عِجْل (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عِجْل
عِجْل:(أَنْ جآءَ بِعِجْلٍ حَنيذٍ) «عِجْل» (بر وزن طفل) به معناى گوساله است،
(و اين كه بعضى گفتهاند: به معناى گوسفند است، با متون لغت سازگار نيست) اين واژه در اصل از مادّه «
عجله» گرفته شده؛ زيرا اين حيوان در اين سن و سال حركات عجولانهاى دارد كه وقتى بزرگ شد به كلّى آن را كنار مىگذارد.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبطه با عِجْل:
(وَ لَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلاَمًا قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاء بِعِجْلٍ حَنِيذٍ) (فرستادگان ما (
فرشتگان) براى
ابراهیم بشارت آوردند؛ گفتند: «سلام!» او نيز گفت: «سلام!» و چندان درنگ نكرد كه گوساله بريانى براى آنها آورد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه بشرى به معناى بشارت و كلمه عجل به معناى گوساله است و كلمه حنيذ بر وزن فعيل- در اينجا معناى مفعول، يعنى محنوذ را مىدهد و گوساله محنوذ گوسالهاى است كه گوشتش بوسيله سنگ سرخ شده با آتش كباب شده باشد هم چنان كه قديد به معناى گوشتى است كه بوسيله سنگ داغ شده بوسيله خورشيد كباب شده باشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِينٍ) (سپس پنهانى به سوى خانواده خود رفت و گوساله فربه و بريان شدهاى را براى آنها آورد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: مراد از عجل سمين گوساله چاقى است كه بريان كرده باشند، هر چند ظاهر- لفظ همان گوساله چاق است، چون دنبالش آمده
(فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ) بعد از آنكه آن را نزد ميهمانان آوردند، ابراهيم آن را نزديک ايشان برد. ممكن هم هست حرف فاء را فصيحه بگيريم و بگوييم تقدير كلام فجاء بعجل سمين فذبحه و شواه و قربه اليهم است، يعنى پس گوسالهاى چاق آورد، و آن را ذبح كرد، و سپس كباب نموده نزديک ميهمانان گذاشت.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «عِجْل»، ص۳۷۴.