عَصِیب (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَصِيب{مرتبط|عصب (مفرداتقرآن)|عصب (مفرداتنهجالبلاغه)|عصب}}
عَصِيب:(هذا يَوْمٌ عَصيبٌ) «عَصِيب» از مادّه «عَصْب» (بر وزن اسب) به معناى بستن چيزى به يكديگر است،
و از آنجا كه حوادث سخت و ناراحتكننده،
انسان را در هم مىپيچد، و گويى در لابلاى ناراحتى قرار مىدهد، عنوان «عَصِيب» به آن اطلاق مىشود، و
عرب، روزهاى گرم و سوزان را نيز «يَوْمُ الْعَصِيب» مىگويد.
(وَ لَمَّا جَاءتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَ ضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَ قَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ) (و هنگامى كه فرستادگان ما
فرشتگان عذاب به سراغ
لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد؛ و قلبش پريشان گشت؛ و گفت: «امروز روز سختى است!» زيرا آنها را نشناخت؛ و ترسيد قوم تبهكار مزاحم آنها شوند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه عصيب بر وزن فعيل به معناى مفعول از ماده عصب است كه به معناى شدت است و يوم عصيب آن روزى است كه به وسيله هجوم بلا آن قدر شديد شده باشد كه عقدههايش بازشدنى نيست و شدايدش آن چنان سر در يكديگر كردهاند كه مانند كلاف سر در گم از يكديگر جدا و متمايز نمىشوند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «عَصِیب»، ص۳۸۴.