علی از نگاه فخر رازی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم به
فضیلت و
ولایت امام علی (ع) تصریح کرده است.
مفسران و
اندیشمندان شیعه و نیز برخی از مفسران و علمای
اهل سنت به شرح این
آیات پرداخته و دلالت آنها را به
عظمت و
جایگاه رفیع امام علی (ع) مسلم دانسته اند.
عظمت امام علی (ع) همواره مورد توجه تعداد زیادی از اندیشمندان اهل سنت قرار گرفته به طوری که
علمای شیعه معمولاً برای
اثبات ولایت امام (ع) از
منابع اهل سنت بهره جسته اند، سپس با
نقد و
بررسی نظرات آنان دلایلی بر ولایت و فضیلت امام علی (ع) اقامه کرده اند.
مقاله پیشرو نیز بر همین روال و به روش کتابخانهای به بیان دیدگاه
امام فخر رازی در این باره پرداخته و سپس به نقد و بررسی آرای وی میپردازد.
فخر رازی بر این باور است که در
نمازهای یومیه باید
آیه "بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم" را به صورت
جهر قرائت کرد و برای بیان نظریه خود به
حدیث امام علی (ع) استناد مینماید. "کانَ علی بن ابیطالب (علیه السّلام) یقول: یا مَن ذکره شرفٌ للَّذاکرین؛
ای کسی که ذکرش موجب شرف برای ذکر کننده است" با توجه به این عبارت چگونه شایسته است برای
انسان عاقل که آن را
آهسته بخواند؟
فخر رازی سخن امام علی (ع) را بر دیگر
اقوال ترجیح میدهد و این نشان دهنده آن است که به مقام علمی امام علی (ع) کاملاً واقف است.
فخر رازی درباره امام علی (ع) روایاتی نقل میکند که نشان از
ایمان و
اعتقاد وی به عظمت و فضیلت امام علی (ع) دارد. این
روایات همچنین بیانگر آن است که امام علی (ع)
الگوی نجات و
هدایت است. "وَ مَن اقتدی فی دِینهِ بِعَلی بنِ اَبیطالِب فقَد اهتدی؛ هرکس در دینش به علیبنابیطالب(ع) اقتدا کند حتماً هدایت میشود.
"اَللهم اَدرِ الحق مع علی حیث دار؛ خدایا حق را آن جا قرار ده که علی(ع) هست."
"مَن اِتّخِذ عَلَیاً اماماً لِدینه فَقَد اِستَمسَک بالعروه الوثقی فی دینه و نَفسهِ؛هرکس
علی را
امام خود قرار دهد قطعاً به دست گیره محکمی در
دین و
جانش دست یافته است."
البته مقام علمی امام علی (ع) مورد
اتفاق فریقین هست ولی اگر مفسری از
اهل سنت به این مقام اذعان کرد و با نقل روایاتی آن را تأکید نمود نشانگر آن است که وی به مقام والای علمی و اخلاقی امام علی (ع) اعتقاد دارد.
"فمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ؛
پس هر کس درباره
عیسی(ع) از آن پس که به آگاهی رسیدهای با تو
مجادله کند بگو بیایید تا حاضر آوریم، ما
فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما
زنان خود را و شما زنان خود را، ما
نفس خود را و شما نفس خود را، آنگاه
دعا و
تضرع کنیم و
لعنت خدا را بر
دروغگویان بفرستیم."
بر اساس دیدگاه فخر رازی در تفسیر
آیه مباهله و بیان
شأن نزول آیه، امام علی (ع) افضل از دیگر
صحابه است زیرا معتقد است که منظور از کلمه "انفسنا" امام علی (ع) است بنابراین امام علی (ع)
نفس پیامبر (ص) است. البته وی نمیپذیرد که امام علی (ع) از دیگر
پیامبران برتر باشد زیرا معتقد است که
نبی بر غیر نبی
افضل است.
اما این که نبی بر غیر نبی افضل است، ادعای بدون دلیلی است. احادیث نیز خلاف آن را بیان میکند.
