فقه حضور زن در سینما (خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رسانه و به ويژه سينما, در دنياى امروز كه عصر انفجار اطلاعات نام گرفته است, جايگاهى بس رفيع و درخور توجه دارد و از اين رو, گرايش زنان به هنر سينما كه در پى مشاركت آنان در فعاليتهاى اجتماعى و هنرى خصوصاً سينما و بازيگرى بوده است, امرى كاملاً ضرورى و اجتناب ناپذير گرديده است. از اين رو, چون اين پديده از نظر شرعى مىتواند داراى حكم خاصى باشد, ضرورت طرح اين موضوع در فقه تأكيد بيشترى مىيابد. برخورد فقه و پديده سينما در طول بيش از يكصد سال ورود سينما به ايران, يكنواخت نبوده و تحولات پردامنه اى را پشت سر گذارده است.
مواضع علما و فقها را در اين زمينه مىتوان در دو رويكرد كلّى جاى داد:
رويكرد اول: مخالفت مطلق;
رويكرد دوم: موافقت شروط و محدود.
هر يك از اين دو رويكرد برهه خاصى از فضاى اجتماعى ايران را به خود اختصاص مىدهند و اين برههها كه داراى ويژگىهاى خاص اجتماعى, سياسى, فرهنگى و اقتصادى اند, نقش به سزايى در نوع نگاه فقها به سينما ايفا كرده اند. ما در اين مجال مختصر برآنيم تا با ارائه شناخت كافى از اين دو رويكرد, عوامل چهارگانه آن را بر شمرده, با نگاهى جامعه شناختى حكم فقهى حضور زن در سينما را بررسى كنيم.
در صدر اسلام رسانههاى جديد وجود نداشتند تا آيه يا حديثى صريحاً در مورد آن لب به سخن گشوده باشد, اما آيا مىتوانيم از ميان متون و نصوص و مبانى و اصول كلى دينى چشم اندازى را در زمينه رسانههاى جديد بيابيم؟
[۱] اين نگاه و چشم انداز همان فقه رسانه است كه مىتواند از محورى ترين مسائل مستحدثه قلمداد شود. برخى از مسائل كلى فقه رسانه عبارتاند از:
آيا احكام تكليفى فردى در رسانه كاربرد دارد؟ آيا در رسانه احكام حقيقى بار مىشود يا احكام مجازى؟ در مورد حضور زن در سينما, چه احكامى در پشت دوربين و چه احكامى در جلو دوربين مطرح است؟ آيا اين احكام يكسان اند؟ و… .
عناوينى از قبيل فيلم, تئاتر و بازيگرى كه در رسانه مدّنظر است, همه از عناوين نوظهورند و هيچ يك از آنها در ادله فقه يعنى در آيات و روايات وارد نشدهاند و از اين رو, به خودى خود مشمول اصل برائتاند و چنين فعاليت هايى از نظر شرعى هيچ منعى ندارند; ولى چنان كه معلوم است, در شكل گيرى يك فيلم يا نمايش, عوامل زيادى دخالت دارند كه هر كدام مصداق عناوين ديگرى هستند و ممكن است از آن زاويه, فيلم و بازيگرى داراى احكامى باشد. به عنوان مثال, حضور زن در سينما موجب پيدايش برخى مسائل فقهى مىشود; مانند اختلاط زن و مرد, نگاه به نامحرم, فرض زوجيّت و محرميّت, تشبّه به جنس مخالف, تشبّه به معصومان علیهمالسلام, شنيدن صداى نامحرم, سرود و آوازخوانى, پوشش, آرايش, گريم و… .
تا قبل از پيروزى انقلاب اسلامى, توليدات راديو, تلويزيون و سينما چيزى جز تقليد كوركورانه از فرهنگ ضداخلاقى غرب نبود. بدين لحاظ, علما, فقها و متدينان آن زمان, استفاده از اين رسانهها خصوصاً سينما را تحريم كرده بودند. تحريم سينما از سوى برخى از مراجع عظام كه آشكارا مطرح مىشد, نشان دهنده ماهيت ضد دينى آن در آن روزگار بود.
سيد ابوالحسن اصفهانى و علامه حاج ميرزا محمدحسين نائينى براى اولين بار پديده سينما را به حوزه و علما شناساندند.
شيخ فضل اللّه نورى در همان سالهاى اوليه شكل گيرى سينما, يعنى حدود سال ۱۲۸۶ ش, سينما را تحريم كرد. با تحريم سينما, مردم متدين نيز سينماى كم رونق آن دوران را از رونق انداختند.
