• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عمر بن علی بن حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عمر بن علی فرزند امام سجاد (علیه‌السلام) مکنا به ابوحفص‌ و ابوعلی‌ و ملقب به اشرف‌، برادر بزرگ زید شهید است. او جد امی سیدمرتضی علم‌الهدی و سیدرضی و شخصی فاضل و جلیل‌القدر و پرهیزگار بود و مسئول صدقات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امام علی (علیه‌السلام) بوده است.
زیارتگاه عمر اشرف در دو کیلومتری شرق شهر ناصریه به طرف بطحا، کنار نهر فرات، از توابع استان ذی‌قار در کشور عراق واقع شده است.



علمای رجال و انساب، ذیل نام عمر الاشرف، او را ستوده‌اند، وی مکنا به ابوحفص‌
[۳] حسينی عبيدلی، احمد بن محمد، التذکرة فی انساب المطهرة، ص۱۸۱.
و ابوعلی‌
[۴] كليدار، عبدالجواد، معالم انساب العلویه، ص۱۸۵.
و ملقب به اشرف‌
[۷] ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۷۶.
است، از آن‌رو به این نام، ملقب شد تا فرقی بین او و عمر بن امام علی (علیه‌السّلام) باشد، زیرا پسر امام علی (علیه‌السّلام)، از یک جهت و عمر بن امام سجاد (علیه‌السّلام) از دو جهت (پدر و مادر)، شرافت نسب داشتند، از این‌رو اولی را به عمر اطرف و دومی را به عمر اشرف، خواندند.
[۱۱] كياء گیلانی، احمد بن محمد، سراج الانساب، ص۱۱۰.
چنانکه همین شرافت نسبی، باعث شد تا میان فرزندان جعفر طیار (علیه‌السّلام)، اسحاق عریضی را اطرف‌ (چون تنها از طرف پدر شرافت داشت.) و اسحاق بن علی زینبی (منظور از علی زینبی، علی بن عبدالله بن جعفر طیار (علیه‌السّلام) است که مادرش زینب کبری بود و از دو طرف شرافت داشت.) را اشرف، لقب دهند.
او از برادرش، زید شهید، بسیار بزرگ‌تر و مادرشان، «جیدا»، کنیزی است که مختار ابوعبیده ثقفی، آن را خریداری کرد و برای امام سجاد (علیه‌السّلام) فرستاد و از او، عمر اشرف، زید، علی و خدیجه، به دنیا آمد.
[۱۸] ابن‌فرات، محمد بن عبدالرحیم، تاریخ الفرات، ص۷۱.



عمر بن علی جد امی سیدمرتضی علم‌الهدی و سیدرضی است که هر دو از مجتهدین و محققین عالی‌مقام و شاگرد و تعلیم یافته شیخ مفید بودند.

۲.۱ - خواب شیخ مفید

در کتب معتبره نقل شده است که شیخ مفید شبی در عالم رؤیا دید که حضرت فاطمه (علیهاالسلام) با دو نوردیده‌اش حسن و حسین در حالی که کودک بودند وارد مسجد شیخ شد و آن دو را نزد او آورد و خطاب فرمودند که: یا شیخ، علمهما الفقة. این دو کودک را فقه بیاموز! شیخ بیدار شد و از این خواب متعجب بود و همین که روز شد وارد مسجد گردید و در این اثنا فاطمه والده دو سید مزبور با کنیزان خود در حالی که دست دو پسرش مرتضی و رضی را که کودک بودند گرفته بود وارد شد. چون نظر شیخ بر آن مخدره افتاد به جهت احترام از جای برخاست و بر او سلام کرد، آن مخدره گفت‌: ای شیخ این دو کودک پسران منند، اینها را آماده کرده‌ام که بر ایشان فقه بیاموزی، شیخ چون این را شنید گریست و خواب خود را بر آن علیا مخدره نقل کرد و مشغول تعلیم آنها شد تا به مرتبه رفیعه و مقام بلندی از کمالات و فضائل و علوم رسیدند.
[۲۰] قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۲، ص۳۲.



عمر اشرف، مردی بزرگوار، بخشنده، پرهیزکار و فاضل بود.