سلطان الواعظین در این باره میگوید:
"حمل
لفظ بر اقرب مجازات
اولی است از
حمل بر اَبعد. و اقرب مجازات، تساوی در جمیع
امور و شرکت در جمیع
کمالات است مگر آنچه به دلیل خارج شود و آنچه به
دلیل و
اجماع خارج است
نبوت خاصه آن حضرت و نزول
وحی است. از طرفی در
خبر آمده که علمای امت من از
انبیای بنیاسرائیل برترند.
وقتی
علما به واسطه علمشان از انبیای بنی اسرائیل برتر هستند، حتماً
علی بن ابیطالب(ع) که
باب علم پیامبر (ص) است افضل از
انبیاء میباشد".
هنگامی که
پیامبر اسلام(ص) تصمیم گرفت،
مهاجرت کند، برای ادای دینهای خود و تحویل دادن امانتهایی که نزد او بود، علی (ع) را تعیین نمود و
شب هنگام که میخواست به سوی
غار "ثور" برود،
مشرکان برای
حمله به او اطراف
خانه را
محاصره کردند.
پیامبر (ص) دستور داد تا علی (ع) در
بستر او بخوابد و
پارچه سبز رنگی که مخصوص خود پیامبر (ص) بود روی خود بکشد. در این هنگام آیه زیر نازل شد.
"وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛
برخی از
مردم جان خود را به خاطر
خشنودی خدا میفروشند و
خداوند نسبت به بندگان
مهربان است."
فخر رازی نزول آیه فوق را در
شأن علی (ع) میداند و بر این باور است که علی (ع) در بستر پیامبر (ص) خوابید. سپس به نقل این
روایت میپردازد که هنگامی که علی (ع) در بستر پیامبر (ص) خوابید
جبرئیل بالای
سر و
میکائیل پایین
پای وی ایستاد. جبرئیل میگفت: به به، آفرین بر تو ای علی خداوند به واسطه تو بر
فرشتگان مباهات میکند.
"الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإسْلامَ دِینًا؛
امروز
کافران از
دین شما
مأیوس شدند، بنابراین از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل کردم و
نعمت خود را بر شما تمام نمودم و
اسلام را به عنوان
آیین شما پذیرفتم.
منظور از "الیوم" که دو بار در
آیه تکرار شده است چه روزی است؟ این کدام روز است که چهار جهت در آن جمع شده است. هم کافران در آن روز مأیوس شده اند، هم دین کامل شده است و هم نعمت خدا کامل گردیده و هم خداوند
آیین اسلام را به عنوان آیین نهایی مردم جهان پذیرفته است. جای شک نیست که چنین روزی باید روز بسیار مهمی در تاریخ زندگی پیامبر (ص) باشد.
فخر رازی معتقد است که منظور از "الیوم"
روز عرفه است و
پیامبر (ص) ۸۱
روز بعد از آن
رحلت نمود.
وی در ادامه
تفسیر آیه بیان میکند که اگر
امامت علی بن ابیطالب (ع) از طرف خداوند و
رسول خدا(ص) تعیین گردیده بود مخالفان وی طبق آیه از اینکه امامت وی را انکار کنند
ناامید میشدند در حالی که
صحابه امامت را انکار کردند. پس نتیجه این میشود که علی بن ابیطالب (ع) از طرف خداوند به امامت منسوب نشده است.
در روز عرفه حادثه خاصی رخ نداده که با
اکمال دین مناسبت داشته باشد. اگر منظور اجتماع
مسلمانان است که این
امر تازگی ندارد اگر نزول برخی
احکام است که این مسئله نیز موجب
یأس کفار نمیشود. اگر منظور این است که کافران از
قدرت مسلمانان ناامید شدند که این
امر در
روز فتح مکه رخ داد.