[۲] عوامل گوناگونى باعثِ مخالفتِ مطلقِ علمايِ آن دوران گرديد. اين مخالفت را مىتوان با عوامل چهارگانه زير تبيين كرد:
ـ حضور عامل خارجى در لفّافه استعمار;
ـ خطر تثبيت حكومت جور شاهنشاهى;
ـ سياستهاى تجدّدگرايانه رضاشاه و محمدرضا شاه;
ـ كشف حجاب;
ـ خرافه دانستن دين و مهجور ماندن آن از صحنه اصلى سياست و اجتماع.
ـ جشنهاى ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهى;
ـ گسترش راديو و تلويزيون و استفاده از زنان بى حجاب در آنها;
ـ انتشار نشريات و تأسيس مراكز فرهنگى از سوى بيگانگان;
ـ ورود بى حد و حصر محصولات لوكس و مصرفى غرب به ايران براى ترغيب زن ايرانى به كشف حجاب و خودآرايى در جامعه;
ـ ورود فيلمهاى غربى مخصوصاً محصولات هاليوودى;
ـ فعاليتهاى اشرف پهلوى تحت عنوان اصلاحات فرهنگى.
ـ يكّه تازى فيلمهاى خارجى در عرصه پخش سينماى ايران;
ـ اقتصاد دلاّلى ناشى از ورود و فروش انواع فيلمهاى خارجى;
ـ سياستهاى تبليغاتى دولت در اقتصاد و صنعت فيلم سازى بيگانگان.
عوامل مذكور نشان مىدهند كه سينماى قبل از انقلاب اسلامى, نه تنها هيچ ضرورتى را ايجاب نمىكرد, بلكه وصله اى نامتجانس در فرهنگ دينى ايران بود كه با تمايل به فساد و تباهى, حساسيت علماى عظيم الشأن آن دوره را برانگيخت و باعث شد تا آنان سينما و همه متعلّقاتش را تحريم كنند و آن را كفر بنامند.
[۳] شهيد مطهرى در اين زمينه حكايت تأمل برانگيزى را تعريف مىكند:
در هفده سال پيش شايد چند ماهى قبل از انقلاب پانزده خرداد, در آبادان مىخواستند يك سينما بسازند در كنار مسجد, بعد از فوت آيت اللّه بروجردى بود. در زمان حيات ايشان نمىتوانستند اين كار را بكنند… . از اين خلأ فوراً مىخواستند اين جور استفادهها ببرند. علماى خوزستان داد و فرياد كردند كه حالا سينما مىخواهيد بسازيد, چرا كنار مسجد؟! آمدند قم و تهران, علما هم شروع كردند به اقدام كردن به انواع مختلف اقدام ها: تلگراف ها, اعتراض ها, انتقادها.
يكى از روحانيون كه مأمور شده بود با يكى از مقامات در اين زمينه صحبت بكند كه آقا اين چه مرضى است كه شما داريد, خود او براى من نقل كرد كه من به آن مقام گفتم آقا! من فعلاً راجع به شما حرفى ندارم, من نمىخواهم به شما بگويم سينما نداشته باشيد, چون گوش نمىكنيد. اين كارهاى شما از نظر خودتان حساب شده است,چه منطقى در اينجا داريد؟ ممكن است بگوييد كه ما مىخواهيم از اين راه تمدن را توسعه بدهيم… . آخرش گفتم ممكن است منظورتان از اينكه سينماها را اين قدر كمك مىدهيد و امكانات و تسهيلات برايشان فراهم مىكنيد, اين باشد كه جوانها بروند آنجا و در آن محيط خلوت تعليماتى به آنها بدهيد و آنها را سرگرم يكديگر كنيد; براى چه؟ منظورتان اين است كه جوانها اعم از پسر و دختر فيلشان ياد هندوستان سياست نكند, سرشان گرم عيّاشى و عشق بازىها و معشوقه گيرىها و… امثال اينها بشود و آن چنان سرگرم و بى حس اين مسائل بشوند كه ديگر به فكر سياست نيفتند.
گفت: تا اين را گفتم, قاه قاه زد زير خنده و گفت همين است).
[۴]
سينماى ايران با پيروزى انقلاب اسلامى در سال ۱۳۵۷ ش تولدى ديگر يافت و حضرت امام خمينى اين جمله تاريخى را درباره آن بيان كرد:
ما با سينما مخالف نيستيم, بلكه با فحشا مخالفيم… . ما در زمان طاغوت تلويزيون {و سينما} را به سبب رواج فساد و فحشاء نفى مىكرديم, اما در جمهورى اسلامى ايران نفى نمىكنيم.