۳.۱ - سخاوت

همان‌طورکه گفتار بزرگان نقل شد، عمر اشرف مردی بخشنده بود، حسین ذی الدمعة بن زید الشهید (علیه‌السّلام)، پسر برادر عمر، نقل می‌کند: «عمویم هنگام اجاره دادن موقوفات، با مستاجر شرط می‌کرد که باید دیوار باغ از اطراف، چند شکاف داشته باشد و از کسانی که برای خوردن میوه از این شکاف‌ها وارد می‌شوند، جلوگیری نکنند»
[۲۵] نمازى شاهرودى، على، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص۱۰۳.


۳.۲ - اعتدال

عمر اشرف بن امام زین العابدین (علیه‌السّلام)، فردی معتدل و طالب حق بود، چنان‌که گفته است: المفرّط فی حبّنا کالمفرّط فی بغضنا، لنا حق بقرابتنا من جدنا رسول الله و حق جعله الله لنا فمن ترکه ترک عظیماً....
آن‌که در محبت ما اهل‌بیت، تندروی می‌کند، مثل کسی است که در دشمنی با ما، افراط می‌کند، ما از ناحیه رسول خدا، حقی داریم و خدا هم برای ما، حقی قرار داده است، هرکه آن را ترک کند، حق بزرگی را ترک کرده است، ما را در آن حدی قرار دهید که خدا ما را در آن مرتبه، قرار داده و درباره ما نگویید آنچه را به ما داده نشده است که اگر خدا ما را عذاب کند، به دلیل گناه ماست و اگر مشمول رحمت خود قرار دهد، به دلیل فضل و رحمت اوست.


وی، نخستین فرزندِ امام سجاد (علیه‌السّلام) است که متولی فدک بود، ابوالحسن عمری نسابه، می‌نویسد: «ولی صدقات علی (علیه‌السّلام) او متولی صدقات علی (علیه‌السّلام). فخر رازی نیز تصریح دارد: «کان یلی صدقات علی (علیه‌السّلام) و فدک»
[۳۰] فدک، ص۲۱۷ - ۲۱۸.
[۳۱] امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ص۱۹۵.
بیهقی نیز می‌نویسد: «و کان المتولی لصدقات جده امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) فی مدّة عهده»
[۳۲] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۶۵، ص۳۰۴.
[۳۳] الاعلام، ج۸، ص۱۸۵.

ابن‌طقطقی نیز با جمله «ولی صدقات امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)»
[۳۴] یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۶.
گزارش فوق را تایید می‌کند. اما علامه نسابه، ضامن بن شدقم، پس از بیانی رسا در حالات و عظمت شان عمر اشرف، می‌نویسد: «تولی صدقات جده رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وکذا صدقات جده امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام)» او متولی صدقات جدش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و همچنین جدش امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) را عهده‌دار بود» این جمله، می‌رساند که متولی صدقات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، متولی صدقات امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، یعنی فدک، نیز بوده است.
از آنجایی که عمر اشرف، جد مادری سیدرضی و مرتضی است، سیدمرتضی در کتاب ناصریات خود، جدش را چنین می‌ستاید: «فانه کان فخم السیادة جلیل‌القدر والمنزله فی الدولتین معاً الامویه والعباسة» او بزرگ سادات و مردی جلیل‌القدر و با منزلت، در دو دولت اموی و عباسی بود»
[۳۶] سیدمرتضی، الناصریات، ص۴۶.
[۳۷] نمازى شاهرودى، على، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۲۱۸.
این جمله حکایت از تولیت او بر فدک و صدقات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در دولت بنی‌امیه و آغاز دولت بنی‌عباس دارد.
شیخ مفید نیز این گزارشات را تایید می‌کند و در کتاب الارشاد، می‌نویسد: «کان فاضلًا جلیلًا و ولی صدقات النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وصدقات امیرمؤمنان وکان ورعاً سخیاً» او دانشمندی، جلیل‌القدر و متولی صدقات نبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و صدقات امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و مردی پرهیزکار و سخاوتمند بود.


