبش پرداختند. ضحاک به روستایی به نام شفیه (روستایی در نزدیکی ساحل
فرات) رسید و آنجا توقف کرد. ضحاک گوید: چون به من رسیدند، به سوی آنها برگشتم.
گفتند: این ضحاک بن عبدالله مشرقی است، این پسرعموی ماست، شما را به خدا دست از او بردارید. سه نفر از
بنی تمیم که همراه آنها بودند قبول کردند و گفتند: آری به خدا ما درخواست برادران و اهل دعوت خود را دربارهٔ آنچه دوست دارند، اجابت میکنیم و از دوستشان دست بر میداریم. چون تمیمیها پذیرفتند، بقیهٔ افراد نیز دست برداشتند و خدا مرا نجات داد. (
ابومخنف این مطالب را با یک واسطه از ضخاک بن عبدالله مشرقی نقل میکند.)
شیخ طوسی ضحاک بن عبدالله را از اصحاب
امام سجاد (علیهالسّلام) نام برده است.
او از راویان اصلی واقعه
عاشورا به شمار میرود.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «یاران امام حسین (علیهالسّلام)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۶/۰۴. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۸۱۳-۸۱۴.