اشکال دیگر سخن فخر رازی این است که فاصله روز عرفه تا دوازدهم
ربیع الاول که به روایت اهل سنت
روز رحلت پیامبر (ص) است بیش از ۸۱ روز میباشد، ولی اگر روز نزول آیه فوق،
روز غدیر در نظر گرفته شود، ۸۱ روز
صحیح است.
علامه امینی شانزده
منبع از منابع مهم
اهل سنت را نام میبرد که در آن منابع، زمان نزول
آیه اکمال را روز غدیر میدانند.
اما این که مخالفان امامت امام علی (ع)، طبق آیه اکمال باید از انکار امامت ناامید میشدند و حال آنکه ناامید نشدند و
انکار کردند. دلیل بر درستی رفتار آنان نمیشود زیرا در آیه اکمال سخن از یأس و ناامیدی کافران است، حال اینکه
منکران امامت، از
امت اسلام بودند و خود را در زمره مسلمانان میدانستند لذا لزومی نداشت که یأس و ناامیدی ذکر شده در آیه را بر خود هموار کنند.
"اِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛
همانا
سرپرست و
ولی شما
خدا و
پیامبر او و آنهایی هستند که
ایمان آورده و
نماز را بر پا داشته و در حال
رکوع زکات میدهند."
فخر رازی در تفسیر این آیه میگوید: مراد از "وَالَّذِینَ آمَنُوا" یا عموم مردم است و یا اینکه شخص معینی میباشد. سپس از
ابن عباس روایت میکند که این آیه در شأن
علی ابن ابیطالب (ع) نازل شده است. همچنین روایت
عبدالله ابن سلام را نقل میکند که گفت: وقتی این
آیه نازل شد گفتم ای
رسول خدا(ص) من دیدم که
علی(ع)
انگشترش را در حال نماز
صدقه داد. پس ما او را ولی خود میدانیم. همچنین روایت
ابوذر را در تفسیر آیه نقل کرده است؛ ابوذر میگوید: با پیامبر (ص)
نماز ظهر را خواندم پس
سائلی آمد و درخواست کمک کرد ولی کسی به او چیزی نداد پس دستش را به سوی
آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو شاهد باش من در
مسجد رسول خدا درخواست کمک کردم، کسی به من کمک نکرد. در این موقع علی (ع) که در حال رکوع بود، انگشترش را به سائل داد. پیامبر (ص) این جریان را مشاهده کرد و گفت خدایا برادرم
موسی از تو درخواست کرد و گفت: سینهام را گشاده نما و کارم را آسان گردان و
لکنت را از
زبانم باز کن تا
مردم سخنم را بفهمند و
برادرم هارون را از اهل من برایم
وزیر و
یاور قرار ده تا
پشتیبان من باشد و او را در کار من
شریک قرار ده.
بار خدایا به او
وحی کردی که تو را به وسیله برادرت یاری خواهیم کرد و به شما قدرت خواهیم داد. خدایا ! من
محمد پیامبر تو و
برگزیده تو هستم.
سینهام را گشاده نما و کارم را آسان فرما و علی را که از اهل من است وزیرم قرار ده تا پشتیبان من باشد. ابوذر گفت: به خدا
قسم هنوز کلمات پیامبر(ص) به پایان نرسیده بود که آیه "اِنَّمَا وَلِیُّکُمُالله... " نازل شد.
وی پس از نقل روایات به طرح اشکالات پرداخته تا به هر شکل که میتواند،
دلالت آیه فوق را بر
ولایت امام علی (ع) نفی نماید. اشکالات مطرح شده توسط وی، به صورت مجزا طرح میگردد سپس به
پاسخ اشکالات و
نقد و
بررسی آنها پرداخته میشود.
این آیه دلالت بر امامت علی (ع) ندارد زیرا وی در
روز شورا به
خبر غدیر و
آیه مباهله تمسک نمود و برای اثبات امامت خود، به این آیه تمسک نکرد.