از عمر بن علی روایاتی نقل شده که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

۵.۱ - اطلاع از محل دفن فاطمه زهرا

عمر اشرف، به برخی از شیعیان و دوستداران اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) می‌گفت: «قبر حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) در مسیر کوچه‌ای است که در گوشه آن، خانه عقیل قرار دارد.» ابوغسان بن معاویة بن ابی‌مورد می‌گوید: «من مکانی را که عمر اشرف گفته بود، متر کشیدم و دیدم طبق آدرس ایشان، پانزده ذرع تا قناتی که به خانه عقیل می‌رسد، فاصله است.»

۵.۲ - خشنودی امام سجاد از مختار

حسین بن زید الشهید (علیه‌السّلام)، از عمویش عمر اشرف، نقل می‌کند هنگامی که مختار، سرِ عبیدالله بن زیاد و سر عمر بن سعد را برای پدرم فرستاد، آن حضرت به سجده رفت و فرمود: «الحمد الله الذی ادرک لی ثاری من اعدائی، وجزی الله المختار خیرا»؛ «ستایش می‌کنم خداوند را که موفقم کرد تا کشته شدن دشمنانم را ببینم و خداوند به مختار، پاداش نیکو دهد.»


ابوالحسن عمری نسابه، تعداد فرزندان عمر اشرف را پانزده تن ذکر می‌کند که‌ عبارت‌اند از: ۱. محسّنه یا محبّه؛ ۲. سیّده؛ ۳. ‌ام حبیب؛ ۴. عبده؛ ۵. خدیجه؛ ۶. جعفر اکبر، معروف به بنین، مادرش از قبیله نوفلیه؛ ۷. جعفر اصغر، مادرش کنیز بود؛ ۸. اسماعیل، معروف به ابن عمریه؛ ۹. موسی اکبر، ۱۰. موسی اصغر؛ ۱۱. حسن؛ ۱۲. ابوعمر ابراهیم، معروف به حسن؛ ۱۳. علی اکبر از امام صادق (علیه‌السّلام) حدیث نقل می‌کرد؛ ۱۴. محمد اکبر؛ ۱۵. محمد اصغر.
عبیدلی نسابه، تداوم نسل عمر را تنها از دو فرزند او، به نام‌های علی و محمد می‌داند،
[۴۳] عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۱۸۶.
[۴۵] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۰، ص۱۷۷.
این دو بزرگوار، هر دو از محدثان شیعه و از اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) بودند، محمد بن عمر اشرف، در سال ۱۷۱ ه. ق، در سن ۶۴ سالگی، وفات یافت.
[۴۸] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۱۱، ص۷ و ۶۷.

ابونصر بخاری، جعفر را نیز جزو معقبان می‌داند و مادرش را از نوفلیه ذکر می‌کند،
[۴۹] كليدار، عبدالجواد، معالم انساب العلویه، ص۱۸۵.
که نامش‌ ام اسحاق دختر محمد بن عبدالله بن حارث بن نوفل بود.
خدیجه، دختر عمر اشرف، از محدثات شیعه است، به‌طوری‌ که روایات متعددی را «عبدالله بن ابراهیم بن محمد جعفری»، از او نقل کرده است. او با حسین ذی‌الدمعة ابن زید الشهید بن امام سجاد (علیه‌السّلام) ازدواج کرد و ثمره آن، سه فرزند به نام‌های یحیی، سکینه و فاطمه بود. «مِزی»، خدیجه و زینب را بر شمار فرزندان خدیجه، دختر عمر اشرف، افزوده است.


از نوادگان او، می‌توان از شخصیت‌های زیر نام برد:
۱. محمد بن قاسم بن علی الاصغر بن عمر الاشرف که در سال ۲۱۹ ه. ق، در ایام معتصم، در طالقان قیام کرد و سپس عبدالله بن طاهر او را گرفت و در بغداد، زندانی کرد و سرانجام نیز در بغداد، وفات یافت.
[۵۹] بيهقی، علی بن زيد، لباب الانساب، ج۲، ص۴۴۵.
[۶۰] ابن‌طباطبا، ابراهیم بن ناصر، منتقلة الطالبیه، ص۷۰.
[۶۳] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۴۶۴ - ۴۶۵.

۲. ابومحمد حسن بن علی بن حسن بن علی بن عمر الاشرف، مشهور به اطروش، مُجدد دولت علویان طبرستان و متوفای سال ۳۰۴ ه. ق، که از علمای مشهور اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) بوده است.
[۶۷] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۴، ص۲۱۷.
[۶۸] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۴، ص۲۷۸.
[۶۹] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۴، ص۲۷۹.
[۷۲] ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۷۲ - ۷۳.
[۷۴] ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۷۸ - ۲۷۹.



