قرض (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَرْض (به فتح قاف و سکون راء) از
واژگان قرآن کریم به معنای نوعی از
بریدن است. از مشتقات این واژه در
آیات قرآن اِقْراض (به کسر الف و سکون قاف) به معنای قرض دادن است.
قَرْض:
نوعی از
بریدن است.
قطع مکان و گذشتن از آن را قطع مکان و قرض مکان گویند.
(وَ اِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ فِی فَجْوَةٍ مِنْهُ) «چون آفتاب غروب میکرد از آنها به طرف شمال متمایل میشد و آنها در کهف در وسعت بودند».
طبرسی فرموده: اصل آن بریدن با دندان است و وام را قرض گویند که شخص جزئی از مال خود را قطع کرده به دیگری میدهد به نیّت اینکه خود مال یا بدل آن را بعدا بدهند.
اِقْراض به معنی قرض دادن است.
(اِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ...) (اگر به خدا قرض الحسنه دهيد (و در راه او انفاق كنيد)، آن را براى شما مضاعف مىسازد و شما را مى بخشد).
ماده اِقْراض در قرآن همه جا درباره قرض دادن به خدا آمده و همه با وصف «حَسَناً» مقیّد شده است. انفاق در راه خدا قرض دادن به خدا خوانده شده که آن از طرف خدا برگردانده خواهد شد و اشاره به حتمی بودن مزد آن است.
قید «حسن» ظاهرا مفید آن است که انفاق از مال پاک و با نیّت پاک و با قصد قربت باشد و بعدا پشیمان نگردد و با منّت و اذیّت بعدی توام نباشد.
به نظرم جمله
(لا یُتْبِعُونَ ما اَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا اَذیً...) (سپس به دنبال انفاقى كه كردهاند، منّت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند)
(یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ) (و عمل كسانى كه اموال خود را براى خشنودى خدا، و پايدار ساختن فضايل انسانى در روح خود، انفاق مىكنند)
بیان «حسن» است.
میشود گفت همه اعمال نیک اعمّ از بدنی و مالی قرض الحسناند که آنها به خدا تحویل میشوند و خدا در مقابل پاداش خواهد داد. آیه
(اَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ اَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لِاَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ...) (و نماز را برپا داريد و زكات بپردازيد و به خدا «قرض الحسنه» دهيد و در راه او انفاق نماييد و بدانيد آنچه از كارهاى نيك براى خود از پيش مىفرستيد آن را نزد خدا به بهترين وجه و بزرگترين پاداش خواهيد يافت)
دلیل آن است و گرنه ایتاء زکوة داخل در قرض الحسن میباشد.
در قرآن مجید قرض به معنی «وام» متداول به کار نرفته، بلکه همه در عمل نیک و یک جا در معنی تجاوز استعمال شده که در اول ذکر شد.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "قرض"، ج۵، ص۳۰۶-۳۰۷.