[۵] بدين ترتيب, او به سينمايى كه برخى هنوز آن را حرام مىدانستند, مشروعيت بخشيد. علما و فقهاى بزرگوار نيز به تأسى از رهبر كبير انقلاب با تأييد و تجويز اصل سينما, رويكرد تازه اى از خود نشان دادند و به صورت محدود و به شرط رعايت اصول اسلامى آن را پذيرا شدند. آنان در صورتى حضور زن را در سينماى پس از انقلاب جايز دانستند كه به همه موازين شرعى خود در قالب سينما و تصوير عمل كند و بدين وسيله سينما را به عنوان ابزارى براى تبليغ و ترويج فرهنگ عفّت و پاكدامنى زنان و در نتيجه سازندگى كل اجتماع به كار برد. شايد بتوان گفت كه اكثر قريب به اتّفاق مراجع چنين رويكردى دارند; مانند حضرات آيات: نجفى مرعشى, مكارم شيرازى, فاضل لنكرانى, اراكى, مروّجى و… .
در اين ميان هيچ يك از مراجع مزبور, به طور مفصّل به تبيين فقه سينما و حضور زن در آن نپرداختهاند و تنها آقاى مروّجى در يكى از درسهاى خارج خود آن را به تفصيل بيان فرموده است مباحث او به طور فهرست وار از اين قرار است:
ـ اختلاط زن و مرد نامحرم در سينما: اصل بر جواز آن است, مگر آنكه مفسده اى بر آن مترتّب گردد;
ـ صحبت كردن زن با مرد نامحرم در سينما: اصل بر جواز آن است, مگر آنكه به امر حرامى منجر شود;
ـ سرود و آوازخوانى زن در سينما: صداى زن عورت نيست. بنابراين اگر غنا و مطرب و مهيّج شهوت نباشد, فى حد نفسه مانعى ندارد;
ـ نگاه كردن زن به مرد نامحرم در سينما: نگاه كردن زن به دست, صورت و مواضعى از بدن مرد كه عرفاً پوشاندن آن لازم نيست, مشروط بر آنكه همراه با لذت و ريبه نباشد, بدون هيچ قيد و شرطى جايز است;
ـ مستقيم يا غيرمستقيم بودن نگاه به نامحرم در سينما: ميان نگاه مستقيم و غيرمستقيم فرقى نيست و احكام آن يكسان است. به عبارت ديگر, هر نگاهى كه با لذت و ريبه همراه باشد, حرام است, چه مستقيم باشد و چه غيرمستقيم;
ـ وصل كردن مو, چسباندن ماسك صورت, پوشاندن پوست بدن با پوستهاى مصنوعى و مانند اينها به زنان و در معرض ديد نامحرم قراردادن آنها در سينما: اصلِ استفاده از اينها جايز است. اما حكم نگاه كردن به آنها به نظر عرف واگذار مىشود. اگر عرف آنها را جزء بدن زن و زينت بشمارد, پوشاندنشان واجب و در غير اين دو صورت نه پوشاندنشان واجب است و نه نگاه كردن به آنها حرام;
ـ ايفاى نقشهاى زن و شوهرى, خواهر و برادرى و… از سوى زن و مرد نامحرم: اگر اجراى اين گونه نقشها منشأ و مقدمه امر حرامى شود و مفسده اى بر آن مترتب باشد, بدون هيچ ترديدى حرام خواهد بود, وگرنه اشكالى ندارد;
ـ تماس بدنى زن و مرد نامحرم در سينما: حرمت تماس بدنى زن و مرد نامحرم در سينما از احكام واضح و مورد اتفاق تمامى علماى دين است, اما دست دادن آنها, اگر از روى لباس و بدون فشردن دست باشد, بلامانع است;
ـ استفاده از زنان اهل ذمه, زنان كافر, پيرزنهاى فرتوت, زنان بى بند و بار و روستايى و صحرانشين در سينما: نگاه كردن با دو شرط ـ يعنى نگاه بدون لذت و ريبه و به غير از مواضع دست و صورت باشد ـ در صورتى جايز است كه تنها به مواضعى باشد كه آنان عادت به پوشاندن آن ندارند, خواه از عادات قديمى آنان باشد و يا عادات جديد آنان;
ـ پوشش, زينت, گريم و آرايش زنان در سينما: بر زنان واجب است همه بدن خود, جز دستها و صورت را بپوشانند و نيز لازم است نوع پوشش جذّاب و تحريك آميز نباشد. آشكار كردن زيورآلات و زينت نيز براى نامحرم جايز نيست. همچنين آرايش و گريم زن, اگر عرفاً زينت محسوب شود, جايز نخواهد بود;
ـ ايفاى نقشهاى مردانه به وسيله زن: تشبّه به جنس مخالف در فيلم و نمايش تنها در صورتى حرام است كه موجب ذلّت و حقارت صاحب نقش باشد, در غير اين صورت جايز است;
ـ ايفاى نقشهاى معصومان علیهمالسلام به وسيله زن: با دو شرط زير, ايفاى نقشهاى معصومان علیهمالسلام همواره جايز بلكه مستحب خواهد بود:
۱. ايفاى نقش به هيچ وجه اهانت به معصوم را در پى نداشته باشد;
۲. ايفاكننده نقش يا سازنده فيلم به هيچ نحو قصد اهانت به معصوم را نداشته باشد.