شیخ طوسی، او را از اصحاب برادرش، امام محمد باقر (علیه‌السّلام) و برادرزاده‌اش، امام صادق (علیه‌السّلام) برمی‌شمارد و از او با عنوان مدنی تابعی، یاد می‌کند. نسب سیدرضی و مرتضی از طرف مادر، به او ختم می‌شود.
او روایات زیادی را به‌طور مرسل، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و پدرش امام سجاد (علیه‌السّلام)
[۸۶] ابن‌شجری، هبةالله بن علی، الامالی، ج۱، ص۱۶۵.
و برادرش امام باقر (علیه‌السّلام)، نیز از امام صادق (علیه‌السّلام) و سعید بن مرجانه. ابی‌امامة بن سهل بن حنیف‌ و فاطمه بنت الحسین (علیه‌السّلام)، نقل نموده است.
«ابوالجارود زیاد بن منذر» می‌گوید:
از ابوجعفر محمد باقر، سؤال کردم: «کدام یک از برادرانتان از شما، مهربان‌تر و فاضل‌تر بودند؟» حضرت در پاسخ گفت: «اما عبدالله باهر، بازوی پرقدرت من و متعلق به پدر و مادرش بود و عمر اشرف‌، چون دیده بینای من و زید، زبان گویای من و حسین، بردبار بود و چون بر زمین گام برمی‌داشت، به آهستگی بود و هنگامی که نادانان، او را خطاب می‌کردند، به آنان درود می‌فرستاد.
[۹۶] نمازى شاهرودى، على، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص۱۰۳.

امام محمدباقر (علیه‌السّلام)، برادر خود، عمر اشرف را اکرام می‌کرد و منزلت و جایگاه او را بالا می‌برد. مقام و عظمت عمر اشرف، به جایی رسیده بود که از او به عنوان یکی از نمادهای اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) در مدینه یاد می‌شد، از این‌رو ابومسلم خراسانی، به او نامه‌ای نوشت و پیشنهاد کرد که مردم را به حکومت او بخواند، اما عمر اشرف، نپذیرفت و جواب نامه را نداد.
[۹۸] عالمى دامغانى، محمدعلى، شاگردان مکتب ائمه (علیهم‌السّلام)، ج۲، ص۷۰ - ۷۱.

پسر برادرش (حسین بن زید شهید (علیه‌السّلام))، فطر بن خلیفه‌، جعفر بن عبدالله بن جعفر محمدی‌،
[۱۰۵] مرعشی، شهاب‌الدین، موسوعة الامامه، ج۲، ص۲۲ - ۲۳.
عبیدالله بن جریر قطان‌، ابی‌امامة بن سهل بن حنیف‌،
[۱۰۷] ابن‌حبّان، محمد بن حبّان، الثقات، ج۴، ص۱۰۸.
حکیم بن صهیب (پدر سدیر بن حکیم صیرفی محمد و علی (دو فرزندان عمر الاشرف)، محمد بن اسحاق بن یسار، محمد بن حفص‌، محمد بن عبیدالله بن ابی‌رافع‌، یزید بن عبدالله بن الهاد، فضیل بن مرزوق‌، محمد بن ابی‌مریم‌، از عمر اشرف، روایت نقل می‌کرده‌اند.
شیخ مفید (رحمةالله) درباره او می‌نویسد: «وکان عمر بن علی بن الحسین فاضلًا جلیلًا، وکان ورعاً سخیاً و..»
[۱۱۹] رجائى موسوى، سيدمهدى، المحدثون من آل ابوطالب، ج۳، ص۲۵.

بیهقی با عنوان‌ «کان احد علماء السادة»، از او یاد می‌کند.
ابن‌طقطقی نیز با جمله‌ «کان احد علماء بنی‌هاشم ذافضل وکرم و کان محدثاً»، از او ستایش می‌نماید.
[۱۲۱] ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۷۶.