اکثر
مفسران گفته اند که این آیه درباره
امت نازل شده چون ظاهر آیه مشتمل بر لفظ جمع است."الذین یقیمون... "
کلمه ولی در آیه فوق به خاطر تناسب با آیات قبل و بعد به معنای
محب و
ناصر است و به معنای متصرف نیست زیرا در
آیات قبل و بعد از
دوستی با
یهود و
نصاری و
کفار نهی فرموده است.
زکات در آیه فوق به معنای
زکات واجب است و از شأن علی (ع) دور است که انجام
واجب را تأخیر اندازد. اگر زکات به معنای
صدقه مندوبه در نظر گرفته شود،
خلاف اصل است.
مناسب حال علی (ع) این است که در نماز توجه کامل به
خداوند داشته باشد و بدیهی است که متوجه اطراف نشود.
علی (ع) وضعیت مالی خوبی نداشت که زکات بر وی واجب گردد.
بخشش
خاتم در نماز عملی است که موجب قطع
نماز میشود.
با وجود پیامبر (ص) علی (ع) در هنگام نزول آیه نافذ التصرف در امت نبوده پس آیه دلالت بر امامت علی (ع) در آینده دارد.
آیه "مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ"
قبل از آیه ولایت قرار دارد. این آیه بهترین دلیل بر فساد
مذهب شیعه امامیه است، زیرا کسانی که امامت علی (ع) را منکر باشند همگی
مرتدّ شده اند پس لازم بود که خداوند قومی را بیاورد و با آنها بجنگد تا آنها را به حق باز گرداند، پس وقتی چنین قومی نیامد، بلکه برعکس
شیعه همواره مقهور بوده پس نتیجه گرفته میشود که قطعاً
نصّی آشکار وجود نداشته است.
امام علی (ع) در میدان
صفین در برابر جمعیت برای
اثبات امامت خود دلایل متعددی اقامه کرد، از جمله استدلال به همین
آیه ولایت بود.
طبق سخن فخر رازی در اشکال
اول، امام علی (ع) در روز شورا به حدیث غدیر استناد نموده است. پس نتیجه میشود که کلمه
ولایت در حدیث غدیر به معنای
اولی به تصرف است.
اما اینکه مفسران گفته اند " الَّذِینَ یُقیمُونَ... " جمع است و بهتر است حمل بر امت شود. باید گفت: هیچ مانعی ندارد که بر مفرد حمل شود زیرا در
قرآن کریم آیاتی وجود دارد که در آن لفظ جمع است ولی مصداق آن یک فرد است. فخر رازی در تفسیر آیه: "الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ؛
کسانی که مردم به آنان گفتند، مردم علیه شما اجتماع کرده اند؛ میگوید: مراد از کلمه
ناس در آیه فوق
نعیم ابن مسعود اشجعی است و اطلاق لفظ ناس بر
انسان واحد
جایز است."
موارد دیگری نیز در قرآن کریم وجود دارد که
لفظ عام است ولی منظور و مراد
خاص میباشد. پس مانعی ندارد که مراد از "الَّذینَ یُقیمون" امام علی (ع) باشد.
آنچه مسلم است این است که پاره ای از آیات
سوره مائده به شهادت مضامین آنها قبل از
حجة الوداع نازل شده است. بنابراین صرف این که آیات یکی پس از دیگری قرار گرفته اند، دلالت بر
وحدت سیاق آنها ندارد، بنابراین نمیتوان گفت معنای ولایت در آیه مذکور همان معنای ولایت در آیات قبل و بعد از آن است. از طرفی کلمه
ولی را اگر به معنای
دوست بگیریم در این صورت شامل همه مؤمنان میشود، نه فقط مؤمنانی که
نماز به پا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
ابن منظور درباره کلمه ولی میگوید:
ولایت با کسر واو به معنای
سلطان،
امارت و
ریاست است و با فتح و کسر به معنای
نصرت ولی الیتیم کسی که
امور یتیم را به عهده میگیرد ولی
المرأ کسی که
عقد نکاح آن را به عهده میگیرد، ولی
زن یعنی سرپرست
امور او و ولیّ و
مولی در
کلام عرب یک معنا دارد.