[۶] اكنون لازم است عوامل چهارگانه مؤثر بر اين ديدگاه را نيز با دقت و تيزبينى بيشترى مرور كنيم, تا ارتباط آن را با رويكرد فقهى علما به روشنى بيابيم:
ـ رخداد عظيم و تكان دهنده تأسيس جمهورى اسلامى ايران;
ـ رويكرد صريح و منطقى امام خمينى به لزوم سينماى علمى, اخلاقى و سازنده;
ـ قطع دست استعمار و نقش بر آب شدن دسيسههاى آنان;
ـ حاكميت اسلام و تدوين قانون اساسى جمهورى اسلامى براساس فقه محمدى;
ـ استفاده از جوانان متعهّد و انقلابى در امور بازيگرى و فيلم سازى;
ـ تأكيد و تمركز بر ارائه سينماى مقدس و معنوى به منظور رشد و تعالى افراد جامعه;
ـ ايجاد سوژههاى جديد و لزوم توجه به آنها; از جمله موضوعات سياسى, هشت سال دفاع مقدس و… .
ـ تحريم و تعطيلى كليه مراكز اشاعه فحشا و منكرات اعم از روزنامهها و مجلات تا سينماها و مشروب خانه ها;
ـ تشكيل شوراى عالى انقلاب فرهنگى براى نظارت بر كليه امور فرهنگى و هنرى كشور;
ـ قطع واردات فيلمهاى سينمايى مبتذل از غرب;
ـ تأسيس دانشكدهها و ساير مراكز آموزش فيلم سازى و بازيگرى با رعايت موازين شرعى;
ـ افزايش و گسترش كتب و نشريات سينمايى;
ـ توجه به اهميت سينما در خصوص تبليغات اسلامى و صدور انقلاب به ديگر كشورهاى جهان.
ـ آغاز به كار صنعت فيلم سازى در كشور كه داراى پنج مشخّصه عمده در اقتصاد سينمايى است: نقدينگى, مواد اوليه, نيروى انسانى, تجهيزات و لوازم, مواد و كالاهاى مصرفى.
[۷] هر كدام از اين مشخصهها سهم بزرگى از اقتصاد كشور را, چه در توليد و چه در مصرف, به خود اختصاص مىدهد.
توجه به اين عوامل نشان مىدهد كه سينماى پس از انقلاب خود را به عنوان بخشى از فرهنگ, كه مىتواند اهداف سياسى, اجتماعى, فرهنگى و اقتصادى مشروع را دنبال كند, جلوه گر مىسازد. بدين ترتيب, بر شمار افرادى كه با اصل سينما و حضور زن مسلمان در آن مخالف بودند, كاسته و بر موافقان و مشوّقان آن افزوده شد.
با ظهور و ترويج آزادىهاى افراطى و كم رنگ شدن شعارهاى انقلاب, طرفداران آن آزادىهاى بيشترى را مطالبه كردند, تا جايى كه سينما در اين دوره از ارزشهاى اصيل اسلامى و انقلابى فاصله گرفت و حضور زن در راستاى در خدمت جذّابيّت بخشيدن به آن, استفاده شد. همراه با اين جريان برخى از موافقان تلاش كردند تا اين نظريه و روش را به دين مستند كنند و جواز فقهى بر آن بگيرند.