ذهبی‌ می‌نویسد: «و کان سیداً کثیر العبادة والاجتهاد له فضل وعلم» او سیدی دانشمند، فاضل، کثیرالعباده و مجتهد بود.
ابن‌حجر عسقلانی از او، با عنوان «صدوق فاضل»، نام می‌برد. علامه ضامن ابن شدقم حسینی نیز ستایش کاملی از او می‌نماید و می‌نویسد: «کان عالماً فاضلًا کاملًا جلیلًا تقیاً نقیاً صالحاً ورعاً زاهداً منتجباً، تولی صدقات جدّه رسول الله وکذا صدقات امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام)»
دیگر علمای انساب، با تعبیری همچون‌ «کان محدثاً فاضلًا»،
[۱۲۷] يمانى، محمدكاظم، النفحة العنبریه، ص۴۸ - ۴۹.
[۱۲۸] انساب الطالبین، ص۱۴۱.
«کان من اهل العلم والدین» و «او بسیار عالم، فاضل و با مروت بود»،
[۱۳۰] كياء گیلانی، احمد بن محمد، سراج الانساب، ص۱۱۰.
از عمر اشرف یاد می‌کنند که نشان از حسن عقیده و شخصیت والای او دارد.


علمای انساب، به هنگام معرفی عمر اشرف، او را بزرگ‌تر از زید شهید (علیه‌السّلام) می‌دانند و می‌نویسند او در سن ۶۵ یا ۷۰ سالگی، درگذشت.
[۱۳۱] كياء گیلانی، احمد بن محمد، سراج الانساب، ص۱۱۰.
[۱۳۴] يمانى، محمدكاظم، النفحة العنبریه، ص۴۸.
گفتنی است، زید بن امام سجاد (علیه‌السّلام) در سال ۷۸
[۱۳۵] ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۸.
یا ۷۹
[۱۳۶] ابوفاضل رضوى اردكانى، قیام زید بن علی (علیه‌السّلام)، ص۳۸.
[۱۳۷] تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۴، ص۴۷۱.
ه. ق، به دنیا آمده و در سال ۱۲۱ ه. ق، به شهادت رسیده است،
[۱۳۸] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۱۴۸.
پس اگر عمر اشرف، تنها پنج سال از زید شهید (علیه‌السّلام)، بزرگ‌تر باشد، بین سال‌های ۷۳ یا ۷۴ ه. ق، به‌ دنیا آمده و براساس طول عمر ۶۵ یا ۷۰ سالگی وی‌،
[۱۴۱] ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۷۶.
[۱۴۳] ابونصر البخارى، سهل بن عبدالله، سر السلسة العلویة، ص۸۹.
در سال ۱۳۸ یا ۱۴۴ ه. ق، از دنیا رفته است و این، مصادف با آغاز دولت بنی‌عباس است.


زیارتگاه عمر اشرف، در دو کیلومتری شرق شهر ناصریه به طرف بطحا، کنار نهر فرات، در استان ذی‌قار واقع شده و بسیار مورد توجه اهالی است.

۱۰.۱ - توصیف بنا

ساختمان بقعه، قدیمی و دارای صحن وسیع، حرم، گنبد و رواق است، گنبد بنا به شکل کلاه‌خودی بلند، به قطر شش متر و ارتفاع دوازده متر از سطح زمین است و با کاشی‌های لاجوردی، تزیین شده است.
مساحت کل ساختمان، نزدیک به هزار متر است که بیشتر آن را شبستان و رواق‌ها، احاطه کرده‌اند، دیوارها با آیات قرآن و احادیث نبوی، تزیین شده و روی مرقد، ضریح فلزی، به ابعاد ۲ در ۵/ ۱ متر و ارتفاع ۵/ ۲ متر، نصب شده است، ساختمان آرامگاه را متعلق به سال ۱۳۵۲ ه. ق، دانسته‌اند، اما در حدود سی سال قبل، شبستان و رواق‌ها به آن، افزوده شده است.

۱۰.۲ - دیدگاه علمای انساب

به گفته علامه حرزالدین، این زیارتگاه در اواخر عهد عثمانی، در عراق مشهور شده و گویند فلسفه وجودی آن، بر اثر خواب بوده است و نزد آل‌زوید، یکی از طوایف قبیله‌ البدور، از احترام بسیاری برخوردار است و به شریف، شهرت دارد.
[۱۴۵] حرزالدین، محمد، مراقد المعارف، ج۲، ص۱۱۱.
[۱۴۶] عامری، ثامر عبدالحسن، المراقد و المزارات فی العراق، ص۲۷۸ - ۲۷۹.