زکات در
صدر اسلام به همان
معنای لغوی خود اعم از زکات مصطلح و
صدقه به کار میرفت، مخصوصاً اگر در مقابل نماز قرار گیرد به معنای
انفاق مال است همچنان که از اکثر آیاتی که احوال انبیای سلف را حکایت میکند استفاده میشود مانند آیه: "وَأَوْصَانِی بِالصَّلاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا"
کلمه زکات در آیاتی که ابتدای
بعثت نازل شد همگی به معنای صدقه است زیرا در
مکه زکات به معنای مصطلح
واجب نشده بود.
شنیدن صدای
سائل در نماز و کمک به او توجه به خویشتن نیست بلکه عین توجه به خداست. امام علی (ع) در حال نماز از خود بیگانه بود ولی از خدا بیگانه نبود و میدانیم بیگانگی از
خلق خدا بیگانگی از خداست. پرداخت زکات در نماز انجام عبادت در ضمن
عبادت است. توجه به آنچه مورد رضای خداست کاملاً با
روح عبادت سازگار است.
اولاَ امام از
دسترنج خود
اموال فراوانی کسب کرد ثانیاَ منظور از زکات در آیه مورد نظر زکات
مستحب است.
اشاره امام به سائل فعل کثیر نیست و باعث قطع نماز نمیشود تا آنجا که
کشتن حیوانی مانند
عقرب و یا برداشتن و گذاشتن
کودک و حتی
شیر دادن کودک فعل کثیر به حساب نمیآید.
اطلاق
وصی،
خلیفه و
جانشین به امام علی (ع) در حال حیات رسول خدا (ص) به صورت
بالقوه است. مانند کسی که در حال حیات خود برای خود وصی تعیین میکند.
حضرت زکریا از خداوند تقاضا کرد: "فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا • یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ؛ از نزد خودت به من ولی عطا کن تا
وارث من و
آل یعقوب باشد."
مسلماً منظور از "ولی" در اینجا سرپرستی برای بعد از
مرگ او بوده است.
کلمه "سوف" که به معنای به زودی میباشد و در
آیه ارتداد به کار رفته است باید با نحوه کاربرد آن در
قرآن معنا شود. در قرآن مشاهده میشود که
قیامت را هم نزدیک میداند "اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ"
قرآن در مورد قیامت کلمه زود و نزدیک را به کار میبرد. پس لزومی ندارد که مبارزه با مرتدان بلافاصله پس از
رحلت پیامبر (ص) رخ دهد.
"یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ؛ ای پیامبر آنچه از خدا به تو نازل شد به مردم برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت نکرده ای، خداوند تو را از آزار مردم حفظ میکند خداوند گروه
کافران را
هدایت نمیکند.
فخر رازی در شأن نزول
آیه تبلیغ ده قول از
مفسران نقل میکند. در قول دهم
اعتقاد شیعیان را مطرح میکند و میگوید: این آیه در فضل و برتری
علی بن ابیطالب(ع) نازل شده، هنگامی که این آیه نازل شد،
پیامبر (ص) دست
علی (ع) را بالا گرفت و فرمود: "مَن کنت مولاه فَهذا علیٌ مولاه اللهم وال مَنْ والاه و عاد مَن عاداه"
عمر وی را ملاقات کرد و گفت ای فرزند ابیطالب مولای من و مولای همه مؤمنان شدی بر تو گوارا باد. سپس میگوید این
روایات اگر چه بسیارند ولی بهتر است که آن را اختصاص دهیم به اینکه خداوند پیامبر (ص) را از
مکر یهود و
نصاری ایمن گردانید. زیرا آیات قبل و بعد آن با این معنا مناسب تر است.