خلاصه سخن این که
اين امور خبر از تحول عظيم و شگرف در عرصه اجتماع ايران دارد. جامعه ايران مانند بسيارى از جوامع پيشرفته دنيا, داراى ويژگىها و نيازهاى خاصى است. رسانه سينما و حضور زن مسلمان در آن يكى از اين ويژگىها و نيازهايى است كه ناديده انگاشتن آن تار و پود فرهنگ و ساختارهاى نامرئى اجتماعى را از درون مىپوساند و افراد آن جامعه را به موجوداتى مكانيكى كه نه شناختى از خود دارند و نه از محيط اطرافشان, مبدّل مىسازد. از منظر صاحب نظران اين رويكرد, در اين برهه از زمان, سينما به امرى ضرورى و بخشى از جامعه امروز تبديل شده و آن نگاه گذشته, تاب پاسخ گويى به مسائل جديد سينما را ندارد. بدين ترتيب, با تفكيك قائل شدن ميان فقه حقيقى و فقه مجازى, مىبايستى مسائل فقهى سينما و حضور زن در آن را از منظرى جديد كه همان فقه رسانه است, دنبال نمود تا بدين وسيله هم نيازهاى جامعه رفع شود و هم احكام اسلامى تعطيل نماند.
در پايان, براى روشن تر شدن جايگاه و ضرورت حياتى فقه رسانه به طور عام و فقه سينما به طور خاص سخن يكى از مديران شبكههاى تلويزيونى را ذكر مىكنيم:
يكى از مشكلات جدى رسانه, مسئله فقه رسانه است. اينكه براى مثال در فيلمها و سريالهاى ما ميزان اختلاط و امتزاج افراد چطور بايد باشد؟ اين مملكت و كشور نمىتواند صدا و سيما (و رسانه) نداشته باشد… . مشكل اين است كه الان بعضى از افراد در حوزههاى دانشگاهى و بعضى از مديران اجرايى ما به اين مسئله توجهى نمىكنند كه اين كشور در اين عرصه و دوره نمىتواند بدون رسانه باشد و اين رسانه بايد كارش را ادامه دهد. ديگران هستند كه بايد بيايند و كمك كنند. الآن ما در مسائل فقهى در رسانه مشكلات فراوانى داريم. حال بعضى از بزرگان مىگويند تنها بياييد سؤال كنيد, كه پرسش هم بسيار مىكنيم, اما در بعضى بخش ها, پاسخهاى بسيار كلى مىگيريم كه براى ما مناسب نيست. ما كاملاً مصداقى و عينى مىخواهيم مطالب را بدانيم… كه بايد در حوزههاى علميه درباره آن بحث شود. الآن بعضاً اين گونه است كه رسانه به دليل احساس نياز مخاطب و دغدغههايى كه دارد, وارد اين حوزهها مىشود و گاه حرفها و سؤالاتى پيش مىآيد كه بايد برويم صحبت و گفتگو كنيم تا راهكارهايى شكل گيرد.
[۸]
(۱) پيرامون جمهورى اسلامى ايران, مرتضى مطهرى, تهران: صدرا, ۱۳۶۴.
(۲) تاريخ سينماى ايران, مسعود مهرابى, تهران: پيكان, ۱۳۸۳.
(۳) سينما در آينه فقه, محمدرضا جباران, تهران: سازمان تبليغات اسلامى, ۱۳۷۸.
(۴) سينما, سياست, آزادى, پيام فضلى نژاد, نشر الست فردا, ۱۳۷۹.
(۵) صحيفه امام خمينى, تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى, ۱۳۷۸.
(۶) نكاتى پيرامون اقتصاد سينماى ايران, محمدمهدى دادگو, تهران: فيلمخانه ملى ايران, ۱۳۸۰.
(۱) www.khabar farsi.com.
(۲) dyar.mastertopforum.com
[۹] سايت تالار گفتگوى انجمن دانش پژوهان, حسين خجسته, (تكليف ما با رسانه دينى روشن نيست).
[۱۰] تاريخ سينماى ايران, مسعود مهرابى, ص ۱۱ ـ ۱۲.
[۱۱] تاريخ سينماى ايران, مسعود مهرابى, ص ۱۱.
[۱۲] پيرامون جمهورى اسلامى, مرتضى مطهرى, ص ۵۶ ـ ۵۷.
[۱۳] صحيفه امام خمينى, ج ۶, ص ۱۵.
[۱۴] سينما در آينه فقه, محمدرضا جبّاران, ص ۱۵۷.
[۱۵] نكاتى پيرامون اقتصاد سينماى ايران, محمدمهدى دادگو, ص ۳۵.
[۱۶] سايت خبرى فارسى, مديران رسانه ملى به بسترهاى نوآورى مىانديشند, مجيد رجبى.