سید ابوسعیده موسوی، پس از ذکر نام و شرح حال عمر الاشرف بن امام سجاد (علیه‌السّلام)، می‌نویسد:
سندی قوی که تصریح به محل دفن او در مکان خاصی کند، به دست نیاورده است،
[۱۴۷] ابوسعيده موسوى، سيدحسين، المشاهد المشرفه، ج۶، ص۲۷۷.
جز نوشته سیدعبدالرزاق کمونه که قبرش را در بلد مقابل موصل می‌داند و البته سند گفتار خود را ذکر نمی‌کند.
[۱۴۸] كمونه حسينی، سيدعبدالرزاق، المشاهد العترة الطاهره، ص۵۶.

سپس وی به قبر عمر اشرف در اطراف شهر ناصریه، اشاره می‌کند و می‌نویسد:
این قبر در اواخر دوره عثمانی پیدا شده و از سوی بزرگان گذشته، ذکری به میان نیامده است، شاید یکی از نوادگان حضرت سجاد (علیه‌السّلام) با همان نام و نسب (عمر بن علی) در این مکان آرمیده باشد.
[۱۴۹] ابوسعيده موسوى، سيدحسين، المشاهد المشرفه، ج۶، ص۲۷۸ - ۲۷۹.

به هر حال، مزار متبرکی است و مورد توجه دوستداران اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) است.
۰:۱ و .۰:۰۵. ۰:۰۴.