البته دلیل
فخر رازی خالی از اشکال نیست. زیرا وی صرفاً تناسب آیات قبل و بعد را مطرح میکند در حالی که
ترتیب آیات در قرآن غیر از
ترتیب نزول آیات است. از طرفی روایات نیز خلاف ادعای وی را بیان میکند. بنابراین با وجود روایات، رعایت
سیاق آیات بی مورد است. علاوه بر آنچه ذکر شد، اصولاً
نگرانی پیامبر (ص) از یهود و نصاری در اوایل
بعثت و ابتدای
هجرت قابل قبول و معنا دار است ولی پس از
فتح مکه که قدرتش توسعه یافته و
یهودیان از
مدینه کوچ کردهاند دیگر
معنا و
مفهوم ندارد.
"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی
الأمْرِ مِنْکُمْ؛
ای کسانی که ایمان آورده اید خدا و رسول خدا و
اولی
الامر از خودتان را اطاعت کنید."
فرمان به اطاعت مطلق از "
اولی الامر" در کنار
اطاعت رسول خدا (ص) دلیل بر این است که "
اولی الامر" کسانی را شامل میشود که در ردیف رسول خدا(ص) یعنی جانشینان
معصوم او هستند زیرا
اطاعت مطلق در غیر مورد معصوم ممکن نیست.
فخر رازی در تفسیر آیه مذکور میگوید: منظور از اطاعت خدا و رسول به ترتیب اطاعت از
کتاب و
سنت است و در مورد "
اولی الامر" میگوید: منظور
اجماع امت است زیرا خداوند به طور قطع
امر به اطاعت از
اولی الامر نموده و این دلیلی قاطع بر
عصمت اولی الامر است. زیرا اگر
اولی الامر خطا کنند از طرفی هم خداوند نیز به اطاعت آنها
امر کرده در نتیجه
اجتماع امر و نهی در فعل واحد حاصل میشود و این هم محال است پس
اولی الامر حتماً معصوم هستند.
از طرفی اطاعت از
اولی الامر مشروط بر این است که ما به آنها دست یابیم و آنها را بشناسیم و چون در زمان ما شناخت
امام معصوم و دسترسی به وی امکان ندارد پس مراد از
اولی الامر اهل حل و عقد میباشند. کلمه
اولی الامر جمع است در حالی که در هر زمانی یک امام معصوم وجود دارد. پس منظور از
اولی الامر، امام معصوم نیست، هم چنین در آیه میفرماید، اگر اختلافی حاصل شد به
خدا و
رسول مراجعه کنید؛ اگر منظور از
اولی الامر امام معصوم بود
لازم بود، بیان کند که در صورت اختلاف به امام معصوم مراجعه کنید.
اولی الامر نمیتواند مجموع امت باشد، زیرا اتفاق نظر در
مسائل اجتماعی در موارد بسیار کمی، روی میدهد. بنابراین مسلمانان، همیشه با یک بلا تکلیفی و نابسامانی در غالب
امور خود روبرو هستند.
اگر بخواهند
اکثریت را
ملاک قرار دهند و نظریه آنها را بپذیرند، این اشکال پیش میآید که اکثریت، هیچ گاه معصوم نیستند و بدیهی است که اطاعت از آنان به طور مطلق لازم نیست.
اما اینکه کلمه
اولی الامر بر جمع دلالت میکند و امام معصوم در هر زمان یکی است، باید توجه داشت که امام معصوم در هر زمان یکی است ولی در مجموع زمانها افراد متعددی را تشکیل میدهند و آیه نیز تنها وظیفه مردمان یک
زمان را تعیین نمیکند.
اما عدم ارجاع اختلافات به
اولی الامر به این دلیل است که
اختلاف و
تنازع در جمله فوق در مورد
احکام است و منظور اختلاف در مسائل مربوط به جزئیات
حکومت و
رهبری جامعه نمیباشد.
پیامبر (ص) در
سوره رعد،
مصداق هادی را
امام علی (ع) میداند که رهروان
راه حق با
پیروی از امام علی (ع) به سرچشمه مقصود میرسند و از فیض
هدایت امام علی (ع) بهره مند میگردند. "إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ؛ تو منذری و برای هر قومی هادی وجود دارد.
