• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عافیت‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عافيت به عنوان نقطه مقابل ابتلا و گرفتاری است و به معنای سلامت از هر نوع آفت و ناگواری جسمي و روحی، ظاهری و باطنی، دنيوی و احروی است. نعمت عافيت بعد از نعمت يقين، از نعمت‌هاي بزرگ خداوند است.



حضرت علی (علیه‌السلام) در نهج البلاغه به تفصیل درباره مسئله عافیت پرداخته‌اند، که در ادامه آن را بررسی می‌کنیم.

۱.۱ - طلب خیر و خوبی از خدا


«فی وصیته لا بنه (علیه‌السلام): و اکثر الاستخارة؛ در وصیت خود به فرزندش می‌فرماید: از خدا بسیار طلب خیر کن».

۱.۲ - سازش با بیماری


«امش بدائک ما مشی بک؛
تا زمانی که بیماری با تو می‌سازد تو نیز با آن بساز».

۱.۳ - درشتی و نرمی

درشتی و نرمی به هم در به است

«اذا کان الرفق خرقا کان الخرق رفقا. ربما کان الدوا دا، و الدا دوا؛ هرگاه به جای نرمی، خشونت لازم باشد، خشونت (عین) نرمی است، بسا دارو که (مایه) درد و بیماری باشد و بسا درد و بیماری، که خود دارو می‌باشد».

۱.۴ - سخن علی در پایان عهدنامه


«فی ختام کتابه للاشتر لما ولاه مصر: انا اسال الله بسعة رحمته، و عظیم قدرته علی اعطا کل رغبة... ان یختم لی و لک بالسعادة و الشهادة؛ امام علی (علیه‌السلام)، در پایان عهدنامه خود، به مالک اشتر می‌فرماید: من از خداوند، به رحمت گسترده و قدرت عظیمش بر برآوردن هر خواهش و مطلوبی، مسئلت دارم که... عاقبت من و تو را به سعادت و شهادت ختم فرماید».

۱.۵ - امان از تیرهای روزگار


«ان الدهر موتر قوسه، لا تخطی سهامه، و لا توسی جراحه. یرمی الحی بالموت، و الصحیح بالسقهم، و الناجی بالعطب؛ روزگار زه کمان خود را بسته است، تیرهایش خطا نرود و زخم‌هایش درمان نشود، زنده را هدف تیر مرگ قرار می‌دهد و تن‌درست را آماج تیر بیماری و نجات یافته را هدف تیر هلاکت».

۱.۶ - طلب عافیت


«نحمده علی ما کان، و نستعینه من امرنا علی ما یکون، و نساله المعافاة فی الادیان، کما نساله المعافاة فی الابدان؛ خدا را برای آن چه عطا فرموده ستایش می‌کنیم و در کارهای خود از او یاری می‌جوییم و عافیت و سلامت در دین و عقیده را زا او می‌طلبیم؛ هم‌چنان که سلامت بدن‌ها را از او خواستاریم».

۱.۷ - نعمت وبلای حقیقی


«ما خیر بخیر بعده النار، و ما شر بشر بعده الجنة، و کل نعیم دون الجنة فهو محقور، و کل بلا دون النار عافیة؛ خیری که در پی آن آتش بود خیر نتوان شمرد و شری که در پس آن بهشت باشد شر نیست. هر نعمتی جز بهشت ناچیز است و هر بلایی جز آتش ‌عافیت».

۱.۸ - دو نعمت زایل


«لا ینبغی للعبد ان یثق بخصلتین:العافیه، و الغنی، بینا تراه معافی، اذ سقم، و بینا تراه غنیا، اذ افتقر؛ بنده را نسزد که به دو چیز اعتماد کند: عافیت و توانگری؛ زیرا در حالی که او را سالم می‌بینی ناگهان بیمار می‌شود و در حالی که توانگرش می‌بینی ناگهان به فقر دچار می‌گردد».

۱.۹ - فرجام کار


«ان اتاکم الله بعافیه فاقبلوا، و ان ابتلیتم فاصبروا، فان العاقبه للمتقین؛ اگر خداوند به شما عافیتی داد، بپذیرید و اگر مبتلا شدید، شکیبایی ورزید؛ زیرا فرجام از آن پرهیزکاران است».

۱.۱۰ - محاسن بیماری


«لبعض اصحابه فی علة اعتلها: جعل الله ماکان من شکواک حطا لسیئاتک، فان المرض لا اجر فیه، و لکنه یحط السیئات، و یحتها حت الاوراق. و انما الاجر فی القول باللسان، و العمل بالایدی و الاقدام، و ان الله سبحانه یدخل بصدق النیة و السریرة الصالحة من یشا من عباده الجنة؛ امیرالمومنین امام علی امام علی (علیه‌السلام) به یکی از اصحاب خود که به مرضی مبتلا شده بود، چنین فرمود: خداوند آن‌چه را که از این بیماری عارض تو گردانیده، موجبی برای فرور ریختن گناهانت قرار داده است که همانا بیماری برای انسان اجر و مزدی در بر ندارد؛ لیکن گناهان را پایین می آورد و آن ها را به مانند فرو ریختن برگ از درختان فرو می ریزد. جز این نیست که مزد در برابر گفتار با زبان و عمل با دست‌ها و گام‌هاست. همانا خدای سبحان هر یک از بندگانش را که اراده کند به واسطه درستی نیت و اندیشه صالح و پسندیده‌ای که دارا بوده به بهشت داخل می‌کند».


۱. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۶۳۳، نامه ۳۱.    
۲. دشتی، محمد، نهج البلاغه، ج۱، ص۳۲۱، حکمت ۲۷.    
۳. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۶۴۹، نامه ۳۱.    
۴. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۷۳۰، نامه ۵۳.    
۵. دشتی، محمد، نهج البلاغه، ج۱، ص۱۰۷، خطبه ۱۱۴.    
۶. دشتی، محمد، نهج البلاغه، ج۱، ص۸۶، خطبه ۹۹.    
۷. دشتی، محمد، نهج البلاغه، ج۱، ص۳۷۶، حکمت ۳۸۷.    
۸. دشتی، محمد، نهج البلاغه، ج۱، ص۳۸۱، حکمت ۴۲۶.    
۹. دشتی، محمد، نهج البلاغه، ج۱، ص۸۶، خطبه ۹۸.    
۱۰. دشتی، محمد، نهج البلاغه، ج۱، ص۳۲۴، حکمت ۴۲.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عافیت».    



جعبه ابزار