۱. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۳۵.    
۲. عمری، علی بن ابی‌الغنائم، المجدی فی الانساب الطالبیّین، ص۳۴۴.    
۳. حسينی عبيدلی، احمد بن محمد، التذکرة فی انساب المطهرة، ص۱۸۱.
۴. كليدار، عبدالجواد، معالم انساب العلویه، ص۱۸۵.
۵. عمری، علی بن ابی‌الغنائم، المجدی فی الانساب الطالبیّین، ص۳۴۴.    
۶. حسینی مدنی، ضامن بن شدقم، تحفة الازهار، ج۲، ص۵۴۲.    
۷. ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۷۶.
۸. عمری، علی بن ابی‌الغنائم، المجدی فی الانساب الطالبیّین، ص۳۴۴.    
۹. ابن‌عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۰۵.    
۱۰. حسینی مدنی، ضامن بن شدقم، تحفة الازهار، ج۲، ص۵۴۲.    
۱۱. كياء گیلانی، احمد بن محمد، سراج الانساب، ص۱۱۰.
۱۲. ابن‌عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۰۵.    
۱۳. ابونصر بخاری، سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویة، ص۵۳.    
۱۴. ابطحی، سیدمحمدعلی، تهذیب المقال، ج۲، ص۱۵۷.    
۱۵. عمری، علی بن ابی‌الغنائم، المجدی فی الانساب الطالبیّین، ص۳۴۴.    
۱۶. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۱۲۴.    
۱۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۲۰۸.    
۱۸. ابن‌فرات، محمد بن عبدالرحیم، تاریخ الفرات، ص۷۱.
۱۹. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۰۷.    
۲۰. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۲، ص۳۲.
۲۱. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۶، ص۴۹۸.    
۲۲. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۷۰.    
۲۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۶۷.    
۲۴. تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۸، ص۲۱۷.    
۲۵. نمازى شاهرودى، على، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص۱۰۳.
۲۶. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۳۵.    
۲۷. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۷۱.    
۲۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۶۷.    
۲۹. عمری، علی بن ابی‌الغنائم، المجدی فی الانساب الطالبیّین، ص۳۳۴.    
۳۰. فدک، ص۲۱۷ - ۲۱۸.
۳۱. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ص۱۹۵.
۳۲. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۶۵، ص۳۰۴.
۳۳. الاعلام، ج۸، ص۱۸۵.
۳۴. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۶.
۳۵. حسینی مدنی، ضامن بن شدقم، تحفة الازهار، ج۲، ص۵۴۳.    
۳۶. سیدمرتضی، الناصریات، ص۴۶.
۳۷. نمازى شاهرودى، على، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۲۱۸.
۳۸. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۷۰.    
۳۹. سمهودی، علی بن عبدالله، خلاصة الوفا باخبار دارالمصطفی، ج۲، ص۳۷۳.    
۴۰. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۴۱.    
۴۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۴۴.    
۴۲. عمری، علی بن ابی‌الغنائم، المجدی فی الانساب الطالبیّین، ص۳۴۴ - ۳۴۵.    
۴۳. عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۱۸۶.
۴۴. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۳۵.    
۴۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۰، ص۱۷۷.
۴۶. طوسی، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی، ص۲۵۲.    
۴۷. بروجردی، سیدعلی، طرائف المقال، ج۲، ص۳۵.    
۴۸. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۱۱، ص۷ و ۶۷.
۴۹. كليدار، عبدالجواد، معالم انساب العلویه، ص۱۸۵.
۵۰. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۴.    
۵۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۵۸.    
۵۲. خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۰، ص۵۵.    
۵۳. خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۸۹.    
۵۴. خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۲۴، ص۲۱۷.    
۵۵. زبیری، مصعب بن عبدالله بن مصعب، نسب قریش، ص۶۶.    
۵۶. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۶، ص۳۷۷.    
۵۷. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۳۶.    
۵۸. عمری، علی بن ابی‌الغنائم، المجدی فی الانساب الطالبیّین، ص۳۴۶.    
۵۹. بيهقی، علی بن زيد، لباب الانساب، ج۲، ص۴۴۵.
۶۰. ابن‌طباطبا، ابراهیم بن ناصر، منتقلة الطالبیه، ص۷۰.
۶۱. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۴۶۴.    
۶۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۹، ص۷.    
۶۳. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۴۶۴ - ۴۶۵.
۶۴. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۸.    
۶۵. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۳۶.    
۶۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۱۰، ص۱۴۹.    
۶۷. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۴، ص۲۱۷.
۶۸. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۴، ص۲۷۸.
۶۹. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۴، ص۲۷۹.
۷۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۵۷ - ۵۸.    
۷۱. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۸۵.    
۷۲. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۷۲ - ۷۳.
۷۳. ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر، ج۴، ص۵۴ - ۵۵.    
۷۴. ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۷۸ - ۲۷۹.
۷۵. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۱۳۹.    
۷۶. تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۸، ص۲۱۷.    