فخر رازی بر این باور است که منظور از
منذر، پیامبر (ص) است که فقط وظیفه
انذار دارد و منظور از هادی
خداوند است که
قادر بر هدایت است. سپس در ادامه تفسیر آیه به نقل روایات و
اقوال مفسران پرداخته و به حدیث
ابن عباس اشاره میکند که گفت: پیامبر (ص) دست بر
سینه خود نهاد و فرمود: من منذر هستم، سپس اشاره به
شانه علی (ع) کرد و فرمود: تو ای علی هادی هستی، به وسیله تو رهروان هدایت، بعد از من، هدایت میشوند.
فخر رازی امام علی (ع) را هادی امت بعد از پیامبر (ص) میداند همان طور که در ابتدای تفسیرش، پیروی از علی (ع) را مایه
نجات و
رستگاری عنوان کرد.
"إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا؛
خداوند
اراده کرده است، تا
رجس و
پلیدی را از
اهل بیت دور نماید و آنان را پاک و مطهر قرار دهد."
راغب اصفهانی در توضیح کلمه اهل بیت میگوید: اهل بیت،
پناهگاه انسان در
شب را گویند... کلمه اهل بیت در
آل نبی معمول و متعارف گردیده است.
فخر رازی معتقد است که اهل بیت،
اولاد پیامبر (ص) و زنان او و
حسن و
حسین و
علی (ع) میباشند. علی رغم اینکه اقوال در این باره مختلف است ولی او این قول را ترجیح میدهد که امام علی (ع) را از اهل بیت میداند وی دلیل این رجحان را این گونه بیان میکند که علی (ع) هم با
دختر پیامبر (ص) معاشرت دارد و هم با خود پیامبر (ص) ملازم و همراه است.
وی
صلوات بر پیامبر و
آل پیامبر را نیز مورد تأکید قرار داده است.، این
حدیث را نقل میکند که از پیامبر (ص) سؤال شد چگونه بر تو صلوات بفرستیم؟ پیامبر (ص) فرمودند: "قولوا اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و علی آل ابراهیم و بارک علی محمد و علی آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و علی آل ابراهیم انک حمید مجید"
وی در توضیح کلمه آل و تعیین مصادیق آن بیان میکند که آل محمد کسانی هستند که کارشان بیشتر به پیامبر (ص) مربوط میشود. شکی نیست که وابستگی
فاطمه و علی و حسن و حسین(ع) به پیامبر (ص) از همه بیشتر است.
این مسئله از طریق نقل هم معلوم است. پس آل پیامبر (ص) همین افراد هستند. البته مردم در تعیین مصداق آل اختلاف کرده اند. برخی اقارب پیامبر(ص) را آل پیامبر میدانند و برخی همه امت را اگر این دو قول را بپذیریم باز هم افراد نامبرده آل پیامبر(ص) هستند،
حب آل محمد واجب است زیرا آنها بسیار مورد
علاقه و
محبت پیامبر(ص) بودند.
اظهارات
فخر رازی نشانگر آن است که هم علی(ع) را جزء اهل بیت میداند و هم
احترام و محبت به اهل بیت(ع) را
لازم و واجب میداند.
"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَاجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَةً ذَلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَأَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛
ای اهل
ایمان هر گاه بخواهید که با رسول سخن سری بگویید باید
صدقه بدهید که این برای شما بهتر و پاکیزه تر است و اگر چیزی نداشتید البته خداوند
آمرزنده و
مهربان است."
فخر رازی در
تفسیر آیه میگوید: این
تکلیف فواید زیادی دارد. از جمله
بزرگداشت و احترام رسول خدا(ص) را در بر دارد. برای
فقرا مفید خواهد بود و تخفیفی برای پیامبر (ص) است. وی سپس روایتی را از امام علی (ع) نقل میکند که علی (ع) فرمود: در
قرآن کریم آیه ای است که هیچ کس به جز من به آن عمل نکرد و پس از آنکه من به آن عمل کردم آن
حکم نسخ شد.
دانشنامه موضوعی قرآن.