۷۷. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۲۵۲.    
۷۸. بروجردی، سیدعلی، طرائف المقال، ج۲، ص۳۵.    
۷۹. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۳۲.    
۸۰. خزّاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۲۳۷ - ۲۳۸.    
۸۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۸۸ - ۳۸۹.    
۸۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۹۰.    
۸۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۲۲.    
۸۴. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۱۶.    
۸۵. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۵۱ -۱۵۲.    
۸۶. ابن‌شجری، هبةالله بن علی، الامالی، ج۱، ص۱۶۵.
۸۷. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۹۰- ۴۹۲.    
۸۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۰.    
۸۹. سهمی، حمزة بن یوسف، تاریخ جرجان، ص۱۰۶.    
۹۰. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۱۱، ص۵۱.    
۹۱. ترمذی، محمد بن عیسی، السنن، ج۴، ص۱۱۴.    
۹۲. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۲۵۲.    
۹۳. صدوق، محمد بن علی، الامالی ص۱۹۸.    
۹۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۴۳.    
۹۵. ابن‌حبّان، محمد بن حبّان، الثقات، ج۷، ص۱۸۰.    
۹۶. نمازى شاهرودى، على، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص۱۰۳.
۹۷. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۴۸۵.    
۹۸. عالمى دامغانى، محمدعلى، شاگردان مکتب ائمه (علیهم‌السّلام)، ج۲، ص۷۰ - ۷۱.
۹۹. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۵۱.    
۱۰۰. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۱۲۷.    
۱۰۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۴۴.    
۱۰۲. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج۲، ص۱۶۴.    
۱۰۳. طبری، محمد بن ابی‌القاسم، بشارة المصطفی، ص۳۳۹.    
۱۰۴. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۵۰.    
۱۰۵. مرعشی، شهاب‌الدین، موسوعة الامامه، ج۲، ص۲۲ - ۲۳.
۱۰۶. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۷۰ - ۱۷۱.    
۱۰۷. ابن‌حبّان، محمد بن حبّان، الثقات، ج۴، ص۱۰۸.
۱۰۸. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۲۱، ص۴۶۷.    
۱۰۹. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۷.    
۱۱۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۰، ص۱۷۷.    
۱۱۱. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۲۱، ص۴۶۷.    
۱۱۲. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۲۱، ص۴۶۷.    
۱۱۳. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۲۱، ص۴۶۷.    
۱۱۴. ترمذی، محمد بن عیسی، السنن، الترمذی، ج۴، ص۱۱۴.    
۱۱۵. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۲۱، ص۴۶۷.    
۱۱۶. بخاری، اسماعیل بن ابراهیم، التاریخ الکبیر، ج۶، ص۱۷۹.    
۱۱۷. بخاری، اسماعیل بن ابراهیم، التاریخ الکبیر، ج۶، ص۱۷۹.    
۱۱۸. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۷۰ - ۱۷۱.    
۱۱۹. رجائى موسوى، سيدمهدى، المحدثون من آل ابوطالب، ج۳، ص۲۵.
۱۲۰. بیهقی، علی بن زید، لباب الانساب، ج۱، ص۲۶.    
۱۲۱. ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۷۶.
۱۲۲. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۳۲.    
۱۲۳. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۴۸۵.    
۱۲۴. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تقریب التهذیب، ص۴۱۶.    
۱۲۵. حسینی مدنی، ضامن بن شدقم، تحفة الازهار، ج۲، ص۵۴۳.    
۱۲۶. عمری، علی بن ابی‌الغنائم، المجدی فی الانساب الطالبیّین، ص۳۴۴.    
۱۲۷. يمانى، محمدكاظم، النفحة العنبریه، ص۴۸ - ۴۹.
۱۲۸. انساب الطالبین، ص۱۴۱.
۱۲۹. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۳۵.    
۱۳۰. كياء گیلانی، احمد بن محمد، سراج الانساب، ص۱۱۰.
۱۳۱. كياء گیلانی، احمد بن محمد، سراج الانساب، ص۱۱۰.
۱۳۲. بیهقی، علی بن زید، لباب الانساب، ج۱، ص۲۶.    
۱۳۳. ابن‌عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۰۵.    
۱۳۴. يمانى، محمدكاظم، النفحة العنبریه، ص۴۸.
۱۳۵. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۸.
۱۳۶. ابوفاضل رضوى اردكانى، قیام زید بن علی (علیه‌السّلام)، ص۳۸.
۱۳۷. تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۴، ص۴۷۱.
۱۳۸. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۱۴۸.
۱۳۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۱۱، ص۶۴۴.    
۱۴۰. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۶.    
۱۴۱. ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۷۶.
۱۴۲. عمری، علی بن ابی‌الغنائم، المجدی فی الانساب الطالبیّین، ص۳۴۴.    
۱۴۳. ابونصر البخارى، سهل بن عبدالله، سر السلسة العلویة، ص۸۹.
۱۴۴. ابطحی، سیدمحمدعلی، تهذیب المقال، ج۲، ص۱۵۷.    
۱۴۵. حرزالدین، محمد، مراقد المعارف، ج۲، ص۱۱۱.
۱۴۶. عامری، ثامر عبدالحسن، المراقد و المزارات فی العراق، ص۲۷۸ - ۲۷۹.
۱۴۷. ابوسعيده موسوى، سيدحسين، المشاهد المشرفه، ج۶، ص۲۷۷.
۱۴۸. كمونه حسينی، سيدعبدالرزاق، المشاهد العترة الطاهره، ص۵۶.
۱۴۹. ابوسعيده موسوى، سيدحسين، المشاهد المشرفه، ج۶، ص۲۷۸ - ۲۷۹.



بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه، تاریخ: ۱۳۹۸/۰۲/۲۱.
زیارت‌گاه‌های عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، برگرفته از مقاله «مزار امامزاده عمر اشرف بن امام زین‌العابدین (ع)»، ج۲، ص۲۹۴.    


رده‌های این صفحه : فرزندان امام سجاد | مباحث تاریخی




جعبه ابزار